●|جـــادویـــ قــلــمـــ|●

نظرتون درباره ی تایپک و آموزش ها چیه؟

  • خیلی خوب

    رای: 39 92.9%
  • خوب

    رای: 3 7.1%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • ضعیف

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    42

شکوفه حسابی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/02
ارسالی ها
7,854
امتیاز واکنش
29,176
امتیاز
1,001
محل سکونت
ترینیداد و توباگو

3.gif
سلام به همه،چطو
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
مطورین؟
:biggfgrin:

امیدوارم هر جا که هستید ایام به کامتون باشه و لبخند روی صورتاتون بدرخشه.
(چه سخنران خوبی هم هستم من25r30wi)

همینطور که از اسم تایپک پیداست تو این مجموعه میخوایم آموزش هایی رو در خصوص نوشتن به اطلاعتون برسونیم:aiwan_lggight_blum:
ممکنه که شما در حال نوشتن اولین کارتون باشید، ممکنه هم که نه هنوز نمیدونید که چیکار کنید و چجوری بنویسید بعضی از شما عزیزان هم که در حال مطالعه این تایپک هستید شاید چند تا رمان نوشته باشید که خوش به حالتون:aiwan_light_boast:
این تایپک مناسب هر سه دسته ای که گفتم. نکات توی آموزش ها قطعاً میتونه به تجربه های نوشتاریتون اضافه کنه، پس با ما همراه باشید.:aiwan_light_buba:
زنگ آغاز کلاس با این موزیک جینگیلی فسینا:
دیرین دیرین دیرین دیرین ...:aiwan_light_girl_crazy:
زنگ اول: مختص به نویسنده های تازه کار:aiwdffan_light_blum:
سوال هر نویسنده ی آماتوری اینه که «خب...من از کجا باید شروع کنم؟»
بعضی از این دوستان سرسری از این سوال میگذرن و یه دختر عاشق و شیفته و خیلی خوشگل موشگل و کنار یه پسر خاص و آس و مغرور میذارن و تلفیقش میشه یه رمان با اسم دختر خاص و پسر خیلی خیلی آس، تاکید این دسته از نویسنده ها هم به ماشین شاسی بلند ددی دختره و خونه پنت هاوس داره پسره و سیکس پک که چه عرض کنم ناین پک پسره است.:aiwan_light_dash2:
به جوری که من خواننده میتونم اخرش که هیچ ادامه ی داستانم از حفظ بگم.
نویسنده ی عزیزی که داری این تایپک و میخونی، وقتش نیست یه تکونی به خودت بدی؟
با شما هستماااا.:aiwan_light_aggressive:
یه رمان خوب به طبع یه سوژه ی خوب هم داره، خب اینجا سوال پیش میاد(احسان کرمی کی بودم من؟:aiwan_light_biggrin:)
"چطوری یه سوژه خوب پیدا کنم؟"
1_ قدم بزنید.
من همیشه برای امتحانا کتاب به دست تو خونه راه میرفتم تا جایی که سرم گیج میرفت و پخش زمین میشدم.
نویسنده ی عزیز، می خوای فکر کنی؟
تو دو وجبی خونت، با ارامش و فکر باز قدم بزن، اگر هم که برات مقدوره بری بیرون از خونه یا اصلاً توی حیاط که چه بهتر.
دانشمندان به تازگی پی بردند که قدم زدن خلاقیت رو افزایش میده برای همین متفکرین زیادی از جمله استیو جابز تا توماس جفرسون از این روش استفاده میکردند.:NewNegah (8):
2_ نوشتن آزاد

یه گوشه بشینید، چند تا نفس عمیق بکشید و بعد هر چی به ذهنتون اومد و فکر کردید که جالبه رو روی یک کاغذ یا توی نوت موبایلتون بنویسید، مهم نیست چطوری فقط بنویسید، در پایان نگاهی به نوشتتون بندازید ببینید سوژه تون مناسبه یا میشه از داخل اون نوشته ها سوژه ی مناسبی در اورد یا نه.
نتیجه این کار میتونه خیلی شگفت آور و هیجان انگیز بشه، نوشتن بدون هیچ ساختار و محدودیتی به ذهن ما اجازه یک تفکر خلاق رو میده.
3_کتاب بخوانید

استفان کینگ: در کتاب فوق‌العاده خود به نام «درباره نوشتن» نوشته است: اگر زمان کافی برای خواندن ندارید، زمان کافی برای نوشتن هم نخواهید داشت. به همین سادگی.
این سه نکته یادتون باشه، گاهی بهترین سوژه ها از کوچک ترین چیز ها به دست میان مثل ساخت کارت های اعتباری، اولین بار یه آقا کیف پولش رو داخل خونه جا میذاره و اون جا اولین جرقه برای ساخت کارت های اعتباری میخوره.
نویسنده ی واقعی باید با چشم یک هنر مند به اطراف نگاه کنه، مسیر خلاقیت ذهنش و باز بذاره تا گل ها و شکوفه های طلایی هنر به پرواز در بیان و نظاره گر رقـ*ـص قلم دستاش باشن.

من برم یه نون خامه ای بزنم برگردم، تا اون موقع این تمرین و داشته باشید:aiwan_light_dance2::aiwan_light_dance3:
[HIDE-THANKS]
" اگه نمیدونید چی بنویسید اندازه یک صفحه درباره ی ایده های ذهنتون بنویسید؛ اگر باز هم ندونستید ضمن عمل کردن به موارد بالا پست بعدی رو هم دنبال کنید:aiwan_light_heart:"

[/HIDE-THANKS]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif

    زیریریریرینگ،
    بفرمایید توی کلاس زنگ خورد.:aiwan_light_clapping:

    به به سلام به نویسنده های عزیز، خوبید؟ خوشید؟سلامتید؟

    :campeon4542:
    من اومدم با زنگ دوم: تخصص در سوژه یابی:biggfgrin:
    مهم ترین و اصلی ترین چیز برای نوشتن یه رمان خوب پیدا کردن یه سوژه خوبه.
    و همچنین مهم ترین دغدغه برای نویسنده ها، توی پست قبلی نکاتی رو درباره ی سوژه یابی گفتم. حالا قراره تخصص این مدرک و خدمتتون ارائه کنم.
    اول از همه باید به سوژه آبکی محکم نه بگید.
    یعنی چی؟ یعنی اینکه وقتی توی ذهنتون میاد از یه دختر پولدار و پسر پولدار تر بنویسید و اون وسطا یه ادم بد که اکثرا شاهینه* دختره رو بدزده و یکمی سعی کنید گریه داربشه با جدایی و...باید همونجا بهش دستور ایست بدید.
    نویسنده عزیز، این کار ها مخاطب نداره.چرا وقتت و روی چیزی میذاری که اون معیار استاندارد مورد قبول رو نداره؟
    من که دیگه اول هر رمانی دختر آس یا پسر آس تر بشنوم اصلاً نگاه به پارت رمان نمیندازم.:aiwan_lighgt_blum::NewNegah (14):
    یا این که رمان های دانشگاهی یعنی چی آقا؟ من کلم و به کجا بکوبم آخه؟ باشه قبول بیشتر عشق و ازدواجا از همین جزوه گرفتن های دانشگاهی بوده اما تو رو خدا دیگه استاده جوون و پولدار و دختر جیـ*ـگر و ناناز مامانی که صبح پا میشه میگه وایی دانشگاهم دیر شد رو کجای دلم بذارم؟
    برای ما که هر چی بوده استادها با اون عینک ته استکانی و با سخت گیری تمام می نشستن درس میدادن سر کلاسشون جیکت در میومد اخراج میشدی دیگه واویلا که نمک بریزی و از خودت تعریف کنی.
    هی روزگار...کجایی انیشتن جفرسون مکدونالد:aiwan_ligsdht_blum:

    2_کپی ممنوع!
    یکی از نویسنده ها رمانی نوشته با مخاطب های بالا، شما هم برای جذب مخاطب بر میداری دیالوگ ها و متن رمان و با اندکی تغییر در قالب یه رمان دیگه و اسم دیگه ارائه میدی.
    اصن وجدان قلم دردت بهت همچین اجازه ای رو میده نویسنده؟
    بله نوشته هایی هستن که با تلخیص تبدیل به داستان؟رمان و غیره میشن اما نه دیگه که تو بیایی سرقت ادبی کنی و اون رو هم به نام خودت ثبت کنی.
    نویسندگی یه تقدسه این و از ته دلم قبول دارم، یه نویسنده ی واقعی فقط این جمله رو قبول میکنه.
    3_سوژه پیچیده و جذابی انتخاب کنید.
    سعی کنید سوژتون زیاد یک راست و مستقیم نباشه که همه چیز و بشه حدس زد.
    *البته این به طرز نوشتن و خلاقیت نویسنده هم بستگی داره.
    اما سعی کنید از همون اول شاخ و برگ های زیبا* و جذابی رو به رمان بدید.
    برای مثال:
    قتل کیارش
    رسوب
    طلاهای این شهر ارزانند و...

    [HIDE-THANKS]تمرین دوم:
    اندازه یک صفحه درباره ی رمانتون بنویسید، شخصیت ها، ظاهر شخصیت ها، طرز صحبت کردنشون، اتفاقاتی که دلتون میخواد توی رمان بیفته.
    [/HIDE-THANKS]
    [HIDE-THANKS][/hide-thanks]
    [HIDE-THANKS][/hide-thanks][HIDE-THANKS]
    پارت بعدی با تشکرات شما گذاشته میشه، کتابای درس بعدتون و حتماً همراه خودتون بیارید:
    *چگونه برای رمان خود نام مناسبی انتخاب کنیم؟
    [/HIDE-THANKS][HIDE-THANKS]


    دردسر بزرگ نویسنده های گرام:aiwan_light_crazy:

    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif



    *زنگ سوم: اسم جینگیلی فسینا برای رمان
    سلام عرض میکنم خدمت همه، امیدوارم شاد و تندرست باشید.چک میکنم همه باید با یه لب پر خنده اومده باشید توی کلاس:campe45on2:
    شما خانوم، با شما هستما.لبخندت کو؟
    آهان حالا درست شد...:aiwan_light_curtsey:
    بریم سراغ درسمون...بعضی وقت ها اسم رمان همون اول کار توی ذهن ما شکل میگیره بعضی وقتی ها در ادامه ی روند داستان و بعضی وقت ها باید عرق بریزیم و جون بکنیم تا بلکم بتونیم یه اسم نسبتاً مورد قبول پیدا کنیم.
    البته این قسمت رو خدمت نویسنده های سخت کوش عرض می کنم نه نویسنده هایی که همون اول کاری چندتا آس و پاس و عشق و غرور و غیرت و تعصب گذاشتن سر در رمانشون اونم تکراری!:aiwan_lighgt_blum:
    جین آستین اسمی روی رمانش گذاشت که هم به متن رمان بخوره و هم جلوه ی خوبی داشته باشه تکرار بعدش هیچ جذابیتی نداره.
    برای مثال:

    عشق و غرور
    عشق و عشق و عشق

    تعصب و عشق و غرور
    خب...این سوال و از خودتون بپرسید که آیا کسی میتونه بنا به این اسم بیاد رمانتون وبخونه؟
    اصلاً خودتون جذب موضوع شدید؟
    معلومه که نه...عشق تکراریه، غرور تکراریه، تعصب تکراریه...
    نام رمان بعد از سوژه مهم ترین چیز برای جذب مخاطبه.
    برای مثال:
    بوف کور و گاوخونی و مد و مه و شب یک شب دو و شب هول و چشمهایش و همسایه‌ها و شازده احتجاب این اسم ها که شاهکار های هنری بودن باعث جذب مخاطب به نوشته شدند.

    "خب خانم معلم چیکار کنیم که بتونیم یه اسم خوب برای رمانم انتخاب کنم؟"
    توجه توجه:

    1_فکر کنید.
    2_ در محیط آرام بنشید و باز فکر کنید.
    "خب خانم معلم چیکار کنیم که بتونیم یه اسم خوب برای رمانم انتخاب کنم؟"3_ بدون نگاه کردن به جنجالی بودن اسم فقط از روی خلاقیت بنویسید، مهم نیست چند صفحه رو به نوشتن اختصاص دادید. 1 یا 2 یا 3...
    4_اسم های نوشته شده را به یک نفر از نزدیکان یا به یکی از دوستان خود چه در فضای حقیقی چه در فضای مجازی بدهید تا نظر خود را درباره ی آن اسامی بدهد.
    5_ممکن است در ادامه روند داستان اسامی زیبایی به فکر شما خطور کند، به آن اسامی بهای کافی را بدهید.
    6_ یک لیست درست کنید و نام های زیبای بهترین رمان ها را بنویسید و بعد بر مبنای این لیست، لیست دیگری از اسامی نزدیک به آن اسامی بنویسید((خلاقیت خود به خود به ذهنتان خطور خواهد کرد))

    و در پایان آنچه به دست می آورید شگفت انگیزتان خواهد کرد.
    خب...حالا میگی هیچی نمی فهمم؟
    دوستان انتخاب اسم واقعاً مهمه این و دیگه همتون می دونید، من تو این پست با بررسی بهتر نام گذاری یه سری از اسامی کلیشه ای برای داستان/رمان/مقاله و...رو معرفی می کنم.(لطفاً از انتخاب اون ها بپرهیزید و یا که در جای درست و با خلاقیت استفاده کنید)
    1_جدال
    2_سرنوشت
    3_غرور
    4_تعصب
    5_عشق
    6_ملکه
    7_زندگی
    8_چشم و مشتقات آن(گوش، حلق، دهان، بینی:aiwan_ligsdht_blum:)
    9_صدا
    10_خانه
    11_ترس
    12_ابلیس
    13_جن
    14_روح
    15_احضار
    *پست آپدیت خواهد شد
    اگه می خواید در زمینه نامگذاری رمان/داستان و... راهنمایی بشید و یا مرددید در نامگذاری با من در ارتباط باشید:

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    2_از مخاطبان رمانتون نظرسنجی بخواید.
    3_به تایپک مشاوره مراجعه کنید.
    4_به تایپک نام گذاری مناسب برای رمان مراجعه کنید.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!






    دوستتون دارم خیلی زیاد...:biggfgrin:


    [HIDE-THANKS]
    تمرین امروز:


    " اسامی مورد علاقه بهترین رمان هایتان را بنویسید و بعد درباره ی آن اسامی فکر کنید و به تحلیل انگیزه نویسنده برای انتخاب این اسم بپردازید.


    تحلیل خوب و مناسب!:aiwan_light_blumf:""


    [/HIDE-THANKS]


    دوستان سلام....
    من توی این انجمن تایپک هایی مشابه این تایپک دیدم که خب اونها اموزش های مقدماتی رو یاد دادن.
    اما ما قراره توی این تایپک قدم به قدم با راز و رمز های نویسندگی آشنا بشیم.
    شرمنده توی این مدت اصلاً حالم خوب نبود، سرما خورده بودم شدیــــد.
    خیلی دوستتون دارم و مطمئن باشید خیلی زود با زنگ جدید بر می گردم پیشتون.
    برای امتحانات ترمم هم دعا کنید( شاید معجزه ای رخ داد و نمره ای تغییر کرد:campe545457on2:Hanghead)
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif
    زنگ چهارم: مطالعه آزاد(حتماً خوانده شود)
    سلام و عرض ارادت من اومدم با یه مقاله ی توپ، آشنایی با انواع سبک داستان نویسی.
    خیلی ممنون از دوستایی که این مطالب رو صبورانه دنبال میکنند، دانش آموزایی همیشه خوب و فعالم بهتر نیست با خودتون دانش آموزای جدیدی هم به این تایپک بیارید؟

    1_دکمه پیگیری موضوع رو بفشارید عزیزان:aiwan_light_blumf::campe45on2:.
    2_تشکر یادتون نره.

    3_ لینک رو پخش کنید.

    [HIDE-THANKS]
    انواع سبک داستان‌نویسی:[/HIDE-THANKS]
    [HIDE-THANKS]

    ۱ . داستان کوتاه

    داستان کوتاه، روایت نسبتا کوتاهی است که در آن گروه محدودی از شخصیت‌ها در یک صحنه منفرد مشارکت دارند و با وحدت عمل و نشان دادن برشی از زندگی واقعی یا ذهنی در مجموع تاثیر واحدی را القا می‌کنند. از نظر کمی، داستان کوتاه روایتی است کوتاه‌تر از رمان با کمتر از ۱۰ هزار کلمه که حوادث و اشخاص آن محدودند و برخلاف رمان که ممکن است تاثیرات متعددی بر خواننده بگذارد، تاثیر واحدی را القا می‌کند؛ بنابراین داستان کوتاه فشرده و خلاصه رمان نیست، بلکه ماهیت و ساختمان آن متفاوت است.

    در داستان کوتاه از واقعه صحبت می‌شود؛ بدین معنی که اغلب داستان‌های کوتاه دارای یک واقعه بزرگ مرکزی است که حوادث و وقایع دیگر برای تکمیل و مستدل جلوه دادن آن آورده می‌شود .

    در داستان کوتاه یک نفر در مرکز ماجرا است که قهرمان داستان یا شخصیت اصلی است و معمولا یک نفر یا دو نفر به عنوان شخصیت‌های فرعی در کنار او برای پیشبرد حادثه داستان قرار می‌گیرند.

    داستان کوتاه شکل هنری تازه‌ای است که پیشینه آن به سال ۱۳۰۰ شمسی برمی‌گردد؛ یعنی زمانی که محمدعلی جمالزاده نخستین مجموعه داستان خود « یکی بود یکی نبود » را به چاپ سپرد. صادق هدایت یکی دیگر از داستان‌نویسان کوتاه است که داستان‌نویسی با او به راه درست و اصیل خود می‌افتد.

    jamalzade.jpg

    محمد علی جمال‌زاده
    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    ۲ . داستان بلند

    داستان بلند به داستان‌هایی اطلاق می‌شود که خصوصیات رمان و داستان کوتاه را هر دو در خود داشته باشد. در این نوع داستان‌ها شخصیت‌های فرعی وجود دارند که خواننده را همیشه به سوی شخصیت‌های اصلی هدایت می‌کنند. نویسنده در داستان‌های بلند ابتدا باید شخصیت‌های اصلی داستان را انتخاب نماید و بر اساس معنایی که باید از آنها القا شود، شخصیت‌های فرعی را نیز وارد داستان کند و در شعاع حرکت این اشخاص قرار دهد.

    حداقل حجم داستان‌های بلند کمتر از نصف حجم رمان‌ها است، (رمان‌ها معمولا کمتر از یکصد صفحه نیستند). داستان‌های بلند پایبند یک ماجرا هستند و این کش‌دار بودن ماجرا ممکن است از حوصله خواننده خارج باشد.

    با توجه به اینکه ایجاز در داستان‌های بلند کمرنگ است و خود داستان هم در تمرکز یک ماجرا است، نوشتن آن نسبت به رمان کار راحت‌تری است.


    صادق هدایت، لئون تولستوی و ارنست همینگوی از معروف‌ترین نویسندگان داستان‌های بلند هستند.

    hemingway.jpg

    ارنست همینگوی
    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    ۳ .رمان

    اصطلاح رمان از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده و در ادبیات داستانی ایران، قالب ادبی مدرنی به شمار می‌رود.

    رمان در اصطلاح، روایتی است نسبتا طولانی که شخصیت‌ها و حضورشان را در سازمان‌بندی مرتبی از وقایع و صحنه‌ها تصویر می‌کند. در واقع برای طول هر رمان اندازه‌ای مشخص نشده است. نویسنده در رمان به شرح و نقلی از حوادث زندگی می‌پردازد که در برگیرنده عواملی چون کشمکش، شخصیت، عمل داستانی، صحنه، پیرنگ و درون‌مایه است.

    رمان با دن کیشوت اثر سروانتس نویسنده و شاعر اسپانیایی در خلال سال های ۱۶۰۵ تا ۱۶۱۵ تولد یافته است.

    رمان فارسی نسبت به این نوع ادبیات داستانی در غرب، پدیده‌ای نوظهور است. اگرچه رمان فارسی بیشتر سرگذشت خود را در گرایش‌های عوام‌پسند ریسمان تاریخی که به تقلید از ترجمه‌های غربی نوشته می‌شد، طی کرده است اما ظهور حقیقی رمان در زبان فارسی تحت تاثیر دو جریان رخ داد؛ اول کاربرد زبان ساده در نثر توسط علی‌اکبر دهخدا و دوم با محمدعلی جمالزاده که با استفاده از زبان مردمی و محاوره‌ای، رمان را به ابزاری فعال، زنده و کارآمد در عرصه داستان‌نویسی معاصر ایران بدل کرد.

    بنابراین رمان ایرانی قدمتی حدود صد ساله دارد و اولین رمان‌های ایران در آخرین سال‌های قرن گذشته و اولین سال‌های قرن حاضر نوشته شده‌اند.

    از بهترین رمان‌های ادبیات فارسی می‌توان اثر مدیر مدرسه جلال آل‌ احمد و سووشون سیمین دانشور را نام برد.

    139109160000734.jpg

    جلال آل احمد
    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    ۴ . داستان فیلمی/عکسی

    این‌گونه داستان‌ها برای اولین بار در سایت‌های اشتراک ویدئو همانند آپارات، یوتیوب و …. به وجود آمدند. در این داستان‌ها از شخصیت‌های درون فیلم‌ها ، انیمیشن‌ها و در مواردی بازی‌ها استفاده می‌شود؛ به‌گونه‌ای که کمیک‌های امروزی را به وجود آورده‌اند. عکس یا فیلم در این‌گونه داستان‌ها پیش‌زمینه قرار می‌گیرند که در آن شخصیت داستان وجود دارد و دیالوگ این شخصیت به صورت زیرنویس در ویدئو نوشته می‌شود. سپس مجموعه‌ای از فیلم‌های ادیت شده یا عکس‌ها داستان را با زیرنویسی که دارند، بیان می‌کنند. معمولا در این‌گونه داستان‌ها از موسیقی ترجیحا هماهنگ با داستان استفاده می‌شود تا هیجان بیشتری برانگیزد. مولد اصلی این سری داستان‌ها در ایران به خصوص در سایت آپارات، پگاه خسروی بود. هم‌اکنون داستان‌های زیادی بر این اساس ساخته شده‌اند و طرفداران خود را دارند.


    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    توضیح مختصر ژانرها در ادبیات

    ۱ . کمدی

    به ظاهر، هدف کمدی خنده و تفریح است اما در حقیقت مسائل جدی در پرده شوخی نموده می‌شود. در کمدی شخصیت قهرمانان و شکست‌های‌شان بیشتر جنبه شادی‌آور و عمدتا سرگرمی دارد و معمولا بیننده بدان توجه جدی نمی‌کند. تماشاگر از قبل می‌داند که فاجعه بزرگی اتفاق نخواهد افتاد، بلکه سیر حوادث در جهت کامرانی قهرمان یا قهرمانان است. قهرمانان کمدی اکثرا افرادی از قشر متوسط یا پایین جامعه‌اند که در طول نمایش مرتکب اشتباهات و یا رفتارهایی می‌شوند که مخاطب بر دردسرساز بودن یا اشتباه بودن این اعمال اشراف کامل دارد .

    در لغت‌نامه آکسفورد در تعریف کمدی آمده است: « نمایش صحنه‌ای سبک و سرگرم‌کننده با شخصیت‌های مضحک که به ویژه وقایع روزمره زندگی را نشان می‌دهد و سرانجام هم با پایان خوش خاتمه می‌یابد. »

    کمدی در اصطلاح ادبیات نمایشی دلالت دارد بر نمایشنامه‌ای سبک، با شخصیت‌های سرگرم‌گننده و پایانی خوش .



    ۲ . طنز

    در لغت‌نامه دهخدا طنز به معنی افسوس کردن، افسوس داشتن، بر کسی خندیدن، عیب کردن، طعنه، سخریه و سخن به رموز گفتن آمده است .

    برخلاف کمدی که در آن خنده غایت و هدف است، طبیعت طنز بر خنده استوار است و خنده وسیله‌ای برای بیان معایب و آگاه کردن اذهان نسبت به عمق رذالت‌ها و خــ ـیانـت‌ها است. طنزنویس به ظاهر می‌خنداند ولی در باطن انسان‌ها را به تفکر وا می‌دارد. او بدی‌ها را به شکل اغراق‌آمیز بزرگ جلوه می‌دهد تا کم‌اهمیتی آنها از بین برود و مرکز توجه و اصلاح قرار گیرد؛ زیرا تا انسان به زشتی اعمال خود پی نبرد اصلاح نمی‌شود. طنز، اشاره و تنبیهی است اجتماعی که عزلت و غفلت را مجازات می‌کند و هدف آن اصلاح و تزکیه است نه ذم و مردم‌آزاری. این نوع خنده، خنده علاقه و دلسوزی است؛ ناراحت می‌کند اما ممنون می‌سازد. کسانی را که معروض آن هستند به اندیشه وا می‌دارد .

    O9jO5.jpg

    علی اکبر دهخدا
    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    ۳ . هجو

    در لغت‌نامه دهخدا هجو به معنی « نکوهیدن، شمردن معایب کسی، عیب کردن، دشنام دادن کسی را به شعر» آمده است .

    هجو در شعر فارسی نخستین جلوه طنز و سنتی برگرفته از ادبیات عرب دوران جاهلیت است. شاعر هجاگوی از هجو به منزله سلاحی برنده استفاده می‌کرد تا به وسیله آن شخص مورد نظر را با گزنده‌ترین و رکیک‌ترین زبان ممکن و با دشنام مورد حمله قرار دهد و بکوبد .


    در هجو اغراض کاملا فردی است و از هرگونه آرمان‌خواهی اجتماعی تهی است. همین نکته میان طنز و هجو فاصله می‌گذارد .



    ۴ . تراژدی

    تراژدی یکی از شکل‌های نمایشی است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد. تراژدی توسط تسپیس اریکاریایی معرفی شد و نام خود را از «تراگویا» به یونانی یعنی بز و « اویدیا » یعنی سرود گرفته است .

    از منظر ادبی و داستانی تراژدی اشاره به نبرد انسان با خدایانی دارد که تقدیر انسان را رقم می‌زدند که حاصل نبرد بر سر تقدیر به مرگ و شقاوت منتهی می‌شده است.

    تراژدی گونه‌ای دیگر از شعر است که در اوج شکوفایی قرن پنجم پیش از میلاد به وجود آمد. این نوع ژانر بر طبق روایت‌های متفاوت از جشن‌های «دیونوسوس» زاییده شده است که نخست از بدیحه‌سرایی آغاز شد.

    تراژدی از اشعار دیتیرامبیک ریشه می‌گیرد، از آن پس تراژدی اندک اندک در هر مرحله بهتر از مرحله پیشین شد .

    چهار نوع تراژدی داریم:

    تراژدی مرکب که یکسره عبارت است از تحول و تعرف

    تراژدی دردانگیز

    تراژدی‌ای که به خلق و سیرت می‌پردازد.

    و نوع دیگر که در دنیای دیگر می‌گذرد.

    بعد از انواع تراژدی آنچه اهمیت دارد قهرمان داستان تراژدی است.

    800px-Peasant_mask_Boeotia_Louvre_MNB506.jpg

    اولین ماسک تراژدی
    انواع سبک داستان‌نویسی و توضیح انواع ژانر
    ۵ . حماسه

    حماسه در لغت‌نامه دهخدا، به معنی دلاوری و دلیری کردن معرفی شده و در ناظم‌الاطبا نیز همین معنی را دارد.

    حماسه به معنای دلاوری و شجاعت و از قدیمی‌ترین و مهیج‌ترین انواع ادبی است. حماسه شرح دوران قبل تاریخ است. گزارشی از اوضاع و احوال نخست و تاریخ صدور جهان و روزگار مردمان نخستین را بیان می‌کند. در حماسه سخن از جنگ‌هایی است که برای استقلال یا بیرون راندن و شکست دشمن یا کسب نام و به دست آوردن ثروت صورت گرفته است. از این رو حماسه هر ملتی بیان کننده آرمان‌های آن ملت است.

    حماسه از دسته شعرهای وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی و افتخارات و بزرگی‌های قومی یا فردی است؛ به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد.

    در منظومه حماسی، شاعر احساسات خویش را نشان نمی‌دهد و در مورد شخصی داوری نمی‌نماید. شاعر در شعر حماسی، داستان‌های شفاهی در مورد شرح پهلوانی‌ها، عواطف و احساسات مختلف مردم روزگار را با مظاهر میهن‌پرستی و فداکاری توصیف می‌کند.

    منظومه‌های حماسی دو نوع‌اند:

    *منظومه‌های طبیعی مثل شاهنامه و اسکندرنامه

    *منظومه‌های مصنوعی مثل حماسه رامایانا و مهاباراتا

    india1.jpg



    [/HIDE-THANKS]
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif

    زنگ پنجم: پختگی قلم
    با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما دوستان گلم.
    من همینطور که دنبال مطالب نویسندگی توی این کتاب و اون کتاب و این سایت و اون سایت می گردم با مطالب جالبی رو به رو میشم، تو هر سایتی زده 10 گام تا نویسندگی 100 گام تا نویسندگی و...آخر من نفهمیدم مگه آون ها گام هاشون و چطوری حساب می کنن؟
    حتماً اون طرفی ها از این طرفی ها قد بلند ترن:campe45on2:والا من گام هام و شمردم اینقدر نشد.
    نمیشه گام گذاشت، نمیشه دقیق گفت که بله اینقدر مونده تا نویسنده ای با قلم قوی شد، نمیشه قاطع به این موضوع امر کرد.تنها تلاش یک نویسنده است که همه چیز و مشخص می کنه.
    امروز هم مطالعه آزاد، حتماً متن زیر و بخونید عزیزان:

    [HIDE-THANKS][/HIDE-THANKS][HIDE-THANKS]
    وظایف نویسنده





      • انتخاب موضوع بر مبنای نیاز جامعه، علاقه خود یا نوع سفارش مشتری

      • شکل دهی ایده ها، موضوعات و نقش ها

      • بدست آوردن اطلاعات اولیه لازم از طریق مطالعه کتابها، جستجو در اینترنت و یا مصاحبه های فردی

      • نوشتن کتاب یا مقاله

      • ارائه نسخه اولیه به ناشر

      • تجدید نظر در کار خود ( اغلب چندین بار) در صورت لزوم پس از گرفتن بازخوردها

      • شرکت در جلسات نقد و بررسی آثار خود و پاسخگو بودن در قبال منتقدان

      • اطلاع از قوانین مرتبط مانند کپی رایت و رعایت کردن آنها
    12 مرحله برای شروع نویسندگی
    ۱- آنچه باعث حواس‌پرتی می‌شود را از خود دور کنید.
    قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، هر گونه حواس‌پرتی را از ذهن خود دور کنید. اگر لازم است به اتاق آرامی بروید، تلفن خود را خاموش کنید، خود را با لپ‌تاپ‌تان در کمد زندانی کنید! حواس‌پرتی یکی از موانع بزرگ در نوشتن است. افرادی که برای نوشتن وقت نمی‌گذارند، هرگز قادر به نوشتن نیستند.

    ۲- به آنچه می‌خواهید بنویسید فکر کنید.
    آن‌چه را می‌خواهید بنویسید به دقت در ذهن خود تصور کنید. ایده‌ی خوبی برای عنوان، موضوع و نکته‌ای که می‌خواهید به آن برسید، داشته باشید. قبل از آن‌که چیزی بنویسید، به موضوعی که می‌خواهید بنویسید فکر کنید.

    ۳- به چه کسی می‌خواهید بنویسید.
    دریابید مخاطب شما کیست. کارآفرینان، کارمندان، مادران، نوجوانان، مردان میان‌سال، کسی که شما را دوست دارد، یا شخصی کاملا متفاوت؟ قبل از هر چیزی این موضوع را مشخص کنید.

    ۴- طوفان فکری برای ایده‌های خود ایجاد کنید.
    اکنون می‌توانید شروع به نوشتن کنید. یک خودکار و تکه‌ای کاغذ بردارید یا کامپیوتر خود را روشن کنید و شروع کنید. من معمولا تعداد زیادی از نکات و جمله‌هایی که به ذهنم می‌رسد و می‌دانم که می‌خواهم از آن‌ها استفاده کنم را یادداشت می‌کنم. وقتی تعدادی از آنها را نوشتید، این مرحله را به پایان رسانده‌اید.

    ۵- زیپ مغزتان را باز کنید و هر چه به ذهن‌تان می‌رسد را بنویسید.
    اگر هنوز دست به کار نشده‌اید، لپ‌تاپ و ورد را باز کنید. حال از نکاتی که در مرحله‌ی قبل یادداشت کردید و نکاتی که در هر لحظه به ذهن‌تان می‌رسد استفاده کنید، هر چه که به ذهن‌تان می‌رسد را یادداشت کنید. اجازه دهید ذهن‌تان سر‌ریز شود و کلمات خودشان را در نوشته‌تان جا دهند.

    ۶- سعی نکنید زیبا‌سازی کنید-فقط بنویسید!
    این کار را تا زمانی که نوشتن‌تان تمام شود انجام دهید. سعی نکنید جملات را زیبا کنید یا اشتباهات نگارشی را اصلاح کنید. این موضوع تنها باعث می‌شود که سرعت‌تان کم شود و جلوی جاری شدن ذهن را می‌گیرد. رمز به انجام رساندن کارها در همین است. افراد زیادی منحرف می‌شوند و دست از کار می‌کشند تا همه چیز را به بهترین شکل در بیاورند. این کار را نکنید!

    ۷- حالا می‌توانید زیباسازی کنید.
    اگر تا به اینجا مراحل را به درستی انجام داده باشید، می‌توانید آن‌چه را نوشته‌اید اصلاح کنید تا بهتر به نظر برسد. نوشته را به آرامی بخوانید. ببینید جملاتی که نوشته‌اید تا چه اندازه روان هستند. کلمات تکراری را تغییر دهید، هر جا که نیاز به مکث است ویرگول بگذارید و اشتباهات را اصلاح کنید.

    ۸- جمله را به خوبی آغاز کنید.
    جملات بعدی مغز شما را منفجر می‌کنند! این طرز نوشتن توجه و علاقه‌ی دیگران را جلب می‌کند که در ادامه چه می‌خواهد گفته شود. اطمینان حاصل کنید که در بازنویسی از جملات آغازین خوبی استفاده می‌کنید. اگر مقدمه و جمله آغازین خسته‌کننده‌ای داشته باشید، کسی مایل به خواندن نوشته‌ی شما نخواهد بود!

    ۹- از غلط یاب استفاده کنید.
    اگر چه غلط یاب سیستم شما ممکن است تمام اشتباهات را اصلاح نکند، اما راه مؤثر و آسانی برای پیدا کردن اشتباهات املایی در نوشته است.

    ۱۰- از یک دوست بخواهید نوشته‌تان را ویرایش کند.
    با توجه به اینکه غلط یاب نمی‌تواند تمامی اشکالات را پیدا کند، ضروری است که شخص دیگری به نوشته‌تان نگاهی بیاندازد. ممکن است نوشته‌ی خود را بارها بخوانیم و بگوییم چه چیز خوبی نوشته‌ایم؛ اما نگاه بی‌طرفانه دیگران، بازخوردی به ما می‌دهد که به اصلاح اشتباهاتمان کمک زیادی می‌کند.

    ۱۱- تغییرات لازم را انجام دهید.
    به آن‌چه ویراستار می‌گوید توجه کنید و برای بار آخر به نوشته‌ی خود نگاهی بیاندازید. اگر فکر می‌کنید نظر شخص دیگر درست است، به آن گوش دهید. اگر نظراتش را به دقت در نظر گرفتید اما با برخی از آنها مخالف هستید، نوشته را همان‌طور که خودتان می‌خواهید نگه دارید.

    با توجه به همه این‌ها، این نوشته‌ی شماست و شمایید که می‌دانید چه می‌خواهید بگویید. تنها به یاد داشته باشید یک ویرایش‌گر خوب برای کمک به شما آماده است، پس دقت کنید که با هر آن‌چه که او می‌گوید مخالفت نکنید.

    ۱۲- نوشته‌تان را منتشر کنید.
    حالا زمان آن رسیده که نوشته‌تان را منتشر کنید. اگر تمام مراحل را به دقت انجام داده باشید، باید برای به اشتراک گذاشتن نوشته‌ی فوق‌العاده‌ی خود با دنیا هیجان‌زده باشید. از کار خود لـ*ـذت ببرید و بگذارید دیگران ببینند چه چیزی را با تلاش خلق کرده‌اید. نوشته‌ای که به اشتراک شده می‌شود و مورد تقدیر و ستایش قرار می‌گیرد برای هر نویسنده‌ای یک موفقیت محسوب می‌شود.

    بعد از پشت سر گذاشتن این مراحل و شروع نویسندگی لازم است نکاتی را راجع به نویسندگی بدانید. نکاتی که در حین ساده بودن به شما کمک میکند در امر نویسندگی پیشرفت کنید و با کمک آنها بتوانید همچون یک نویسنده فکر کرده و خلاقیت خود را در نگارش بهینه سازی کنید.

    1- مطالعه آثار بزرگان
    هانتر تامپسون به رونویسی کردن از رمان های ارنست همینگوی معروف بود. او این کار را فقط برای شناختن و فرا گرفتن واژه ها انجام می داد. او از روی رمان های "خورشید هم طلوع می کند" و" وداع با اسلحه" همینگوی یک دور کامل نوشت به امید اینکه بتواند معرفت و بینش بت ادبی خود را بیش از پیش درک کند.

    2- همه چیز را با دقت مشاهده کنید
    مارینا کیگان، نویسنده جوان و درخشانی بود که درست پنج روز پس از فارغ التحصیلی اش از دانشگاه ییل با نمره عالی، به شکل غم انگیزی درگذشت. آخرین نوشته وی در ییل دیلی نیوز با نام "دربرابر تنهایی"، در یک هفته پس از انتشارش بیش از 1 میلیون بار مورد بازدید قرار گرفت. با بررسی عمر کوتاه زندگی حرفه ای او شاید بتوان گفت که کیگان استاد هنر مشاهده بوده است. هنری که بزرگترین سرمایه یک نویسنده است. وی در درخواست خود برای حضور در کلاس نگارش به شیوه اول شخص دانشگاه ییل، نوشت:
    "حدود سه سال پیش شروع به نوشتن یک فهرست کردم. این فهرست ابتدا در یک دفترچه یادداشت نوشته می شد اما اندک اندک به یکی از صفحات همیشه باز واژه پرداز رایانه شخصی ام بدل شد. من نام این لیست را فهرست چیزهای جالب گذاشتم و قبول دارم که اندک اندک، تکمیل روزانه این فهرست به یکی از عادت های همیشگی من بدل شد.
    من ، همه جا و همه وقت از کلاس گرفته تا کتابخانه و پیش از رفتن به رختخواب، در قطار ، هر چیزی که به نظرم جالب می آمد را به لیست اضافه می کردم. حرکت دست های خدمتکار، چشمان راننده تاکسی، و همه چیزهای عجیب و غریبی که مشاهده می کردم و می شد در وصف آن عبارتی نوشت را در این لیست می آوردم. کار به جایی رسید که در حال حاضر 32 صفحه کامل که خطوطش تک فاصله ای هستند(یعنی فاصله بین خطوط در پردازشگر واژگان به اندازه یک اسپیس است) از چیزهایی که برای من جلب بوده اند دارم."

    3- رویا پردازی های روزانه
    رویا پردازی شاید عادت چندان پسندیده ای نباشد اما می تواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رویاپردازی منبع تمامی نوشته های خوب (و بد ) است. بی جهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان می کند که : آیا جز این است که تنها با رویا پردازی و نوشتن می توانم به اندیشه هایم دست پیدا کنم؟

    4- نوشتن از تجربه های واقعی شخصی
    گابریل گارسیا مارکز در مصاحبه ای با پاریس ریویو، بر اساس تجربه های شخصی خود به نویسندگان جوان توصیه کرد، آنچه را که می دانند بنویسند:
    "اگر از من بخواهید که توصیه ای به نویسندگان جوان بکنم، من به آنها می گویم که آن چیزی را بنویسند که زمانی برای خودشان اتفاق افتاده، همیشه به راحتی می توان تشخیص داد که متن یک نویسنده برخاسته از تجربیات شخصی اوست یا آنچه از دیگران شنیده یا خوانده. وی می افزاید: همیشه از این نکته متحیرم که مرا به خاطر تخیلات قوی ام تشویق می کنند، در حالیکه به واقع تمامی آثار من پایه ای در واقعیت دارند. مشکل اینجاست که واقعیت های حوزه کارائیب، بیشتر شبیه تخیلات رام نشدنی است.

    5- نوشتن اولین اولویت شما باشد
    هنری میلر در ده فرمان برای نوشتن خود آورده است: نویسنده جدی باید هنر و حرفه خود را بالاتر از هر چیزی قرار دهد. میلر توصیه می کند: اول از هر کاری بنویسید. نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی، وقت گذرانی با دوستان، سینما رفتن و همه کارهای دیگر باید در اولویت های بعدی نوشتن قرار بگیرند.

    nf00199860-2.jpg


    6- منبع الهام بخش خلاقه خود را (در هر جا که ممکن است) بیابید
    گرترود استین، درباره فرایند نوشتن می گوید: حس خلاقانه نوشتن خواهد آمد، البته اگر وجود داشته باشد و شما اجازه صادر کنید.
    اما برای اینکه حس نوشتن بیاید، باید یک منبع الهام بخش خلاقانه برای خود پیدا کرده و مرتبا به آن رجوع کنید. استین می گوید، بهترین ایده کارهایش زمانی به ذهنش رسید که در حین رانندگی به گاوی کنار جاده خیره شد. او تنها 30 دقیقه در روز می نوشت و مابقی وقت خود را در اطراف مزارع رانندگی می کرد و هر گاه گاو متفاوتی پیدا می کرد ، به آن خیره می شد تا ایده خلاقانه ای مناسب روحیاتش به ذهنش خطور کند.

    7- آنچه را انتخاب کرده اید بپذیرید
    آیا دوست دارید مانند یک نویسنده زندگی کنید؟ عالیه! اما مطمئنید که مجذوب یک مدل ایده آلیستی از زندگی نویسندگی نشده اید که هیچ تطابقی با واقعیت ندارد؟ مارگارت آتوود در گاردین نوشته است:
    "برای نویسنده شدن، احتمالا نیاز به یک فرهنگنامه جامع، یک کتاب دستور زبان ابتدایی و البته چسبیدن به واقعیت دارید!. این آخری یعنی اینکه: هیچ چیز مجانی نیست. نویسندگی کار و حرفه شماست. در عین حال نوعی قمار است. شما هرگز حقوق بازنشستگی دریافت نخواهید کرد شاید سایر مردم اندکی به شما کمک کنند اما در کل باید روی پای خودتان بایستید. هیچ کس مجبورتان نکرده که نویسنده باشید. خودتان نویسندگی را انتخاب کرده اید ،پس ناله و شکایت نکنید.

    8- گوشه ای دنج برای تنهایی بیابید.
    زادی اسمیت در قوانینی برای نویسندگان نوشته : از گروه ها و جمعیت ها دوری کنید. حضور این افراد در کنار شما هرگز منجر به ارتقای سبک نگارش تان نمی شود.
    اسمیت خصوصا تاکید می کند : مکانی که برای نوشتن انتخاب می کنید باید دنج و خلوت باشد. هنگام نوشتن از زمان و فضای خود محافظت کنید. همه را از نوشته های خود دور نگه دارید حتی اگر عزیز ترین کسانتان باشند.

    9- خودتان را روانکاوی کنید
    اگر هنوز برای نوشتن مطالب خود گیج هستید و یا اصلا مطمئن نیستید که برای نوشتن به اندازه کافی در زندگی خود تجربه کسب کرده اید بهتر است اندکی حافظه خود را مرور کنید. فلانری اوکانر این قانون را اینگونه بیان می کند: هر کسی که از دوران کودکی جان سالم به دربرده ، به حد کافی اطلاعاتی از زندگی کسب کرده که بتواند تا آخر عمر درباره شان بنویسد.

    nf00199860-3.jpg


    10- جمله کلیدی یا ایده اصلی را روی هوا بزنید
    به محض اینکه ایده یا تکلیف بزرگ نوشتن در مقابلتان قرار گرفت تا آن را به واژه تبدیل کنید، به راحتی در دامنه تعهد نگارش آن غرق خواهید شد. اما در تمامی آثار بزرگ داستانی و غیر داستانی، یک اتفاق ثابت همواره رخ داده است. همیشه یک ایده، یک جمله یا یک پاراگراف است که باید در لحظه مناسب جلوی دیدگان نویسنده قرار بگیرد.
    آنا لموت در کتاب پرنده با پرنده ، که مجوعه نصیحت هایی است درباره زندگی و نوشتن، می نویسد: نویسندگان باید یاید بگیرند که پروژه های خود را همچون گام های آغازین نوزاد به پیش ببرند. نویسنده کتاب مواهب سفر کردن می نویسد:
    برادر بزرگم تلاش می کرد تا گزارشی را درباره پرندگان بنویسند که سه ماه برای آن وقت داشت و فردا روز تحویل دادن آن بود. ما همه دور هم در اتاق نشیمن جمع شده بودیم و او روی میز آشپزخانه نشسته بود در حالیکه اطرافش را کاغذ های سفید، خودکارهای جورواجور و کتاب های بازنشده ای درباره پرندگان احاطه کرده و او بهت زده از وظیفه سنگین نوشتن گزارش نزدیک بود از شدت ناراحتی گریه کند. سپس پدرم در کنار او نشست، به آرامی دست روی شانه هایش نهاد گفت: پرنده با پرنده رفیق، فقط اینطور فکر کن که پرنده با پرنده است.

    11- تنها با خودتان رقابت کنید
    ویلیام فاکنر که هنرمند را "موجودی رانده شده توسط شیاطین" می داند، همیشه از کار خود ناراضی بود. اگرچه نارضایتی تا حدودی اجتناب ناپذیر است، اما اگر دست از مقایسه کردن کارهایتان با آثار دیگران بردارید، اندکی جلوی این حس گرفته می شود.
    فاکنر در سال 1956 در مصاحبه ای با پاریس ریویو گفت: نویسندگان هرگز نباید از کاری که انجام داده اند راضی باشند. نوشته ها هرگز به آن خوبی که باید باشند از کار در نمی آیند. خود را با مقایسه کردن های بیهوده با پیشینیان و معاصرانتان عذاب ندهید. فقط سعی کنید از خودتان بهتر باشید.

    12- فقط انجامش بدهید.
    استفان کینگ درباره اینکه چگونه می توان نویسنده نیرومندی شد، دو نکته دارد، و تقریبا تمام حرفهای بالا به همین جا ختم می شود: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. من هیچ راهی به جز این دو بلد نیستم، هیچ میانبری وجود ندارد.

    13- و این کار را با لـ*ـذت انجام دهید
    جویس کارول اوتس، در قوانین شماره یک تا ده خود برای نویسنده خوب شدن (که از طریق توئیتر منتشر شده) می نویسد: با قلب خود و از سر عشق بنویسید.


    منابع:

    کار نویسنده چیست؟

    13 راه برای نویسندگی

    12 قدم برای تقویت مهارت نویسندگی



    [/HIDE-THANKS]

     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif

    زنگ ششم: شروع تمرینات نویسندگی
    سلام خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ قراره تو تایپک تمرینات نویسندگی رو که خودم نوشتم یا از کتاب و یا سایت های مختلف پیدا کردم براتون به اشتراک بذارم، هر کس خواست تمرینش با توجه به معیار های شاخص نقد بشه و اشکالاتش برطرف بشه یه گفت و گوی خصوصی بزنه تا باهاش صحبت کنم.
    #تمرین_اول

    [HIDE-THANKS]
    تمرین نویسندگی:پارت یک|شکوفه حسابی


    مهارت: فضا سازی
    upload_2019-1-25_23-48-37.png

    تصویر زیر را برایمان فضا سازی کنید. استفاده از حواس پنجگانه،فضا سازی، تصویر سازی و...نیاز ملموس این تمرین است.


    [/HIDE-THANKS]

    دوستان یه نکته ی دیگه که باید خدمتتون عرض کنم اینه که این تمرینات از سر خودم نوشته نشده، من کتاب های بسیاری در این زمینه مطالعه کردم تا بتونم تمریناتی بنویسم و انجام بدم که درست و اصولی باشه.
    ممنوم از انرژی دوست خوب و مهربونم:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif

    زنگ هفتم: معرفی کتاب هایی در زمینه نویسندگی(شاهین کلانتری)
    [HIDE-THANKS]
    رمان:

    برای آموزش رمان نویسی و داستان کوتاه کتاب های متعددی به زبان فارسی منتشر شده است. در زیر تعدادی از آن‌ها را که به نظرم ترجمه مطلوب و تمرین‌های کاربردی تری دارند معرفی می کنم:

    آناتومی داستان.بیست و دو گام تا استاد شدن در داستان گویی/جان تروبی/ محمد گذرآبادی/نشر ساقی

    بعضی از کتاب‌ها هم علاوه بر اینکه می توانند برای فیملنامه نویسی مفید باشند برای رمان نویسی نیز مفید و کاربردی به نظر می‌رسند از جمله کتاب آناتومی داستان جان تروبی که به ۲۲ گام اصلی در نوشتن داستان های بلند می‌پردازد. این کتاب را نشر ساقی و نشر آورند دانش هر دو بار ترجمه‌ی محمد گذر آبادی منتشر کرده‌اند.

    جان تروبی که از مدرسان شناخته شده داستان‌نویسی است در بخشی از مقدمه کتاب نسبتاً حجیم آناتومی داستان( ۲۲ گام تا استاد شدن در داستان گویی) از دلایل مخالفتش با فیلنامه‌های سه پرده‌ای گفته است:

    «می‌خواهم منظورم را درباره موانع تکنیکیِ داستان، روشن و دقیق بیان کنم چون نویسنده تنها از این راه می‌تواند امیدوار باشد بر آنها غلبه کند. مانع اول، واژگان مشترکی است که اغلب نویسندگان برای تفکر درباره‌ی داستان از آن ها استفاده می‌کنند: اصطلاحاتی مانند«کنش صعودی»، «نقطه‌ی اوج»، «گره افکنی فزاینده» و «گره‌گشایی» که از ارسطو به یاد مانده. این اصطلاحات آن‌قدر فراگیر و آن‌قدر نظری‌اند که تقریباً بی معنا شده‌اند. اجازه بدهید صادق باشیم: آن‌ها برای داستان‌گویان ارزش عملی ندارند. فرض کنید دارید صحنه‌ای می‌نویسید که در آن قهرمان از جایی آویزان شده و در آستانه‌ی سقوط و مرگ حتمی است. آیا این صحنه گره‌افکنیِ فزاینده است، کنش صعودی است یا صحنه‌ی افتتاحیه‌ی داستان؟ می‌تواند هیچ کدام یا تمام آن‌ها باشد، اما در هر صورت، این اصطلاحات به شما نمی‌گویند صحنه را چگونه بنویسید یا اصلاً آن را بنویسید یا نه.»

    تروبی در انتهای مقدمه کتاب ضمن وعده دادن برای آموزش نوشتن داستانی ارگانیک می‌گوید:

    در حالی که به عین شاهد رشد داستان خود هستید، می‌توانم یک چیز را به شما قول بدهم: از آفریدن داستان لـ*ـذت می‌برید. پس اجازه بدهید شروع کنیم.

    تجربه من از این کتاب:

    در انتهای هر فصل تمرینات کاربردی و مثال های خوب و شناخته شده‌ای از جمله از هری پاتر و پدر خوانده آورده شده که می‌تواند به شما در پرورش داستانی که در ذهن دارید کمک به سزایی بکند. من خودم دو نسخه از این کتاب دارم و دوسال پیش یک فیلمنامه تمرینی بر اساس آن نوشتم. کار کردن با این کتاب باعث شد به نگاهی خوبی برای تحلیل دیگر داستان‌ها نیز برسم، و بهتر به حفره‌های داستانی پی ببرم.

    مسلما این کتاب در مقایسه با دیگر کتاب های فیلمنامه نویسی از جمله کتاب‌های سیدفیلد که دگر بسیار کهنه و غیر کاربردی به نظر می‌رسند نکات مفیدتری را آموزش می‌دهد.



    طرح و ساختار رمان/ جیمز اسکات بل/ محسن سلیمانی/ سوره مهر

    تمرین‌های این کتاب را برای تقویت خلاقیت نویسندگی بسیار کاربردی و راهگشا می‌دانم. یکی از تمرین‌های جالب این کتاب را برایتان نقل می کنم:

    از بخش: چگونه از سوژه ها لبریز شویم

    «موسیقی راهی میان بر به قلب آدم‌هاست. به آهنگ‌هایی گوش کنید که تاثیری قوی بر شما می‌گذراند؛ آهنگ‌های متنوعی را انتخاب کنید؛ از کلاسیک گرفته تا موسیقی‌های متن فیلم تا راک و جاز و خلاصه هر آهنگی که چراغ خیال شما را روشن می‌کند. وقتی به موسیقی گوش می‌کنید چشمانتان را ببندید و ببینید چه تصاویر، صحنه‌ها و شخصیت‌هایی در ذهنتان شکل می‌گیرد.

    وقتی حس کردید آن موسیقی باعث می شود سوژه‌ی باارزشی برای نوشتن پیدا کنید(که مطمئناً هم همین‌طور است) می توانید هر بار که خواستید آن سوژه را بنویسید، به همان آهنگ گوش کنید تا حال و هوای داستان را در شما زنده کند.»

    2-1-238x300.jpg


    نامه هایی به یک نویسنده جوان/ ماریو بارگاس یوسا. رامین مولایی/ نشر مروارید

    حتی اگر قصد نوشتن یک داستان‌ ندارید خواندن نوشته‌های یوسای بزرگ می‌تواند نکات بسیار آموزنده‌ای را برایتان داشته باشدو شما را به خواننده‌ای بهتر برای ادبیات تبدیل کند. او این کتاب را به شکل نامه‌هایی خطاب به یک نویسنده‌ی جوان که در تمنای نوشتن رمان است نوشته است.

    یوسا در بخشی از کتاب می‌نویسد:

    یکی از باورهای خدشه ناپذریم در میان انبوده تردیدهایی که در مورد استعداد ادبی دارم، این است که: نویسنده نیک می‌داند نوشتن بهترین امکانی است که می‌توانسته برایش به وجود آید، چرا که نوشتن برای او برترین شیوه ممکن زیستن است، آن هم با نادیده گرفتن همه موقعیت‌های اجتماعی، سیـاس*ـی یا اقتصادی که از طریق نوشتن می‌تواند نصیب‌اش شود.

    به نظر من استعداد، شرط ضروری صحبت درباره مسئله‌ایست که هم مورد اشتیاق و هم سبب تشویق شماست: «چگونه می‌توان نویسنده شد؟». البته این مسئله‌ای اسرار آمیز و پر ابهام است. اما این همه، مانع تلاش برای تشریح منطقی آن نیست. آن هم به دور از تمامی باورهای فخرفروشانه اسطوره‌ای و نیز هاله تقدسی که رومانتیک ها به گرد آن می کشیدند و نویسنده را برگزیده خدایان می شمردند، موجودی نشان شده‌ی نیرویی مافوق انسانی برای تحریر کلمات الهی و بی ذره‌ای اختیار که به طُفیل همین ارتباط با«جمال متعال» به جاودانگی دست می‌یابد.

    و در ادامه با تاکید بر اهمیت غرق شدن نویسنده در فرایند نویسندگی می‌نویسد:

    معتقدم تنها آن کس به وادی ادبیات راه می‌یابد که همچون فردی که به وادی مذهب گام می‌نهد، همه‌ی وقت، توان و همت خود را گردآورده و به طور کامل وقف این حرفه نماید تا به نویسنده‌ای تمام عیار بدل شود و اثری را تالیف کند که وجودش بر آمده است.

    writer-cartoon-300x288.jpg


    اندیشه های نو در رمان نویسی/باربارا شوپ/مارگارت لاو دنمن/شایسته پیران/نشر نی

    کتاب با جمله ای از جان گاردنر آغاز می‌شود:

    رمان نویسیِ راستین سخت‌ترین کار است

    مگر جز این هدفی نداشته باشی

    که در این صورت

    همین سخت‌ترین کار

    برایت آسان‌ترین می‌شود.

    در بخش اول این کتاب به بررسی عناصر اصلی رمان پرداخته شده و در بخش دوم که بیشتر صفحات رمان به آن اختصاص یافته گفتگوهایی از مطرح ترین نویسندگان معاصر امریکایی به چاپ رسیده است.

    به گمانم یکی از بخش های جذاب کتاب بخش پایانی آن است که در آن نویسنده هایی که با آن ها گفتگو شده است تمرین هایی را برای رمان نویسی ارائه کرده‌اند. بخشی از این تمرین‌ها را در زیر آورده‌ام:



    -مسئله‌ای سیـاس*ـی را در نظر بگیر که به آن سخت حساسیت داری. بی‌آن‌که اسمی از آن ببری، یا توضیحی بدهی، یا درباره‌ی آن قضاوت شخصی کنی، در صحنه‌ای تصویرش کن.

    دُروتی آلیسن

    -به رمانی که مدت‌هاست مشغول نوشتنش هستی«خــ ـیانـت» کن و به نوشتن رمانی تازه بپرداز.

    مایکل شیبان

    -برای بسط اندیشه‌ای رمانی، روز تعطیل خاصی را در نظر بگیر و آن را چارچوب زمانی رمان قرار بده. ببین چگونه می‌توانی از سنّت ها و انتظارات مربوط به آن روز برای تاثیرگذاری بیشتر استفاده کنی.

    ریچارد فُرد

    -شخصیتی خلق کن که ابداً حاضر نباشد پشت سر دیگران حرف بزند. صحنه‌ای بنویسی که نشان دهد خودداری او از شرکت در چنین گفت‌و گوهایی می تواند تاثیری به همان بدی غیبت یا حتی بدتر از آن داشته باشد.

    جین اسمایلی

    بیست کهن‌الگوی پیرنگ و طرز ساخت آن‌ها/رونالد بی. توبیاس/ ابراهیم راه‌نشین/نشر ساقی

    در این کتاب فوق العاده کاربردی و بی نظیر در چند فصل اول ضمن ارائه مسائل ساختاری داستان از جمله شخصیت پردازی و راه‌های رسیدن به ساختار عمیق، به ارائه بیست کهن الگوی اصلی پیرنگ پرداخته می‌شود. با استفاده از نکاتی که در کتاب آمده و مثال های متوع آن از دنیای ادبیات و سینما با سهولت بیشتری می‌توانید به ساختار طرح داستانی تان شکل بدهید. از جمله پیرنگ هایی که در این کتاب آمده می‌توان به: جست‌و‌جو، مارجاجویی،تعقیب و کریز، فرار، نجات، انتقام، رقابت، وسوسه، عشق ممنوع، فداکاری، کشف و افراط فلاکت بار اشاره کرد.



    ‌همچنین دو کتاب«جادوی زاویه دید» و «صحنه پردازی در رمان» که هر دو توسط نشر سوره مهر منتشر شده اند می‌تواند جعبه ابزار شما برای آموزش رمان نویسی را کامل و غنی کنند.



    داستان کوتاه:

    مجموعه چهار جلدی حرفه: داستان نویس/نشر چشمه

    این مجموع چهارجلدی را شاید بتوان بهترین منبع فارسی جامع آموزش داستان کوتاه دانست که به همت نشر چشمه منتشر شده است.

    در هر یک از جلدها چند مقاله از بهترین نویسندگان معاصر داستان کوتاه آمده که به آموزش یکی از مباحت اصلی داستان کوتاه پرداخته‌اند.

    ترجمه این مجموعه با دقت و سلیقه خاصی توسط کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی انجام شده است.

    در بخشی از مقاله‌‌ی هالی برنت در جلد اول این مجموعه آمده است:

    «هر مقاله‌ای درباره‌ی داستان کوتاه با صحبت درباره‌ی نویسنده‌های دیگر شروع می‌شود. این کار اهمیت موضوع را نشان می‌دهد. اگر کسی مطالعه‌ی عمیق نداشته باشد، نمی‌تواند هم عمیق و موثر بنویسد. واقعیت امر این است که اولین قاعده برای نویسنده‌های تازه‌کار، بسیار ساده، بی‌دردسر و حتا لـ*ـذت‌بخش است: قبلِ این‌که شروع به نوشتن کنید، بخوانید؛ هم داستان کوتاه و هم رمان. تا حد مـسـ*ـتی داستان بخوانید. اگر این کار را انجام دهید، خون‌تان پرِ الـ*کـل داستان می‌شود و تصاویری را که دهن‌تان آکنده از آن‌هاست، باور می‌کنید.»



    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif
    زنگ هشتم: توصیف:aiwan_light_blumf:
    توصیف یا روایت همان بیان ما از حالت های مختلفی از احساس، تصویر، صحنه و یا چیز های خاصی است که ما آن ها را به قلم می کشم و یا آن را شرح می دهیم به عبارتی توصیف همان روایتی است از موضوعات مختلف.
    متنی در این باره:

    [HIDE-THANKS]
    توصیف ارائه تصویر ساکن از دنیای بیرون، توصیف خوانده می‌شود. در توصیف با واقعه (رخداد) مواجه نیستم؛ در نتیجه بحث از فشردگی یا عدم‌فشردگی معنی ندارد. دنیای ساکن بیرون، یا تصویر ساکن دنیای بیرون، آن بخش از داستان است که کنش یا گفتاری در آن اتفاق نمی‌افتد. نکته: هر عنصری که نقش در پیشبرد و بسط فرایند داستان ندارد، باید حذف شود. در این‌جا خودبه‌خود بحث عمل داستانی و محل فیریکی پیش می‌آید. عمل داستانی، حرکت پیشرفت ماجرا در مسیر برآورده شدن اهداف است. این حرکت، بر دوش عناصر و اجرای داستان است. عناصر و اجزای داستان با این‌که در عمل داستانی شرکت دارند، اما ممکن است خود با حرکت و عملی ظاهری و فیزیکی همراه نباشند یا به‌عکس. توصیف عینی، بدون دخالت بینش و حالات و تأثیرات روحی نویسنده‌است، اما توصیف اکسپرسیونیستی توصیفی است که شرایط روحی و ذهنی نویسنده در آن دخالت می‌کند. در توصیف عینی، موصوف بی‌واسطه به ذهن خواننده منتقل می‌شود و در توصیف اکسپرسیونیستی با واسطه ذهن نویسنده در ذهن خواننده جای می‌گیرد.
    ابراهیم یونسی. هنر داستان‌نویسی. انتشارات نگاه، ۱۳۸۴. ۲۷۷-۳۴۶.

    [/HIDE-THANKS]
    توصیف در لغت بمعنای:
    توصیف
    وصف کردن ، صفت کسی یاچیزی رابیان کردن
    ( مصدر ) وصف کردن صفات و خصایص چیزی را بیان کردن .
    ( مصدر ) ۱ - صفات چیزی را بیان کردن . ۲ - ستودن .
    تشریح، تعریف، توضیح، شرح، وصف، ستایش کردن، . . . توصیف • توصیف یک روز بارانی •
    (دوستان این مطلب رو به ذهن بسپارید چرا که به درد خواهد خورد.)
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif
    زنگ نهم: حس آمیزی
    سلام من اومدم برای برطرف کردن یکی از مشکلات مهم نویسندگان...
    تا حالا پیش اومده که با خودتون بگید که:«چرا من هر چی می نویسم، حس نداره، چرا نوشته هام اینقدر خشکه؟»
    برای هر نویسنده ای این موضوع یا پیش اومده یا الان داره باهاش دست و پنجه نرم میکنه.

    حس آمیزی یعنی اتقال دو حس همراه هم از نویسنده به خواننده مانند:
    _چه بوی شیرینی.

    (بویایی-چشایی)

    بستگی به نویسنده داره که چطوری بتونه این احساسات رو با خواننده به اشتراک بذاره.برای مثال:

    نسیم خوبی می‌آید، خروس در دور دست می‌خواند...کویر آرام است و خاموش و خالی از وسوسه‌های رعب‌انگیز...

    حالا به این جمله توجه کنید:
    نسیم می وزید، خروس اواز می خواند، همه جا سکوت بود.

    کدوم یکی از این جملات بیشتر توجه شما رو جلب کرد؟

    تمریناتی در این زمینه وجود داره که حتماً با شما عزیزان به اشتراک میذارم.
    به این مطلب توجه کنید:
    [HIDE-THANKS][/HIDE-THANKS][HIDE-THANKS][/hide-thanks]
    [HIDE-THANKS][/hide-thanks]
    [HIDE-THANKS]
    «حس آمیزی» در داستان
    نویسندگان تجربیات خود را بوسیله حواس به مخاطب منتقل می‌کنند. به عبارتی نویسنده بیش از هرکاری برای انتقال؛ از حواس پنجگانه سود می‌برد. ـ صدا را می‌شنویم، بو را استشمام می‌کنیم، رنگ را می‌بینیم، مزه را می‌چشیم و اجسام را لمس می‌کنیم.

    اما نویسندگان یا شاعران در خلق یک اثر هنری، ـ برای ایجاد خلاقیت و انتقال مفاهیم و تأثیر مضاعف؛ ـ دو حس یا چند حس را با هم ترکیب می‌کنند. یعنی بجای: «بویی به مشام رسید.» مثلا می‌نویسند: «بویی شیرین به مشام رسید.» که از دو حس ـ بویایی و چشایی ـ استفاده شده است. چنين حالتی را «حس‌آمیزی» می‌گویند.


    اما زمانی نویسنده ـ شاعر ـ پا را از این فراتر می‌گذارد و به انتقال احساس مستقیم و بی‌واسطه مبادرت می‌کند. بدین معنا که با قرار دادن کلماتی با بار معنایی معین؛ واژه‌هایی بکار می‌برد که ذهن به گونه «خودکار» این حس را دریافت کند. [اصطلاح «خودکار» نیاز به توضیح بیشتری دارد؛ اما می‌توان آن را معادل «شرطی» بودن در نظر بگیریم.]


    به عنوان نمونه؛ آنجا که منوچهری می‌گويد:

    خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است

    باد خنك از جانب خوارزم وزان است


    واژه‌های: خیزید، خزآرید، خزان، خنک، خوارزم. بدون هیچ شرح و بیان اضافی؛ پاييز را به ذهن مخاطب القا می‌کند. یعنی شاعر به عالی‌ترین وجه شیی را به ادراک حسی در آورده است.

    در اینجا بايد يادآوری کنم؛ شیی در معنای کلی به هر چیزی گفته میشود که بیرون از دایره ادارک ما وجود دارد. اما در داستاننویسی این چنین نیست؛ به عبارتی در داستان هر چیزی که حواس ما را متأثر کند، شیی نامیده میشود. یعنی توصيف ـ که به وضع و موقعیت اشيا میپردازد، و نشانه و نماد که با آن به اشیا اشاره میکند. *

    باز اگر به نمونه‌ای دیگر بخواهم اشاره کنم؛ آشناترین جمله «بوف کور» را می توانم مثال بزنم:

    «در زندگی زخم‌هايی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.»

    باز کلمات: «خوره»، «می‌خورد» و «می‌تراشد»؛ همگی دلالت بر ارتباط با «زخم‌های زندگی» دارد. به عبارتی انتخاب كلمه؛ همیشه در موفقيت يا عدم موفقيت انتقال احساس؛ نقش اصلی را ایفا می‌کند.

    بد نیست موضوعی را تعریف کنم. زمانی نویسنده‌ای؛ داستانی برایم فرستاد که نظرم را بگویم. من وقتی پاراگراف نخست آن را خواندم، احساس کردم نمی‌توانم با احساس نویسنده ـ راوی ارتباط برقرار کنم. چون نویسنده برای احساس شخصیت و انتقال آن، واژه‌ای بکار بـرده بود که مناسب نبود و هیچ دلالتی بر موقعیت او نمی‌کرد. نویسنده ـ راوی از ذهن شخصیت داستان که يک نفر زندانی بود، نوشت: «نگاهش روی دیوار سلول لغزید.»

    به عبارتی؛ لغزیدن نگاه، بیشتر بار احساسی و عاشقانه دارد، ـ مگر این که نویسنده تعمد داشته باشد؛ مانند این که دیوار را معشوق زندانی در نظر بگیرد. ـ اما در غیر این صورت چنین جمله‌ای نه ادراک حسی دارد و نه در ذهن مخاطب می‌نشیند. حداکثر این که پس از چند پارگراف داستان را رها می‌کند. شاید بتوان بجای آن بنویسیم: دیوار را خراشید. یا با دیوار برخورد کرد.

    اما به بحث اصلی برگردیم. توجه بیش از حد به نشانه گذاری و انتقال حس بوسیله واژه ها، کار را جایی رساند که پدیده‌های بی‌جان و حتی امور مجرد و انتزاعی به ادراک حسی در آمدند. چیزی که شاید بتوان «انسانی کردن» اشیا نامید، یعنی دادن ماهیت انسانی به اشیا و البته آن را باید جدا از موضوع «انسان پنداری» دانست. این جمله «بوف کور» گویای این موضوع است:

    شب پاورچين پاورچين مي رفت. گويا به اندازه كافي خستگي دركرده بود.

    بدیهی است که اگر شب؛ بجای رفتن، می‌آمد. این حس تفاوت می‌کرد. یعنی چون شب خستگی در کرده است؛ پاورچین پاورچین می‌رود. اما اگر شب می‌آمد؛ بار احساسی واژه‌ها و جمله تغییر می‌کرد.

    چنین حس آمیزیی را در داستان «بزرگ بانوی روح من» از گلی ترقی نیز شاهدیم.

    نسیم خوبی می‌آید، خروس در دور دست می‌خواند...کویر آرام است و خاموش و خالی از وسوسه‌های رعب‌انگیز...


    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    3.gif

    زنگ نهم: پارت دوم حس آمیزی
    حس‌آمیزی (Synesthesia)در آرایه‌های ادبی، آمیختن دو یا چند حس است در کلام؛ به گونه‌ای که ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخن بیفزاید. عبارت‌هایی چون «خبر تلخ»، «قیافه بانمک» نمونه‌هایی از حس‌آمیزی در ادبیات عامیانه است که در آن‌ها حس شنوایی و حس بینایی با حس چشایی و حس شنوایی با حس بینایی آمیخته شده‌است. نقطه اوج حس‌آمیزی در شعر فارسی، اشعار بیدل دهلوی و صائب تبریزی و نیز اشعار سهراب سپهری است.
    حس آمیزی نکته ای مهم در نوشتن است:

    چه حس تلخ و زجر اوری
    چه روز شیرنی
    هوای دلپذیر و خوشمزه ی سرظهر تابستان من را سر حال اورده بود.
    همیشه شیرینی زندگی ام بیشتر از تلخی روزگار بوده است.
    ای کاش دلتنگی خبر شور نمی داد.

    و...


    • این بیت از بیدل از نمونه‌های حس‌آمیزی است.

    شمع روشن می‌توان کرد از صدای عندلیب
    رنگ‌ها خفته‌است اینک در نوای عندلیب


    • حافظ: بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم یا

    از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر
    یادگاری که در این گنبد دوّار بماند


    که حافظ به جای شنیدن صدای سخن عشق ، آن را می‌بیند.
    آرایه‌های ادبی (قالب‌های شعر ، بیان و بدیع) ، کتاب سال سوم آموزش متوسطه ، شاخه نظری (رشته ادبیات و علوم انسانی) ، مولف : دکتر روح‌الله هادی
     
    آخرین ویرایش:
    بالا