چه کسی میداند,
پشت هر اشک و گریه ی من
چه رازی نهفته است
گریه هایم از غم است یا شادی
چه کسی میداند ?
فهم من اسان نیست
هر کسی قادر نیست
من نه یک دیوارم ونه یک کوه بلند
که توان دیدمرا
از پس یک تیره نگاه
باز کن دریچه ی قلبت را
پشت این در های بلند .
یک نفر چشم به راه یک نگاه اشنا از توست
برای دیدن من نوری بینداز به این سیاه چال
تو خواهی دید مرا در گوشه ترین گوشه ی این تاریکی
خواهی دید مرا که محتاج یک نور از توام
محتاج یک بازتاب از نگاه بارانی تو