اخبار سینما و تلوزیون ☄ باکس آفیس هفته ☄

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 3,189
  • پاسخ ها 46
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
گزارش باکس آفیس: صدرنشینی Maze Runner: The Death Cure و ضیافت فیلم های اسکاری
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد فیلم اکشن Maze Runner: The Death Cure و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.
گزارش باکس آفیس این هفته را با «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure)‌ شروع می‌کنیم که بالاخره بعد از تاخیری طولانی‌مدت روی پرده‌ی سینما رفت و صدر جدول را تصاحب کرد. محصول استودیوهای گاتهام گروپ، تمپل هیل اینترتینمنت و آدبال اینترتینمنت اگرچه افتتاحیه‌ی خارق‌العاده‌ای را تجربه نکرد، اما به ارقام قابل‌قبولی دست پیدا کرد. این مجموعه اکشن علمی‌-تخیلی که توسط وِس بال کارگردانی شده در سال ۲۰۱۴ آغاز به کار کرد. درست در سالی که علاقه‌ی دیوانه‌وار استودیوها به ساخت فیلم‌های فانتزی که به کاراکترهای نوجوان می‌پرداختند و در تیر و طایفه‌ی «هری پاتر» قرار می‌گرفتند در حال فروکش کردن بود. در نتیجه «دونده‌ی هزارتو» به آخرین فیلمی از دار و دسته‌اش تبدیل شده است که احتمالا سرانجام این قبیل اقتباس‌ها را که حدود ۱۶ سال پیش با «هری پاتر» شروع شده بود رقم می‌زند. اولین فیلم «دونده‌ی هزارتو» که در سپتامبر ۲۰۱۴ به نمایش درآمد، اکران بادوامی را تجربه کرد. فیلم کارش را با ۳۲ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه آغاز کرد و به ۱۰۳ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۴۸ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۴ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «دونده‌ی هزارتو: آزمون‌های اسکورچ» (Maze Runner: The Scorch Trials) به عنوان دنباله‌ای بزرگ‌تر و گسترده‌تر یک سال بعد اکرانش را با ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و رفت تا به ۸۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۱۲ میلیون دلار فروش جهانی از ۶۱ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند.

تاریخ اکران «علاج مرگ» که با ۶۲ میلیون دلار بودجه تهیه شده بیش از یک سال به خاطر جراحت دیلن اُبرایان، بازیگر شخصیت اصلی مجموعه در حین فیلمبرداری عقب افتاد. فیلم کارش را با کسب ۲۳ و نیم میلیون دلار در جریان آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش آغاز کرد و همین کافی بود تا «جومانجی» (Jumanji) را پس از هفته‌ها جولان دادن در صدر جدول پایین بکشد. رقمی که ۲۱ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی «آزمون‌های اسکورچ» (۳۰ میلیون دلار) و ۲۶ درصد کمتر از قسمت اول مجموعه (۳۲ میلیون دلار) است. افت فروشی که البته با توجه به فاصله‌ی نسبتا طولانی بین اپیزودها، تغییراتی که در دو سال گذشته در فضای تجارت سینما رخ داده است و عدم سروصدای رسانه‌ای این فیلم به عنوان فینال مجموعه قابل‌انتظار بود. خبر خوب این است که حداقل با افت فروشی در حد و اندازه‌‌ی مجموعه «واگرا» (Divergent)‌ سروکار نداریم. مخصوصا با توجه به اینکه این‌دفعه سازندگان تصمیم نگرفتند تا کتاب آخر را به دو فیلم جدا تبدیل کنند. اگر «علاج مرگ» عملکردی شبیه به فیلم قبلی داشته باشد، فروش خانگی نهایی ۶۰ تا ۶۵ میلیون دلاری فیلم پیش‌بینی می‌شود. رقمی که شاید برای فیلمی با ۶۲ میلیون دلار بودجه عالی به نظر نرسد، اما یادمان نرود که دو فیلم قبلی از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کردند. «علاج مرگ» ۶۲ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی به دست آورد و مجموع درآمد خارجی‌اش را به ۸۲ میلیون دلار رساند و به مجموع فروش جهانی ۱۰۵ و نیم میلیون دلار رسید. پس «علاج مرگ» با وجود افت فروشش نسبت به فیلم‌های قبلی‌ها کماکان می‌تواند به موفقیت قابل‌توجه‌ای تبدیل شود. همچنین از آنجایی که با پایان این مجموعه مواجه‌ایم، هیچ خطری در رابـ ـطه با ادامه پیدا کردن مجموعه هم استودیوهای سازنده را تهدید نمی‌کند. اگرچه «دونده‌ی هزارتو» یکی از مجموعه‌های پرچم‌داری نیست که دیزنی به خاطرش تصمیم به خرید فاکس گرفته است، اما ترکیب «دونده‌ی هزارتو» با «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman)، «فردیناند» (Ferdinand)، «پُست» (The Post)، «شکل آب» (The Shape of Water) و «سه بیلبورد» (Three Billboards) کمک کرده‌اند تا فاکس حدود ۵۰ درصد از باکس آفیس این هفته را در تصاحب خودش داشته باشد. این یکی از مهم‌ترین دلایلی است که دیزنی به خرید فاکس چشم دوخته بود.
fba442f2-635b-4eff-bb70-ffd7a083ecf4.jpg
دومین تازه‌اکران گسترده‌ی این هفته وسترنِ «دشمنان» (Hostiles)، به کارگردانی اسکات کوپر است. این فیلم که کریستین بیل، روزاموند پایک و بن فاستر را به عنوان بازیگران اصلی‌اش دارد مدتی است که به‌طور محدود در حال نمایش است و یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار هم کسب کرده بود. فیلم که با نقدهای خوبی روبه‌رو شده تعداد سینماهایش را از ۱۱۹ سالن به ۲ هزار و ۸۱۵ سالن افزایش داد. استودیوی اینترتینمنت حق پخش خانگی این فیلم ۵۰ میلیون دلاری را با پرداخت ۴ میلیون دلار به چنگ آورد (به‌علاوه‌ی ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار تبلیغات) و با توجه به این موضوع باید گفت آنها افتتاحیه‌ی گسترده‌ی معرکه‌ای را تجربه کرده‌اند. «دشمنان» که بدون هیچ‌گونه سروصدای رسانه‌ای و اسکاری و بدون هیچ‌گونه توجه‌ای از سوی منتقدان اکران شد روی کاغذ باید نیامده ناپدید می‌شد، اما در عوض ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در جریان این آخرهفته فروخت و به مجموع درآمد خانگی جدید ۱۲ میلیون دلار دست پیدا کرد. این رقم موفقیت خوبی برای ناشر جدید این فیلم و پیروزی دیگری بعد از «۴۷ متر پایین» (47Meters Down) از تابستان سال گذشته برای این استودیو محسوب می‌شود.
از آنجایی که با اولین گزارش باکس آفیس بعد از اعلام نامزدهای اسکار ۲۰۱۸ مواجه‌ایم، فیلم‌های اسکاری در شرایط گل و بلبلی به سر می‌برند. مخصوصا استودیوی فاکس قرن بیستم که یک‌جورهایی باید گفت به حکمران بلامنازع فصل اسکار امسال تبدیل شده است. «پُست» (The Post)، جدیدترین اثر استیون اسپیلبرگ به روند موفقیت‌های درام‌های این کارگردان در به دست آوردن نامزدی بهترین فیلم اسکار از زمان «نجات سرباز رایان» در سال ۱۹۹۸ تاکنون ادامه داد. این فیلم که مرل استریپ (که به خاطرش نقشش بیست و یکمین نامزدی اسکارش را به دست آورد) و تام هنکس (که با وجود نامزد شدن فیلم در رشته‌ی بهترین فیلم دستش از نامزدی کوتاه ماند) را به عنوان بازیگران اصلی‌اش دارد ۸ میلیون و ۸۵۰ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکران گسترده‌اش کسب کرد. رقمی که مجموع درآمد محصول فاکس را به ۵۸ و نیم میلیون دلار می‌رساند. این فیلم که با ۵۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده اگر با همین فرمان ادامه بدهد شانس رسیدن به ۸۰ میلیون دلار فروش خانگی را نیز خواهد داشت. «شکل آب» (The Shape of Water)، محصول فاکس سرچ‌لایت ۱۳ نامزدی اسکارش را با افزایش تعداد سینماهایش به یک هزار و ۸۵۴ سالن جشن گرفت. این فیلم که سالی هاکینگز، ریچارد جنکینز، اُکتویا اسپنسر (همه نامزد شدند) را در گروه بازیگرانش دارد، ۱۶۱ درصد رشد فروش را تجربه کرد و ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت و به مجموع فروش خانگی ۳۷ میلیون و ۶۷۰ هزار دلار دست یافت. این یعنی «شکل آب» نه تنها درآمد ۳۷ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «هزارتوی پن» (The Pan’s Labyrinth) را پشت سر گذاشته، بلکه احتمالا تا پایان دوران اکرانش از درآمد ۵۹ میلیون دلاری «هل‌بوی» (Hellboy) هم عبور خواهد کرد.
f83e743c-75cf-459e-a5c6-032f319e1e97.jpg
«سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (Three Billboards)، محصول فاکس سرچ‌لایت تعداد سینماهایش را به یک هزار و ۴۵۷ سالن افزایش داد. این فیلم که فرانسیس مک‌دورمند، سم راک‌ول و وودی هارلسون (همه نامزد شدند) را در گروه بازیگرانش دارد، با تجربه‌ی ۸۸ درصد رشد فروش، سه میلیون و ۶۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع فروش ۱۲ هفته‌ای ۳۷ میلیون دلار دست پیدا کرد. این یعنی «سه بیلبورد» منهای فیلم‌های «ترنسفورمرها»، پرفروش‌ترین فیلم فرانسیس مک‌دورمند از زمان فروش ۶۰ میلیون دلاری «بعد از خواندن بسوزان» (Burn After Reading) است. «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread)، محصول فوکس فیچرز که همه را با حضور پرقدرتش در میان نامزدهای اسکار (بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر مکمل زن، بهترین کارگردان و غیره) شگفت‌زده کرد، ۱۲۵ سینما به تعداد سینماهایش اضافه کرد و آن را به یک هزار و ۲۱ سالن رساند. جدیدترین فیلم پُل توماس اندرسون ۲ میلیون و ۸۹۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع فروش خانگی ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست یافت. «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour)، یکی دیگر از فیلم‌های فوکس فیچرز هم که حضور شگفت‌انگیزی در میان نامزدهای اسکار داشت، به تدریج به یکی از پرفروش‌ترین مدعیان اسکار تبدیل شده است. فیلم این هفته ۲ میلیون و ۸۸۰ هزار دلار از اکران در یک هزار و ۳۳۳ سینما به دست آورد و به مجموع خانگی ۴۵ میلیون و ۱۹۷ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم شاید شتاب آرامی داشته باشد، اما احتمالا کارش را با عبور از ۶۰ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام خواهد رساند. مخصوصا اگر گری اُلدمن جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد را هم به چنگ بیاورد.
«لیدی برد» (Lady Bird)‌‌ را فراموش نکنیم که بعد از به دست آوردن نامزدی‌هایی که ازش انتظار می‌رفت (بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر زن، بهترین بازیگر زن مکمل و غیره)، تعداد سینماهایش را به یک هزار و ۱۷۷ سالن افزایش داد. ساخته‌ی گرتا گرویک پس از تجربه‌ی ۵۹ درصد رشد فروش، حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع فروش خانگی ۴۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این یعنی «لیدی برد» رسما فروش خانگی «بروکلین» (Brooklyn)، پرفروش‌ترین فیلم سیرشا رونان را پشت سر گذاشته است. نهایتا «مرا به نامت صدا کن» (Call Me by Your Name) به عنوان نامزد بهترین فیلم اسکار امسال یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر به دست آورد و به مجموع درآمد خانگی ۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دست یافت. تمام اینها در حالی است که دیگر نامزدهای بهترین فیلم اسکار امسال مثل «برو بیرون» (۱۷۵ میلیون دلار) و «دانکرک» (۱۸۸ میلیون دلار) هم خیلی وقت است که به اکرانشان پایان داده‌اند.
در زمینه‌ی فیلم‌های غیراسکاری بگذارید از «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) شروع کنیم که بالاخره از مرز یک میلیارد و ۳۱۰ میلیون دلار فروش در باکس آفیس جهانی عبور کرد که شامل ۷۰۰ میلیون دلار فروش در کشورهای خارجی می‌شود. رقمی که آن را بالاتر از درآمد یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلاری «یخ‌زده» (Frozen) و پایین‌تر از درآمد یک میلیارد و ۳۴۳ میلیون دلاری قسمت دوم «هری پاتر و یادگاران مرگبار» به عنوان نهمین فیلم پرفروش تاریخ باکس آفیس جهانی قرار می‌دهد. از آنجایی که به روزهای پایانی اکران «آخرین جدای» رسیده‌ایم، نباید انتظار تغییری در جایگاه فیلم را داشته باشیم. «آخرین جدای» با کسب ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در جریان این آخرهفته نشان داد که سرعتش در حال فروکش کردن است. فیلم بعد از ۴۹ روز اکران، ۶۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در خانه کسب کرده است. احتمالا ساخته‌ی رایان جانسون اکرانش را پایین‌تر از درآمد ۶۲۳ میلیون دلاری «اونجرز» (Avengers) در گیشه‌ی خانگی به اتمام خواهد رساند. «آخرین جدای» به زودی تعداد زیادی از سینماهایش را با آغاز اکران فیلم‌های مثل Fifty Shades Freed، «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit)، «نخستین انسان» (The Early Man) و «بلک پنتر» (Black Panther) از دست خواهد داد. با آغاز فصل بلا‌ک‌باسترها از ماه آینده، «آخرین جدای» هم به سرانجام راهش خواهد رسید.
بنابراین دوباره به سوال همیشگی‌ طرفداران برمی‌گردیم که آیا ۶۲۰ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۳۲۵ میلیون دلار فروش جهانی «آخرین جدای» کافی است؟ اولین نکته‌ای که باید بدانیم این است که دیزنی استودیویی نیست که بود و نبودش فقط به یک برند بسته باشد. مثلا همان‌قدر که «ماشین‌ها ۳» (Cars 3) در سال گذشته‌ی میلادی شکست خورد، به همان اندازه هم «کوکو» (Coco) به پرفروش‌ترین فیلم پیکسار در چین تبدیل شد و هم‌اکنون نزدیک به ۷۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. همچنین اگر بگوییم دیزنی و لوکاس‌فیلم از «آخرین جدای» انتظار فروشی نزدیک به درآمد یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلاری «اونجرز: دوران اولتران» را داشتند، باید به این نکته هم اشاره کنیم که نه تنها «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) به راحتی از مرز ۸۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد، بلکه «بلک پنتر» هم فقط منتظر آزاد شدن است تا تمام پول‌های ممکن در دنیا را شکار کند. پس دیزنی هرچه از «آخرین جدای» به دست نیاورده باشد را با موفقیت بزرگ‌تر دیگر فیلم‌هایش جبران کرده است. چنین چیزی درباره‌ی برخی از دیگر استودیوها هم صدق می‌کند. برادران وارنر شاید با «جاستیس لیگ» (Justice League)‌ به هدفش نرسید، اما در عوض «آن» (It) با ۳۵ میلیون دلار بودجه، ۷۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت. یونیورسال شاید با دنیای سینمایی هیولایی‌اش به در بسته خورد، اما به لطف فیلم‌های بلام‌هـ*ـوس، «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) و «من نفرت‌انگیز ۳» (Despicable Me 3) این شکست را جبران کرد.
617ecaad-c7fd-4645-a364-9642df5751a8.jpg

تمام اینها البته در صورتی است که شما «آخرین جدای» را به عنوان فیلمی که ۵/۷۵ برابر بودجه‌ی ۲۲۵ میلیونی‌اش فروخته است ناامیدکننده حساب کنید. کماکان داریم درباره‌ی نهمین فیلم پرفروش تاریخ دنیا و ششمین فیلم پرفروش تاریخ آمریکای شمالی حرف می‌زنیم. «آخرین جدای» شاید در مقایسه با دیگر دنباله‌های «جنگ ستارگان» افت فروش بیشتری نسبت به «نیرو برمی‌خیزد» تجربه کرده باشد، اما همچنان سودآور است و به والت دیزنی کمک می‌کند تا خود را به عنوان سازنده‌ی بلاک‌باسترهای درجه‌یک اثبات کند. آیا این به این معنی است که فروش کمتر «آخرین جدای» به عملکرد «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (Solo: A Star Wars Story) و اپیزود نهم ضربه نخواهد زد؟ شاید بزند، شاید هم نزد. ولی نکته این است که شاید تماشاگران «آخرین جدای» به دور گروه «طرفداران سرسخت» و «طرفداران معمولی» تقسیم شدند و به جای تماشای چندباره‌ی فیلم، بچه‌هایشان را به تماشای «جومانجی» بردند، اما این به این معنی نیست که دو سال دیگر این اتفاق دوباره تکرار می‌شود و کسی به تماشای اپیزود نهم نخواهد رفت. مخصوصا اگر دیزنی آن را به عنوان سرانجام حماسه‌ی اسکای‌واکر تبلیغات کند. «آخرین جدای» فقط یکی از چرخ‌دهنده‌های ماشین بزرگ دیزنی بود که افت فروش خانگی و جهانی نسبتا زیادش نسبت به «نیرو برمی‌خیزد» چندان ترسناک نیست. اما اگر«اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: infinity War) کمتر از «ثور: دنیای تاریک» و «شگفت‌انگیزان ۲» (Incredibles 2) کمتر از «ماشین‌ها ۲» (Cars 2) فروخت، آن وقت باید ترس برمان دارد.
در همین حین «جومانجی» را داشتیم که به ترکاندن‌هایش ادامه داد. اکشن/کمدی دواین جانسون، کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان ۱۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر در ششمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع درآمد خانگی ۳۳۸ میلیون دلار دست پیدا کند. این رقم «جومانجی» را پشت سر «حس ششم» (۱۶ و نیم میلیون دلار)، «یخ‌زده» (۱۹ و نیم میلیون دلار)، «تایتانیک» (۲۵ میلیون دلار) و «آواتار» (۳۵ میلیون دلار) در جایگاه پنجم بهترین فروش‌‌های هفته‌ی ششم تاریخ قرار می‌دهد. راستی، این فیلم که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۸۲۲ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را با پشت سر گذاشتن درآمد ۸۲۱ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی»، عقب‌تر از «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» (۸۸۰ میلیون دلار)، «اسپکتر» (۸۸۱ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار) و «اسکای‌فال» (یک میلیارد و یکصد میلیون دلار) در رده‌ی پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های سونی در گیشه‌ی جهانی قرار می‌گیرد. «جومانجی» تاکنون از مجموع درآمد خانگی «جوخه‌ی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار)، «بتمن علیه سوپرمن» (۳۳۰ میلیون دلار)، «آن» (۳۲۷ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) و «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار) عبور کرده است. «جومانجی» هم‌اکنون پشت سر «مرد عنکبوتی ۲» (۳۷۳ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم سونی در گیشه‌ی خانگی قرار دارد. همچنین «جومانجی» پشت سر «مرد عنکبوتی» (۸۲۱ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۸۸۰ میلیون دلار)، «اسپکتر» (۸۸۱ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار) و «اسکای‌فال» (یک میلیارد و یکصد میلیون دلار)، ششمین فیلم ۸۰۰ میلیون دلاری سونی هم محسوب می‌شود.
17f1bcc1-4c6d-4bf6-8f6f-a711a2f19f84.jpg

این در حالی است که «بزرگ‌ترین شومن» ۹ و نیم میلیون دلار دیگر در ششمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع خانگی ۱۲۶ میلیون و ۴۷۵ هزار دلار دست پیدا کرد. «بزرگ‌ترین شومن» این آخرهفته را با دوامی بهتر از «فارست گامپ» (Forrest Gump)، «ویل هانتینگ خوب»‌ (The Good Will Hunting) و «چه کسی برای راجر ربیت پاپوش دوخت؟» (Who Framed Roger Rabbit) به پایان رساند. «بزرگ‌ترین شومن» در میان فیلم‌های ۲۰ سال گذشته (از زمان «تایتانیک»)، در جایگاه پنجم بادوام‌ترین اکران‌های گسترده قرار می‌گیرد. به زبان ساده‌تر «بزرگ‌ترین شومن» مذاکره سرش نمی‌شود. دلیل و منطق توی گوشش نمی‌رود. هیچ رحم و مروتی احساس نمی‌کند و ترس توی دلش راه نمی‌دهد. این فیلم حالت زنومورفی را پیدا کرده که تا اهدافش را به قتل نرساند بی‌خیال بشو نیست! این فیلم به محض اینکه از مرز ۱۴۳ میلیون دلار فروش عبور کند، پشت سر «تایتانیک» و «شیکاگو» (Chicago)، در جایگاه سوم بادوام‌ترین فیلم‌های ۲۰ سال گذشته قرار می‌گیرد. این در حالی است که عبور این فیلم از فروش ۱۵۱ میلیون دلاری «لالالند» (La La Land) هم تقریبا تضمین شده است. این در حالی است که «بزرگ‌ترین شومن» از هیچکدام از سروصدای رسانه‌ای و اسکاری فیلم اما استون و رایان گاسلینگ بهره نمی‌برد. این فیلم تاکنون ۱۴/۳ برابر افتتاحیه‌‌اش فروخته است و فروش آخرهفته‌ی ششمش از فروش هفته‌ی اولش بهتر بوده است. راستی، انیمیشن «فردیناند» هم این آخرهفته از مرز ۸۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد.
اکشن «نیروی ۱۲ نفره» (12Strong) حدود ۸ میلیون و ۶۳۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به ۲۹ میلیون و ۷۶۰ هزار دلار فروش ۱۰ روزه دست پیدا کرد. «لانه‌ی سارقان» (Den of Thieves)، محصول اس.تی.ایکس اینترتینمنت حدود ۸ میلیون و ۳۶۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش به جیب زد و به مجموع فروش ۱۰ روزه‌ی ۲۸ و نیم میلیون دلار دست پیدا کرد. ارقامی که مجموع فروش قابل‌قبولی برای هر دوی این اکشن‌های ۳۰ میلیون دلاری محسوب می‌شود. همچنین دومی موفقیت دیگری برای اس.تی.ایکسی محسوب می‌شود که «بازی مالی» (Molly’s Game)، دیگر فیلم پرفروش این روزهایش از مرز ۲۵ میلیون دلار درآمد خانگی عبور کرده است. «پدینگتون ۲» (Padington 2) حدود ۵ و نیم میلیون دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع ۱۷ روزه‌ی ۳۲ میلیون دلار رسید. فیلم «عشقم برای همیشه» (My Girl Forever) سه میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی نمایشش کسب کرد که دوام نسبتا خوبی برای فیلم ارزان‌قیمتی که به راحتی می‌توانست ناپدید شود حساب‌ می‌شود. این فیلم که با ۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تا حالا ۹ میلیون و ۲۶۶ هزار دلار فروخته است. شاید به خاطر اینکه در حال حاضر چیزی شبیه به آن در بازار وجود ندارد.
تریلر «رفت و آمد» (The Commuter) سه میلیون و ۴۵۰ هزار دلار دیگر در هفته‌ی سومش کسب کرد و به مجموع ۱۷ رو‌زه‌ی قابل‌قبول ۳۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. «موذی: آخرین کلید» (Insidious: The Last Key) سه میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع خانگی فوق‌العاده‌ی ۶۳ و نیم میلیون دلار و جهانی ۱۴۴ و نیم میلیون دلار دست پیدا کرد. فروش ۸۱/۱ میلیون دلاری این فیلم در کشورهای خارجی به این معناست که «آخرین کلید» پرفروش‌ترین فیلم مجموعه‌ی «موذی» در گیشه‌های خارجی محسوب می‌شود. درام زندگینامه‌ای «من، تونیا» (I, Tonya)، محصول استودیوی Neon با وجود اینکه دستش از پیوستن به نامزدهای بهترین فیلم اسکار کوتاه ماند، اما با این وجود دو میلیون و ۹۶۹ هزار دلار دیگر کسب کرد. این رقم مجموع درآمد این فیلم را به رقم عالی ۱۸ میلیون و ۸۸۴ هزار دلار می‌رساند که موفقیت بزرگی برای استودیویی محسوب می‌شود که پرفروش‌ترین فیلم‌هایش ۴ میلیون دلار بیشتر نفروخته بودند. انیمیشن «کوکو»‌ بالاخره از مرز ۲۰۰ میلیون دلار عبور کرد و به مجموع خانگی ۲۰۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم تا حالا ۶۸۰ میلیون دلار در دنیا فروخته، اما هنوز اکران آن در بازار ژاپن هم باقی مانده است. در نهایت «مری مغرور» ‌(Proud Mary) تا پایان هفته‌ی سومش ۱۹ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار فروخته است که یعنی نباید منتظر دنباله‌ای-چیزی برای این فیلم باشیم.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

ردیف فیلم فروش این هفته
۱ Maze Runner: The Death Cure ۲۰ میلیون دلار
۲ Jumanji: Welcome to the Jungle ۱۶/۵ میلیون دلار
۳ Hostiles ۱۵/۳ میلیون دلار
۴ The Greatest Showman ۱۲/۱ میلیون دلار
۵ The Post ۱۱ میلیون دلار
۶ 12 Strong ۸/۲ میلیون دلار
۷ Den of Thieves ۶/۶ میلیون دلار
۸ The Shape of Water ۶/۵ میلیون دلار
۹ Paddington 2 ۵/۹ میلیون دلار
۱۰ Padmaavat ۴/۷ میلیون دلار
نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌های این هفته:

8c47cba7-0838-48c6-9f5b-220cdb0a5471.jpg
دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ

Maze Runner: The Death Cure
بعد از موفقیت مجموعه‌هایی مثل «هری پاتر»، «گرگ و میش» (Twilight)‌ و «هانگر گیمز»‌ (The Hunger Games)، رمان‌های علمی‌-تخیلی/فانتزی زیادی که در دسته‌ی «نوبالغان» قرار می‌گیرند مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتند. اما خیلی از آنها یا یک قسمت بیشتر عمر نکردند یا قبل از به سرانجام رسیدن ناپدید شدند. شاید مجموعه‌ی «دونده‌ی هزارتو» یکی از معدود اقتباس‌های این‌شکلی باشد که وضعیت پایدارتر و مستحکم‌تری نسبت به بقیه داشته است. شاید این سری نسبت به مجموعه‌های مشابه‌اش نفروخته باشد و به اندازه‌ی آنها پرطرفدار نباشد، اما وس بال با قسمت اول که در سال ۲۰۱۴ عرضه شد و دنباله‌اش در سال ۲۰۱۵، فیلم‌هایی ساخته که حداقل کنجکاوی طرفداران این قبیل فیلم‌ها را به خود جلب کرده است. او حالا با «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» قصد دارد این سه‌گانه را به پایان برساند. سه‌گانه‌ای که اگر به خاطر جراحت دیلن اُبرایان، ستاره‌ی اصلی مجموعه در حین فیلمبرداری نبود باید تاکنون به پایان می‌رسید، اما این اتفاق غیرمنتظره حدود یک سال در اکران اولیه‌ی فیلم تاخیر انداخت. «علاج مرگ» حول و حوش توماس (اُبرایان) و دیگر هم‌گروهی‌هایش که از هزارتو فرار کرده بودند می‌پردازد که این‌بار قصد دارند راهشان را به درون شهری بدنام و خطرناک به اسم «آخرین شهر» پیدا کنند. مشکل این است که این شهر در وسط هزارتویی مرگبار قرار گرفته است. در عوض اگر آنها بتوانند از این هزارتو جان سالم به در ببرند، شاید بالاخره بتوانند جواب سوالاتی را که سفرشان را به خاطر کشف آنها آغاز کرده بودند به دست بیاورند.
منتقد آی.‌جی‌.ان که فیلم را کم و بیش دوست دارد می‌نویسد: «باعث افسوس است که فیلم‌های "دونده‌ی هزارتو" باید با بی‌احساس‌ترین قسمتشان به سرانجام برسند، اما در عوض "علاج مرگ" کاملا هم بی‌خاصیت نیست. وس بال که تمام قسمت‌های مجموعه را کارگردانی کرده به فیلمساز اکشنِ ماهری متحول شده است. ست‌پیس‌های پیچیده‌ی فیلم اگرچه از اجزای بسیار زیادی تشکیل شده‌اند، اما با هیجان و جذابیت تصویری و به‌طرز واضحی به تصویر کشیده می‌شوند». نویسنده‌ی ایندی‌وایر در یادداشتش می‌آورد: «قهرمان واقعی این فیلم وس بال به عنوان کارگردان است. او که قبلا مسئول جلوه‌های بصری بوده خودش را به عنوان یکی از فیلمسازان کمیابی ثابت می‌کند که می‌تواند به درون یکی از بی‌احساس‌ترین بلاک‌باسترهای مدرن، کمی انرژی و هیجان تزریق کند». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که یک و نیم ستاره به فیلم داده می‌نویسد:‌«"علاج مرگ" در هیچ زمینه‌ای فیلم رضایت‌بخشی حساب نمی‌شود. حفره‌های داستانی غول‌آسای فیلم باقی مانده‌اند، کمک‌های الهی که به‌طور ناگهانی به داد کاراکترها می‌رسند بی‌وقفه ادامه دارند و انگیزه‌های کاراکترها با توجه به روایت تغییر می‌کنند. اگرچه فیلمنامه بحث‌های جالبی در خصوص پیچیدگی‌های اخلاقی ناشی از پیشرفت بشر در علم زیست‌شناسی مطرح می‌کند، اما خیلی زود آن را نادیده گرفته و فراموش می‌کند. یک سری مرگ هم وجود دارد، اما نه به تعدادی که انتظار می‌رود و همچنین خیلی از کاراکترها از موقعیت‌هایی قسر در می‌روند که در واقع باید همراه با فرشته‌ی مرگ غزل خداحافظی را می‌خواندند». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۱ است.
[BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
منبع
[/BCOLOR] boxofficemojo forbes
 
  • پیشنهادات
  • Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: رکوردزنی موزیکال The Greatest Showman در آخرهفته سوپربول
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد فیلم جدید Winchester و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم ترسناک «وینچستر» (Winchester)‌ با حضور هلن میرن و جیسون کلارک شروع می‌کنیم؛ تنها تازه‌اکران آخرهفته‌ی مسابقه‌ی «سوپربول». آخرهفته‌ی مسابقه‌ی سوپربول یکی از آن برهه‌های منحصربه‌فرد باکس آفیس در طول سال است که استودیوها به خاطر مسابقه‌ی فوتبال پربیننده‌‌‌‌ای که پخش می‌شود و تمام نظرها را به خود جلب می‌کند تمایلی به اکران فیلم‌هایشان ندارند. بنابراین تعجبی ندارد که نه تنها تعداد تازه‌اکران‌های این هفته فقط به «وینچستر» خلاصه شده، بلکه کیفیت نه چندان خوب فیلم هم نشان از این دارد که استودیوهای سی.بی‌.اس و لاینزگیت از محصول ضعیفشان آگاه بوده‌اند و می‌خواستند یک‌جورهایی آن را در این آخرهفته‌ی سوت و سکور سینمایی رد کنند. اگرچه حضور هلن میرن در یک فیلم ترسناک و تماشای فیلم جدید برادران اسپیریگ، کارگردانان فیلم‌ خلاقانه‌ای مثل «تقدیر» (Predestination)، «وینچستر» را به فیلم کم و بیش موردانتظاری تبدیل کرده بود، اما نقدهای بسیار منفی فیلم تمام امیدها را در یک چشم به هم زدن از بین برد. معلوم شد «وینچستر» بیشتر از اینکه «تقدیر» باشد، تکرار «جیگساو»، شکست اخیر این دو برادر است. «وینچستر» نمایشش را با کسب ۹ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار شروع کرد که اگرچه برای یک خرید ۳ میلیون و ۵۵۰ میلیون دلاری بد نیست، اما خرج و مخارج تبلیغات فیلم را برنمی‌گرداند. امتیاز تماشاگران به فیلم B منفی بوده است. با اینکه احتمال می‌رود سینماروهای بزرگسال در هفته‌های آینده این فیلم را چک کنند، اما با وجود فیلم‌های اسکاری بزرگسالانه‌ای مثل «شکل آب» (The Shape of Water)، «پُست» (The Post)، «لیدی برد» (Lady Bird) و غیره که به‌طور گسترده روی پرده هستند و آغاز اکران بلاک‌باسترهایی مثل «بلک پنتر» (Black Panther) در هفته‌های آینده نباید به این احتمال دل ببندیم. تنها تازه‌اکران محدود هفته هم «زن شگفت‌انگیز» (A Fantastic Woman)، محصول سونی پیکچرز کلاسیکس و نامزد بهترین فیلم خارجی‌زبان اسکار امسال است که جمعه در پنج سینما روی پرده رفت. ساخته‌ی سباستین لیلو که نقدهای مثبتی دریافت کرده ۷۰ هزار و ۹۷۸ دلار فروخت که به معنی میانگین سینما به سینمای قابل‌توجه‌ی ۱۴ هزار دلار است. وضعیت این فیلم اگرچه خبر از آینده‌ای طوفانی نمی‌دهد، اما تحلیلگران کنجکاو هستند تا ببینند اکران گسترده‌ی آن در طول ماه آینده چطور خواهد بود.
    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی بگذارید از «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) شروع کنیم که ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در هفتمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد. این رقم به معنی ۱۸ درصد افت فروش نسبت به هفته‌ی گذشته است که به‌طرز شوکه‌کننده‌ای بزرگ‌ترین افت فروش این فیلم تا این لحظه از اکرانش محسوب می‌شود. این موزیکال تا حالا ۱۳۷ میلیون و ۴۷۵ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است. درآمدی که آن را پایین‌تر از درآمد ۱۵۱ میلیون دلاری «لالالند» (La La Land) و بالاتر از درآمد ۱۲۸ میلیون دلاری «افسون‌شده» (Enchanted) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین موزیکال‌های غیراقتباسی تاریخ قرار می‌دهد. با این وضعیت، عبورِ «بزرگ‌ترین شومن» از عاشقانه‌ی اِما استون و رایان گاسلینگ ردخور ندارد. وقتی این اتفاق بیافتد، «بزرگ‌ترین شومن» با پشت سر گذاشتن «جیغ» (Scream) به بادوام‌ترین فیلم در میان اکران‌های دسامبر تبدیل می‌شود و همچنین فیلم با عبور از درآمد ۱۴۸ میلیون دلاری «بینوایان» (Les Misérables)، بدل به پرفروش‌ترین فیلم لایو اکشن هیو جکمن که جزیی از مجموعه‌ی «افراد ایکس» نیست نیز تبدیل می‌شود. دیگر بازیگران «بزرگ‌ترین شومن» زک افرون، میشل ویلیامز، ربکا فرگوسن و زندایا هستند. فیلم پشت سر درآمد ۲۳۴ میلیون دلاری «اُز: بزرگ و قدرتمند» (Oz: the Great and Powerful) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم کارنامه ویلیامز، پشت سر درآمد ۱۹۵ میلیون دلاری «ماموریت غیرممکن: ملت سرکش» (Mission Impossible: Rouge Nation) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم کارنامه فرگوسن و پشت سر درآمد ۳۳۴ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم کارنامه زندایا قرار می‌گیرد. «بزرگ‌ترین شومن» به محض عبور از درآمد ۱۵۱ میلیون دلاری «همسایه‌ها» (The Neighbors)، به پرفروش‌ترین فیلم لایو اکشن زک افرون هم تبدیل می‌شود. همچنین «بزرگ‌ترین شومن» به محض عبور از مرز ۱۵۱ میلیون دلار، به پرفروش‌ترین فیلمی تبدیل می‌شود که هیچ‌وقت از جایگاه چهارم بالاتر نرفته است.
    a41d47fc-44d3-4fb1-9ae1-3ad771a9e3f5.jpg
    «بزرگ‌ترین شومن» بالاخره در آخرهفته‌ی هفتمش برای اولین‌بار رقمی کمتر از افتتاحیه‌ی ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری‌اش کسب کرده است. اتفاقی که برای خودش رکورد محسوب می‌شود. برای مثال باید به «تایتانیک» و «جیغ» اشاره کرد که هر دو در هفته‌ی ششم‌شان به ترتیب کمتر از ارقام افتتاحیه‌شان ۲۸ میلیون و ۶/۳ میلیون به دست آوردند. راستش «بزرگ‌ترین شومن» همین الان هم اکران بادوام‌تری در مقایسه با «تایتانیک» دارد؛ «بزرگ‌ترین شومن» در حالی ۱۵/۶ برابر درآمد افتتاحیه‌اش کسب کرده که آمار «تایتانیک» ۱۰/۷۵ برابر افتتاحیه‌ی ۲۸ میلیون دلاری‌اش است. آیا این به این معنی است که «بزرگ‌ترین شومن» می‌تواند تا پایان دوره‌ی اکرانش ۲۱ برابر افتتاحیه‌اش (۱۸۴ میلیون دلار) بفروشد؟ بعید به نظر می‌رسد، اما فراموش نکنیم که تا همین چند هفته پیش هیچکس فکرش را نمی‌کرد که این فیلم با افتتاحیه‌ی ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به بالای ۱۵۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. این فیلم که با ۸۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۳۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است که آن را در محدوده‌ی یک موفقیت تمام‌عیار قرار می‌دهد. تمام اینها در حالی است که ساندترک‌های فیلم هم بدجوری دارد فروش می‌رود و می‌توان تصور کرد کسانی که فیلم را چندبار در سینما دیده‌اند، همان کسانی هستند که برای خرید دی‌وی‌دی و بلوری‌اش هم دست در جیبشان می‌کنند. پس، «بزرگ‌ترین شومن»‌ فقط یک فیلم موفق معمولی نیست، بلکه یکی از آن موفقیت‌های فراموش‌نشدنی و پرطرفدار در مایه‌های «قطار سریع السیر قطبی» (The Polar Express) و «کابوس پیش از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) است که تا سال‌ها روی بورس باقی می‌مانند و درآمدزایی می‌کنند.
    «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle) برای چهارمین بار در هفت هفته‌ای که از اکرانش می‌گذرد در صدر جدول باکس آفیس قرار گرفت. از زمان «تایتانیک» در ۲۰ سال گذشته، «جومانجی» تنها اکران ماه دسامبر است که موفق به صدرنشینی در فوریه شده است. این کمدی/اکشن ۱۱ میلیون دلار دیگر کسب کرد و مجموع درآمد خانگی‌اش را به رقم باورنکردنی ۳۵۲ میلیون و ۶۴۲ هزار دلار رساند. این به این معنی است که «جومانجی» تا هفته‌ی بعد با عبور از درآمد ۳۵۳ میلیون دلاری «خشن ۷» (Furious 7) به پرفرو‌ش‌ترین فیلم دواین جانسون در گیشه‌ی خانگی تبدیل خواهد شد. با اینکه «جومانجی» از درآمد یک میلیارد و ۵۰۰ میلیونی و یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری دو فیلم اخیر «سریع و خشن» در گیشه‌ی جهانی عبور نخواهد کرد، اما تمام فیلم‌های کارنامه‌ی راک را پشت سر گذاشته است. در حال حاضر باید صبر کرد و دید اکران فیلم کودک‌پسندانه‌ی «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) در هفته‌ی آینده می‌تواند باعث افت فروش «جومانجی» شود یا نه. خلاصه «جومانجی» هم‌اکنون در موقعیتی قرار دارد که بی‌برو برگرد درآمد ۳۷۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۲» را پشت سر خواهد گذاشت تا پشت سر درآمد ۴۰۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی»، به دومین فیلم پرفروشِ گیشه‌ی خانگی سونی تبدیل شود. «جومانجی» تاکنون ۸۵۵ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را به چهارمین فیلم پرفروش سونی بعد از «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۸۸۰ میلیون دلار)، «اسپکتر» (۸۸۱ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار) و «اسکای‌فال» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)‌ تبدیل می‌کند.«دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته قرار گرفت. محصول فاکس ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار (۵۷ درصد افت فروش) در جریان دومین هفته‌ی اکرانش فروخت که مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۳۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار رساند. در مقایسه «آزمون‌های اسکورچ» در هفته‌ی دومش با ۵۲ درصد افت فروش و قسمت اول «دونده‌ی هزارتو» هم در هفته‌ی دومش با ۴۶ درصد افت فروش مواجه شده بودند. با توجه به اینکه «علاج مرگ» بیشتر با هدف جمع‌بندی این مجموعه برای طرفداران، نه عموم مردم ساخته شده بود، تعجبی ندارد که افت فروش سریع‌تری در مقایسه با قسمت‌های قبلی‌اش داشته باشد.
    13c195ff-ce1a-493e-a221-000d0c3e29d5.jpg

    درام وسترن «دشمنان» (Hostiles) با بازی کریستین بیل ۵ میلیون و ۵۲۳ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و درآمد خانگی‌اش را به رقم قابل‌قبول ۲۱ میلیون و ۲۳۷ هزار دلار رساند. اکشن «نیروی ۱۲ نفره» (12Strong) حدود ۴ میلیون و ۷۱۰ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش فروخت به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۳۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار رسید. «لانه‌ی سارقان» (Den of Thieves) به ۴ میلیون و ۶۷۰ هزار دلار دیگر دست پیدا کرد و به مجموع خانگی ۳۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار و درآمد جهانی ۴۵ میلیون دلار دست یافت. «پدینگتون ۲» (Paddington 2) سه میلیون و ۱۱۰ هزار دلار در چهارمین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و به ۳۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش خانگی و ۱۹۶ میلیون دلار فروش جهانی رسید. «رفت و آمد» (The Commuter)، جدیدترین فیلم لیام نیسن هم در چهارمین هفته‌ی اکرانش یک میلیون و ۶۵۰ هزار دلار فروخت و به ۳۴ میلیون و ۲۳۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. در همین حین «موذی: آخرین کلید» (Insidious: The Last Key) یک میلیون و ۴۵۰ هزار دلار کسب کرد و به ۶۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی و ۱۵۵ میلیون دلار فروش جهانی رسید. به محض اینکه فیلم از درآمد ۱۶۱ میلیون دلاری جهانی قسمت دوم «موذی» عبور کند، به پرفروش‌ترین فیلم مجموعه تبدیل خواهد شد. «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) دو میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در آمریکای شمالی و ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در کشورهای خارجی فروخت تا به ۶۱۴/۴ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۳۲۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. احتمالا این فیلم اکرانش را پایین از درآمد ۶۲۳ میلیون دلاری خانگی «اونجرز» (Avengers) و درآمد یک میلیارد و ۳۴۳ میلیون دلاری جهانی «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» ‌(Harry Potter and the Deathly Hollows Part II) به اتمام خواهد رساند. بالاخره وقتی با رقبایی مثل «جومانجی» و «بزرگ‌ترین شومن» سر شاخ شده باشی که هر دو در مجموع در حال کسب چیزی حدود بیش از یک میلیارد دلار در کنار آن هستند، چیزی غیر از این هم انتظار نمی‌رود.
    «پُست» (The Post)، محصول فاکس قرن بیستم ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در جریان آخرهفته‌ی چهارمش فروخت و به ۶۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. پس آره، درام مرل استریپ و تام هنکس احتمالا تا پایان اکرانش از مرز ۸۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. «شکل آب» (The Shape of Water)، محصول فاکس سرچ‌لایت ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار بعد از افزایش سینماهایش به ۲ هزار و ۳۴۱ سالن فروخت. ساخته‌ی گیرمو دل‌تورو تا حالا ۴۴ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار در خانه فروخته است. «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (Three Billboards) دیگر فیلم اسکاری بزرگ فاکس سرچ‌لایت ۳ میلیون دلار بعد از افزایش تعداد سینماهایش به یک هزار و ۷۲۶ سالن فروخت. رقمی که به معنی مجموع فروش خانگی ۴۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری این فیلم است. «من، تونیا» (I, Tonya) تعداد سینماهایش را به یک هزار و ۴۵۰ سالن افزایش داد و ۲ میلیون و ۵۵۶ هزار دلار در نهمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به مجموع درآمد خانگی ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) دو میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به ۴۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش خانگی و ۱۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread) حدود ۲ میلیون و ۱۴۰ هزار دلار کسب کرد و به ۱۴ میلیون و ۱۷۰ هزار دلار فروش خانگی و ۱۷ میلیون دلار فروش جهانی رسید. رقمی که اگرچه بزرگ نیست، اما خیلی بهتر از چیزی است که از یک فیلم تماما هنری انتظار می‌رفت. «لیدی برد» (Lady Bird) یک میلیون و ۳۵۹ هزار دلار فروخت و مجموع درآمدش را به ۴۳ میلیون و ۷۳۳ هزار دلار رساند. «مرا به نامت صدا کن» (Call Me by Your Name) حدود ۸۸۰ هزار دلار فروخت و به ۱۲ میلیون و ۸۲۰ هزار دلار فروش خانگی رسید. «مرا به نامت صدا کن» هیچ‌وقت قرار نبود تا به موفقیت تجاری بزرگی دست پیدا کند، پس درآمدی حدودا ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار هم پیروزی خوبی برای این فیلم هنری محسوب می‌شود.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Jumanji: Welcome to the Jungle ۱۱ میلیون دلار
    ۲ Maze Runner: The Death Cure ۱۰/۲ میلیون دلار
    ۳ Winchester ۹/۲ میلیون دلار
    ۴ The Greatest Showman ۷/۸ میلیون دلار
    ۵ Hostiles ۵/۵ میلیون دلار
    ۶ The Post ۵/۲ میلیون دلار
    ۷ 12 Strong ۴/۷ میلیون دلار
    ۸ Den of Thieves ۴/۶ میلیون دلار
    ۹ The Shape of Water ۴/۳ میلیون دلار
    ۱۰ Paddington 2 ۳/۱ میلیون دلار
    نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌های این هفته:

    d5633d03-f9b3-4ea2-9c62-3e5b46498228.jpg
    وینچستر

    Winchester
    «وینچستر» به عنوان فیلم جدید برادران اسپیریگ، فیلمی به نظر می‌رسید که این دو کارگردان می‌توانند بعد از شکست «جیگساو» به سبک فیلمسازی خلاقانه‌ی خودشان که در فیلم‌هایی مثل «نامردگان» (Undead) و «تقدیر» (Predestination) دیده بودیم برگردند. اسپیریگ‌ها شاید فیلمسازهای بی‌نقصی نباشند و شاید بهترین فیلم‌هایشان هم مشکلات خودشان را دارند، ولی این دو خودشان را به عنوان کسانی ثابت کردند که فیلم‌هایشان هرچه نباشند، حداقل لیاقت تماشا شدن را دارند. هرچه نباشند، حداقل نکات قابل‌توجه‌ای دارند که تماشاگران را ناراضی به تیتراژ آخر نمی‌رسانند. بعد از اینکه فیلم اخیرشان «جیگساو» یکی از بدترین فیلم‌های مجموعه «اره» از آب درآمد، طرفدارانشان به «وینچستر» چشم دوخته بودند. چون شاید برادران اسپیریگ آزادی عمل زیادی در ساخت «جیگساو»‌ به عنوان فیلمی استودیویی نداشتند، ولی به نظر می‌رسید ماجرای «وینچستر» فرق می‌کند. مخصوصا با توجه‌ به اینکه خط داستانی فیلم حال و هوای «کریپی‌پاستا»‌های اینترنتی را داشت. ماجرا که از روی واقعیت الهام‌برداری شده، درباره‌ی خانه‌ای جن‌زده و مرموز در ۵ مایلی بیرون از سن فرانسیسکو است. این خانه که چه عرض کنیم، این عمارت متعلق به زنی به اسم سارا وینچستر (هلن میرن) است. او بیوه‌ی تاجر اسلحه‌ای به اسم ویلیام وینچستر است. سنگ بنای این عمارت شاید در ابتدا به عنوان یک خانه‌ی معمولی گذاشته شده، اما سارا وینچستر در مرور زمان با افزودن راهروها و اتاق‌ها و طبقات مختلفی، آن را به عمارت سردرگم‌کننده و پیچیده و بی‌انتهای تبدیل کرده است. نتیجه عمارتی هفت طبقه با صدها اتاق است. کسانی که از بیرون با این عمارت روبه‌رو می‌شود، از آن به عنوان نماینده‌ی جنون یک زنِ مشکل‌دار یاد می‌کنند، اما حقیقت این است که سارا دلیلی برای این کار داشته است. هدف سارا این است تا زندانی برای صدها ارواح انتقام‌جویی که این خانه را تسخیر کرده‌اند بسازد. مخصوصا خطرناک‌ترینشان که دل خوشی از خانواده‌ی وینچستر ندارد.
    سایت آی‌.جی‌.‌ان که امتیاز ۴/۹ از ۱۰ را به فیلم داده می‌نویسد: «فیلم یک لوکیشن منحصربه‌فرد و یک کاراکتر شگفت‌انگیز را برمی‌دارد و از آنها برای روایت یک داستان خانه‌ی جن‌زده‌ی کلیشه‌ای و شل و ول استفاده می‌کند. اگر خانه را از مواد نامرغوب و ضعیف بسازید، دیگر اهمیتی ندارد که چقدر پی‌ریزی‌تان قوی بوده است... در همین حین خود خانه‌ی وینچستر که دلیل اصلی ساخت فیلم بوده است هم به هدر می‌رود. هدف اصلی داستان این است که نشان دهد این خانه چقدر گسترده و سرگیجه‌آور است، اما فیلم فقط در چند اتاق محدود جریان دارد. بنابراین همیشه می‌دانیم کجا هستیم و این موضوع درباره‌ی کاراکترها هم صدق می‌کند. کل داستان درباره‌ی اعتقاد پیدا کردن یک بی‌اعتقاد به اتفاقات باورنکردنی است، اما با این حال خبری از هیچ‌گونه حسِ از دست دادن کنترل یا زیر سوال رفتن جدی عقل او نیست. قوانین روشن هستند و خانه هم به اندازه‌ی چیزی که قولش را داده بودند شبیه به یک هزارتو نیست. حتی جامپ‌اسکرها هم قابل‌پیش‌بینی و از روند تکراری‌ای پیروی می‌کنند». منتقد سن فرانسیسکو کرانیکل که از فیلم اصلا راضی نیست می‌آورد: «فیلم درست مثل ارواحی که در راهروهای پروژه‌ی ساختمانی ویکتوریایی بی‌انتهای سارا وینچستر سرگردان هستند، در برزخی ساخته شده به دست خودش گرفتار است. با فیلم کاملا افتضاحی سروکار نداریم؛ در واقع فیلم‌هایی بدتر از این هم جلوتر برای منتقدان به نمایش درآمده‌اند (این یکی اما به‌طرز تعجب‌برانگیزی بدون پیش‌نمایش منتقدان بود). با فیلمی مواجه‌ایم که نمی‌داند با خودش چند چند است. آیا می‌خواهد به یک فیلم خانه‌ی جن‌زده‌ی مفرح با یک‌عالمه جامپ اسکرهای جور واجور تبدیل شود؟ آیا می‌خواهد یک اثر تاریخی گاتیک با پیامی رومانتیک باشد؟ "وینچستر" هر دوی اینها هست و نیست». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۲۸ است.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: جومانجی مجموع درآمد بتمن علیه سوپرمن را پشت سر گذاشت
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد فیلم Fifty Shades Freed و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.

    گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed)، سومین و خدا را صد هزار مرتبه شکر، آخرین قسمت این مجموعه شروع می‌کنیم که با دریافت امتیاز ۳/۳ از ۱۰ از راتن‌تومیتوز روی پرده سینماها رفت. این فیلم ۳۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه‌ی خانگی فروخت. رقمی که طبیعتا ۱۶ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی ۴۶ میلیون دلاری «پنجاه طیف تاریک‌تر» (Fifty Shades Darker) در فوریه سال گذشته و ۵۴ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی غول‌آسای ۸۵ میلیون دلاری «پنجاه طیف گری» (Fifty Shades Grey) در فوریه سال ۲۰۱۵ است. نکته‌ی جالب ماجرا این است که که «پنجاه طیف تاریک‌تر» که در نزدیکی روز ولنتاین اکران شده بود از این موقعیت استفاده کرد و اکران بادوام‌تری را نسبت به قسمت اول تجربه کرد. آن فیلم به ۱۱۴ میلیون دلار فروش خانگی از ۴۶ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد که به معنای ۲/۱۴ برابر فروش افتتاحیه است. این در حالی بود که قسمت اول ۱۶۶ میلیون دلار از ۸۵ میلیون دلار افتتاحیه کسب کرد که به معنی ۱/۹۷ برابر فروش افتتاحیه بود. این چه ربطی به قسمت جدید دارد؟ خب، از آنجایی که ولنتاین امسال در روز چهارشنبه افتاده، باید دید آیا این «پنجاه طیف آزادی» می‌تواند مثل قسمت قبلی از این موقعیت استفاده کرده و عملکرد قوی‌تری را از خودش نشان بدهند یا نه. با این وجود انتظار می‌رود که این فیلم بتواند حداقل به ۸۰ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی دست پیدا کند. حتی اگرچه ۱۰۰ میلیونی شدن فیلم در خانه دور از ذهن به نظر می‌رسد، ولی کماکان خارج از دسترس نیست.

    راستی، فیلم ۹۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی به دست آورد که در مجموع به معنی ۱۳۷ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جهانی است. از آنجایی که هر دو فیلم قبلی ۷۰ درصد از درآمدهایشان را از کشورهای خارجی به دست آوردند، بنابراین اگر تصور کنید چنین اتفاقی هم برای قسمت جدید می‌افتد، در نتیجه می‌توان فروش نهایی ۲۷۵ میلیون دلاری این فیلم ۵۵ میلیون دلاری را پیش‌بینی کرد. رقمی که مجموع درآمد این مجموعه را به یک میلیارد و ۲۲۵ میلیون دلار از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه می‌رساند و آن را در کنار پرفروش‌ترین مجموعه‌های بزرگ‌سالانه (درجه سنی R) سینما قرار می‌دهد. اما فعلا این مجموعه یک میلیارد و ۸۹ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی فروخته است؛ رقمی که آن را در کنار مجموعه‌هایی مثل سه‌گانه «ماتریکس» (The Matrix) با یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار، سه‌گانه‌ «خماری» (The Hangover) با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار، مجموعه «بیگانه» (Alien) با یک میلیارد و ۳۲۸ میلیون دلار، شش‌گانه «رزیدنت ایول» (Resident Evil) با یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار، چهار فیلم دنیای «احضار» (The Conjuring) با یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار، مجموعه «جان سخت» (Die Hard) با یک میلیارد و ۵۰ میلیون دلار و «ترمیناتور» (Terminator) با یک میلیارد دلار قرار می‌دهد. آماری که فارغ از کیفیتشان برای مجموعه‌ای که فقط مورد توجه‌ی طرفدارانش قرار می‌گیرد شگفت‌انگیز است. «پنجاه طیف» از آن مجموعه‌هایی است که به راحتی می‌توانست بعد از قسمت اول بحث‌برانگیز و پرسروصدایش سقوط کرده و نابود شود، اما حالا قسمت سوم به ارقامی دست پیدا کرده که برای قسمت اولش عالی می‌بود، چه برسد برای قسمت سوم. تمامش از صدقه‌سری طرفداران وفاداری است که بعد از کنار کشیدنِ سینماروهای کنجکاو، همراه با آن باقی ماندند. همچنین بودجه‌ی اندکشان هم باعث شد تا این فیلم‌ها برای سودآوری‌های غول‌آسا نیازی به رکوردشکنی نداشته باشند.
    2d0a9925-2bf6-4a6b-934c-8dd7fe1dfce7.jpg
    دومین تازه‌اکران گسترده‌ی این هفته «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) بود. این فیلم لایو اکشن/انیمیشن که جیمز گوردون، دیزی ریدلی، الیزابت دبیکی و مارگو رابی را در گروه بازیگرانش دارد، اکرانش را با واکنش‌های ضد و نقیضی شروع کرد. محصول سونی که با ۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۲۵ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. فیلم با اینکه مورد حمایت کاملا گرم منتقدان قرار نگرفت، اما در عوض به خاطر پخش تریلرهای تبلیغاتی‌اش قبل از فیلم‌های خانوادگی موفقی در شش هفته‌ی گذشته مورد استقبال نسبتا خوبی قرار گرفت. خبر خوب این است که انیمیشن‌های سونی معمولا ۳/۵ برابر افتتاحیه‌شان کسب می‌کنند. چه وقتی که با فیلم‌های خوبی مثل «ابری با احتمال بارش کوفته قلفلی» (Cloudy With a Chance of Meatballs) و چه وقتی که با فیلم‌های بدی مثل «فیلم اموجی»‌ (Emoji Movie) سروکار داریم. انیمیشن‌های سونی همیشه این قانون را رعایت می‌کنند. پس این موضوع به این معنی است که «پیتر خرگوشه» می‌تواند به ۸۸ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. از انجایی که انیمیشن‌های سونی به‌طور میانگین حدود ۶۵ درصد از درآمدشان را از کشورهای خارجی به دست می‌آورند، پس فروش نهایی ۲۵۱ میلیون دلاری «پیتر خرگوشه» پیش‌بینی می‌شود. رقمی که اگرچه فوق‌العاده نیست، ولی موفقیت جمع‌و‌جور خوبی برای سونی محسوب می‌شود.
    دلیل اصلی استقبال از فیلم این است که تریلرهای آن قبل از فیلم‌های کودک‌پسندانه‌ای مثل «فردیناند» (Ferdinand)،«بزرگ‌ترین شومن» ‌(The Greatest Showman) و البته موفقیتِ غول‌آسای خود سونی یعنی «جومانجی» (Jumanji) پخش شده بودند. همان‌طور که «پرسی جکسون» (Percy Jackson) از پخش شدن تریلرهایش قبل از تقریبا تمام نمایش‌های «آواتار» ‌(Avatar) سود بُرد، «پیتر خرگوشه» هم مخاطبان فراوان «جومانجی» را با فیلم مشابه‌ای که باید تماشا کنند آشنا کرد. سومین تازه‌اکران گسترده‌ی این هفته «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» (The 15:17 to Paris)، جدیدترین ساخته‌ی کلینت ایستوود بود. واکنش بی‌رحمانه‌ی منتقدان به فیلم نشان داد که چرا برادران وارنر آن را در فصل جوایز روی پرده نفرستاده بود. با این حال از آنجایی که فیلم بدون هرگونه سروصدای و انتظار رسانه‌ای روی پرده رفت و موفق به کسب ۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار شد، تحلیلگران آن را موفقیت نسبتا خوبی می‌دانند. یا حداقل شکستی نه چندان دردناک. کارنامه‌ی کارگردانی ایستوود، کارنامه‌‌ای پر از پستی و بلندی است. او به ازای هرکدام از موفقیت‌هایش، یک شکست دارد و به ازای هر فیلم شگفت‌انگیزی که ساخته، یک بار هم ناامیدکننده ظاهر شده است. از آنجایی که «سالی» (Sally)، فیلم قبلی او به یکی از آثار قابل‌توجه‌اش تبدیل شد، یک‌جورایی روبه‌رو شدن با فیلم ضعیفی مثل «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» چندان شوکه‌کننده نبود. البته این در حالی بود که این فیلم به جز نام ایستوود به عنوان کارگردان، از هیچ ویژگی دیگری برای تبدیل شدن به فیلمی جذاب برای مردم بهره نمی‌برد.
    5a9fe9bf-f2eb-45e6-b9fe-1bd5d70d7f29.jpg
    طبق معمول هفته‌های اخیر بگذارید اخبار فروش فیلم‌های قدیمی جدول را با «بزرگ‌ترین شومن» شروع کنیم که به دستاورد دیوانه‌وار دیگری دست پیدا کرد. این فیلم که هیو جکمن و میشل ویلیامز و زک افرون را در گروه بازیگرانش دارد، پس از تجربه‌ی فقط ۱۷ درصد افت فروش، ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در هشتمین آخرهفته‌ی اکرانش کسب کرد. رقمی که مجموع درآمد خانگی فیلم را به ۱۴۶ و نیم میلیون دلار می‌رساند. این یعنی «بزرگ‌ترین شومن» به زودی از درآمد ۱۴۸ میلیون دلاری «بی‌نوایان» (Les Misérables) عبور می‌کند و با پشت سر گذاشتن درآمد ۱۵۱ میلیون دلاری «لا لا لند» (La La Land) تا هفته‌ی آینده، لقب پرفروش‌ترین موزیکال لایو اکشن اورجینال تاریخ را به دست خواهد آورد. خلاصه «بزرگ‌ترین شومن» بدون از نفس افتادن همین‌طوری دارد به دویدن ادامه می‌دهد. اگرچه در هشتمین هفته‌ی اکران این فیلم به سر می‌بریم، اما آمار افت فروش هفتگی فیلم از ۱۹ درصد به بالا تجـ*ـاوز نکرده است. «بزرگ‌ترین شومن» با کسب ۱۶/۶ برابر درآمد افتتاحیه‌اش، بعد از هشت هفته کماکان بادوام‌تر از «تایتانیک» (۱۱/۸ برابر افتتاحیه‌اش) ظاهر می‌شود. این فیلم که با ۸۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تا حالا ۳۰۰ میلیون دلار از سرتاسر دنیا به دست آورده است. «بزرگ‌ترین شومن» با کسب ۶ درصد از مجموع فروشش در هفته‌ی افتتاحیه، در میان تمام اکران‌های گسترده (فیلم‌هایی در ۷۰۰ سینما به بالا روی پرده رفته‌اند)، در جایگاه دهم بادوام‌ترین فیلم‌های تمام دوران قرار می‌گیرد.
    «جومانجی» در زمینه‌ی گیشه‌ی جهانی، در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم‌های دواین جانسون و در جایگاه اول پرفروش‌ترین فیلم‌های کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان قرار می‌گیرد
    «بزرگ‌ترین شومن» هم‌اکنون اکران بادوام‌تری نسبت به قسمت اول «جیغ» (Scream) دارد. همچنین فیلم به محض عبور از درآمد ۱۵۱ میلیون دلاری «لا لا لند»، به پرفروش‌ترین فیلمی تبدیل می‌شود که به بالاتر از جایگاه چهارم جدول باکس آفیس تجـ*ـاوز نکرده است. «بزرگ‌ترین شومن» اگر بتواند «شیکاگو» (Chicago) را پشت سر بگذارد (نامحتمل اما کماکان در دسترس)، در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین موزیکال‌های لایو اکشن آمریکای شمالی قرار می‌گیرد و پشت سر «ای.تی» (E.T)، «تاپ گان» (Top Gun)، «کروکدیل داندی» (Crocodile Dundee)، «تایتانیک» (Titanic) و «جذابیت مرگبار» (The Fatal Attraction) در رده‌ی ششم بادوام‌ترین اکران‌های گسترده‌ی تاریخ قرار خواهد گرفت. اگرچه عملکرد فوق‌العاده‌ای این فیلم به خاطر فاکتورهایی مثل اکران‌های ضعیف ژانویه، جذابیت فیلم برای بزرگسالان و کودکان، ساندترک‌های شنیدنی‌ و عملکردش به عنوان یک سرگرمی بی‌ضرر قابل‌درک است، ولی از طرف دیگر با فیلمی مواجه‌ایم که از لحاظ قانونی نباید در دوران نت‌فلیکس به چنین ارقامی دست پیدا کند. همین که فیلم در کنار «جومانجی» و «آخرین جدای» روی پای خودش ایستاده و شانه به شانه‌ی آنها مبارزه می‌کند همچون یک معجزه می‌ماند.
    bbe53b0e-46fe-46ef-a235-f8eafdc0a7e0.jpg

    گفتم «جومانجی» و باید بگویم که فیلم دواین جانسون با تجربه‌ی ۱۰ درصد افت فروس، ۹ میلیون و ۸۲۵ هزار دلار دیگر کسب کرد که افت فروش بهتری نسبت به افت فروش ۱۷ درصدی «بزرگ‌ترین شومن» محسوب می‌شود. رقمی که آن را پشت سر «فارست گامپ» (۹ میلیون و ۸۹۰ هزار دلار)، «ای‌.تی» (۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار)، «یخ‌زده» (۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار)، «تنها در خانه» (۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار)، «آواتار» (۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) و «تایتانیک» (۲۳ میلیون دلار)، در جایگاه هفتم بهترین درآمدهای هفته‌ی هشتم تاریخ قرار می‌دهد. «جومانجی» در کمتر از ۲ ماهی که از اکرانش می‌گذرد ۳۶۵ و نیم میلیون دلار در خانه فروخته است. این یعنی «جومانجی» به زودی بالاتر از «مرد عنکبوتی ۲» (۳۷۳ میلیون دلار) و پایین‌تر از «مرد عنکبوتی ۳»‌ (۴۰۳ میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های خانگی سونی قرار خواهد گرفت. این در حالی است که «جومانجی» ۸۸۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار هم در دنیا فروخته است که آن را بالاتر از «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» (۸۸۰ میلیون دلار) و «اسپکتر» (۸۸۱ میلیون دلار) به سومین فیلم پرفروش گیشه‌ی جهانی سونی تبدیل می‌کند. «جومانجی» تا هفته‌ی آینده از «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۱ میلیون دلار) عبور خواهد کرد تا پشت سر «اسکای‌فال» (یک میلیارد و صد میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی جهانی سونی قرار بگیرد. «جومانجی» همچنین احتمالا به زودی «اسپکتر» و «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» را در گیشه‌ی خانگی پشت سر خواهد گذاشت و شاید از درآمد «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۳۶۸ میلیون دلار) و «نگهبانان کهکشان جلد ۲» (۳۸۹ میلیون دلار)‌ هم عبور خواهد کرد تا به پرفروش‌ترین فیلم هر چهار بازیگر اصلی‌اش تبدیل شود. «جومانجی» همین الانش در زمینه‌ی گیشه‌ی جهانی، در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم دواین جانسون و در جایگاه اول پرفروش‌ترین فیلم‌های کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان قرار می‌گیرد.
    راستی، درآمد ۸۸۲ میلیون دلاری «جومانجی» به معنی پشت سر گذاشته شدن «بتمن علیه سوپرمن:‌ طلوع عدالت» (۸۷۳ میلیون دلار) است و این اتفاق از اهمیت زیادی برخوردار است. نه به خاطر اینکه سونی روی برادران وارنر را کم کرده است. آخه، «جومانجی»، «نگهبانان کهکشان ۲» (۳۸۶ میلیون خانگی / ۸۶۳ میلیون جهانی) را هم پشت سر گذاشته است. چیزی که اینجا اهمیت دارد نه کم شدن روی برادران وارنر، بلکه پیوستن «جومانجی» به دسته‌ی نادری از فیلم‌های پرفروش است. چه دسته‌ای؟ خب، مسئله این است که دیزنی و یونیورسال در سه سال اخیر، حوزه‌ی بلاک‌باسترهای درجه‌یک را به تصاحب بلامنازع خودشان در آورده‌اند. اگرچه فیلم‌های کم‌خرج‌تری از استودیوهای دیگر به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کرده‌اند، اما وقتی نوبت صحبت درباره‌ی بلاک‌باسترهای پرخرج می‌شود دیزنی و یونیورسال به استودیوهای دیگر اجازه‌ی نفس کشیدن هم نمی‌دهند. به عبارت دیگر از زمان درآمد یک میلیاردی «ترنسفورمرها: عصر انقراض» از سوی پارامونت در سال ۲۰۱۴، ما هیچ فیلم یک میلیاردی دیگری از سمت استودیوهایی به غیر از دیزنی و یونیورسال نداشته‌ایم. تنها فیلم‌های بالای ۹۰۰ میلیون دلاری از دیگر استودیوها که شامل «اسکای‌فال»، «هابیت: سفری غیرمنتظره»، «شوالیه‌ی تاریکی بر‌می‌خیزد» و «اونجرز» از سال ۲۰۱۲، دو فیلم آخر «هابیت» در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بوده‌اند. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷، پرفروش‌ترین اکران‌های غیردیزنی/یونیورسال (بالای ۸۰۰ میلیون دلار) «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (۸۶۵ میلیون دلار)، «هابیت: برهوت اسماگ» (۹۵۸ میلیون دلار)، «ترنسفورمرها ۴» (یک میلیارد و صد میلیون دلار)، «هابیت: نبرد پنج ارتش» (۹۵۶ میلیون دلار)، «اسپکتر» (۸۸۱ میلیون دلار)، «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون دلار)، «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها» (۸۱۴ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۸۲۱ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی:‌ بازگشت به خانه» (۸۸۰ میلیون دلار)، «جنگجوی گرگ ۲» (۸۷۰ میلیون دلار) و «جومانجی» (۹۰۰ میلیون دلار) هستند.
    35ffe9ca-d450-4abe-9216-447d1ef3339c.jpg

    اینها یازده فیلمی هستند که بالای ۸۰۰ میلیون دلار فروخته‌اند اما به دیزنی و یونیورسال تعلق ندارند. پنج‌تا از آنها متعلق به برادران وارنر، سه‌تا متعلق به سونی، یکی متعلق به پارامونت، یکی متعلق به لاینزگیت و یکی هم فیلم چینی «جنگجوی گرگ ۲» است. در همین بازه‌ی زمانی، ما ۱۵‌تا فیلم یک میلیاردی از سمت دیزنی و یونیورسال داشته‌ایم که شامل «مرد آهنی ۳» (Iron Man 3)، «یخ‌زده» (Frozen)، «خشن ۷» (Furious 7)، «اونجرز: دوران اولتران» (Avengers: Age of Ultron)، «دنیای ژوراسیک» (Jurrassic World)، «مینیون‌ها» (Minions)، «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (Star Wars: The Force Awakens)، «زوتوپیا» (Zootopia)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War)، «در جستجوی دوری» (Finding Dory)، «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (Rogue One)، «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast)، «سریع و خشن ۸»‌ (The Fate of the Furious)، «من نفرت‌انگیز ۳»‌ (Despicable Me 3) و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) می‌شوند. خب، اگر «جومانجی» بتواند در ششم آوریل که در ژاپن روی پرده می‌رود به اندازه‌ی کافی مورد توجه قرار بگیرد و از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی عبور کند، می‌تواند از زمان «ترنسفورمرها ۴» در چهار سال پیش تاکنون به جدیدترین فیلم یک میلیاردی غیردیزنی/یونیورسالی باکس آفیس تبدیل شود. حتی اگر این اتفاق هم نیافتد، «جومانجی» کماکان دومین فیلم پرفروش سونی در آمریکای شمالی و دنیا محسوب می‌شود. همچنین این فیلم قرار است به زودی به جدیدترین فیلم ۹۰۰ میلیون دلاری‌ای که متعلق به دیزنی و یونیورسال نیست تبدیل شود. این یعنی تصور اینکه بقیه‌ی استودیوها نمی‌توانند به حکمرانی تک و تنهای دیزنی و یونیورسال پایان بدهند غلط است. اینکه یک مجموعه جدید بتواند با مجموعه‌های ثابت‌شده‌ای مثل «سریع و خشن»، جیمز باند یا «مرد آهنی» شاخ به شاخ شود خیلی ارزشمند است. البته امکان دارد الکی امیدوار باشیم. امکان دارد استودیوها دلایل موفقیت «جومانجی» را اشتباه متوجه شوند و با تلاش برای کپی-پیست کردن آن، باز دوباره کاری کنند تا دیزنی و یونیورسال دست‌نیافتی باقی بمانند، اما هر چه شود، «جومانجی» فعلا نشان داد که فیلمی که از دیزنی و یونیورسال نیست هم می‌تواند به جمع بهترین‌های رده‌بندی‌های باکس آفیسی نفوذ کند.
    «بزرگ‌ترین شومن» به زودی از درآمد ۱۴۸ میلیون دلاری «بی‌نوایان» عبور می‌کند و با پشت سر گذاشتن درآمد ۱۵۱ میلیون دلاری «لا لا لند»، لقب پرفروش‌ترین موزیکال لایو اکشن اورجینال تاریخ را به دست خواهد آورد
    «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) حدود ۶ میلیون دلار در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع درآمد ۱۷ روزه‌اش را به ۴۸ میلیون دلار رساند. این فیلم که با ۶۲ میلیون دلار بودجه تهیه شده شاید در آمریکای شمالی به درآمد دو فیلم قبلی نزدیک نشود، اما با ۲۰۰ میلیون دلاری که از سرتاسر دنیا به دست آورده، شرایط خیلی خوبی را تجربه می‌کند. «وینچستر» (Winchester) در دومین هفته‌ی اکرانش با ۴۵ درصد افت فروش مواجه شده و ۵ میلیون دلار دیگر کسب کرد. این فیلم که هلن میرن و جیسون کلارک را به عنوان بازیگران اصلی‌اش دارد بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته، ۱۷ میلیون و ۱۷۰ هزار دلار کسب کرده است. رقمی که برای یک خرید ۳ میلیون و ۵۵۰ هزار دلاری بد نیست. قابل‌ذکر است که «وینچستر» آمار افت فروش بهتری نسبت به افت فروش ۵۷ درصدی «حلقه‌ها» (Rings) و افت فروش ۵۲ درصدی «غرور و تعصب و زامبی‌ها» (Pride and Prejudice and Zombies) داشته است. «پُست» (The Post) در هشتمین هفته‌ی نمایشش ۳ و نیم میلیون دیگر کسب کرد و به درامد خانگی ۷۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم احتمالا اکرانش را با کسب ۸۰ میلیون دلار در خانه، بالاتر از فیلم‌هایی مثل «پل جاسوس‌ها» (The Bridge of Spies)، «اسب جنگی» (War Horse)، «ترمینال» (The Terminal) و «هوش مصنوعی» (A.I) به اتمام خواهد رساند. «شکل آب» (The Shape of Water) سه میلیون دلار دیگر در یازدهمین هفته‌ی نمایشش به دست آورد و به ۴۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد.
    «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (Three Billboards) دو میلیون و ۲۰۰ هزار دلار کسب کرد و به ۴۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش بعد از ۱۴ هفته‌ای که از اکرانش می‌گذرد دست یافت. «لانه‌‌ی سارقان» (Den of Thieves) حدود ۲ میلیون و ۸۷۰ هزار دلار در چهارمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و از مرز ۴۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد. اکشن «نیروی ۱۲ نفره» (12Strong) دو میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. «دشمنان» (Hostiles)، جدیدترین فیلم کریستین بیل ۲ میلیون و ۶۵۹ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به فروش ۱۷ روزه‌ی ۲۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست یافت. اینکه فیلمی مثل «دشمنان»‌ بتواند در محاصره‌ی فیلم‌های پرسروصدای اسکاری به ۳۰ میلیون دلار فروش دست پیدا کند هم موفقیت نسبی خوبی برای استودیوی اینترتینمنت محسوب می‌شود. چنین چیزی درباره‌ی «تاریک‌‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) هم صدق می‌کند که این هفته به ۵۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۱۲۴ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. «من، تونیا» (I, Tonya) تاکنون ۲۵ میلیون دلار در خانه فروخته که موفقیت بزرگی برای استودیوهای 30West و Neon حساب می‌شود. «عشقم برای همیشه» (My Girl Forever) روز بیست و چهارم اکرانش را با کسب ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار از ۴ میلیون دلار بودجه به اتمام رساند. این در حالی بود که «پدینگتون ۲» (Padington 2) بالاخره از ۲۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد، اما هنوز فقط ۳۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در خانه فروخته است. «جنگ ستارگان: آخرین جدای» در کمتر از ۲ ماه به ۶۱۶ و نیم میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. به نظر می‌رسد «آخرین جدای» باید فکر عبور از درامد ۶۲۳ میلیون دلاری «اونجرز» را از سرش بیرون کند. ساخته‌ی رایان جانسون در حالی تاکنون یک میلیارد و ۳۲۵ میلیون دلار در دنیا فروخته که «کوکو» (Coco) هم به ۷۱۴ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. در نهایت «موذی: آخرین کلید» (Insidious: The Last Key) با کسب ۱۶۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا از قسمت دوم عبور کرد تا به پرفروش‌ترین فیلم مجموعه تبدیل شد. پس آره، دو-سه سال دیگر منتظر اکران «موذی ۵» هم باشید.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Fifty Shades Freed ۳۸/۸ میلیون دلار
    ۲ Peter Rabbit ۲۵ میلیون دلار
    ۳ The 15:17 to Paris ۱۲/۶ میلیون دلار
    ۴ Jumanji: Welcome to the Jungle ۹/۸ میلیون دلار
    ۵ The Greatest Showman ۶/۴ میلیون دلار
    ۶ Maze Runner: The Death Cure ۶ میلیون دلار
    ۷ Winchester ۵ میلیون دلار
    ۸ The Post ۳/۵ میلیون دلار
    ۹ The Shape of Water ۳ میلیون دلار
    ۱۰ Den of Thieves ۲/۸ میلیون دلار
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] .forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: از غوغای Black Panther تا تراژدی Annihilation
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد فیلم Black Panther و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.

    از آنجایی که هفته‌ی گذشته گزارش باکس آفیس نداشتیم و از آنجایی که دقیقا هفته‌ی گذشته «بلک پنتر» (Black Panther)، یکی از اولین موردانتظارترین بلاک‌باسترهای سال ۲۰۱۸ اکرانش را آغاز کرد و از آنجایی که این اکران بدل به یکی از طوفانی‌ترین افتتاحیه‌های حوزه‌ی فیلم‌های ابرقهرمانی شد، چاره‌ای نداریم جز اینکه عقب‌ماندگی‌هایمان را با مرور موفقیت‌های باکس آفیسی هفته‌ی گذشته‌ی «بلک پنتر» شروع کرده و بعد به اتفاقات این هفته برسیم. «بلک پنتر» اکرانش را با کسب ۲۰۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در آخرهفته‌ی جمعه تا یکشنبه و ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جریان آخرهفته‌ی جمعه تا دوشنبه‌اش (تعطیلی روز ریاست جمهوری) شروع کرد. ارقامی که منجر به شکستن رکوردهای متعددی شد. برای شروع «بلک پنتر» بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی ماه فوریه تاریخ را به خودش اختصاص داد. قبل از این رکورد بهترین افتتاحیه‌ی فوریه دست افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌ی ۱۳۲ میلیون دلاری و افتتاحیه‌ی جمعه تا دوشنبه‌ی ۱۵۲ میلیون دلاری «ددپول» (Deadpool) بود. اگرچه «بلک پنتر» برخلاف «ددپول» از روز ولنتاین بهره نمی‌برد، اما در عوض در سینماهای سه‌بعدی روی پرده رفت و برخلاف «ددپول» از درجه‌‌بندی سنی زیر ۱۳ سال بهره می‌برد. به هر حال این فیلم حدود ۵۲ درصد بیشتر از «ددپول» و ۱۴۸ درصد بیشتر از «پنجاه طیف گری» (Fifty Shades of Grey) فروخت. خلاصه «بلک پنتر» رسما به پادشاه جدید ماه فوریه تبدیل شده است. این در حالی است که «بلک پنتر» لقب بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک فیلم غیردنباله‌ای تاریخ را هم به دست آورده است. اگر «اونجرز» را یک فیلم غیردنباله‌ای به حساب نیاوریم (که البته از آنجایی که این فیلم دنباله‌ی مستقیم «مرد آهنی ۲»، «ثور»، «کاپیتان آمریکا» است، نباید هم این کار را کنیم)، در نتیجه «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن افتتاحیه‌ی ۱۵۲ میلیون دلاری قسمت اول «هانگر گیمز» (Hunger Games)، در جایگاه اول بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک فیلم غیردنباله‌ای/غیرپیش‌درآمدی قرار می‌گیرد.
    همچنین «بلک پنتر» لقب بزرگ‌ترین افتتاحیه تاریخ برای یک فیلم ابرقهرمانی مستقل را هم به دست می‌آورد. از آنجایی که این فیلم کارش را با کسب رقمی بزرگ‌تر از افتتاحیه‌ی ۱۷۴ میلیون دلاری «مرد آهنی ۳» شروع کرده است، پس جایگاه اول به پلنگ سیاه واکاندا می‌رسد. حتی اگر «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War)‌ را هم یک فیلم مستقل در نظر بگیریم، باز «بلک پنتر» بیشتر از افتتاحیه‌ی ۱۷۹ میلیون دلاری آن فیلم فروخته است. تنها فیلم کامیک‌بوکی/ابرقهرمانی که افتتاحیه‌ی بزرگ‌تری نسبت به «بلک پنتر» داشته، «اونجرز» است. البته «بلک پنتر» با در نظر گرفتن نرخ تورم پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی» (۱۵۸ میلیون در ۲۰۰۸ / ۲۰۲ و نیم میلیون با نرخ تورم)، «اونجرز: دوران اولتران» (۱۹۱ میلیون / ۲۰۳ میلیون) و «اونجرز» (۲۰۷ میلیون / ۲۳۴ میلیون) در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیه‌های فیلم‌های ابرقهرمانی تاریخ قرار می‌گیرد. این در حالی است که «بلک پنتر» بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌ی یک آخرهفته‌ی طولانی را هم به دست آورده است. این یعنی «بلک پنتر» در چارچوب زمانی جمعه تا یکشنبه بیشتر از هر فیلمی که یک روز تعطیل اضافه قبل و بعد از آخرهفته‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش داشته است فروخته است. این یکی دیگر از رکوردهایی است که «بلک پنتر» از «ددپول» قاپیده است. قابل‌ذکر است که «بلک پنتر» رکورد بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی آخرهفته‌ی طولانی (جمعه تا دوشنبه) را هم به نام خودش زده است. درآمد چهار روزه‌ی ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری «بلک پنتر» بالاتر از درآمد چهارشنبه تا یکشنبه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: انتقام سقوط کردگان» (Revenge of the Fallen)، درآمد ۶ روزه‌ی ۱۸۰ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» (Transformers: Dark of the Moon)، درآمد پنج‌شنبه تا یکشنبه‌ی ۱۵۸ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۲»، درآمد پنج‌شنبه تا یکشنبه‌ی ۱۵۸ میلیون دلاری «جنگ ستارگان اپیزود سوم»، درآمد جمعه تا دوشنبه‌ی ۱۵۶ میلیون دلاری «دزدان دریایی کاراییب: در آخر دنیا»، درآمد سه‌شنبه تا یکشنبه‌ی ۱۵۶ میلیون دلاری قسمت اول «ترنسفورمرها» و درآمد جمعه تا دوشنبه‌ی ۱۵۲ میلیون دلاری «ددپول» قرار می‌گیرد.
    35487567-7479-47cc-958e-8eddc7b1da00.jpg
    «بلک پنتر» همچنین لقب بزرگ‌ترین افتتاحیه در میان فیلم‌هایی را که توسط افراد سفیدپوست کارگردانی نشده‌اند نیز به دست می‌آورد. قبلا فروش بهتر فیلم‌هایی مثل «۱۲ سال بردگی» (12 Years a Slave) و «مهتاب» (Moonlight) در کشورهای خارجی در مقایسه با آمریکای شمالی ثابت کرده بودند که سیاه‌پوستان می‌توانند حسابی در باکس آفیس مورد توجه قرار بگیرند. ولی با این حال افتتاحیه‌ی غول‌آسای «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن «خشن ۷» (Furious 7) به کارگردانی جیمز وان که به یک میلیارد و نیم میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرده بود کاری کرد تا کوچک‌ترین شکی در این زمینه باقی نماند. راستی، از آنجایی که دیزی ریدلی و جان بویگا به عنوان دو ستاره‌ی اصلی «نیرو برمی‌خیزد» تبلیغات شدند، می‌توان گفت اپیزود هفتم «جنگ ستارگان» در جایگاه اول بهترین افتتاحیه‌ در میان فیلم‌هایی با حضور بازیگران اقلیت قرار می‌گیرد. «بلک پنتر» همچنین پرفروش‌ترین فیلمی است که توسط یک فیلمساز سیاه‌پوست کارگردانی شده است. ساخته‌ی رایان کوگلر با ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری که در طول چهار روز فروخته است، هنوز هیچی نشده فروش خانگی «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) به کارگردانی اف. گری گری را پشت سر گذاشته است. البته که «بلک پنتر» هنوز راه نسبتا زیادی برای رسیدن به درآمد جهانی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری «سریع و خشن ۸» دارد، اما افتتاحیه‌ی جهانی ۴۰۴ میلیون دلاری «بلک پنتر» به این معنا بود که این اتفاق چندان دور از ذهن نیست. این در حالی است که «بلک پنتر» به بزرگ‌ترین افتتاحیه در میان اکران‌های پیش از تابستان هم دست پیدا کرده است. «بلک پنتر» در جایگاه پنجم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های تمام ادوار قرار می‌گیرد و از آنجایی که دوتا از فیلم‌های بزرگ‌تر «جنگ ستارگان»‌هایی هستند که در اواسط دسامبر اکران شده‌اند و دوتای دیگر («اونجرز» و «دنیای ژوراسیک»)، فیلم‌های تابستانی هستند، «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن افتتاحیه‌ی ۱۶۶ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن»، در جایگاه اول بهترین افتتاحیه‌های پیش از تابستان قرار می‌گیرد. «بلک پنتر» همچنین بیشترین درآمد روز دوشنبه‌ی تاریخ را به دست آورده است. این فیلم ۴۰ میلیون و ۱۶۷ هزار دلار در روز چهارم اکرانش که مصادف با تعطیلی روز ریاست جمهوری بود به دست آورد. این رقم «بلک پنتر» را در جایگاه نود و نهم بهترین درآمدهای یک روزه‌ی تمام دوران‌ها قرار می‌دهد و آن را جلوتر از درآمد ۴۰ میلیون دلاری روز چهارم «نیرو برمی‌خیزد»، در جایگاه اول بهترین درآمد روز دوشنبه‌ی تاریخ قرار می‌دهد. «بلک پنتر» در این زمینه با احتساب نرخ تورم پشت سر «نیرو برمی‌خیزد» (۴۲ میلیون) و «مرد عنکبوتی ۲» (۴۰/۸ میلیون) در رده‌ی سوم بهترین درآمدهای روز دوشنبه جای می‌گیرد.
    این در حالی است که «بلک پنتر» در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه در میان فیلم‌های کامیک‌بوکی هم قرار می‌گیرد. تنها فیلم کامیک‌بوکی که افتتاحیه‌ی بهتری نسبت به «بلک پنتر» داشته، «اونجرز» (۲۰۷ میلیون) بوده است. «بلک پنتر» افتتاحیه‌ای بهتر از «بتمن علیه سوپرمن» (۱۶۶ میلیون) داشته است که آن را در این زمینه بالاتر از تمام فیلم‌های دی‌سی قرار می‌دهد. راستش را بخواهید «بلک پنتر» در همان هفته‌ی اول کل درآمد خانگی ۲۲۸ میلیون دلاری «جاستیس لیگ» را نیز پشت سر گذاشت. «بلک پنتر» پشت سر درآمد ۶۰ و نیم میلیون دلاری روز یکشنبه‌ی «نیرو برمی‌خیزد»، در جایگاه دوم بزرگ‌ترین درآمد روز یکشنبه هم قرار می‌گیرد. این فیلم ۶۰ میلیون دلار در روز یکشنبه فروخت که آن را در رده‌ی سی و سوم بزرگ‌ترین درآمدهای یک روزه قرار می‌دهد. «بلک پنتر» جایگاه دوم بزرگ‌ترین درآمد چهار روزه‌ی تاریخ را هم در اختیار دارد. فیلم با کسب ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جریان چهار روز اول، جایی در بین «آخرین جدای» (۲۴۱ میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۲۸۸ میلیون دلار) در بین بهترین درآمدهای چهار روزه‌‌ِ تاریخ قرار می‌گیرد. «بلک پنتر» جایگاه سوم بهترین افتتاحیه در میان فیلم‌های غیرتابستانی را هم به دست می‌آورد. در میان پنج افتتاحیه‌ی برتر تاریخ که «بلک پنتر» هم جزوشان است، فقط دوتای آنها یعنی «نیرو برمی‌خیزد» و «آخرین جدای» خارج از فصل تابستان روی پرده رفته‌اند. بنابراین این موضوع به‌طور اتوماتیک «بلک پنتر» را به سومین افتتاحیه‌ی بزرگ غیرتابستانی تاریخ و بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی پیش از تابستان تاریخ تبدیل می‌کند. تمام اینها در حالی است که «بلک پنتر» در چهار روز اول در رده‌ی بیست و پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های کامیک‌بوکی و رده‌ی بیست و ششم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی دنیا قرار گرفت.
    از اطلاعات فروش آخرهفته‌ی اول «بلک پنتر» که بگذریم، به تحولات فیلم در هفته‌ی دوم می‌رسیم. جدیدترین محصول دنیای سینمایی مارول در جریان دومین آخرهفته‌ی اکرانش ۱۰۸ میلیون دلار فروخت که فقط به معنی ۴۶ درصد افت فروش نسبت به درآمد رکوردشکنانه‌ی ۲۰۲ میلیون دلاری هفته‌ی اولش است. این رقم «بلک پنتر» را بین «دنیای ژوراسیک» (۱۰۶ و نیم میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۱۴۹ میلیون دلار)، در رده‌ی دوم بهترین درآمدهای آخرهفته‌ی دوم تمام ادوار قرار می‌دهد. «بلک پنتر» بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته، ۴۰۰ میلیون دلار فروخته که آن را پشت سر «دنیای ژوراسیک» (۴۰۴ میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۵۴۰ میلیون دلار) در جایگاه سوم سریع‌ترین پرفروش‌های تاریخ قرار می‌دهد. حتی با احتساب نرخ تورم هم «بلک پنتر» فقط پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی»، «اونجرز»، «دنیای ژوراسیک» و «نیرو برمی‌خیزد» در میان ۱۰ پرفروش برتر جدول خانگی قرار می‌گیرد. «بلک پنتر» همچنین در کنار «نیرو برمی‌خیزد» تنها فیلم والت دیزنی با افتتاحیه‌ی ۲۰۰ میلیون دلار است که با افت فروش اندک ۴۶ درصدی‌اش از پیوستن به جمع فیلم‌هایی که در هفته‌ی دومشان بیش از ۱۰۰ میلیون دلار از دست می‌دهند فرار کرده است. افت فروش ۴۶ درصدی «بلک پنتر» در بین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول هم رکورد محسوب می‌شود. این افت فروش حتی بهتر از افت ۴۹ درصدی «مرد آهنی»، افت فروش ۴۷ درصدی «ثور»، افت فروش ۵۰ درصدی «اونجرز» و افت فروش ۴۹ درصدی «دکتر استرنج» است. اگرچه افت فروش فیلم بدتر از افت ۴۳ درصدی «واندر وومن» و افت ۳۸ درصدی «مرد عنکبوتی» بوده است، اما «بلک پنتر» طوری دارد می‌فروشد که احتمالا به زودی فروش ۴۰۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی» و درآمد ۴۱۳ میلیون دلاری «واندر وومن» را تا چند روز دیگر پشت سر خواهد گذاشت. به محض اینکه این اتفاق بیافتد، «بلک پنتر» در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی مستقل تاریخ قرار خواهد گرفت. به محض اینکه فیلم از مرز ۴۱۳ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند، پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۴۴۸ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۸ میلیون دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) در بین پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی در گیشه‌ی خانگی قرار خواهد گرفت. به محض اینکه «بلک پنتر»، «شوالیه‌ی تاریکی» را پشت سر بگذارد در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت. تحلیلگران باور دارند اگر اتفاق غیرمنتظره‌ای رخ ندهد «بلک پنتر» تا هفته‌ی آینده درآمد خانگی ۴۸۶ میلیون دلاری «در جستجوی دوری» را پشت سر می‌گذارد تا در جایگاه دهم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ در گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار بگیرد.
    d95c2a3f-2391-4f2d-acbf-816a6119be05.jpg

    خب، در حال حاضر تنها چیزی که می‌تواند شتاب دیوانه‌وار «بلک پنتر» را تهدید کند تعداد زیاد فیلم‌های بزرگی هستند که ماه آینده روی پرده می‌روند. البته باید صبر کرد و دید فیلم‌هایی مثل «پرستوی سرخ» (Red Sparrow)، «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، «مهاجم مقبره» (Tomb Raider)، «حاشیه اقیانوس آرام: شورش» (Pacific Rim: Uprising) و «بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One) چقدر «بزرگ» ظاهر خواهند شد. اگر «پرستوی سرخ» که بیشتر فیلمی بزرگ‌سالانه به نظر می‌رسد خیلی دیوانه‌وارتر از چیزی که انتظار می‌رود ظاهر نشود، «بلک پنتر» این فرصت را دارد تا حداقل برای سه هفته بدون دردسر به فرمانروایی بلامنازعش ادامه بدهد. در مقایسه «دوران اولتران» در هفته‌ی سومش مجبور بود با «مد مکس: جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road) و «پیچ پرفکت ۲» (Pitch Perfect 2) و در ادامه‌اش با «تومارولند» (Tomorrowland) درگیر شود. «دنیای ژوراسیک» در دومین هفته‌‌اش با «پشت و رو» (Inside Out) برخورد کرد، در هفته‌ی چهارمش به پُست «مینیون‌ها» (Minions) خورد و در هفته‌ی پنجمش با «انت‌من» (Ant-Man) شاخ به شاخ شد. حتی «مرد عنکبوتی» هم مجبور شد در هفته‌ی سومش با «جنگ ستارگان: حمله‌ی کلون‌ها» (Star Wars: Attack of the Clones) دست به یقه شود. البته که فیلم‌های بزرگ به راحتی می‌توانند در کنار یکدیگر به موفقیت برسند و البته که فیلم‌های پرسروصدایی مثل «بلک پنتر» می‌توانند به رقبایشان آسیب برسانند، اما با این حال همین که «بلک پنتر» نسبتا تا یک ماه آینده رقیب خاصی را در مقابل خودش نمی‌بیند فرصت بادآورده‌ای است که به خوبی می‌تواند نهایت استفاده را از آن بکند. «بلک پنتر» با وجود عدم آغاز اکرانش در ژاپن و چین، ۳۰۰ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته و از مرز ۷۰۴ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده است. این فیلم احتمالا تا هفته‌ی بعد از مرز ۹۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد. این در حالی است که «بلک پنتر» همین الانش مجموع درآمد فیلم‌هایی مثل «مرد پولادین» (Man of Steel)، «لوگان» (Logan) و «جاستیس لیگ» را پشت سر گذاشته و به زودی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۷۱۴ میلیون) و «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» (۷۰۹ میلیون) را نیز پشت سر خواهد گذاشت.
    به محض اینکه «بلک پنتر»، «شوالیه‌ی تاریکی» را پشت سر بگذارد در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت
    خلاصه همه‌ی این حرف‌ها به این معناست که «بلک پنتر» بارش را بسته تا به پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی غیردنباله‌ای سینما تبدیل شود. حالا باید صبر کرد و دید آیا این فیلم می‌تواند «شوالیه‌ی تاریکی» (یک میلیارد دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار) و «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون) را پشت سر بگذارد تا به قوی‌ترین ابرقهرمان زمین تبدیل شود یا نه. تمام اینها در حالی است که دیزنی به لطف «بلک پنتر»، «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، «کوکو» (Coco) و «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) هنوز ۵۲ روز از سال ۲۰۱۸ نگذشته که موفق به عبور از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی شده است. اولین درسی که هالیوود می‌تواند از استقبال گسترده‌ی مردم از «بلک پنتر» بگیرد این است که فیلم‌های بزرگی که با حضور سیاه‌پوستان برای سیاه‌پوستان ساخته شده به هیچ‌وجه به معنی شکست تجاری نیست. این موضوع نه تنها اشتباه تفکر مرسوم هالیوود را توی صورتشان می‌زند، بلکه این تفکر اشتباه را باری دیگر در حالی ثابت می‌کند که هالیوود بارها نشان داده که آن را انکار می‌کند. مسئله این است که «بلک پنتر» اولین فیلم پرخرج با شخصیت اصلی و گروه بازیگران سیاه‌پوست است که در باکس آفیس ترکانده است. با مرور تاریخ هالیوود با مثال‌های فراوانی مثل «بلک پنتر» روبه‌رو می‌شویم که بارها تفکر اشتباه هالیوود درباره‌ی عدم فروش این قبیل فیلم‌ها را ثابت کرده‌اند. با این حال هالیوود سعی می‌کند با تکرار فرمول خودشان که آن را فرمول امن رسیدن به موفقیت می‌دانند این موضوع را نادیده بگیرد. درست همان‌طور که با وجود موفقیت‌هایی مثل «ماما میا!» (Mama Mia)، «گرگ و میش» (Twilight)، «ساق‌دوش‌ها» (The Bridemates)، «هانگر گیمز»، «یخ‌زده» (Frozen)، «لوسی» (Lucy)، «پنجاه طیف گری»، «روگ وان» (Rogue One) و «واندر وومن» (Wonder Woman) هالیوود کماکان فیلم‌هایی با محوریت کاراکترهای زن را دست‌کم می‌گیرد، تعجب نکنید اگر موفقیت «بلک پنتر» هم نتواند تغییری در طرز فکر استودیوهای هالیوودی ایجاد کند.
    همان‌طور که موفقیت ادی مورفی با «پلیس بورلی هیلز» (۲۳۴ میلیون دلار در خانه / ۳۱۶ میلیون دلار در دنیا از ۱۵ میلیون دلار بودجه) باعث نشد تا هالیوود به مردان سیاه‌پوست بیشتری برای ستاره شدن فرصت بدهد. در عوض تنها اتفاقی که افتاد سرمایه‌‌گذاری بیشتر روی ادی مورفی و موفقیت‌های دیگری با حضور او مثل «سفر به آمریکا» (Coming to Trading Places)، «اماکن تجاری» (Trading Places) و «پروفسور دیوانه» (The Nutty Professor) بود. «پلیس بورلی هیلز» در آن زمان در جایگاه هفتم پرفروش‌ترین فیلم تاریخ قرار گرفت و به مدت ۱۹ سال حکم بزرگ‌ترین فیلم درجه R آمریکای شمالی را داشت. «پلیس بورلی هیلز» در حالی بزرگ‌ترین موفقیت ۱۹۸۴ بود که «پلیس بورلی هیلز ۲» به پرفروش‌ترین فیلم ۱۹۸۷ تبدیل شد. در نتیجه «رنگ بنفش» (The Purple Color) بیشتر از درامی با حضور زنان سیاه‌پوستی که ۹۸ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ فروخت (۲۳۳ میلیون دلار به احتساب نرخ تورم)، به خاطر فیلمی با حواشی بحث‌برانگیزش از جمله مورد توجه قرار نگرفتن کارگردانش در اسکار سروصدا به پا کرد. در سال ۱۹۹۵، ویل اسمیت و مارتین لورنس با فیلم «پسران بد» (Bad Boys) به ۶۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۵ میلیون دلار فروش خارجی از ۱۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کردند. فیلمی با حضور دو بازیگر سیاه‌پوست تلویزیون که به فروش بیشتری در خارج از آمریکای شمالی دست پیدا کرد. در همان سال «در انتظار دمیدن» (Waiting for Exhale) به ۶۷ میلیون دلار فروش خانگی یا چیزی برابر با درآمد «مخمصه» (Heat) در کریسمس ۱۹۹۵ دست پیدا کرد. حالا که حرف از ویل اسمیت شد باید گفت که کارنامه‌ی او مثال بارز نقض دست‌کم گرفتن سیاه‌پوستان است. تا همین چند وقت پیش ویل اسمیت با فیلم‌های متنوعی مثل «من، روبات» (I, Robot)، «گرفتاری» (Hitch)، «در جستجوی خوشبختی» (In Pursuit of Happiness)، «من افسانه‌ام» (I Am Legend)، «هنکاک» (Hancock) و غیره به درآمدهای داخلی و خارجی بزرگی دست پیدا کرد. ویل اسمیت کمک کرد تا «روز استقلال» به ۸۲۰ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۱۹۹۶ دست پیدا کند. در عوض «روز استقلال: بازخیز» که لیام همسوورث را به عنوان بازیگر اصلی‌اش داشت به نصف فروش قسمت اول هم دست پیدا نکرد.
    553fb130-0d99-4ded-95cb-2601e3cc88be.jpg

    در اواخر دهه‌ی ۹۰، فیلم‌هایی مثل «اسپاون» (Spawn) و «بلید» (Blade) راه فیلم‌های کامیک‌بوکی را در هالیوود باز کردند، اما وقتی «افراد ایکس» و «مرد عنکبوتی» مورد توجه قرار گرفتند، فیلم‌های ابرقهرمانی به جولانگاه تک و تنهای مردان سفیدپوست تبدیل شدند. در سال ۱۹۹۸ «ساعت شلوغی» (Rush Hour) با حضور کریس تاکر و جکی چان کارش را با ۳۱ میلیون دلار شروع کرد و رفت تا به ۱۴۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۴۴ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۳ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. جکی چان و کریس تاکر با «ساعت شلوغی ۲» به ۲۲۶ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۴۷ میلیون دلار فروش جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه دست یافتند. با این حال هرچه فیلم‌هایی مثل «ساعت شلوغی»، «در انتظار دمیدن» یا «مردان سیاه‌پوش» بافته بودند با وجود باور مرسوم هالیوود که فیلم‌های سیاه‌پوست‌محور در کشورهای خارجی فروش نمی‌کنند پنبه شد. کار به جایی کشید که نسل کاملی از بازیگران مرد و زن سیاه‌پوست به جز دنزل واشنگتن خودشان را در مقایسه با سفید‌پوستان بی‌کار پیدا کردند. فقط ملودرام‌های تایلر پری و دوران طلایی تلویزیون بود که به کمک سیاه‌پوستان شتافت. هالیوود به جای پیدا کردن ویل اسمیت بعدی، روی پیدا کردن تام کروز بعدی تمرکز کرده بود. آنها از زمان «استپ آپ» (Step Up) تا «سوگند» (The Vow) به مدت شش سال زمان صرف کردند تا چنینگ تاتوم را به ستاره تبدیل کنند و همزمان تیلور کیچ سر از دوتا از شکست‌های غول‌آسای اخیر یعنی «جان کارتر» (John Carter) و «کشتی جنگی» (Battleship)‌ سر در آورد و جیک جیلنهال را به عنوان «شاهزاده‌ی پارسی» انتخاب کردند.
    این وسط فراموش نکنیم که «پسر کاراته‌باز» (The Karate Kid) با حضور جیدن اسمیت و جکی چان که به ندرت شامل بازیگران سفید‌پوست می‌شد در سال ۲۰۱۰ ترکاند و به ۱۷۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۴۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. در نگاه اول به نظر می‌رسید استودیو این موفقیت را ادامه بدهد، اما نه تنها فیلم دنباله‌ای دریافت نکرد، بلکه دوران کاری جیدن اسمیت هم بعد از شکست غول‌آسای «پس از زمین» (After Earth) به پایان رسید. «بلک پنتر» قرار است در کنار سری «سریع و خشن» به یکی از پرفر‌وش‌ترین فیلم‌ها با حضور اقلیت‌ها تبدیل شود. اگر خوش‌بینانه به ماجرا نگاه کنیم «بلک پنتر» به رویداد دگرگون‌کننده‌ای تبدیل می‌شود که باعث می‌شود هالیوود به‌طرز دیوانه‌واری شروع به تکرار موفقیت آن کند. باید باور کنیم که فیلم‌هایی مثل «حاشیه اقیانوس آرام»، «چین‌خوردگی در زمان»، «آسیایی‌های ثروتمند دیوانه» (Crazy Rich Asians) و «آنسوی عرشه» (Overboard) حاصل درس‌هایی است که هالیوود از امثال «برو بیرون» (Get Out)، «بلک پنتر» و «واندر وومن» یاد گرفته است. اما تاریخ ثابت کرده به محض اینکه یکی از این فیلم‌ها شکست می‌خورد هالیوود تمام تقصیرها را گردن بازیگران اقلیتشان می‌اندازد و دوباره به پیدا کردن ستاره‌های سفیدپوست برمی‌گردند.
    8e5c4d12-16ef-4b7f-9ae9-818821f4e016.jpg
    اما از «بلک پنتر» که بگذریم بالاخره به اولین و پرفروش‌ترین تازه‌اکران این هفته «شب بازی» (Game Night) می‌رسیم. محصول برادران وارنر اکرانش را با کسب ۱۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار آغاز کرد. اگرچه کاملا مشخص است که «بلک پنتر» به بلای جان «شب بازی» تبدیل شده است، ولی بعد از سال ۲۰۱۷ که میزبان کمدی‌های شکست‌خورده‌ی بسیاری بود، همین که «شب بازی» به عنوان یک کمدی بزرگ‌سالانه‌ی اورجینال با کله سقوط نکرده خودش جای شکر دارد. این کمدی که با نقدهای مثبتی همراه شده (اتفاقی که برای یک کمدی استودیویی نادر است)، از گروه بازیگران قوی‌ای متشکل از جیسون بیتمن، ریچل مک‌آدامز، کایل چندلز، شاریون هوگران و غیره بهره ‌می‌برد. افتتاحیه‌ی حدودا ۱۷ میلیون دلاری «شب بازی» شروع قابل‌قبولی برای این فیلم ۳۷ میلیون دلاری محسوب می‌شود. این در حالی است که فیلم ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرده است. دومین تازه‌اکران هفته اما «نابودی» (Annihilation) است که پارامونت حق پخش بین‌المللی‌اش را چند ماه پیش به نت‌فلیکس فروخت. این یعنی پارامونت از طریق این قرارداد اکثر بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری‌ای را که خرج ساخت فیلم کرده بود بازگرداند. در نتیجه آنها فقط سر خرج و مخارج پخش فیلم در آمریکای شمالی گیر هستند. ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی الکس گارلند از آن علمی‌-تخیلی/ترسناک‌های غیرمعمولی است که معمولا در خارج از کشور بهتر از آمریکای شمالی مورد توجه قرار می‌گیرند. مثلا «مادر!» (Mother) در حالی در آمریکالی شمالی با کسب ۱۷ میلیون دلار شکست سختی خورد که ۲۷ میلیون دلار از کشورهای خارجی کسب کرد. همچنین «رسیدن» (Arrival) نیز به درآمدی ۵۰/۵۰ در آمریکا و خارج از آمریکا دست پیدا کرد و به ۲۰۳ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۷ میلیون دلار بودجه دست یافت. اگرچه «نابودی» از گروه بازیگران هیجان‌انگیزی شامل ناتالی پورتمن، تسا تامپسون، جنیفر جیسون لی، تووا نووتنی، جینا رودریگز و اُسکار آیزاک بهره می‌برد و اگرچه فیلم با واکنش‌ مثبت منتقدان مواجه شده، ولی در فضای بی‌رحم این روزهای سینما، قابل‌درک است که استودیو تصمیم گرفته تا با عدم اکران درست و حسابی فیلم، جلوی شکست تجاری یک فیلم هنری دیگر را بگیرد. بنابراین اکران «نابودی» در سینماهای آمریکا چیزی بیشتر از حرکتی فرمالیته نیست. البته قابل‌ذکر است که این حرکت برای استودیویی مثل پارامونت صورت چندان قشنگی ندارد. اینکه پارامونت فیلمی مثل «نابودی» را راهی نت‌فلیکس می‌کند و فیلمی مثل «سونیک خارپشته» (Sonic the Hedgehog) را برای اکران در تابستان ۲۰۱۹ برنامه‌ریزی می‌کند از آن حرکت‌هایی است که فقط از یک استودیوی هالیوودی بر می‌آید. خبر خوب این است که حداقل «نابودی» بهتر از «پارادوکس کلاورفیلد» (The Cloverfield Paradox) است و خیال‌مان راحت است که نت‌فلیکس این‌دفعه به زباله‌دانی دیگری برای استودیوهای هالیوودی تبدیل نشده است.
    «نابودی» کارش را با کسب ۱۱ میلیون دلار از اکران در ۲ هزار و ۱۲ سینما آغاز کرد. رقمی که کمتر از افتتاحیه‌ی ۱۲ و نیم میلیون دلاری «حیات» (Life) است که در نهایت به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. این رقم همچنین کمتر از افتتاحیه‌ی ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «چپی» (Cahppie) و فقط کمی بالاتر از افتتاحیه‌ی ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری «تعالی» (Transcendence) است. با توجه به اینکه «پرستوی سرخ» هم هفته‌ی بعد به عنوان یک فیلم زن‌محورِ بزرگ‌سالانه روی پرده می‌رود، افتتاحیه‌ی «نابودی» چندان امیدوارکننده حساب نمی‌شود. در نتیحه تحلیلگران فروش نهایی ۲۵ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند. بعد از «پارادوکس کلاورفیلد» و «نابودی»، یکی دیگر از فیلم‌هایی که کارش را به عنوان محصول پارامونت شروع کرد، اما سر راه سر از نت‌فلیکس در آورد «ایرلندی» (The Irishman)، ساخته‌ی مارتین اسکورسیزی بود. وقتی «سکوت» (Silence)، فیلم قبلی اسکورسیزی شکست تجاری خورد پارامونت هم از دنبال کردن این پروژه‌ی گران‌قیمت صرف نظر کرد و این‌طوری جدیدترین فیلم مافیایی رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی که ۱۴۰ میلیون دلار خرج ساختش شده به یکی از موردانتظارترین فیلم‌های نت‌فلیکس تبدیل شد. در نگاه اول می‌توان به تصمیمات پارامونت در این زمینه به عنوان تلاشی برای جدی نگرفتن فیلم‌های باپرستیژ و بها دادن به ریبوت‌های «ترمیناتور» و فیلم‌های «سونیک» نگاه کرد. اما حقیقت این است که پارامونت یکی از استودیوهای بزرگی است که در وفق پیدا کردن با فضای جدید بیزینس سینما با مشکل مواجه شده است. اگر سال ۲۰۱۶، سال بهتری برای پارامونت بود، آن وقت شکست «سکوت» نمی‌توانست چندان اهمیت داشته باشد. بالاخره چه کسی انتظار داشت تا یک فیلم سه ساعته‌ی بزرگ‌سالانه‌ی تیره و تاریک که حول و حوش شکنجه و زجه و زاری می‌چرخد به پول‌های بزرگی دست پیدا کند. اما سال ۲۰۱۶، سال افتضاحی برای پارامونت بود و وضعیت آنها در سال ۲۰۱۷ بهتر که نشد هیچ، بلکه بدتر هم شد.
    15ec70b0-cc8b-42f9-8dcf-6d1d582aea2d.jpg
    آنها فیلم‌های استودیویی اولد-اسکولی مثل «جک ریچر: هرگز برنگرد» (Jack Reacher: Never Go Back)، «سیزده ساعت» (Thirteen Hours) و غیره را عرضه کردند که همه ناامیدکننده ظاهر شدند. در عوض بزرگ‌سالان همراه با فرزندانشان به تماشای فیلم‌هایی مثل «ددپول» و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» رفتند و فیلم‌هایی مثل «آدم‌های خوب» (Nice Guys) را روی سرویس‌هایی مثل نت‌فلیکس تماشا کردند. تنها موفقیت‌های بی‌حرف و حدیثشان در سال ۲۰۱۶ «شماره ۱۰ جاده‌ی کلاورفیلد» و «رسیدن» بودند. جالب است که «پارادوکس کلاورفیلد» و «نابودی» به عنوان نمونه‌ی آن دو فیلم در سال ۲۰۱۸ سر از نت‌فلیکس در آوردند. البته قابل‌ذکر است که بلاک‌باسترهای آنها در دو سال گذشته هم چندان مورد استقبال قرار نگرفته‌اند. «پیشتازان فضا: فراتر» (Star Trek Beyond) و «لاک‌پشت‌های نینجا ۲» (TMNT 2) در سال ۲۰۱۶ کمتر از انتظارات فروختند و «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell) و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) در سال ۲۰۱۷ شکست سختی خوردند. حتی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) و «گارد ساحلی» (Baywatch) هم نتوانستند آن‌قدر بفروشند تا بودجه‌های ۶۵ تا ۷۰ میلیونی‌شان را توجیه کنند. تنها موفقیت تمام و کمال پارامونت در سال ۲۰۱۷ «سه ایکس: بازگشت زندر کیج» بود که گرچه در آمریکای شمالی شکست خورد، ولی به ۳۴۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۸۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. حالا سرنوشتِ پارامونت در سال ۲۰۱۸ فقط به «ماموریت غیرممکن: فال‌آوت» (Mission Impossible: Fallout) و «بامبلبی» (Bumblebee) بستگی دارد. تراژدی پارامونت این است که تقویم آنها در سال ۲۰۱۶ با وجود فیلم‌هایی مثل «حصارها» (Fences) و «رسیدن» عالی بود. «سکوت»، «همه مقداری می‌خواهند» (Everybody Wants Some) و «شماره ۱۰ جاده کلاورفیلد» همه فیلم‌های خوبی بودند. «سه ایکس» از نظر خیلی‌ها چیزی از قسمت هشتم «سریع و خشن» کم نداشت. «کوچک‌سازی» (Downsizing) مورد استقبال نسبی منتقدان قرار گرفت و «مادر» هم که رسما به یک کلاسیک مدرن تبدیل شد. خلاصه پارامونت بدون فیلم قابل‌توجه نبود، اما کسی برای تماشای آنها حاضر نشد. حالا که حرفش شد باید گفت که پارامونت همان استودیویی بود که راضی به سرمایه‌گذاری روی اثر سورئالِ کله‌خراب دارن آرنوفسکی شد که اگرچه از سمت منتقدان به عنوان یکی از خارق‌العاده‌ترین فیلم‌های ترسناک دهه مورد توجه قرار گرفت، ولی مردم به‌طرز قابل‌درکی به سوی «آن» (It) حمله‌ور شدند. اگرچه مردم درخواست فیلم‌های اورجینال و منحصربه‌فرد می‌کنند، اما در نهایت این آی‌پی و برند است که برنده می‌شود. اگر مردم از هر دو نوع فیلم‌ها استقبال می‌کردند خیلی خوب می‌شد، اما حقیقت این است که به جز مدعیان اسکار، اکثر فیلم‌های کم‌خرج نادیده گرفته می‌شوند.
    گرچه مردم درخواست فیلم‌های اورجینال و منحصربه‌فرد می‌کنند، اما در نهایت این آی‌پی و برند است که برنده می‌شود
    این حرف‌ها به این معنی نیست که بزرگسالان اهمیتی به سرگرمی‌های بزرگسالانه نمی‌دهند. نکته این است که بزرگسالان از تماشای سرگرمی‌های بزرگسالانه در سینماها سر باز می‌زنند. از آنجایی که بزرگسالان به مقدار بی‌اندازه‌ای از محصولات بزرگسالانه‌ی عالی در سرویس‌های استریمینگ دسترسی دارند، جذب آنها به سینما برای این‌جور فیلم‌ها به نبرد نابرابری تبدیل شده است. مخصوصا با توجه به اینکه فیلم‌‌هایی مثل دنیای‌ سینمایی مارول و دنباله‌های «سریع و خشن» هم به محصولات بین‌نسلی‌ای تبدیل شده‌اند که بزرگ و کوچک را به یک اندازه به خود جذب می‌کنند. در نتیجه برای زنده ماندن در این فضا یا باید بلاک‌باستر باشید یا باید فیلمی کودکانه مثل «جومانجی» باشید که بزرگسالان هم از آن لـ*ـذت می‌برند یا باید فیلم بزرگسالانه‌ای مثل «بزرگ‌ترین شومن» باشید که بچه‌ها هم از آن لـ*ـذت می‌برند. این تنها پارامونت نیست که دارد از فضای بی‌رحم جدید سینما ضربه می‌خورد. سونی شاید در حال غلت زدن در میان اسکانس‌های «جومانجی» باشد، اما فیلم‌های کم‌خرج باکیفیتشان مثل «تنها شجاعان» (Only the Brave)، «وکیل رومن جی. اسرائیل» و «تمام پول‌های دنیا» (All the Money in the World) با وجود نقدهای مثبت و ستاره‌های بزرگ نابود شدند. با اینکه والت دیزنی خدای مجموعههای بلاک‌باستری است، اما حتی آنها هم نتوانستند فیلم‌هایی مثل «بهترین ساعات» (The Finest Hours) یا «ملکه کتوی» (The Katwee Queen) را به موفقیت برسانند. کمدی‌هایی مثل «شب بازی» (Game Night)‌ که پنج سال پیش ممکن بود با ۲۰ میلیون دلار افتتاح شود و به ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی برسد، حالا باید شانس بیاورد که اکرانش را با ۱۶ میلیون دلار شروع کرده و به ۵۰ میلیون دلار فروش نهایی برسد. البته با توجه به بودجه‌ی بالای فیلم‌هایی مثل «کوچک‌سازی» و «کامیون‌های هیولایی» (The Monster Trucks) خود پارامونت هم چندان بی‌گـ ـناه نیست. ولی روی هم رفته اتفاقی که برای «نابودی» افتاده، اتفاق جدیدی نیست. فیلم‌های ستاره‌محور اولد-اسکول با بودجه‌های متوسط که زمانی خوراک هالیوود بود حالا بدل به موجوداتِ در خطر انقراض شده‌اند. این خبر بدی برای سینماروهایی است که می‌خواهند فیلم‌هایی مثل «نابودی» را روی پرده سینما ببینند و این خبر بدی برای استودیوهایی مثل پارامونت است که برخلاف امثال دیزنی و فاکس از آی‌پی‌های شناخته‌شده‌ی زیادی بهره نمی‌برند.
    c760886d-2882-4984-b765-f84208cff4c2.jpg

    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول بگذارید از «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) شروع کنیم که با تجربه‌‌ی ۳۲ درصد افت فروش، ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر در دهمین آخرهفته‌ی اکرانش کسب کرد. این فیلم تاکنون ۱۶۰ میلیون و ۷۶۶ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است. رقمی که به معنی ۱۱/۹۹ برابر درآمد افتتاحیه‌ی این فیلم است. این یعنی «بزرگ‌ترین شومن» اکران بادوام‌تری در مقایسه با «روح» (Ghost) دارد و پشت سر «بازگشت به آینده» (Back to the Future)، «جذابیت مرگبار» (The Fatal Attraction)، «کروکدیل داندی» (Dundee Crocodile)، «تاپ گان» (Top Gun) و «ای.تی» (E.T.) در بین بادوام‌ترین اکران‌های گسترده‌ی تمام ادوار قرار می‌گیرد. از آنجایی که جدیدترین محصول فاکس «پرستوی سرخ» است، پس این موضوع به این معناست که «بزرگ‌ترین شومن» احتمالا به زودی تعداد سینماهای بیشتری را از دست خواهد داد. با این وجود «بزرگ‌ترین شومن» که با ۸۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون بدون احتساب نرخ تورم لقب پرفروش‌ترین موزیکال لایو اکشن اوریجنال تاریخ را به دست آورده است. وقتی «بزرگ‌ترین شومن» درآمد «آوای موسیقی» (۱۶۳ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد، در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین موزیکال‌های لایو اکشن آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت. «بزرگ‌ترین شومن» تا حالا ۳۵۰ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. در حال حاضر باید صبر کرد و دید تصمیم بعدی فاکس برای استفاده از این موفقیت منحصربه‌فرد تئاترهای برادوی خواهد بود یا ساخت دنباله. در همین حین «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed) از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد. سومین فیلم این مجموعه تاکنون ۳۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از ۵۵ میلیون دلار بودجه در دنیا فروخته است که شامل ۲۳۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش در کشورهای خارجی می‌شود. فیلم ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع درآمد خانگی‌اش را به ۸۹ میلیون و ۵۶۰ هزار دلار ؤساند. «پنجاه طیف آزادی» احتمالا به زودی از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. در نتیجه این مجموعه که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون یک میلیارد و ۲۷۲ هزار دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. این رقم حتی با در نظر گرفتن خرج و مخارج تبلیغات و بازاریابی به معنی مجموعه‌ی شدیدا موفقیت‌آمیزی برای یونیورسال است. از آنجایی که این مجموعه احتمالا کارش را با کسب چیزی حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار تمام خواهد کرد، پس پشت سر «ماتریکس» (یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از سه فیلم)، «خماری» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از سه فیلم) و «بیگانه» (یک میلیارد و ۳۲۸ میلیون دلار)، جزو یکی از بزرگ‌ترین مجموعههای بزرگ‌سالانه‌ی سینما قرار خواهد گرفت.
    فیلم «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) در سومین هفته‌ی اکرانش ۱۲ میلیون و ۵۴۰ هزار دلار کسب کرد. این فیلم که با ۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بعد از ۱۷ روزی که از نمایشش گذشته ۷۱ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار فروخته است.«جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) حدود ۵ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد خانگی جدید ۳۸۷ میلیون و ۲۸۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این یعنی «جومانجی» به زودی با عبور از «نگهبانان کهکشان ۲» (Guardians of the Galaxy 2) به پرفروش‌ترین فیلم کارن گیلان در گیشه‌ی خانگی بدل خواهد شد. این فیلم تا حالا ۹۱۶ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» (The 15:17 to Paris) سه میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد. این فیلم بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته ۳۲ میلیون و ۲۵۸ هزار دلار در خانه فروخته و ۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی کسب کرده است. ارقامی که کم و بیش برابر با دیگر تجربه‌های کارگردانی جمع و جور کلینت ایستوود است. انیمیشن «نخسین انسان» (The Early Man) یک میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ضعیف ۶ میلیون و ۷۷۹ هزار دلار دست پیدا کرد. «سامسون» (Samson) با تجربه‌ی ۵۵ درصد افت فروش، ۸۷۵ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۳ میلیون و ۶۴۷ هزار دلار کسب کرد. راستی، «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) حدود ۹۵۰ هزار دلار دیگر فروخت تا مجموع درآمد ۲۴ روزه‌ی این فیلم به ۵۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار برسد. این فیلم به لطف عملکرد خارجی‌اش، ۲۰۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «پُست» (The Post) تا حالا ۷۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروخته است. این در حالی است که «سه بیلبورد» (Three Billboards)، «شکل آب» (Shape of Water) و «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) به ترتیب ۵۰/۱ میلیون دلار، ۵۵/۳ میلیون دلار و ۵۴/۴۹ ملیون دلار در خانه فروخته‌اند. «من، تونیا» (I, Tonya) هم از مرز ۲۸ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد و «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread) هم در نهمین هفته‌ی اکرانش به ۱۸ میلیون و ۷۴۰ هزار دلار فروش خانگی رسید.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Black Panther ۱۰۸ میلیون دلار
    ۲ Game Night ۱۶/۶ میلیون دلار
    ۳ Peter Rabbit ۱۲/۵ میلیون دلار
    ۴ Annihilation ۱۱ میلیون دلار
    ۵ Fifty Shades Freed ۶/۹ میلیون دلار
    ۶ Jumanji: Welcome to the Jungle ۵/۶ میلیون دلار
    ۷ The 15:17 to Paris ۳/۶ میلیون دلار
    ۸ The Greatest Showman ۳/۴ میلیون دلار
    ۹ Every Day ۳/۱ میلیون دلار
    ۱۰ Early Man ۱/۷ میلیون دلار
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: جنیفر لارنس با Red Sparrow ثابت کرد که ستاره سینماست
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد Red Sparrow، فیلم جدید جنیفر لارنس و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) شروع می‌کنیم. این فیلم که با ۶۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۱۷ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه فروخت که با توجه به تبلیغات دهان به دهانِ نه چندان مثبتش و نقدهای ضد و نقیضش، رقم فوق‌العاده‌ای به نظر نمی‌رسد. ولی نباید فراموش کنیم که داریم درباره‌ی یه درام جاسوسی دو ساعت و ۲۰ دقیقه‌ای بزرگ‌سالانه‌ی بسیار خشن صحبت می‌کنیم که واکنش‌های منتقدان به آن کاملا مثبت نبوده و تنها ویژگی جذابش برای عموم مردم، جنیفر لارنس به عنوان ستاره‌‌‌‌ی اصلی‌اش بوده است. برای همین باید گفت چنین نتیجه‌ای در دورانی که منبع اصلی مردم برای تماشای فیلم‌های بزرگ‌سالانه‌ به امثال نت‌فلیکس خلاصه شده آن‌قدرها که به نظر می‌رسد بد نیست. اگرچه زمانی روبه‌رو شدن با درام جاسوسی بزرگسالانه‌‌ای با حضور یکی از مشهورترین بازیگران زن دنیا استراتژی نسبتا موفقی برای سودآوری بود، اما الان در دورانی به سر می‌بریم که بزرگ‌ترها خوراک سینمایی خودشان را در خانه نوش جان می‌کنند و با بچه‌هایشان به تماشای «جومانجی‌»‌ها و «بلک پنتر»ها و «آخرین جدای»‌ها می‌روند. البته خیلی وقت پیش نبود (دقیقا ۶ و نیم سال پیش) که «سالت» (Salt)، یک فیلم اکشن/جاسوسی به خاطر حضور آنجلینا جولی به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش کارش را با کسب ۳۵ میلیون دلار آغاز کرد و به ۲۹۳ میلیون دلار فروش نهایی از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. متاسفانه به جای اینکه هالیوود روی موفقیت «سالت» سرمایه‌گذاری کند و فیلم‌های این‌شکلی بیشتری بسازد، تصمیم گرفت تا مثل اکثر وقت‌ها موفقیت‌های نامرسومش را نادیده بگیرد. به خاطر همین است که تحلیلگران امیدوارند که موفقیت «بلک پنتر» بعد از پایین آمدن این فیلم از روی پرده‌ها فراموش نشده و تاثیر طولانی‌مدتی از خود در طرز فکر استودیوهای هالیوودی به جا بگذارد.

    قابل‌ذکر است که افتتاحیه‌ی ۱۷ میلیون دلاری «گنجشک سرخ» با احتساب نرخ تورم برابر با افتتاحیه‌ی تریلر «شجاع» (The Brave One) با بازی جودی فاستر در سال ۲۰۰۷ است. «گنجشک سرخ» در مقایسه با «شجاع» شانس بهتری برای مورد استقبال قرار گرفتن در کشورهای خارجی دارد و همین که این فیلم توانسته در دوران افول تجاری این این‌جور فیلم‌ها به افتتاحیه‌ای در حد فیلم مشابه‌ای از چند سال گذشته دست پیدا کند نشان از عملکرد خوبش دارد. همچنین همین که فیلمی مثل «گنجشک سرخ» که از لحاظ تجاری فیلم چالش‌برانگیزی است توانسته چنین افتتاحیه‌ای داشته باشد، نشان می‌دهد که لارنس خارج از مجموعه‌ی «هانگر گیمز» هم ستاره‌ای است که اسمش می‌تواند مردم را به سالن‌های سینما بکشاند. اینجا باید تصمیم لارنس برای بازی در چنین نقش بحث‌برانگیزی به جای چسبیدن به نقش‌های امن و قابل‌پیش‌بینی را تحسین کرد. بعد از «مسافران» (Passengers) که فیلم مشکل‌داری از آب در آمد و بعد از «مادر» (Mother) که با وجود نقدهای مثبت گسترده‌اش، به فیلم جنجال‌برانگیزی بدل شد، به نظر می‌رسد لارنس از قصد دارد نقش‌هایی را انتخاب می‌کند که در تضاد با تصویری که بازی در فیلم‌های «هانگر گیمز» برای او ساخته بود قرار می‌گیرند. کاراکترهایی که خیلی پیچیده‌تر و خیلی نزدیک‌تر به یک انسان واقعی در مقایسه با کتنیس اِوردین هستند.
    460e6c9a-6bac-45de-af4e-77eeae162153.jpg
    بالاخره یکی از مشهورترین بازیگران دنیا بودن و استفاده نکردن از این فرصت برای بازی کردن قهرمانان زن قوی و متفاوت به چه درد می‌خورد. این‌طوری هم او به عنوان یک هنرمند چیزهای مختلفی را تجربه می‌کند و هم ما به عنوان طرفدارانش از دیدنش خسته نشده و همیشه منتظر شگفت‌زده شدن توسط او هستیم. لارنس تا حالا دو فیلم دارد که حضور او به تنهایی دلیل فروششان بوده است. اولی همین «گنجشک سرخ» است و دومی «جوی» (Joy). این در حالی است که حداقل ۵۰ درصد از دلیل فروش ۳۰۰ میلیون دلاری «مسافران» از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه از هم‌بازی شدن او با کریس پرت است. البته که «مادر» شکست خورد، اما کاملا مشخص بود که آن فیلم هیچ‌وقت قرار نبود از لحاظ تجاری به نتیجه‌ی قابل‌توجه‌ای دست پیدا کند. روی هم رفته اگر «گنجشک سرخ» فروشی شبیه به «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) با بازی شارلیز ترون داشته باشد (۵۱ میلیون فروش خانگی از ۱۸ میلیون افتتاحیه) می‌تواند به دور و اطراف ۵۰ میلیون دلار فروش در گیشه‌ی خانگی دست پیدا کند. رقمی که اگرچه عالی نیست، اما فاکس سابقه‌ی بلند و بالا و درخشانی در زمینه‌ی به فروش رساندن فیلم‌های بزرگسالانه‌اش در کشورهای خارجی دارد و این در حالی است که «گنجشک سرخ» همین الانش ۴۳ میلیون دلار از سرتاسر دنیا در خزانه دارد.
    دومین تازه‌اکران این هفته بازسازی «آرزوی مرگ» (Death Wish) است که در ابتدا قرار بود توسط جو کارناهان و با حضور فرانک گریلو ساخته شود، اما در نهایت اِلی راث کارگردانی فیلم را برعهده گرفت و بروس ویلیس به عنوان قهرمان اصلی به پروژه جذب شد. این فیلم که تاریخ اکرانش به خاطر تیراندازی‌های ل*ـاس وگاس عقب افتاده بود، شانس آورد که اکرانش به خاطر تیراندازی‌های دو هفته پیش فلوریدا با تاخیر بیشتری مواجه نشد. در مصاحبه‌ها گفته می‌شد که این فیلم قرار بود همان کاری را برای بروس ویلیس انجام بدهد که فیلم «ربوده‌شده» (Taken) برای لیام نیسن انجام داد. اینکه یک ستاره‌ی قدیمی را که همه فراموشش کرده بودند برداشته، او را در قالب یک پدر انتقام‌جوی عصبانی قرار داده و این‌طوری او را سر پیری دوباره روی بورس قرار بدهد. اما ظاهرا نقشه‌های فیلم با توجه به نقدهای منفی بی‌رحمانه‌ای که از سوی منتقدان دریافت کرده نقش بر آب شده است. خلاصه «آرزوی مرگ» که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده اکرانش را با کسب ۱۳ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه آغاز کرد که بدون احتساب نرخ تورم برابر با افتتاحیه‌ی ۱۳ میلیون دلاری «شجاع» است؛ فیلمی که به خاطر بودجه‌ی دیوانه‌وار ۷۰ میلیون دلاری‌اش در آن زمان به یک شکست غول‌آسا تبدیل شد. استودیوی ام‌.جی‌.ام امیدوار است که «آرزوی مرگ» را به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی برساند، اما فیلم برای سودآوری به استقبال در کشورهای خارجی یا مورد توجه قرار گرفتن در شبکه‌ی نمایش خانگی نیاز دارد. راستش را بخواهید خیلی وقت است که بروس ویلیس دیگر خارج از مجموعه‌های شناخته‌شده‌ای مثل «جان سخت»، «جی‌.آی. جو» و دنیای ابرقهرمانی ام. نایت شیامالان، ستاره‌ای نیست که اسمش به تنهایی بتواند مردم را به سینماها بکشاند. حتی «سرخ» (Red) هم بیشتر از فیلم مستقل ویلیس، حکم گردهمایی بازیگران اکشن قدیمی را داشت.
    b107078c-ad3b-4a0f-96c3-00dad20e8bc9.jpg
    از تازه‌اکران‌ها که بگذریم، اخبار فروش فیلم‌‌های قدیمی جدول را با «بلک پنتر» (Black Panther) شروع می‌کنیم که در سومین هفته‌ی اکرانش به رقم فک‌اندازِ ۶۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش دست پیدا کرد و برای سومین هفته‌ی متوالی صدر جدول را در تصاحب خود نگه داشت. این رقم پشت سر «آواتار» (۶۹ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰) و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۹۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) در جایگاه سوم بهترین درآمدهای هفته‌ی سوم تاریخ قرار می‌گیرد. هر دوی «آواتار» و «نیرو برمی‌خیزد» در حالی به این ارقام دست پیدا کردند که روز سال نو مصادف با جمعه بود. «بلک پنتر» در جایگاه سوم بزرگ‌ترین فروش هفته‌ی سوم قرار می‌گیرد که از تعطیلات سال نو بهره نمی‌بـرده. ناگفته نماند فروش هفته‌ی سوم «بلک پنتر» با احتساب نرخ تورم، آن را پشت سر «مرد عنکبوتی» (۷۱ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۹ میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۹۶ میلیون دلار) در جایگاه چهارم بهترین درآمدهای هفته‌ی سوم تمام ادوار قرار می‌دهد. این در حالی است که افت فروش ۴۱ درصدی «بلک پنتر» در هفته‌ی سوم، آن را پشت سر «مرد آهنی» (افت ۳۷ درصد)، «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (افت ۳۸ درصد) و «نگهبانان کهکشان» (افت ۴۰ درصد) در جایگاه چهارم پایین‌ترین افت فروش‌های هفته‌ی سوم در بین فیلم‌های مارول که کارشان را با ۱۰۰ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد‌ه‌اند قرار می‌دهد. همچنین افت فروش هفته‌ی سوم «بلک پنتر» در میان فیلم‌هایی با افتتاحیه‌های ۱۵۰ میلیونی، پشت سر سه قسمت اخیر «جنگ ستارگان» که هر سه از موقعیت سال نو بهره می‌بردند، در رده‌ی چهارم پایین‌ترین افت فروش‌های هفته‌ی سوم قرار می‌گیرد.
    «بلک پنتر» بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته ۵۰۱ میلیون دلار فروخته که آن را پشت سر درآمد ۵۱۷ میلیون دلاری ۱۷ روزه‌ی «آخرین جدای» و درآمد ۷۴۲ میلیون دلاری ۱۷ روزه‌ی «نیرو برمی‌خیزد» در جایگاه سوم بهترین فروش‌های ۱۷ روزه‌ی تاریخ جای می‌گیرد. «بلک پنتر» درست مثل «دنیای ژوراسیک» به ۱۷ روز احتیاج داشت تا از مرز ۵۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند که یک روز دیرتر از «آخرین جدای» و هفت روز دیرتر از «نیرو برمی‌خیزد» است. دوام پرقدرت «بلک پنتر» به این معناست که این فیلم بالاخره به درآمد «آخرین جدای» خواهد رسید. اما در حال حاضر رسیدن یا نرسیدن «بلک پنتر» به درآمد ۶۱۹ میلیون دلاری «آخرین جدای» مهم نیست. چیزی که مهم است این است که این فیلم هنوز هیچی نشده مجموع درآمد خانگی «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۴۴۸ میلیون دلار) و «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۹ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته تا به سومین فیلم ابرقهرمانی/کامیک‌بوکی پرفروشِ تاریخ گیشه‌ی آمریکای شمالی تبدیل شود و فقط «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) را در مقابل خودش می‌بیند. این وسط تقریبا تضمین شده است که ساخته‌ی رایان کوگلر به زودی با عبور از «شوالیه‌ی تاریکی»، به پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل آمریکای شمالی تبدیل خواهد شد و پلنگ سیاه را به قوی‌ترین ابرقهرمان آمریکا بدل خواهد کرد. «پلنگ سیاه» همین الانش «در جستجوی دوری» (Finding Dory) را پشت سر گذاشته تا به دهمین فیلم پرفروش تاریخ آمریکای شمالی تبدیل شود و احتمالا تا پایان دوره‌ی اکرانش جایی در رده‌ی هفتم تا پنجم این فهرست قرار خواهد گرفت. این یعنی ۱۵‌تا از ۳۰ فیلم پرفروش آمریکای شمالی متعلق به دیزنی خواهد بود که ۱۲تایشان محصولات همین شش سال اخیر هستند. این به معنای پادشاهی بلامنازع دیزنی بر حوزه‌ی سینمای بلاک‌باستری است. به خاطر همین است که بهتر است همگی امیدوار باشیم که «ددپول ۲» (Deadpool 2) و «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: Fallen Kingdom) حسابی در تابستان امسال بترکانند تا فضا کمی متعادل‌تر شود.
    وضعیت «بلک پنتر» از نظر جهانی هم شگفت‌انگیز است. حتی با وجود اینکه این فیلم قرار است مثل «شوالیه‌ی تاریکی»، «واندر وومن» یا «روگ وان» به یکی از آن فیلم‌هایی تبدیل شود که فروش بیشتری در خانه در مقایسه با کشورهای خارجی دارند. آن هم فقط به خاطر این است که «بلک پنتر» درست مثل «واندر وومن» دارد خیلی بهتر از پیش‌بینی‌ها در آمریکای شمالی ظاهر می‌شود. جدیدترین محصول مارول تاکنون ۹۰۰ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته که یعنی احتمالا تا هفته‌ی آینده به نزدیکی مرز یک میلیارد دلار خواهد رسید یا از آن عبور خواهد کرد. این در حالی است که «بلک پنتر» همین الانش پرفروش‌ترین فیلم کامیک‌بوکی‌ای است که شامل بروس وین و تونی استارک نمی‌شود. «بلک پنتر» در زمینه‌ی فروش جهانی، پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی» (یک میلیارد دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) قرار می‌گیرد. این یعنی ماموریت بعدی «بلک پنتر» این است که با پشت سر گذاشتن «مرد آهنی ۳»، پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در دنیا لقب بگیرد. فیلم هفته‌ی آینده در چین روی پرده می‌رود و جالب این است که تا حالا آن‌قدر فروخته که برای اثبات خودش به بازار چین نیاز ندارد و هرچه آنجا بفروشد یک‌جورهایی پول اضافه محسوب می‌شود.

    553fb130-0d99-4ded-95cb-2601e3cc88be.jpg

    در جایگاه چهارم جدول به کمدی «شب بازی» (Game Night) برمی‌خوریم که ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش به جیب زد و مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۳۳ و نیم میلیون دلار رساند. تحلیلگران فروش خونگی نهایی ۵۰ تا ۵۵ میلیون دلاری این فیلمِ ۳۷ میلیون دلاری را پیش‌بینی می‌کنند. «شب بازی» تا حالا ۴۹ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته که اگرچه عالی نیست، ولی فروش خوبی برای دورانی که دیگه کمدی‌های این شکلی ۱۰۰ میلیونی نمی‌شوند محسوب می‌شود. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) حدود ۱۰ میلیون دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی نمایشش به جیب زد و مجموع درآمد ۲۴ روزه‌اش را به ۸۴ میلیون دلار رساند. این فیلم به تازگی اکرانش را با کسب ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در چین آغاز کرد و احتمالا از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد. «نابودی» (Annihilation)، محصول پارامونت ۵ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار (۵۰ درصد افت فروش) در جریان دومین آخرهفته‌ی اکرانش فروخت که متاسفانه مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی این علمی‌-تخیلی جاه‌طلبانه را به ۲۰ میلیون و ۶۳۷ هزار دلار فروش خانگی می‌رساند. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) با کسب ۴ و نیم میلیون دلار در یازدهمین هفته‌ی اکرانش و رسیدن به ۳۹۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش خانگی کماکان دارد به ترکاندن ادامه می‌دهد. بله، احتمالا این فیلم اکرانش را با عبور از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام خواهد رساند که آن را پشت سر «تایتانیک»، به بادوام‌ترین فیلم ۴۰۰ میلیونی تاریخ تبدیل می‌کند. راستش «جومانجی» پشت سر «تایتانیک» و «بزرگ‌ترین شومن» در جایگاه سوم بادوام‌ترین اکران تاریخ ماه دسامبر قرار می‌گیرد. این فیلم که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۹۲۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته که آن را در جایگاه چهل و چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های تمام دوران‌ها در گیشه‌ی جهانی تبدیل می‌کند. در حال حاضر یک میلیاردی شدن یا نشدن «جومانجی» به استقبال ژاپنی‌ها در ماه آینده از آن بستگی دارد. روی هم رفته «جومانجی» حتی بدون ژاپن هم موفقیت نادر و عجیب و غریبی محسوب می‌شود.
    «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed) در چهارمین آخرهفته‌ی نمایشش ۳ میلیون و ۳۱۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد ۲۴ روزه‌ی ۹۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. بله، این فیلم قبل از پایان دوره‌ی اکرانش از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. «پنجاه طیف آزادی» تا حالا ۲۵۰ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته و مجموع فروش جهانی‌اش ۳۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار است. فیلم شاید نتواند مجموع فروش جهانی ۳۸۱ میلیونی «پنجاه طیف تاریک‌تر» را پشت سر نگذارد، اما به آن نزدیک می‌شود و شاید حتی بتواند رکورد مجموع فروش خارجی ۲۶۶ میلیونی فیلم قبلی را بشکند. سه‌گانه‌ی «پنجاه طیف» تاکنون یک میلیارد و ۲۹۸ میلیون دلار از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه فروخته است. این رقم آن را پشت سر «ماتریکس» ( یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار)، «خماری» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «بیگانه» (یک میلیارد و ۳۲۸ میلیون دلار) در بین پرفروش‌ترین مجموعه‌های بزرگسالانه‌ی تمام ادوار قرار می‌دهد. این در حالی بود که «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) دو میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در یازدهمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع فروش خانگی‌اش را به رقم دیوانه‌کننده‌ی ۱۶۴ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار رساند. این فیلم ۳۷۵ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. «هرروز» (Every Day) یک میلیون و ۵۶۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش به دست آورد و به مجموع فروش ۱۰ روزه‌ی ۵ میلیون و ۲۶۰ هزار دلار دست پیدا کرد.
    «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» (The 15:17 to Paris) در چهارمین هفته‌ی اکرانش یک میلیون و ۴۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۳۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار (و درآمد جهانی ۵۰ میلیون دلار) دست پیدا کرد. «وینچستر» (Winchester) تاکنون ۲۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروخته است. انیمیشن «نخسین انسان» (The Early Man) به ۷ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار فروش ۱۷ روزه‌ دست پیدا کرده و «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) نیز ۵۷ میلیون دلار در خانه و ۲۷۹ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «شکل آب» (The Shape of Water) قبل از مراسم اسکار در حالی ۵۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروخته بود که «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوی» (Three Billboards) حدود ۵۲ میلیون دلار از گیشه‌ی خانگی کسب کرده است. «پُست» (The Post) هم‌اکنون ۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در خانه و ۱۴۵ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread) بیست میلیون دلار از خانه کسب کرده و به ۳۸ میلیون دلار فروش جهانی رسیده است که برای فیلمی که می‌توانست به راحتی خارج از اکران محدود فراموش شود واقعا شگفت‌انگیز است. در نهایت «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) هم ۵۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در خانه فروخته و ۱۳۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در سرتاسر دنیا فروخته است.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Black Panther ۶۵/۷ میلیون دلار
    ۲ Red Sparrow ۱۷ میلیون دلار
    ۳ Death Wish ۱۳ میلیون دلار
    ۴ Game Night ۱۰/۷ میلیون دلار
    ۵ Peter Rabbit ۱۰ میلیون دلار
    ۶ Annihilation ۵/۶ میلیون دلار
    ۷ Jumanji: Welcome to the Jungle ۴/۵ میلیون دلار
    ۸ Fifty Shades Freed ۳/۳ میلیون دلار
    ۹ The Greatest Showman ۲/۶ میلیون دلار
    ۱۰ Every Day ۱/۵ میلیون دلار
    نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌های این هفته:

    2b8f958c-4789-4703-8261-dff9fde53236.jpg
    گنجشک سرخ

    Red Sparrow
    اولین چیزی که بعد از انتشار اولین تریلر «گنجشک سرخ» در محافل سرگرمی بحث و گفتگوهای زیادی به راه انداخت شباهت جنیفر لارنس به عنوان یک جاسوسی روسی زیبا اما خطرناک به بلک ویدو، یکی از اعضای اونجرز بود. حالا که به نظر می‌رسید مارول هیچ برنامه‌ی مطمئنی برای ساخت فیلم مستقل ناتالیا رومانوف ندارد، «گنجشک سرخ» حکم جایگزین فوق‌العاده‌ای را داشت که در موقعیت مناسبی برای سیراب کردن عطش طرفداران کاراکتر مارول از راه می‌رسید. پس «گنجشک سرخ» ناخواسته بیشتر از چیزی که انتظار می‌رفت به یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سینمادوستان تبدیل شد. جنیفر لارنس در این فیلم با فرانسیس لارنس، کارگردان «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (Hunger Games: Catching Fire) و «مرغ‌مقلد» (Mockingjay) همکاری می‌کند. فیلمنامه توسط جاستین هِیث، نویسنده‌ی «درمان سلامتی» (A Cure for Wellness) و اریک وارن سینگر، نویسنده‌ی «دغل‌بازی آمریکایی» (American Hustle) براساس رمانی از جیسون متیوز به نگارش درآمده است. این در حالی است که در ابتدا قرار بود این پروژه توسط دیوید فینچر و با بازی رونی مارا ساخته شود. اگرچه حال و هوای «گنجشک سرخ» بیننده را به یاد ترکیبی از سکانس‌های انفجاری و دیوانه‌بازی‌های «جان ویک» و «بلوند اتمی» می‌اندازد، اما گفته می‌شود که با فیلم جاسوسی‌ای طرفیم که بیشتر از اکشن‌های فیزیکی، حول و حوش بازی‌های ذهنی خشن و آزاردهنده می‌چرخد. با فیلمی که از زاویه‌ی غیرکامیک‌بوکی‌تری به آدمکش مرگبارش نزدیک می‌شود. داستان حول و حوش دختری به اسم دامینیکا ایگورووا می‌چرخد. دامینیکا یک رقاص باله است که درنده‌خویی‌اش برای بهتر شدن در رشته‌ی موردعلاقه‌اش، ذهن و بدنش را به نهایت محدودیت‌هایشان رسانده است. اما وقتی دامینیکا طوری مصدوم می‌شود که دیگر نمی‌تواند به عنوان یک رقاص آرزوهایش را دنبال کند، همراه با مادرش خانه‌نشین می‌شود و هر دو در مقابل آینده‌ی تیره و تاریک و نامعلومی قرار می‌گیرند. قرار گرفتن این دخترک در موقعیت متزلزلی از زندگی‌اش همانا و پیوستن او از روی اجبار به مدرسه‌ی جاسوسی فوق‌ سری «گنجشک» نیز همانا. این مدرسه وظیفه دارد تا دانشجویان جوانِ استثنایی‌اش را طوری آموزش بدهد تا از ذهن و بدنشان به عنوان سلاح استفاده کنند. دامینیکا بعد از تحمل تمرینات سادیستی و دردناکش، به عنوان خطرناک‌ترین گنجشکی که این مدرسه تاکنون آموزش داده است خارج می‌شود. او در جریان اولین ماموریتش با ماموری از سازمان سی.آی.ای آمریکا (جوئل اجرتون) برخورد می‌کند؛ این مامور کاری می‌کند تا دامینیکا هرچیزی که تاکنون باور داشته را زیر سوال می‌برد.
    میک لاسال از سن فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «"گنجشک سرخ" فیلم کاملا سرگرم‌کننده‌ای است که در طول دو ساعت و اندی دقیقه‌ای که طول می‌کشد جالب‌توجه باقی می‌ماند. ولی چیزی که آن را یک درجه بهتر می‌کند این است که این فیلم حکم فرصت معرکه‌ای را برای نمایش قابلیت‌های جنیفر لارنس دارد؛ یکی از اندک ستاره‌های واقعی سینما که به معنای کلاسیکی، ستاره است». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که سه ستاره به فیلم داده می‌آورد: «"گنجشک سرخ" کنتراست خوبی در مقایسه با "بلوند اتمی" با بازی شارلیز ترون ایجاد می‌کند. "بلوند اتمی" که براساس نگـاه دانلـود گرافیکی بود، بیشتر از داستانگویی‌های پرجزییات، به زرق و برق‌های تصویری علاقه داشت. اما "گنجشک سرخ" که براساس کتابی نوشته‌ی جیسون متیوز، مامور سابق سی.آی.ای ساخته شده، حرفه‌ای‌تر و خاکی‌تر است. اگرچه فیلم از لحاظ جذابیت‌های تصویری چیزی از "بلوند اتمی" کم ندارد، اما فضای واقع‌گرایانه‌تری دارد و کاراکترهایش هم بیشتر از آدم‌های کامیک‌بوکی، شبیه آدم‌های واقعی هستند. حس تردیدی که در زیرپوست فیلم جریان دارد همچون قلابی عمل می‌کند که تماشاگران را به خود جذب می‌کند و فیلم آن‌قدر پیچ و تاب‌های داستانی دارد که تماشاگران را در رابـ ـطه با مقصدی که فیلم به سوی آن حرکت می‌کند نامطمئن نگه دارد». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۳ است.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] boxofficemojo forbes
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: پلنگ سیاه به A Wrinkle in Time اجازه عرض اندام نداد
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد A Wrinkle in Time، فیلم فانتزی جدید دیزنی و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، مهم‌ترین و پرفروش‌ترین تازه‌اکران این هفته شروع می‌کنیم. اما این یکی از آن زمان‌هایی است که القابی مثل «پرفروش‌ترین تازه‌اکران» هیچ وزن معنایی مثبتی ندارند. دلیلش هم به خاطر این است که افتتاحیه‌ی ۳۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «چین‌خوردگی در زمان» نتیجه‌ی ناامیدکننده‌ی تمام‌عیاری حساب می‌شود. به عبارت دیگر فروش آخرهفته‌ی افتتاحیه‌‌ی «چین‌خوردگی در زمان» کمتر از پولی است که «بلک پنتر» (Black Panther) در چهارمین هفته‌ی اکرانش به دست آورده است. اگر «چین‌خوردگی» مثل دیگر بزرگان فانتزی دیزنی از جمله «آلیس در سرزمین عجایب» (Alice in the Wonderland) و «اُز:‌بزرگ و قدرتمند» (Oz: Great and Powerful)‌ شانس بیاورد می‌تواند مجموع درآمد خانگی‌اش را به ۹۷ میلیون دلار برساند. ولی اگر شانس نیاورد عملکردی شبیه به «جایی که موجودات وحشی زندگی می‌کنند» (Where the Wild Things Are) خواهد داشت؛ آن فیلم کارش را با ۳۲ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و به ۷۷ میلیون دلار فروش خانگی در سال ۲۰۰۹ دست یافت. ساخته‌ی آنا دوورنی که ۱۰۳ میلیون دلار خرج ساختش شده، بعد از «پاندای کونگ‌فوکار ۲» به کارگردانی جنیفر یا نلسون، دومین باری است که یک کارگردانِ زن رنگین‌پوست کنترل پروژه‌ای پرخرج را برعهده می‌گیرد. از یک طرف آنا دوورنی کسانی مثل استورم رید، دِریک مک‌کیب، میندی کالینگ، اُپرا وینفری و غیره را به عنوان بازیگران اصلی فیلمش انتخاب کرد که معمولا در خط مقدم بلاک‌باسترهای استودیویی قرار نمی‌گیرند، اما نکته‌ی ناراحت‌کننده‌ی ماجرا این است که سند مرگِ «چین‌خوردگی» توسط فیلمی مثل «بلک پنتر» امضا شد که خود توسط کارگردانی سیاه‌پوست ساخته شده و از گروه بازیگران اقلیت بهره می‌برد.

    تحلیلگران دلیل اصلی عدم استقبال از «چین‌خوردگی» را عملکرد پرقدرت و غیرمنتظره‌ی «بلک پنتر» در هفته‌های بعد از افتتاحیه‌اش می‌دانند. باز دوباره نزدیکی اکران دوتا از فیلم‌های بزرگ دیزنی به بلعیده شدن یکی توسط دیگری منجر شده است. دقیقا به خاطر همین است که دیزنی تاریخ اکران «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) را به بیست و هفتم آوریل ۲۰۱۸ تغییر داد تا بین اکران این فیلم و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (Solo: A Star Wars Story) به جای دو هفته، سه هفته فاصله بیافتد. اگرچه بحث و گفتگوهای پیرامون فیلم درباره‌ی عملکردش در گیشه‌ به گروه بازیگران زنش از نژادهای مختلف ختم شود، اما دلیل شکست فیلم تاحدودی پیچیده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. اول اینکه نقدهای منفی فیلم شاید روی تصمیم بچه‌ها برای تماشای فیلم تاثیرگذار نبوده، اما احتمالا رای خیلی از بزرگسالانی را که امروزه در کنار خانواده‌ها به تماشای بلاک‌باسترها می‌روند زده است. دوم اینکه «چین‌خوردگی» بیشتر از اینکه یک اکشنِ تمام‌عیار مرسوم باشد، چیزی در مایه‌های «تومارولند» (Tomorrowland) است. حالا که حرفش شد یادمان نرود که ۱۹۰ میلیون دلار خرج آن فیلم در سال ۲۰۱۵ شده بود. سوم اینکه اگرچه ما مدام از دیزنی به عنوان ماشین بلاک‌باسترسازی شکست‌ناپذیری یاد می‌کنیم، اما این نشان می‌دهد که آنها به اندازه‌‌ی بقیه در راه‌اندازی مجموعه‌های جدید به مشکل برخورده‌اند. البته که دیزنی با مارول، لوکاس‌فیلم و بازسازی‌ لایو اکشن انیمیشن‌های کلاسیکشان حسابی در حال ترکاندن هستند، اما حتی دیزنی هم هر از گاهی طعم تلخ شکست را چشیده است. تلاش‌های آنها برای تکرار موفقیت «دزدان دریایی کاراییب» به فیلم‌های شکست‌خورده‌ای مثل «شاهزاده‌ی پارسی» (Prince of Persia)، «دستیار جادوگر» (The Sorcerer's Apprentice)، «جان کارتر» (John Carter) و «رنجر تنها» (The Lone Ranger) منجر شد. فیلم‌های غیربرندشان مثل «بهترین ساعات» (The Finest Hours) و «ملکه‌ی کت‌وی» ‌(The Queen of Katwee) هم در سال ۲۰۱۶ با استقبال مواجه نشدند. همچنین برای پیدا کردن آخرین فیلم لایو اکشنِ پرخرج غیردنباله‌ای دیزنی که براساس انیمیشن‌هایشان نیست باید به سال ۲۰۰۴ برگردیم: فیلم «گنجینه‌ی ملی» (The National Treasure).
    37dbe02d-e8cb-4fcd-b67f-8521f45234ec.jpg
    این در حالی است که مقایسه‌ی دیزنی با دیگر استودیوها چندان عادلانه نیست. چون دیزنی به حدی به خریدهایشان (مارول و لوکا‌س‌فیلم)، انیمیشن‌هایشان و بازسازی‌های لایواکشنشان تکیه کرده است که نیازی به ساخت و عرضه‌ی فیلم‌هایی که امتحانشان را پس نداده‌اند ندارند. همچنین شکست «چین‌خوردگی» را می‌توان در کنار شکست‌های دیگری مثل «والرین»‌ (Valerian)، «تومارولند» و «صعود ژوپیتر» (The Jupiter Ascending) گذاشت؛ فانتزی‌های جدیدی که فقط به این خاطر در جذب مردم موفق نبودند که مردم دیگر به اندازه‌ی گذشته به سینما نمی‌روند. حتی دیزنی هم در مقابل چالش‌هایی که توسط امثال نت‌فلیکس برای استودیوهای هالیوودی ایجاد شده است در امان نیست. با این وضعیت تعجب نکنید اگر فانتزی‌های آینده‌ی دیزنی مثل «اردوگاه جادو» (The Magic Camp)‌ و «نوئل» (Noelle) که از برندهای شناخته‌شده‌ای بهره نمی‌برند در کنار سریال «جنگ ستارگان» سر از سرویس استریمینگ دیزنی در بیاورند. خلاصه روی هم رفته «چین‌خوردگی در زمان» در کنار «جان کارتر» و «تورمارولند» به عنوان فیلم‌های پرخطری قرار می‌گیرند که استودیوی سازنده‌شان این قدرت و پول را دارد که بعد از چندتا پیروزی بزرگ، یکی از این شکست‌های ناچیز را هم تجربه کند. و اگر دیزنی قرار است ریسک کند، بهتر است آنها را با حضور سازندگان و بازیگرانی انجام بدهد که معلوم است به خاطر طرز فکر مرسوم سیستم، فرصت حضور در چنین فیلم‌هایی را پیدا نمی‌کنند. پیشرفت لزوما به این معنی نیست که آوا دوورنی فقط در صورتی کارگردانی یک فیلم بزرگ دیگر را برعهده بگیرد که «چین‌خوردگی در زمان» به موفقیت برسد. پیشرفت بعضی‌وقت‌ها یعنی اگر «چین‌خوردگی در زمان» شکست خورد، او شانس دوباره‌ای برای اثبات خودش داشته باشد. درست مثل اتفاقی که با گای ریچی بعد از سقوط «شاه آرتور» (King Arthur) و سپردن کارگردانی «علاءالدین» به او دیدیم.
    دومین تازه‌اکران این هفته فیلم ترسناک «غریبه‌ها: شکار در شب» (The Strangers: Prey at Night) است که اکرانش را با کسب ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار از نمایش در ۲ هزار و ۴۶۰ سالن سینما آغاز کرد. این فیلم که دنباله‌ی فیلم تحسین‌شده‌ی برایان برتینو است در فضای سینمایی متفاوتی نسبت به قسمت اولش عرضه شده است. فیلم اول اکرانش را با کسب ۲۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸ شروع کرد و به ۵۲ میلون دلار فروش خانگی و ۸۲ میلیون دلار فروش جهانی از ۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. مشکل این است که این دنباله با نقدهای ضعیفی روبه‌رو شده، اما حداقل افتتاحیه‌ی ۱۰ میلیون دلاری‌اش شروع قابل‌قبولی برای یک دنباله‌ی ۵ میلیون دلاری حساب می‌شود. اگر این فیلم عملکردی شبیه به «آدم‌ربایی» (Kidnap)، فیلم قبلی استودیوی Aviron داشته باشد می‌تواند به ۳۰ میلیون دلار فروش نهایی دست پیدا کند. تازه‌اکران بعدی این هفته اکشن بی‌مووی «سرقت طوفانی» (Hurricane Heist) بود. این فیلم که با ۳۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده پس از اکران در ۲ هزار و ۴۰۰ سینما، ۳ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. افتتاحیه‌ای که برای فیلمی که از هیچ‌گونه برند و آی‌پی و ستاره‌ای بهره نمی‌برد تعجب‌آور نیست. نتیجه از آن فیلم‌هایی است که تماشاگران اصلی‌اش را از طریق پخش در تلویزیون، انتشار در نت‌فلیکس و آمازون و شبکه‌ی خانگی به دست خواهد آورد. تازه‌اکران مهم آخر «گرینگو» (Gringo) است که دیوید اویلوو، جوئل اجرتون و شارلیز ترون را در گروه بازیگرانش دارد. این درام جنایی کارش را با کسب ۲ میلیون و ۶۳۰ هزار دلار از اکران در ۲ هزار و ۴۰۴ سینما شروع کرد تا ثابت کند هم‌اکنون در دوران سختی برای فیلم‌های غیربلاک‌باستری ستاره‌محور به سر می‌بریم. در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی بگذارید با «بلک پنتر»، صدرنشین این هفته شروع کنیم که ۴۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگه در چهارمین هفته‌ی اکرانش فروخت و مجموع درآمد ۲۴ روزه‌اش را به ۵۶۲ میلیون دلار فروش خانگی رساند. رقمی که آن را پشت سر «جنگ ستارگان: آخرین جدای» با ۵۷۲ میلیون و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» با ۸۱۲ میلیون، در رده‌ی سوم جدول بهترین فروش‌های ۲۴ روزه‌ی تاریخ قرار می‌دهد. همچنین فروش آخرهفته‌ی چهارم «بلک پنتر»، این فیلم را پشت سر «نیرو برمی‌خیزد» (۴۲ میلیون دلار) و «آواتار» (۵۰ میلیون دلار) در جایگاه سوم بهترین درآمدهای هفته‌ی چهارم تاریخ قرار می‌دهد.
    «بلک پنتر» با وجود رقیب مستقیمی مثل «چین‌خوردگی در زمان» به‌شکلی که یادآور «واندر وومن» است، طوری دارد می‌فروشد که انگار هیچ رقیب مهمی در بازار نیست. ساخته‌ی رایان کوگلر این هفته از مجموع درآمد خانگی «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (۵۳۲ میلیون دلار) و «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) عبور کرد تا در جایگاه هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ آمریکایی شمالی قرار بگیرد. این یعنی «بلک پنتر» فقط پشت سر «اونجرز» با ۶۲۳ میلیون دلار فروش، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار می‌گیرد. فروش خانگی ۵۶۲ میلیون دلاری «بلک پنتر» حتی با احتساب نرخ تورم پشت سر «بتمن» (۲۵۱ میلیون در ۱۹۸۹ / ۵۷۷ میلیون امروز)، «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون در ۲۰۰۸ / ۶۸۴ میلیون امروز) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون در ۲۰۱۲ / ۷۰۶ میلیون امروز) در رده‌ی چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی در گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد. «بلک پنتر» احتمالا قرار است به زودی از درآمد خانگی «اونجرز» (بدون احتساب نرخ تورم) و مجموع درآمد «مرد عنکبوتی» (با احتساب نرخ تورم) عبور کند. اگر فیلم بتواند سینماهایش را حفظ کند و «مهاجم مقبره» (Tomb Raider)، «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: شورش» (Pacific Rim: Uprising) و «بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One) نیز با استقبال دیوانه‌واری روبه‌رو نشوند، آن وقت این شانس را دارد تا از درآمد «اونجرز»، «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون دلار) و «تایتانیک» (۶۵۸ میلیون دلار) عبور کرده تا پشت سر «آواتار» (۷۶۰ میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون دلار) مدال برنز پرفروش‌ترین فیلم در گیشه‌ی خانگی را به چنگ بیاورد.
    وضعیتِ «بلک پنتر» در کشورهای خارجی هم به همین اندازه شگفت‌انگیز است. با اینکه فیلم از تبلیغات دهان به دهان خیلی خوبی بهره نمی‌برد، اما ۶۶ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه در چین فروخت که شامل ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از سینماهای آیمکس می‌شود. این فیلم تاکنون به تنهایی ۵۱۶ میلیون دلار از کشورهای خارجی کسب کرده که مجموع درآمد جهانی‌اش را به یک میلیارد و ۷۸ میلیون دلار می‌رساند. این رقم «بلک پنتر» را در جایگاه بیست و یکم پرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی و در رده‌ی ششم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی جهان قرار می‌دهد. تنها فیلم‌های ابرقهرمانی که بالاتر از «بلک پنتر» قرار دارند «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۸۰ میلیون دلار)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (یک میلیارد و ۱۵۳ میلیون دلار)، «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) هستند. اگر «بلک پنتر» بتواند «مرد آهنی ۳» را پشت سر بگذارد به پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل دنیا تبدیل شده و رسما پلنگ سیاه را علاوه‌بر آمریکا به قوی‌ترین ابرقهرمان دنیا هم تبدیل می‌کند.
    ff01c87c-a3be-4324-8489-3fab6eedb135.jpg

    در جایگاه چهارم جدول «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) قرار دارد که ۸ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و با افت فروش نه چندان عالی ۵۲ درصد مواجه شد. این رقم مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی محصول فاکس قرن بیستم را به ۳۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار می‌رساند و این فیلم را در مسیر رسیدن به فروش نهایی ۴۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی قرار می‌دهد. این رقم کم و بیش برابر با همان چیزی است که «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) کسب کرده بود. اکشنِ شارلیز ترون که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود به ۹۵ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد که برای خودش موفقیت ناچیزی محسوب می‌شود. از آنجایی که بودجه‌ی «گنجشک سرخ» ۶۹ میلیون دلار بوده است، فاکس برای موفقیت فیلمش بیشتر از «بلوند اتمی» به استقبال از آنها در کشورهای خارجی نیاز دارد. در جایگاه پنجم جدول به «شب بازی» (Game Night) می‌رسیم که ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع درآمد ۱۷ روزه‌اش را به ۴۵ میلیون دلار رساند. این مبلغ بزرگی برای این کمدی ۳۷ میلیون دلاری نیست و این در حالی است که فیلم هفته‌ی آینده سینماهایش را به «مهاجم مقبره» خواهد داد. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) حدود ۶ میلیون و ۸۰ هزار دلار دیگر در پنجمین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و مجموع درآمدش را به رقم قابل‌قبول ۹۳ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار رساند. این یعنی فیلم تاحالا ۳/۷۴ برابر افتتاحیه‌ی ۲۵ میلیون دلاری‌اش فروخته است.
    اکشن بازسازی «آرزوی مرگ» (Death Wish) حدود ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته‌‌اش فروخت و به مجموع ۱۰ روزه‌ی ۲۳ میلیون و ۸۷۵ هزار دلار رسید. این فیلم تا حالا از درآمد ۲۲ میلیون دلاری قسمت اول «آرزوی مرگ» با بازی چارلز برانسون، محصول سال ۱۹۷۴ عبور کرده است (که البته با احتساب نرخ تورم برابر با ۱۰۸ میلیون دلار است). فیلم علمی‌-تخیلی «نابودی» (Annihilation) حدود ۳ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار دیگر به دست آورد و مجموع درآمد ۱۷ روز‌ه‌اش را به ۲۶ میلیون دلار رساند. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) دو میلیون و ۷۵۰ هزار دلار دیگر در دوازدهمین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و مجموع درآمد خانگی‌اش را به ۳۹۷ میلیون دلار رساند. این فیلم تا حالا ۹۳۵ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را در جمع ۴۰ فیلم پرفروش گیشه‌ی جهانی قرار می‌دهد. اگر این فیلم کمی دیگر بتواند در جدول دوام بیاورد می‌تواند مجموع درآمد خانگی «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته و به پرفروش‌ترین فیلم سونی در گیشه‌ی خانگی تبدیل شود. «شکل آب» (The Shape of Water)، برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلم اسکار ۷۲۰ سالن دیگر به تعداد سینماهایش اضافه کرد و ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر (۶۳ درصد رشد فروش) فروخت. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۶۱ میلیون دلار در آمریکای شمالی و ۱۳۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) یک میلیون و ۷۷۵ هزار دلار دیگر در دوازدهمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع فروشش را به ۱۶۷ میلیون و ۴۷۵ هزار دلار رساند. این فیلم هنوز این فرصت را دارد تا با عبور از درآمد ۱۷۰ میلیون دلاری «شیکاگو» (Chicago)، بزرگ‌تنرین موزیکال لایو اکشن تاریخ لقب بگیرد. این در حالی است که این فیلم به عبور از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروش جهانی هم نزدیک شده است.
    50ea8bb8-214a-44a3-953d-cdadb0ccfd9b.jpg

    تمام اینها در حالی بود که «مهاجم مقبره» (Tomb Raider)، محصول ام‌جی‌ام و برادران وارنر این هفته در ۹ بازار آسیایی جلوتر از افتتاحیه‌ی جهانی‌اش در روز جمعه روی پرده رفت. این فیلم ۹۰ میلیون دلاری که آلیسیا ویکاندر را به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش دارد ۱۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار از نمایش در سه هزار و ۴۲۵ سینما به دست آورد که تحلیلگران امیدوارند این شروع خوبی برای افتتاحیه‌ی قوی این فیلم در آمریکای شمالی، چین و ۴۳ بازار دیگر باشد. در مقایسه باید گفت این رقم برابر با همان مقداری است که «سالت» (Salt) با حضور آنجلینا جولی کسب کرده بود (فیلمی که در نهایت به ۲۹۵ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد)، ۱۰ درصد بهتر از «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (Resident Evil: The Final Chapter)، چهل و چهار درصد بالاتر از «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell)، هشتاد و دو درصدر بالاتر از قسمت اول «هانگر گیمز» (Hunger Games) و دو برابر افتتاحیه‌ی «گنجشک سرخ» و فیلم‌های مجموعه «واگرا» (Divergent) است. «مهاجم مقبره» یکی از سه بلاک‌باستری است که برادران وارنر در جریان ماه آینده عرضه خواهد کرد و جالب است که هر سه‌‌تای آنها یا مستقیما فیلم‌های ویدیو گیمی هستند یا از عناصر ویدیو گیمی بهره می‌برند. از «مهاجم مقبره» که براساس ریبوت این مجموعه بازی توسط استودیوی کریستال داینامیکس است گرفته تا «رمپیج» (Rampage) با بازی دواین جانسون که براساس یک بازی آرکید کلاسیک دهه‌ی هشتادی است و در سیزدهم آوریل اکران می‌شود و در نهایت بازیکن شماره یک آماده»، ساخته‌ی جدید استیون اسپیلبرگ را داریم که با سیلی از ارجاعات مختلف به دنیای ‌بازی‌های ویدیویی در تاریخ بیست و ششم مارس روی پرده خواهد رفت. «بازیکن شماره یک آماده» دیشب برای اولین‌بار در جشنواره‌ی «جنوب از جنوب غربی» در شهر آستین تگزاس به نمایش درآمد و با واکنش‌های اکثرا مثبت منتقدان روبه‌رو شد. فعلا بزرگ‌ترین چالشی که این فیلم جلوی خود می‌بیند افتتاحیه‌ی پیش‌بینی‌شده‌اش است. تحلیلگران افتتاحیه‌‌ی ۳۵ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی کرده‌اند که شروع خوبی نیست و برای موفقیت باید به تحلیلگران اثبات کند که او را دست کم گرفته‌اند و باید این کار را بدون بهره بردن از هیچ‌گونه ستاره‌ای در جلوی دوربین انجام بدهد. در مقابل «مهاجم مقبره» در زمینه‌ی برندهای شناخته‌شده هیچ کم و کسری ندارد. فیلم یک بازیگر برنده اسکار را در قالب ویکاندر دارد، اما نباید فراموش کنیم که الان دیگر سال ۲۰۰۱ نیست که آنجلینا جولی با قدرت ستاره‌ای‌اش موفق شد «مهاجم مقبره» را به افتتاحیه‌ی غول‌پیکر ۴۷ میلیون دلار برساند. از سوی دیگر ایده‌ی تلاشِ دواین جانسون برای محافظت و مبارزه با حیوانات غول‌پیکر از آن ایده‌های جذابی است که دیگر کسی اقتباسی بودن این فیلم براساس یک بازی کالت دهه‌ی هشتادی برایش اهمیت ندارد.
    تمام اینها در حالی است که نباید «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: شورش» را که از ایده‌ی داستانی ویدیو گیمی‌گونه‌ای (مبارزه‌ی روبات‌های غول‌آسا با هیولاهای غول‌آسا) بهره می‌برد نادیده بگیریم. این چهار فیلم به‌علاوه‌ی «چین‌خوردگی در زمان»، پنج فیلمی هستند که بین «بلک پنتر» و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» پُل می‌زنند که چهارتایشان کانسپت‌های ویدیو گیمی دارند و سه‌تایشان از یک استودیو هستند. با توجه به سابقه‌ی فاجعه‌بار باکس آفیس در زمینه‌ی اقتباس‌های مستقیم ویدیو گیمی در مقایسه با فیلم‌هایی که فقط از کانسپت‌های ویدیو گیمی بهره می‌برند، تماشای عملکرد اقتباس‌های ویدیو گیمی مستقیم و غیرمستقیم دیدنی و جالب خواهد شد. نکته‌ی خنده‌دار ماجرا این است که اقتباس‌های مستقیم ویدیو گیمی مثل «استریت فایتر» (Street Fighter)، «برادران سوپر ماریو» (Super Mario Bros.)، «وارکرفت» (Warcraft) و غیره طوری از منبع اقتباسشان خجالت می‌کشند و در صدد مخفی کردن آن تلاش می‌کنند که انگار اقتباس از روی بازی‌های ویدیویی در مقایسه با اقتباس از روی کامیک‌بوک‌ها خجالت‌آور است، اما اقتباس‌های غیرمستقیم ویدیو گیمی مثل «جومانجی: به جنگل خوش آمدید»، «تلقین» (Inception)، «جان ویک» (John Wick) یا «لبه‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) با افتخار از مکانیک‌ها و کلیشه‌های بازی‌های ویدیویی برای خلاقیت در داستانگویی استفاده می‌کنند. در حال حاضر فیلم «مهاجم مقبره»‌به کارگردانی سایمون وست (۱۳۱ میلیون دلار فروش) در کنار «پرندگان خشمگین» (Angry Birds) با ۱۰۳ میلیون دلار فروش، تنها فیلم ویدیو گیمی‌ای است که از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرده است. این در حالی است که پرفروش‌ترین فیلم‌های ویدیو گیمی از جمله «مهاجم مقبره»، «سایلنت هیل» و «رزیدنت ایول» آنهایی بوده‌اند که از شخصیت اصلی زن بهره می‌بردند. خلاصه اگر سه فیلم ویدیو گیمی برادران وارنر در طول ۳۰ روز آینده موفق شوند، آنها با سه موفقیت بزرگ قدم به فصل سینمایی تابستان می‌گذارند و احتمالا از این به بعد سرمایه‌گذاری بیشتری روی اقتیاس‌های غیرمستقیم ویدیو گیمی کرده و خودشان را به عنوان خانه‌ی این‌جور فیلم‌ها معرفی خواهند کرد.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Black Panther ۴۱/۱ میلیون دلار
    ۲ A Wrinkle in Time ۳۳/۳ میلیون دلار
    ۳ Strangers: Prey at Night ۱۰/۴ میلیون دلار
    ۴ Red Sparrow ۸/۱ میلیون دلار
    ۵ Game Night ۷/۹ میلیون دلار
    ۶ Peter Rabbit ۶/۸ میلیون دلار
    ۷ Death Wish ۶/۶ میلیون دلار
    ۸ The Hurricane Heist ۳/۱ میلیون دلار
    ۹ Annihilation ۳/۱ میلیون دلار
    ۱۰ Jumanji: Welcome to the Jungle ۲/۷ میلیون دلار
    نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌های این هفته:

    7cfd2075-e265-4ad0-9e18-89bcc5d0ac40.jpg
    چین‌خوردگی در زمان

    A Wrinkle in Time
    اقتباس سینمایی از روی «چین‌خوردگی در زمان»، رمان علمی‌-تخیلی سال ۱۹۶۳ مدلین لنگل مثل اقتباس سینمایی از روی سری رمان‌های «برج تاریک» استیون کینگ از آن اتفاقاتی است که طرفداران این رمان خیلی وقت است که منتظر به وقوع پیوستن آن بودند. اگرچه در سال ۲۰۰۳ اقتباسی تلویزیونی در کانادا از روی آن ساخته شده، اما آن سریال به شکست غول‌آسایی تبدیل شد و دردی را از طرفداران این مجموعه درمان نکرد. بنابراین با توجه به محبوبیت این رمان و ابعاد گسترده‌ی داستانی‌اش اقتباس سینمایی از روی آن دیر یا زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت. در نتیجه وقتی تریلر فیلم منتشر شد، طرفداران رمان سر از پا نمی‌شناختند. کارگردانی فیلم برعده‌ی آوا دوورنی است که او را به خاطر فیلم نامزد اسکارش «سلما» (Selma) می‌شناسیم. او اولین زن آفریقایی/آمریکایی است که هدایت فیلم لایو اکشنی با بیش از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه را برعهده گرفته است. نگارش فیلمنامه‌ی فیلم هم توسط جنیفر لی، نویسنده‌ی «یخ‌زده» (Frozen) انجام شده است. پس، یک منبع اقتباس پرطرفدار، یک کارگردان هنری و یک فیلمنامه از نویسنده‌ای که سابقه‌ی نگارش سناریوی یکی از پرفروش‌ترین‌های دیزنی را دارد همه خبر از فیلمی می‌دانند که قرار بود به یکی از موفقیت‌های بی‌بروبرگرد دیزنی تبدیل شود. اما با نگاهی به واکنش منتقدان به نظر می‌رسد که ماجرای «تومارولند» دوباره تکرار شده است. فیلم زیبا و پتانسیل‌داری که از لحاظ داستانی در حد و اندازه‌ی ایده‌ی هیجان‌انگیزش ظاهر نمی‌شود. داستان «چین‌خوردگی در زمان» دور و اطراف دختر نوجوانی به اسم مِگ موری و برادر کوچک‌تر باهوشش می‌چرخد. این دو بعد از اینکه متوجه می‌شوند پدر دانشمندشان در سیاره‌ی دورافتاده‌ای توسط نیروهای شروری گروگان گرفته شده است با سه مسافر بین‌ستاره‌ای همراه می‌شوند تا او را نجات دهند.
    جاستین چنگ از لس آنجلس تایمز که چندان از فیلم راضی نیست می‌نویسد: «اگرچه لنگل از پاراگراف‌هایش برای عمیق شدن در ذهن کاراکترهایش استفاده‌ می‌کرد، اما فیلم یک تجربه‌ی خارجی باقی می‌ماند. فیلمی پر از جلوه‌های کامپیوتری حیرت‌انگیز و تغییرات صدم‌ثانیه‌ای در چینش صحنه‌ها، اما موفق نمی‌شود به انسجام دقیق یا سطح باورنکردنی صحنه‌سازی و جزییات احساسی‌ منبع اقتباسش دست پیدا کند». جیمز براردینلی که دو ستاره و نیم به فیلم داده می‌آورد: «اگرچه "چین‌خوردگی در زمان" به عنوان یک فیلم خانواده‌پسند تبلیغات شده، اما این فیلم گزینه‌ی خوبی برای بچه‌ها نیست. ریتم حلزونی فیلم در نیم‌ساعت اول به‌علاوه‌ی دیالوگ‌های توضیحی فراوانی که هضمشان برای بچه‌های زیر ۱۰ سال (و برخی از بزرگسالان) سخت است باعث می‌شود که آنها سر جایشان شروع به بی‌تابی کنند. تازه از اواسط فیلم که داستان اصلی دنده عوض می‌کند فیلم سرعت می‌گیرد. نقطه‌ی قوت دوورنی ترسیم روابط بین‌شخصیتی و شخصیت‌پردازی است. تاثیرگذارترین سکانس‌های فیلم، خودمانی‌ترین‌هایشان است. مثل لحظات بین کاراکتر استورم رید و کریس پاین که اشک آدم را در می‌آورد. متاسفانه دوورنی نمی‌تواند پس‌زمینه‌ی شخصیت‌ها را به‌طرز درگیرکننده‌ای روایت کند و او در کارگردانی سکانس‌های طولانی CGI‌محور فیلم هم کنترلش را از دست می‌دهد. او اشتباه بزرگی را در جریان این سکانس‌ها مرتکب می‌شود؛ اینکه پر کردن صحنه با جلوه‌های ویژه شگفت‌انگیز برای شگفت‌زده نگه داشتن مخاطب کافی است. اما حقیقت این است که جلوه‌های خوشگل برابر با غوطه‌وری در داستان نیست. در واقع وقتی حوصله‌ی مخاطب سر برود، جلوه‌های ویژه نه تنها مخاطب را شگفت‌زده نمی‌کنند، که به هرچه کسل کردن مخاطب کمک می‌کنند». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۲ است.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: فیلم Tomb Raider از صدرنشینی باز ماند
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره فیلم ویدیو گیمی Tomb Raider و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با جدیدترین فیلم «توم ریدر» (Tomb Raider) شروع می‌کنیم که ۲۳ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. این رقم با توجه به اینکه افتتاحیه‌ی ۲۱ میلیون دلاری «گهواره حیات» (Cradle of Life) در سال ۲۰۰۳ منجر به شکستی شد که عمر این مجموعه را به پایان رساند، چندان عالی نیست. افتتاحیه‌ی ضعیفِ «گهواره‌ی حیات» در حالی بود که قسمت اول فیلم آنجلینا جولی رقم فوق‌العاده‌ی ۴۷ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرده بود. این در حالی است که شروع بی‌رمقِ «توم ریدر» به این معناست که وقتی فیلم اول با قدرت موتور این مجموعه را از دوباره روشن نکرده است، نمی‌توان آینده‌ی درخشانی را برای دنباله‌های احتمالی‌اش پیش‌بینی کرد. خبر خوب این است که طبق نظر منتقدان آلیسیا ویکاندر به لارا کرافت معرکه‌ای تبدیل شده است، اما خبر بد این است که «توم ریدر» هم مثل امسال «افسانه‌ی تارزان‌»‌ها و «شاه آرتور»ها آن‌قدر درگیر کلیشه‌‌های مرتبط با روایت یک داستان ریشه‌ای برای شخصیت اصلی‌اش شده که نمی‌تواند به تمام پتانسیل‌هایش دست پیدا کند. میانگین امتیاز B تماشاگران به فیلم نشان می‌دهد که آنها هم نظرشان با منتقدان کم و بیش برابر است.

    اگر فیلم افتتاحیه‌ی قوی‌تری داشت (۲۳ و نیم میلیون دلار) یا با واکنش‌های مثبت‌تری از سوی منتقدان روبه‌رو می‌شد، آن‌وقت می‌شد به آینده‌اش خوش‌بین بود، اما نکته‌ی جالب ماجرا این است که «توم ریدر» با امتیاز ۴۹ از راتن تومیتوز (و میانگین امتیاز ۴/۵ از ۱۰ توسط منتقدان) بدل به تحسین‌شده‌ترین اقتباس ویدیو گیمی لایو اکشن سینما شده است. بنابراین تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۶۵ تا ۷۳ میلیون دلاری «توم ریدر» را پیش‌بینی می‌کنند. اما از آنجایی که «توم ریدر» تا «شگفت‌انگیزان ۲» در اواسط ماه ژوئن، تنها فیلمی با شخصیت اصلی زن در بازار است، تعجب نکنید اگر فیلم با دوام بهتری در جدول روبه‌رو شود. کماکان با فیلمی سروکار داریم که با وجود افتتاحیه‌ی ۴۱/۱ میلیون دلاری‌اش در چین و ۱۲۶ میلیون دلاری که تاکنون از ۹۰ میلیون دلار بودجه در دنیا به دست آورده است، نمی‌توان آن را از همین حالا کاملا شکست‌خورده نامید. اگر فیلم بتواند از مرز ۷۱ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند در جایگاه پنجم پرفروش‌ترین اقتباس ویدیو گیمی و پشت سر «شاهزاده پارسی» (۹۰ میلیون دلار) و قسمت اول «توم ریدر» (۱۳۱ میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروش‌ترین اقتباس ویدیو گیمی لایو اکشن قرار می‌گیرد. همچنین کسب ۲۷۰ میلیون دلار در دنیا، آن را پشت سر «توم ریدر» (۲۷۴ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرت» (۳۰۰ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (۳۱۲ میلیون دلار)، «شاهزاده پارسی» (۳۳۰ میلیون دلار)، «پرندگان خشمگین» (۳۴۶ میلیون دلار) و «وارکرفت» (۴۳۳ میلیون دلار) در جایگاه هفتم پرفروش‌ترین اقتباس ویدیو گیمی در گیشه‌ی جهانی قرار می‌دهد.
    دومین تازه‌اکران این هفته درام دینی «فقط می‌تونم تصورشو کنم» (I Can Only Imagine)، محصول لاینزگیت و روودساید اترکشنز است که به ریشه‌های به وجود آمدن یک ترانه‌ی راک مسیحی پرطرفدار می‌پردازد. این فیلم با تجربه‌ی افتتاحیه‌‌ای شگفت‌انگیز، ۱۷ میلیون دلار از اکران در یک هزار و ۶۲۹ سالن سینما کسب کرد و میانگین امتیاز A مثبت را از تماشاگرانش به دست آورد. رقمی که این فیلم را بالاتر از افتتاحیه‌ی ۴/۲ میلیون دلاری «عشقم برای همیشه» (My Girl Forever)، بدل به بهترین افتتاحیه‌ی تاریخ کمپانی روودساید اترکشنز می‌کند. راستی، «عشقم برای همیشه» که با ۳ و نیم میلیون دلار بودجه تهیه شده بود تاکنون ۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه فروخته است. «فقط می‌تونم تصورشو کنم» می‌تواند با عبور از درآمد ۲۱ میلیون دلاری «ماد» (Mud)، تا هفته‌ی آینده‌ به دومین فیلم پرفروش این کمپانی تبدیل شود. حتی اگر فیلم با سقوط غیرمنتظره‌ای روبه‌رو نشود، این شانس را دارد تا با پشت سر گذاشتن «منچستر کنار دریا» (۱۴۸ میلیون دلار)، جایگاه اول را بین اکران‌های این کمپانی به دست بیاورد. دستاوردی که موفقیت بزرگی برای این محصولِ ۷ میلیون دلاری محسوب می‌شود. این اتفاق در حالی می‌افتد که سال گذشته «آلونک» (The Shack)، محصول لاینزگیت کارش را با کسب ۱۶ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد. هیچ فیلم دینی لایو اکشن دیگری از آن زمان تاکنون نتوانسته چه در آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش یا به‌طور کلی از مرز ۱۶ میلیون دلار فراتر برود. «فقط می‌تونم تصورشو کنم» دومین موفقیت لاینزگیت در زمینه‌ی درام‌های دینی است؛ زیرژانری که البته زمانی سونی بر آن فرمانروایی می‌کرد. البته قابل‌ذکر است که «ستاره» (The Star) که یک انیمیشن دینی است و توسط سونی منتشر شده، موفق شد در عید شکرگزاری سال گذشته ۴۰ میلیون دلار بفروشد. این در حالی بود که «آلونک» به ۵۶ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. تحلیلگران نتیجه‌ی مشابه‌ای (۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار) را برای «فقط می‌تونم تصورشو کنم» پیش‌بینی می‌کنند که موفقیت خیلی خیلی بزرگی برای تمام کسانی که درگیر ساخت و پخش این فیلم بودند محسوب می‌شود.
    90c9f125-a02b-4c19-ac45-7623331247af.jpg

    سومین تازه‌اکران گسترده‌ی هفته «با عشق، سایمون» (Love, Simon)، محصول فاکس قرن بیستم بود. این کمدی رومانتیک که با نقدهای اکثرا مثبتی روبه‌رو شده، ۱۱ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد که در محدوده‌ی «قابل‌قبول» قرار می‌گیرد. از آنجایی که فقط ۱۷ میلیون دلار خرج ساخت فیلم شده، پس شروعِ ۱۱ و نیم میلیونی‌اش به اندازه‌ی کافی خوب است. رقمی که آن را در کنار کمدی رومانتیک‌های دیگری مثل «شهرهای کاغذی» (The Paper Towns) با ۱۲ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار افتتاحیه و «همه‌چیز، همه‌چیز» (Everything, Everything) با ۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه قرار می‌دهد. با توجه به میانگین امتیاز A مثبتی که این فیلم دریافت کرده، تحلیلگران امیدوارند که تبلیغات دهان به دهانِ قوی‌اش بتواند آن را در طول ماه آینده به درآمد خوبی برساند. «همه‌چیز، همه‌چیز»، محصول ام‌جی‌ام و برادران وارنر سال گذشته به ۳۵ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد، اما «شهرهای کاغذی»، محصول فاکس قرن بیستم ۳۲ میلیون دلار در خانه و ۵۳ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت. «اگر بمانم» (If I Stay)، محصول نیو لاین به ۵۰ میلیون دلار فروش نهایی از ۱۵ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد و «داف» (The Duff) حدود ۳۴ میلیون دلار از ۱۰ میلیون دلار افتتاحیه کسب کرد.
    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول بگذارید با «بلک پنتر» (Black Panther) ‌شروع کنیم که ۲۷ میلیون دلار دیگر در پنجمین آخرهفته‌ی اکرانش کسب کرد تا برای پنج هفته‌ی متوالی صدر جدول را در تصاحب خود نگه دارد. این رقم «بلک پنتر» را پشت سر «یخ‌زده» (۲۸ و نیم میلیون دلار)، «تایتانیک» (۳۰ میلیون دلار) و «آواتار» (۴۲ میلیون دلار) در جایگاه چهارم بهترین درآمد آخرهفته‌ی پنجم تاریخ قرار می‌دهد. همچنین «بلک پنتر» اولین فیلمی از زمان «آواتار» است که برای پنج هفته‌ی متوالی صدرنشینِ جدول بوده است و بعد از «تایتانیک»، «حس ششم» و «آواتار»، چهارمین فیلمی است که در طول ۲۰ سال گذشته موفق به انجام چنین کاری شده است. این رقم مجموع درآمد ۳۱ روزه‌ی این فیلم را به ۶۰۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار می‌رساند و آن را به هفتمین فیلمی در تاریخ باکس آفیس خانگی تبدیل می‌کند که از مرز ۶۰۰ میلیون دلار درآمد عبور کرده است. این یعنی «بلک پنتر» هم‌اکنون پشت سر «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۶۲۳ میلیون دلار)، «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۶۵۸ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۶۰ میلیون دلار) و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون دلار) در جایگاه هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ گیشه‌ی آمریکای شمالی قرار می‌گیرد. همچنین این فیلم پشت سر «نیرو برمی‌خیزد» که ۸۴۰ میلیون در ماه اول اکرانش کسب کرد، رده‌ی دوم سریع‌ترین فیلم در زمینه‌ی فروش در تمام ادوار را نیز به دست می‌آورد. تمام اینها یعنی «بلک پنتر» احتمالا تا هفته‌ی آینده از مجموع درآمد خانگی ۶۲۳ میلیون دلاری «اونجرز» (Avengers) عبور خواهد کرد تا پنجمین فیلم پرفروشِ تاریخ گیشه‌ی خانگی لقب بگیرد و به پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ تبدیل شود.
    57d428ab-1373-4994-9aa9-af0f29ca4588.jpg
    تنها فیلم ابرقهرمانی دیگری که شانس شکستن این رکورد را دارد «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) خواهد بود که حسابی به عنوان دنباله‌ی «بلک پنتر» از موفقیت گسترده‌ی این فیلم سود خواهد برد. تعجبی ندارد که «جنگ اینفینیتی» در عرض چند ساعت رکورد پیش‌فروش بلیت در بین فیلم‌های ابرقهرمانی را شکست. در نتیجه کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که «بلک پنتر» این شانس را دارد تا پشت سر «نیرو برمی‌خیزد» و «آواتار»، به سومین فیلم پرفروش‌ تاریخ باکس آفیس خانگی هم تبدیل شود. درآمد «بلک پنتر» با احتساب نرخ تورم، آن را بالاتر از «بتمن» (۵۷۷ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم)، در جایگاه چهل و هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی خانگی قرار می‌دهد. این در حالی است که این فیلم به زودی «پنجه طلایی» (Goldfinger) با ۶۰۸ میلیون دلار فروش با احتساب تورم را نیز پشت سر خواهد گذاشت. اگر فیلم بتواند به ۶۵۵ میلیون دلار دست پیدا کند، آن‌وقت در جایی بین «شکارچیان ارواح» (۲۲۹ میلیون دلار / ۶۵۳ میلیون با احتساب تورم) و «زیبای خفته» (۵۲ میلیون دلار / ۶۶۷ میلیون با احتساب تورم) در جایگاه سی و چهارم جدول بیشترین بلیت‌های فروخته‌شده قرار خواهد گرفت. تمام اینها در حالی بود که «بلک پنتر» بعد از افتتاحیه‌ی شگفت‌انگیزش در چین، در دومین هفته‌ی اکرانش در این کشور با کله سقوط کرد. با این حال فیلم تاکنون ۹۶ میلیون دلار از ۱۰ روز اکرانش در چین به دست آورده که برابر با «واندر وومن» و «بتمن علیه سوپرمن» است. این در حالی است که منهای آمریکای شمالی، افتتاحیه‌ی «بلک پنتر» در چین (۶۷ میلیون دلار) بزرگ‌تر از دیگر مناطق جهان بوده است. اینکه فیلم بعد از افتتاحیه به چه دلیلی سقوط کرد مهم نیست. مهم این است که فیلم در همان مدت اندکی که مورد استقبال قرار گرفت، پول قابل‌توجه‌ای از چین به جیب زد. اصولا وقتی فیلمی یک میلیارد و ۱۸۲ میلیون دلار در دنیا فروخته است، فروش ۱۰۵ میلیونی یا ۱۳۵ میلیونی‌اش در چین تقریبا بی‌اهمیت است.
    «بلک پنتر» هم‌اکنون از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» عبور کرده تا پشت سر «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار)، به چهارمین فیلم ابرقهرمانی پرفروش دنیا تبدیل شود. احتمالا فیلم بتواند با عبور از درآمد سومین «مرد آهنی»، پلنگ سیاه را به قوی‌ترین ابرقهرمان زمین تبدیل کند، اما عبور از درآمد «اونجرز»ها از آن ماموریت‌های دشواری است که احتمالا اتفاق نخواهد افتاد. این در حالی است که رسیدن به درآمد یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلاری «آخرین جدای» هم بزرگ‌تر از چیزی است که پلنگ سیاه دیگر قدرتِ دستیابی به آن را داشته باشد. بنابراین پیش‌بینی می‌شود که «بلک پنتر» اکرانش را با قرار گرفتن در جایی بین «یخ‌زده» (یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار) و «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار)، به عنوان دهمین فیلم پرفروش‌ گیشه‌ی جهانی به اتمام برساند. تا اینکه «جنگ اینفینتی» ماه آینده از راه برسد و برای تبدیل شدن به سومین اونجرزی که یک میلیارد و ۴۰۰ میلیونی می‌شود تلاش کند. البته هم‌اکنون در موقعیت عجیبی هستیم که باعث شده همیشه این احتمال وجود داشته باشد که «جنگ اینفینیتی» حداقل در آمریکای شمالی نتواند بیشتر از «بلک پنتر» بفروشد. «بلک پنتر» یکی از آن دسته فیلم‌هایی است که آدم‌هایی که معمولا سینما نمی‌روند را به سینما می‌کشاند. فیلم‌هایی مثل «مصائب مسیح» (The Passion of Christ) که جامعه‌های آماری گوناگونی را به سمت خود جذب می‌کنند. این در حالی است که «بلک پنتر»، فیلم مستقلی است که برای لـ*ـذت بردن از آن نیازی به تماشای تمام فیلم‌های دنیای سینمایی مارول نیست. در عوض «جنگ اینفینیتی» نه تنها مستقل نیست، بلکه حکم چنان جمع‌بندی‌ای را برای مارول ایفا می‌کند که باید بخش قابل‌توجه‌ای از فیلم‌های اخیر مارول را تماشا کرده باشید. «اونجرز» نقش رویداد ورودی به دنیای مارول را داشت و «دوران اولتران» حتی بدون دیدن «سرباز زمستان» یا «مرد آهنی ۳» هم قابل‌فهم بود. اما در مقابل به نظر می‌رسد «جنگ اینفینیتی» به اطلاعات قبلی تماشاگران از قوس‌های داستانی فیلم‌های «مرد آهنی»، فیلم‌های «کاپیتان آمریکا»، «دکتر استرنج» و «بلک پنتر» نیاز دارد.
    بالاخره اگر دنیای سینمایی مارول را یک سریال در نظر بگیریم، «جنگ اینفینیتی» حکم فینال فصل را دارد که برای فهمیدن هرچه بهتر آن، تماشای فصل‌ها و اپیزودهای قبلی‌اش اهمیت دارد. بنابراین اگر «جنگ اینفینیتی» نتواند آمار «بلک پنتر» را پشت سر بگذارد، دلیل اصلی‌اش به خاطر این است که بخش قابل‌توجه‌ای از سینماروها به آن همچون دنباله‌ای از مجموعه‌ی «اره» (Saw) نگاه می‌کنند که لـ*ـذت بردن از آن به دانستنِ قصه‌ی فیلم‌های قبلی بستگی دارد. اما یک ضداستدلال خوش‌بینانه هم وجود دارد که می‌گوید فینال‌بودنِ «جنگ اینفینیتی» نه تنها به ضررش تمام نمی‌شود، بلکه دقیقا همان عنصری است که راهش را به سوی اعداد و ارقامی رویایی هموار می‌کند. اینکه «جنگ اینفینیتی» می‌تواند حکم قسمت دوم «هری پاتر و یادگاران مرگبار» را داشته باشد. همه‌ی کسانی که تک‌تک قسمت‌های مجموعه را در سینما دیده بودند و تمام کسانی که از فاصله‌ی دور و با توجه کمتری این مجموعه را دنبال کرده بودند برای تماشای رویارویی نهایی پسری که زنده ماند و لُرد ولدمورت در سینما حاضر شدند. بالاخره تعداد بینندگان فینال سریال «فرندز» (Friends) خیلی بیشتر از فینال‌های فصل‌های قبلی بود. اگر «جنگ اینفینیتی» بتواند از بار احساسی آخرین فیلم «هری پاتر» بهره ببرد، احتمالا شاهد یک فینال واقعی در حد و اندازه‌ی «بازگشت پادشاه» (Return of the King)، «انتقام سیث» (The Revenge of Sith) یا «یادگاران مرگبار قسمت دوم» خواهیم بود. البته که برخلاف فیلم‌های نامبرده، «جنگ اینفینیتی» فینالِ دنیای سینمایی مارول نیست. «جنگ اینفینیتی» جایی نیست که تا اطلاع بعدی با این کاراکترها خداحافظی کنیم. راستش، سال بعد یک فیلم «اونجرز» دیگر خواهیم داشت که فعلا هیچ چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم. پس، مقایسه «جنگ اینفینیتی» با امثال «یادگاران مرگبار قسمت دوم» کاملا درست نیست. اما همزمان «جنگ اینفینیتی» برخلاف «یادگاران مرگبار قسمت دوم» یکی از آن رویدادهای سینمایی است که تاریخ سینما به خود ندیده. پس استدلال و ضداستدلال‌های زیادی برای پیش‌بینی عملکردِ این فیلم وجود دارد. فعلا اما فقط باید صبر کنیم و ببینم سومین گردهمایی انتقام‌جویان چگونه فاز دیگری از دنیای مارول را به اتمام می‌رسد. بعد فرصت زیادی برای ابراز نگرانی برای آینده‌ی مارول خواهیم داشت.
    e2c59b80-2243-4900-a335-ad25320b9208.jpg

    از «بلک پنتر» و مارول که بگذریم، به «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) برمی‌خوریم که این هفته از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد. این فیلم که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، یک میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در سیزدهمین آخرهفته‌ی اکرانش کسب کرد. «جومانجی» فقط ۳ میلیون دلار دیگر نیاز دارد تا «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲) را پشت سر بگذارد و به پردرآمد‌ترین محصول سونی در گیشه‌ی خانگی تبدیل شود. این فیلم تاکنون ۹۴۰ میلیون دلار در دنیا فروختنه که آن را پشت سر «اسکای‌فال» (یک میلیارد و ۱۰۸ میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های سونی در دنیا قرار می‌دهد. غوغای موزیکالِ «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) بالاخره به نفس‌های آخرش رسیده است. جدیدترین فیلم هیو جکمن یک میلیون و ۷۵۰ هزار دلار دیگر فروخت و به ۱۶۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. این فیلم احتمالا تا هفته‌ی بعد از مجموع ۱۷۰ میلیون دلاری «شیکاگو» (Chicago) عبور خواهد کرد. «بزرگ‌ترین شومن» ۱۹/۲ برابر افتتاحیه‌ی ۸/۸ میلیونی‌اش کسب کرده است. این فیلم ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا از ۸۴ میلیون دلار بودجه فروخته است. فیلم فانتزی «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) در دومین آخرهفته‌ی نمایشش با ۵۰ درصد افت فروش مواجه شد، ۱۶ میلیون و ۵۶۵ هزار دلار فروخت و مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۶۱ میلیون دلار رساند. به این ترتیب تحلیلگران فروش نهایی ۹۵ میلیون دلاری این فیلم در گیشه‌ی آمریکای شمالی را پیش‌بینی می‌کنند. این فیلم که با ۱۰۳ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۷۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در خبرهای بهتر برای دیزنی، «کوکو» (Coco) تا حالا ۵۴۹ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت و با عبور از «در جستجوی دوری» (۵۴۲ میلیون دلار) و «شیرشاه» (۵۴۶ میلیون دلار)، پشت سر «یخ‌زده» (Frozen)، «زوتوپیا» (Zootopia) و «در جستجوی نمو» (Finding Nemo)، در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین انیمیشن‌های اورجینال دیزنی قرار می‌گیرد. این فیلم تاکنون ۷۵۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته و پنجمین فیلم پرفروش تاریخ پیکسار حساب می‌شود.
    کمدی «شب بازی» (Game Night)، محصول برادران وارنر و نیو لاین مثل یک قهرمان به دوام آوردن ادامه می‌دهد. این فیلم که جیسون بیتمن و ریچل مک‌آدامز را در گروه بازیگرانش دارد، ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۵۴ میلیون و ۱۷۴ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که اگرچه فوق‌العاده نیست، اما سه برابرِ افتتاحیه‌ی ۱۷ میلیون دلاری این فیلم محسوب می‌شود. این فیلم با ۸۴ میلیون و ۶۷۴ هزار دلاری که در دنیا کسب کرده، این شانس را دارد تا سه برابر بودجه‌ی ۳۷ میلیون دلاری‌اش بفروشد. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در ششمین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و به ۱۰۲ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار فروش خانگی از ۵۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «غریبه‌ها: شکار در شب» (The Strangers: Prey at Night) چهار میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۱۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد که رقم خوبی برای یک دنباله‌ی ۵ میلیون دلاری است. «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) چهار میلیون و ۴۵۰ هزار دلار در سومین هفته‌ی اکرانش فروخت و ۳۹ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار از ۱۷ روزی که از اکرانش می‌گذرد به دست آورد. اگر فیلم افتتاحیه‌ی بزرگ‌تر یا بودجه‌ی کمتری داشت، آن‌وقت این رقم نتیجه‌ی قابل‌قبولی برای این فیلم جاسوسی بزرگسالانه محسوب می‌شد. با این حال همین که این فیلم ۶۹ میلیون دلاری، ۹۴ میلیون دلار در دنیا فروخته خودش امیدوارکننده است.
    «آرزوی مرگ» (Death Wish)، محصول ام‌جی‌ام سه میلیون و ۳۶۸ هزار دلار در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به ۲۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروش ۱۷ روزه‌ دست پیدا کرد. فیلم علمی‌-تخیلی «نابودی» (Annihilation) یک میلیون و ۷۰۰ هزار دلار کسب کرد و به ۲۹ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار فروش ۲۴ روزه دست یافت. «سرقت طوفانی» (The Hurricane Heist) فقط یک میلیون دلار دیگر در دومین هفته‌اش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۵ میلیون و ۳۶۶ هزار دلار دست پیدا کرد. «گرینگو» (Gringo) با ۷۷ درصد افت فروش مواجه شد و به کسب ۶۳۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش و درآمد کلی ۴ و نیم میلیون دلار بسنده کرد. راستی، این هفته «شکل آب» (The Shape of Water)، برنده‌ی بهترین فیلم اسکار در چین روی پرده رفت و ۱۰ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار از اکران در ۱۷ هزار سینما به دست آورد. این رقم بالاتر از تمام فیلم‌های اسکاری امسال از جمله «سه بیلبورد» (Three Billboards) قرار می‌گیرد که چند هفته پیش اکرانش را با کسب ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در این کشور شروع کرده بود. برنده‌های بهترین فیلم اسکارِ اندکی هستند که در چین روی پرده می‌روند. بنابراین فیلم‌های زیادی برای مقایسه با «شکل آب» وجود ندارند. با این حال «شکل آب» با این افتتاحیه موفق شد افتتاحیه‌ی فیلم‌هایی مثل «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour)‌ با ۲/۲ میلیون دلار و «لالالند» (La La Land) با ۹ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار از سال پیش که در نهایت به ۳۶ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد را پشت سر بگذارد.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Black Panther ۲۷ میلیون دلار
    ۲ Tomb Raider ۲۳/۵ میلیون دلار
    ۳ I Can Only Imagine ۱۷ میلیون دلار
    ۴ A Wrinkle in Time ۱۶/۵ میلیون دلار
    ۵ Love, Simon ۱۱/۵ میلیون دلار
    ۶ Game Night ۵/۵ میلیون دلار
    ۷ Peter Rabbit ۵/۲ میلیون دلار
    ۸ Strangers: Prey at Night ۴/۸ میلیون دلار
    ۹ Red Sparrow ۴/۴ میلیون دلار
    ۱۰ Death Wish ۳/۳ میلیون دلار
    نگاهی به برخی تازه‌اکران‌های این هفته:

    d6bd59d4-86da-4c71-821e-849480c23820.jpg
    توم ریدر

    Tomb Raider
    بازی «توم ریدر» که برای اولین‌بار در سال ۱۹۹۶ عرضه شد نه تنها یکی از جریان‌سازترین بازی‌های اکشن/ماجرایی لقب گرفت، بلکه لارا کرافت قهرمانش هم به یکی از نمادهای صنعت بازی و قهرمانان زن اکشن تبدیل شد. بلافاصله در سال ۲۰۰۱ آنجلینا جولی در نقش این کاراکتر در فیلم «مهاجم مقبره: لارا کرافت» و دنباله‌اش «گهواره‌ی حیات» در سال ۲۰۰۳ حضور پیدا کرد. شکست تجاری فیلم دوم باعث شد که هیچ‌وقت فیلم سوم ساخته نشده و فعالیت‌های این کاراکتر در سینما به انتها رسیده و در صنعت بازی باقی بماند و با ریبوت این مجموعه توسط استودیوی کریستال داینامیکس در سال ۲۰۱۳ و دنباله‌اش وارد مرحله‌‌ی جدیدی شود. اما موفقیت بازی‌های جدید شاید به این معنی بود که وقتِ بازگشت لارا به سینماست. از آنجایی که فیلم‌های آنجلینا جولی در بهترین حالت جزو آن دسته از فیلم‌های بد سرگرم‌کننده قرار می‌گرفتند، به نظر می‌رسید اقتباس از روی بازی‌های واقع‌گرایانه‌تر کریستال داینامیکس و انتخاب بازیگر برنده‌ی اسکاری مثل آلیسیا ویکاندر در نقش لارا، تلاش‌هایی برای ارائه‌ی یک اقتباس درجه‌یک از این بازی‌ها باشد. اما یک مشکل وجود داشت و آن هم این است که تاریخ نشان داده که آب فیلم‌های درجه‌یک توی جوب اقتباس‌های مستقیم از روی بازی‌های ویدیویی نمی‌رود. مخصوصا با توجه به اینکه فیلم «توم ریدر» هم چندان اطمینان‌بخش به نظر نمی‌رسید. از پوستر فیلم که حالت فوتوشاپی‌اش و گردن زرافه‌ای ویکاندر بدجوری توی ذوق می‌زند تا تریلرهای تبلیغاتی‌اش که شبیه بازسازی و سرهم‌بندی ضعیفِ میان‌پرده‌های بازی‌های کریستال داینامیکس به نظر می‌رسیدند. آیا قرار بود رور اوثاگ نروژی به عنوان کارگردان این فیلم یک فاجعه‌ی ویدیو گیمی دیگر تحویل‌مان بدهد؟ خب، طبق نظر اکثر منتقدان خبر بد این است که بله، «توم ریدر» اقتباس بی‌نقصی که بتواند شانه به شانه‌ی منابع الهامش بایستد نیست و نه تنها آن طلسم معروف را نمی‌شکند، بلکه آن را قوی‌تر هم می‌کند، اما خبر خوب این است که با فیلم غیرقابل‌رستگاری که از هیچ نکته‌ی مثبتی بهره نمی‌برد هم طرف نیستیم.
    کیت اِربلند از ایندی‌وایر که از فیلم کم و بیش راضی است می‌نویسد: «فیلم جدید رور اوثاگ به‌طرز خوبی لبریز از سکانس‌های اکشن است. اکشن‌هایی که بدون اینکه چیزی آنها را به هم متصل کند به‌طرز دیوانه‌واری از سکانسی به سکانس بعدی جست و خیز می‌کنند. عیبنی ندارد: اتفاقا وقتی "توم ریدر" دو دستی به اکشن‌های خلاقانه‌اش مثل سکانس نفسگیر دوچرخه‌سواری در لندن و سکانس حقیقتا تهوع‌آور غرق کشتی می‌چسبد به اندازه‌ی سرگرمی‌های پاپ‌کورنی این روزها مفرح می‌شود. اما وقتی فیلم سراغ کلیشه‌های کهنه‌اش می‌رود با سکته مواجه می‌شود». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که دو و نیم ستاره به فیلم داده می‌آورد: «با توجه به اینکه بازی‌های "توم ریدر" یا بازی‌های شبیه به آن چیزی بین ۸ تا ۱۶ ساعت محتوا دارند، فیلم در مقایسه با آنها ناقص و کوتاه‌شده احساس می‌شود. خط داستانی با وجود یک غافلگیری قابل‌پیش‌بینی و کمترین پیچیدگی روایی، سرراست است. فیلم شامل مقدار زیادی تیراندازی (با اسلحه و کمان)، پریدن، کوهنوردی و سقوط کردن می‌شود. آدم‌بد‌ها کاملا تک‌بُعدی هستند و وضعیت آدم‌خوب‌ها هم به جز لارا بهتر از آنها نیست». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۶ است.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: Pacific Rim: Uprising به صدرنشینی پلنگ سیاه پایان داد
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره فیلم Pacific Rim: Uprising و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.

    گزارش باکس آفیس این هفته را با «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» (Pacific Rim: Uprising)، محصول یونیورسال و لجندری شروع می‌کنیم که اکرانش را طوری شروع کرد تا آن را «گم‌شده در فضا»ی نسل خودش بدانیم. فیلم «گم‌شده در فضا» (Lost in Space)، محصول ۱۹۹۸ کارش را با کسب حدود ۲۰ میلیون دلار شروع کرد و این‌گونه با تصاحب جایگاه اول جدول، به صدرنشینی ۱۵ هفته‌ای «تایتانیک» (Titanic) پایان داد. درآمدی که چندان قابل‌قبول نبود، اما حداقل از آن به عنوان فیلمی که بالاخره به فرمانروایی فیلم عاشقانه‌ی جیمز کامرون پایان داد یاد می‌شود. خب، این هفته چنین اتفاقی در رابـ ـطه با «طغیان» هم تکرار شد. «طغیان» اگرچه موفق شد با کسب ۲۸ میلیون دلار به صدرنشینی چند هفته‌ای«بلک پنتر» (Black Panther) پایان بدهد و این شاید در نگاه اول خبر از عملکرد فوق‌العاده این فیلم بدهد، اما این اکران از لحاظ مبلغی که به دست آمده به زور در محدوده‌ی «خیلی خوب» قرار می‌گیرد. البته با اینکه این رقم در مقایسه با اکران ۳۷ میلیون دلاری قسمت اول «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» در سال ۲۰۱۳ بد به نظر می‌رسد، اما نباید فراموش کنیم که «طغیان» تاکنون عملکرد خیلی خوبی را از خود در کشورهای خارجی نشان داده است. ساخته‌ی استیون دِنایت ۱۵۰ و نیم میلیون دلار به عنوان اکران جهانی‌اش فروخت که شامل ۲۸ میلیون دلار از آمریکای شمالی و ۶۵ میلیون دلار از چین می‌شود. در مقایسه‌ قسمت اول به کارگردانی گیرمو دل‌تورو که با ۱۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود ۴۱۱ میلیون دلار از سرتاسر دنیا به دست آورد. بله، البته که وضعیت تبلیغات دهان به دهان فیلم در چین بهتر از آمریکای شمالی نیست، اما این موضوع شاید روی آینده‌ی فیلم تاثیرگذار باشد، ولی چیزی از اهمیت افتتاحیه‌ی بزرگ فیلم کم نمی‌کند. مخصوصا با توجه به اینکه «طغیان» فقط به این دلیل هم‌اکنون وجود خارجی دارد که قسمت اول از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش در بازار چین عبور کرد. آن هم در دورانی که چنین درآمدی از چین چیزی نبود که یک روز در میان شاهدش باشیم.

    با تمام اینها «طغیان» با اینکه با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه خرج کمتری نسبت به قسمت اول برداشته، اما کماکان راه زیادی برای تبدیل شدن به یک موفقیت بزرگ را در پیش دارد. با این حال نباید فراموش کنیم که «طغیان» نه تنها «بلک پنتر» را از تخت پادشاهی‌اش بر باکس آفیس پایین کشید، بلکه بعد از «بلک پنتر»، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌ی یک فیلم هالیوودی در چین در سال ۲۰۱۸ قرار می‌گیرد که البته بازیگر سیاه‌پوستی به اسم جان بویگا را به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش دارد. اول این اتفاق به این معنی است که «بلک پنتر» توسط مجموعه پرخرج دیگری پایین کشیده شد که از قضا یک بازیگر سیاه‌پوست را در نقش اصلی‌اش دارد و روندی را که با پلنگ سیاه شروع شده بود زنده نگه می‌دارد و دوم اینکه صحبت‌های استودیوهای هالیوودی در رابـ ـطه با اینکه مخاطبان خارجی، مخصوصا چینی‌ها با بازیگران سیاه‌پوست مشکل دارند تا حدودی باید فراموش شوند. چین شاید به‌طرز دیوانه‌واری برای «بلک پنتر» یا «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» سر و دست نشکسته باشد، اما به وضوح مشخص است که بازیگران سیاه‌پوستشان مردم را از خرید بلیت آنها در آخرهفته‌ی افتتاحیه فراری نداده است. حالا فقط باید صبر کنیم و ببینم «طغیان» در آینده چه جور اکرانی را تجربه خواهد کرد. در یک نگاه تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۷۵ تا ۸۰ میلیون دلاری «طغیان» را پیش‌بینی می‌کنند. همچنین فروش فیلم در چین هم می‌تواند به چیزی دور و اطراف ۱۰۰ تا ۱۳۰ میلیون دلار برسد. نکته‌ی جالب ماجرا این است که اگر «بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One) افتتاحیه‌ای کمتر از ۲۸ میلیون دلار داشته باشد (که اصلا اتفاق خوبی نیست)، آن‌وقت «بلک پنتر»، «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed)، «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» و «موذی: آخرین کلید» (Insidious: The Last Key) پنج افتتاحیه برتر سال ۲۰۱۸ تا این لحظه نام خواهند گرفت.
    007fb2d6-3811-48ef-a949-a0593ff2254d.jpg
    دومین تازه‌اکران هفته اما «جزیره‌ی سگ‌ها» (Isle of Dogs)، ساخته‌ی وس اندرسون است که در ۲۷ سینما روی پرده رفت. محصول فاکس سرچ‌لایت که با نقدهای بسیار مثبتی روبه‌رو شده یک میلیون و ۵۷۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد که به معنی میانگین سینما به سینمای خیلی قوی ۵۸ هزار و ۱۴۸ دلار است و شروع امیدوارکننده‌ای برای این فیلم محسوب می‌شود. سومین اکران جدید این هفته انیمیشن «شرلوک نومز» (Sherlock Gnomes)، محصول ام‌جی‌ام و پارامونت است که دنباله‌ی «نومئو و ژولیت» (Gnomeo and Juliet) است که توسط والت دیزنی پخش شده بود. آن فیلم کارش را با ۲۵ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و به ۹۹ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. رقمی که به معنای متولد شدن یک مجموعه جدید نبود. فیلم اول نقدهای ضعیفی دریافت کرد و آن‌قدر فراموش‌شدنی بود که به نظر می‌رسد حتی بچه‌هایی که آن را در سینما تماشا کرده بودند هم به ندرت به خاطرش می‌آورند. پس تعجبی ندارد که «شرلوک نومز» که جانی دپ و چیوتل اجیفور را به عنوان صداپیشگان شرلوک هولمز و دکتر واتسون دارد به کسب ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در جریان آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش بسنده کرد. تازه‌اکران بعدی «پُل، فرستاده‌ی مسیح» (Paul, Apostle of Christ)، محصول سونی است که در یک هزار و ۴۷۳ سینما روی پرده رفت و با «فقط می‌تونم تصورشو کنم» (I Only Can Imagine) که فیلم دینی دیگری است که از هفته‌ی گذشته روی پرده است شاخ به شاخ شد. اگرچه سونی زمانی پادشاه تک و تنهای درام‌های دینی بود، اما حالا به نظر می‌رسد که لاینزگیت این جایگاه را به دست آورده است. بنابراین این فیلم ۵ میلیون دلار در جریان آخرهفته‌ی افتتاحیه‌‌اش کسب کرد. رقمی که اگرچه با توجه به بودجه‌ی ۵ میلیون دلاری این فیلم قابل‌قبول به نظر می‌رسد، اما در حقیقت به هیچ‌وجه نتیجه‌ی خوبی نیست و نشان می‌دهد که استقبال مردم از «فقط می‌تونم تصورشو کنم» هم چیزی بیشتر از یک استثنا نبوده است.
    دیگر تازه‌اکران هفته «خورشید نیمه‌شب» (Midnight Sun) است که از لحاظ داستانش که به دختر جوانی که نمی‌تواند از خانه بیرون برود و با پسر همسایه آشنا می‌شود یک‌جورهایی حکم تکرارِ «همه‌چیز، همه‌چیز» (Everything, Everything) از سال گذشته را دارد. اما اگر آن فیلم به خاطر منبع اقتباس پرطرفدارش یا انتخاب آماندلا استنبرگ که آن را به فیلم قابل‌توجه‌ای برای جامعه‌ی آماری سیاه‌پوستان تبدیل می‌کرد بهره می‌برد، این یکی اشامل چنین ویژگی‌هایی نمی‌شود. حتی با وجود فالوئرهای ۱۷ میلیونی ایستاگرام و ۷ میلیونی توئیتر بلا تورن و انتخاب پاتریک شوراتزنگر، پسر آرنولد خودمان به عنوان بازیگران اصلی فیلم، باز معلوم شد که هیچکدام از این تبلیغات‌های رسانه‌ای مفت و مجانی کمکی به فیلم نکرده است. تمام اینها به‌علاوه‌ی دوام غیرمنتظره‌ی «عشقم برای همیشه» (Forever My Girl) باعث شد تا افتتاحیه‌ی ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلاری «خورشید نیمه‌شب» چندان غافلگیرکننده هم نباشد. شاید این فیلم هم در ادامه مورد استقبال قرار بگیرد، اما در اینکه کارش را با قدرت شروع نکرده شکی نیست. آخرین تازه‌اکران مهم هفته «دیوانه» (Unsane)، جدیدترین فیلم استیون سودربرگ است که تمامش بر اثر یک تجربه‌گرایی با دوربین تلفن آیفون فیلمبرداری شده است. این فیلم با توجه به اینکه بودجه‌اش توسط پیش‌فروش‌های خارجی از همین حالا بازگشته، هنوز هیچی نشده از ماموریتش سربلند بیرون آمده است. بنابراین افتتاحیه‌ی ۳ میلیون و ۸۵۸ هزار دلاری آن برای چنین فیلمی قابل‌قبول است.
    c01930f4-60c8-48f6-be17-d043d8d16fa6.jpg
    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول از «بلک پنتر» شروع می‌کنیم که ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر (۳۷ درصد افت فروش) در ششمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد خانگی جدید ۶۳۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این رقم به این معنی است که «بلک پنتر» رسما فروش ۶۲۳ میلیون دلاری «اونجرز» (Avengers) را پشت سر گذاشته است. راستی، این فیلم از مجموع درآمد خانگی ۶۱۹ میلیون دلاری «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) هم عبور کرده است. این اتفاق به این معنی است که «بلک پنتر» نه تنها هم‌اکنون در جایگاه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ آمریکای شمالی قرار می‌گیرد، بلکه این فیلم بدون احتساب نرخ تورم در جایگاه اول پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ گیشه‌ی خانگی هم جای می‌گیرد. تا یادم نرفته بگویم که فروش هفته‌ی ششم «بلک پنتر»، آن را پشت سر «یخ‌زده» (Frozen) با ۱۹ و نیم میلیون دلار، «تایتانیک» با ۲۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار و «آواتار» (Avatar) با ۳۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جایگاه چهارم بهترین درآمدهای هفته‌ی ششم تاریخ قرار می‌دهد. ساخته‌ی رایان کوگلر هم‌اکنون در رده‌ی چهلم بیشترین بلیت‌های فروخته‌شده‌ی تاریخ گیشه‌ی خانگی جای دارد. در بین فیلم‌های ابرقهرمانی، درآمد ۶۳۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری «بلک پنتر»، آن را با احتساب نرخ تورم پشت سر «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار ۲۰۰۲ / ۶۳۸ میلیون دلار امروز)، «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار ۲۰۰۸ / ۶۸۴ میلیون دلار امروز) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار ۲۰۱۲ / ۷۰۵ میلیون دلار امروز) در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی آمریکای شمالی قرار می‌دهد. تحلیلگران فکر می‌کنند «بلک پنتر» احتمالا از مجموع درآمد «مرد عنکبوتی» (با احتساب نرخ تورم) عبور خواهد کرد و بعد از آن، رسیدن یا نرسیدنش به فیلم کریس نولان قابل‌پیش‌بینی نیست. اگرچه عبور از مرز ۷۰۰ میلیون دلار برای «بلک پنتر» غیرممکن به نظر می‌رسد، اما نباید فراموش کنیم که این فیلم نه تنها از همان روز اول خوش‌بینانه‌ترین انتظارات‌مان را یکی پس از دیگری زیر پا گذاشته، بلکه اگر «بازیکن شماره یک آماده» مورد استقبال قرار نگیرد، راه زیادی تا «رمپیج» (Rampage) باقی است. بنابراین در حال حاضر هیچ چیزی برای «بلک پنتر» غیرممکن به نظر نمی‌رسد. هر اتفاقی بیافتد احتمالا تا وقتی که «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) اکرانش را تا یک ماه آینده شروع کند، «بلک پنتر» کماکان روی پرده خواهد ماند.
    در زمینه‌ی فروش جهانی، «بلک پنتر» این هفته از «مرد آهنی ۳» (Iron Man 3) عبور کرد تا سومین فیلم ابرقهرمانی پرفروش گیشه‌ی جهانی لقب بگیرد. این فیلم پشت سر «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی دنیا قرار دارد و رسما پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل گیشه‌ی جهانی محسوب می‌شود. این فیلم با یک میلیارد و ۲۳۷ میلیون دلاری که از سرتاسر دنیا به دست آورده، «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) با یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار را پشت سر گذاشته تا به پرفروش‌ترین فیلمی که توسط یک کارگردان سیاه‌پوست ساخته شده تبدیل شود. «بلک پنتر» تا هفته‌ی بعد «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) با یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار را پشت سر خواهد گذاشت و عبور از درآمد یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلاری «یخ‌زده» نیز دور از دسترس نیست. هم‌اکنون «بلک پنتر» این شانس را دارد تا به یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی هم برسد. مخصوصا با توجه به اینکه هنوز حداقل ۵۰ میلیون دلار دیگر هم جا دارد که از آمریکای شمالی کسب کند. با این حال این فیلم باید عبور از درآمد یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلاری «جنگ ستارگان: آخرین جدای» و درآمد یک میلیارد و ۳۴۰ میلیون دلاری «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» را از ذهنش بیرون کند. اگر تمام اینها اتفاق بیافتد «بلک پنتر» خودش را در جایگاه دهم پرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی و جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی خانگی پیدا خواهد کرد. همه‌ی اینها قبل از این است که «اونجرز: جنگ اینفینیتی» ماه آینده از راه برسد و مهر خودش را در کتاب‌های تاریخ بر جای بگذارد.
    ff01c87c-a3be-4324-8489-3fab6eedb135.jpg

    در جایگاه سوم جدول به «فقط می‌تونم تصورشو کنم» (I Only Can Imagine) برمی‌خوریم که ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد. این درام دینی که با دوام تحسین‌برانگیزی جلو می‌رود تا حالا به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۳۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دست پیدا کرده است. بنابراین تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلاری‌اش را پیش‌بینی می‌کنند. «توم ریدر» (Tomb Raider)، محصول ام‌جی‌ام و برادران وارنر در دومین هفته‌ی اکرانش با ۵۶ درصد افت فروش در آمریکای شمالی روبه‌رو شد و ۱۰ میلیون و ۴۳۰ هزار دلار فروخت تا به درآمد ۱۰ روزه‌ی نه چندان قابل‌افتخار ۴۱ میلیون و ۷۴۸ هزار دلار دست پیدا کند. اگرچه وضعیت این فیلم به شکلی است که احتمالا به زور و زحمت خودش را به ۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار فروش خانگی خواهد رساند، اما شرایطش در کشورهای خارجی خیلی بهتر است. جدیدترین فیلم آلیسیا ویکاندر که با ۹۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۱۷۰ میلیون دلار از کشورهای خارجی که شامل ۶۹ میلیون دلار از چین می‌شود کسب کرده است. رقمی که مجموع فروش جهانی آن را به ۲۱۱ میلیون دلار می‌رساند. این رقم از همین حالا آن را بالاتر از «توم ریدر: گهواره‌ی حیات» (‌Tomb Raider: The Cradle of Life) با ۱۵۶ میلیون دلار فروش قرار می‌دهد و احتمالا به این معنی است که این فیلم قرار است درآمد ۲۷۴ میلیون دلاری قسمت اول «توم ریدر» را نیز پشت سر بگذارد. اگر فیلم با سقوط غیرمنتظره‌ای روبه‌رو نشود، می‌تواند به ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. البته در اینکه «توم ریدر» از فروش ۵۶ میلیون دلاری خانگی و فروش ۲۴۰ میلیون دلاری جهانی «فرقه‌ی اساسین» (Assassin’s Creed) عبور خواهد کرد شکی نیست. «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) هشت میلیون دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به ۷۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش ۱۷ روزه و ۸۸ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. خبر خوب این است که این فیلم حداقل از «جان کارتر» (John Carter) با ۷۲ میلیون دلار فروش عبور کرده و «رنجر تنها» (The Lone Ranger)‌ با ۸۸ میلیون دلار فروش را نیز تا پایان اکرانش پشت سر خواهد گذاشت. خبر بهتر این است که فیلم عاشقانه‌ی «با عشق، سایمون» (Love, Simon) هفت میلیون و ۸۸۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش به دست آورد و به ۲۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. رقمی که اگرچه برای این فیلم ۱۷ میلیون دلاری فوق‌العاده نیست، اما تحلیلگران امیدوارند که تبلیغات دهان به دهان قوی فیلم به دوام آوردن آن در جدول در طول ماه آینده کمک کند.
    کمدی «شب بازی» (Game Night) به ۶۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش خانگی از ۱۷ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. این فیلم تا حالا ۹۴ میلیون دلار در دنیا فروخته که ۳/۵ برابر افتتاحیه‌اش و ۲/۵ برابر بودجه‌اش است. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) تعدادی از سینماهایش را از دست داد و با ۵۱ درصد افت فروش مواجه شد، اما با این حال ۲ و نیم میلیون دلار کسب کرد و مجموع فروش خانگی‌اش را به ۱۰۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار و مجموع فروش جهانی‌اش را به ۱۵۰ میلیون دلار از ۵۰ میلیون دلار بودجه رساند. «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) دو میلیون و ۲۴۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد خانگی ناامیدکننده‌ی ۴۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. ولی با این حال فیلمِ ۶۹ میلیون دلاری جنیفر لارنس به درآمد جهانی قابل‌قبول ۱۱۲ میلیون دلار دست پیدا کرده است. «غریبه‌ها: شکار در شب» (The Strangers: Prey at Night) بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش می‌گذرد ۲۲ میلیون دلار از ۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده است. «آرزوی مرگ» (Death Wish) بالاخره مرز ۳۰ میلیون دلار فروش را پشت سر گذاشت تا بودجه‌ی ۳۰ میلیونی‌اش را برگرداند که اصلا خوب نیست. استودیوی ام‌جی‌ام با وجود «آرزوی مرگ»، «توم ریدر» و «شرلوک نومز» سال ۲۰۱۸ را خوب شروع نکرده است. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) تاکنون ۴۰۱ میلیون و ۵۷۳ هزار دلار از گیشه‌ی خانگی و ۹۴۲ میلیون دلار از گیشه‌ی جهانی به دست آورده است. این فیلم آن‌قدر روی پرده‌ها باقی خواهد ماند که «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته و به پرفروش‌ترین فیلم خانگی سونی تبدیل شود. «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) تاکنون ۱۷۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرده که آن را بالاتر از «شیکاگو» (۱۷۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار) به سومین موزیکال پرفروش آمریکای شمالی و پشت سر «لینکلن» (۱۸۲ میلیون دلار) به دومین فیلم پرفروشی تبدیل می‌کند که هیچ‌وقت در جایگاهی بالاتر از سوم جای نگرفته است. بالاخره «پنجاه طیف آزادی» از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد تا به سومین فیلم سال ۲۰۱۸ بعد از «بلک پنتر» و «پیتر خرگوشه»‌ تبدیل شود که موفق به انجام این کار شده است.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Pacific Rim Uprising ۲۸ میلیون دلار
    ۲ Black Panther ۱۶/۶ میلیون دلار
    ۳ I Can Only Imagine ۱۳/۸ میلیون دلار
    ۴ Sherlock Gnomes ۱۰/۶ میلیون دلار
    ۵ Tomb Raider ۱۰/۴ میلیون دلار
    ۶ A Wrinkle in Time ۸ میلیون دلار
    ۷ Love, Simon ۷/۸ میلیون دلار
    ۸ Paul, Apostle of Christ ۵ میلیون دلار
    ۹ Game Night ۴/۱ میلیون دلار
    ۱۰ Midnight Sun ۴/۱ میلیون دلار
    نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌‌های این هفته:

    683566f6-9a83-4c76-b862-7be544c2f7b7.jpg
    حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان

    Pacific Rim Uprising
    وقتی گیرمو دل‌تورو را نداری باید انتظار هر اتفاق بدی را داشته باشی! قسمت اول «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» در تابستان ۲۰۱۳ به ۴۱۱ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. اگرچه فیلم با کسب فقط ۱۰۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار از آمریکای شمالی از لحاظ فروش در گیشه‌ی خانگی با استقبال ضعیفی روبه‌رو شد، اما فیلم آن‌قدر در آنسوی آب‌ها مورد توجه قرار گرفت که ساخت دنباله‌اش چراغ سبز بگیرد. گیرمو دل‌تورو به عنوان کارگردان قسمت اول از سال ۲۰۱۲ در حال کار روی دنباله بود و در سال ۲۰۱۴ فاش کرد که در حال نگارش فیلمنامه با زک پن است. پس اگرچه دل‌تورو امیدوار بود که روی صندلی کارگردانی «طغیان» بنشیند، ولی این پروژه به دلیل درگیری‌های بین لجندری پیکچرز و ناشر جدیدشان یونیورسال متوقف شد و همین باعث شد تا دل‌تورو از پروژه جدا شود تا استیون دنایت که به خاطر کار روی سریال‌هایی مثل «بافی قاتل خون‌آشام» (Buffy the Vampire Slayer)، «اسمال‌ویل» (Smallvill) و «دردویل» (Daredevil) شناخته می‌شود جایگزینش شود.انتخابی که ظاهرا خیلی برای فیلم گران تمام شده است. چرا که اکثر منتقدان باور دارند یکی از بزرگ‌ترین کمبودهای «طغیان»، دانشی است که دل‌تورو از وحشت کیهانی به قسمت اول آورده بود. چیزی که جای خالی‌اش در اینجا حس می‌شود. جای آن وحشت را فیلمی گرفته که بیشتر از اینکه منتقل‌کننده‌ی ترس درگیری روبات‌های غول‌پیکرها با هیولاهای غول‌پیکرتر روی آسمان‌خراش‌ها باشد، شبیه نبرد بچگانه‌ی چهارتا ابرقهرمان با هیولاهای پلاستیکی است! اما در مقابل عده‌ای از منتقدان نیز باور دارند که «طغیان» همان چیزِ هیجان‌انگیزی است که از چنین خط داستانی دیوانه‌واری انتظار می‌رود.
    تاشا رابینسون از وِرج که از فیلم راضی است می‌نویسد: «"طغیان" برای آن دسته از تماشاگرانی که هنوز با تخریب‌های کامپیوتری ذوق می‌کنند و از تماشای درگیری روبات‌های غول‌آسای واقع‌گرایانه هیجان‌زده می‌شوند از لحاظ اندازه بزرگ‌تر است و خلاقانه و با عشق به ژانر اولد اسکولِ کایجو به اجرا در آمده است. اگرچه فیلم هر از گاهی ادای توجه کردن به کاراکترهایی با شخصیت و فردیت منحصربه‌فرد را در می‌آورد، اما نویسندگان خیلی زود تمام این چیزها را فراموش می‌کنند و هیولاها و روبات‌ها را در نبردهای بزرگشان به جان یکدیگر می‌اندازند». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که دو ستاره به فیلم داده می‌آورد: «تماشاگرانی که انتظارات پایین اما معقولی از فیلم دارند احتمالا از چیزی که "حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان" ارائه می‌کند راضی می‌شوند. فیلم ادعای خاصی ندارد. با دنباله‌ای طرفیم که مخصوصا برای مخاطبان غیرآمریکایی‌ای ساخته شده که هنوز از جلوه‌های کامپیوتری افراطی خسته نشده‌‌اند. فیلمی که درست مثل همه‌ی دنباله‌های غیرضروری از ترکیب "هرچه بزرگ‌تر بهتر" با "مقدار بیشتری از همان چیزهایی که قبلا دیده بودیم" ساخته شده است. متاسفانه تمام ظرافت‌هایی که "حاشیه‌ی اقیانوس" را به فیلم دوست‌داشتنی‌ای تبدیل کرده بود در لابه‌لای هرج و مرج فیلم جدید گم‌ شده است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۴۴ است.
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: صدرنشینی Ready Player One و سودآورترین فیلم های سال ۲۰۱۷
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره عملکرد فیلم Ready Player One و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سال ۲۰۱۸ شروع می‌کنیم: «بازیکن شماره یک آماده»(Ready Player One). جدیدترین ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ در موقعیت نه چندان مطمئنی قرار داشت. اگرچه کسی مثل اسپیلبرگ پشت فرمان این فیلم نشسته بود که با بلاک‌باسترهای تاریخ‌سازش شناخته می‌شود و اگرچه این فیلم اقتباسی از روی یکی از پرطرفدارترین رمان‌های فرهنگ عامه است، ولی در دورانی که ابرقهرمانان حرف اول و آخر را می‌زنند، همیشه کمی ترس در ته دل تحلیلگران اجازه نمی‌داد که آنها با قدرت افتتاحیه‌ی موفقیت‌آمیز این فیلم را پیش‌بینی کنند و همیشه درصد کوچک اما کماکان خطرناکی را برای وقوع اتفاقات بد غیرمنتظره کنار می‌گذاشتند. اما تمام کسانی که دل توی دلشان نبود باید بدانند که خطر رفع شده است. «بازیکن شماره یک آماده» در جریان افتتاحیه‌ی پنج‌شنبه تا یکشنبه‌اش (که شامل روز تعطیلی پنج‌شنبه به خاطر آخرهفته‌ی عید پاک می‌شود) ۵۳ میلیون و ۲۱۵ هزار دلار کسب کرد که ۳۵ درصدش متعلق به سینماهای سه‌بعدی است. فروش جمعه تا یکشنبه‌ی فیلم ۴۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار بوده است که آن را به یکی از بهترین افتتاحیه‌های استیون اسپیلبرگ تبدیل می‌کند. این رقم بدون احتساب نرخ تورم «بازیکن شماره یک آماده» را پشت سر «ایندیانا جونز ۴» (Indiana Jones 4) با ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸، «دنیای گم‌شده: پارک ژوراسیک» (The Lost World: Jurassic Park) با ۷۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹۷، «جنگ دنیاها» (War of the Worlds) با ۶۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵ و «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) با ۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳ در رده‌ی پنجم بهترین افتتاحیه‌های این کارگردان قرار می‌دهد.

    قابل‌ذکر است که تمام این فیلم‌ها ۱۰ تا ۲۵ سال پیش بدون ویژگی‌های سه‌بعدی و آیمکس اکران شده‌اند. این در حالی است که خیلی از بهترین افتتاحیه‌های اسپیلبرگ در جریان آخرهفته‌های مصادف با تعطیلات اضافه اتفاق افتاده است. راستش آخرین بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌ی اسپیلبرگ که از یک روز تعطیلی بیشتر بهره نمی‌برد مربوط به «گزارش اقلیت» (The Minority Report) با بازی تام کروز در سال ۲۰۰۲ تاکنون می‌شود. البته نباید فراموش کنیم که مثلا در سال ۱۹۸۴ به جز «ایندیانا جونز و مقبره‌ی قیامت» (۲۵ میلیون دلار افتتاحیه که برای خودش رکورد محسوب می‌شد) گزینه‌های دیگری برای سرگرمی وجود نداشت. درست برخلاف الان که اگر از «بازیکن شماره یک آماده» خوشتان نیاید، فیلم‌ها و سرگرمی‌های غیرسینمایی زیادی برای انتخاب وجود دارد. بنابراین جذب مخاطب در این دوره و زمانه خیلی سخت‌تر از گذشته است. از این حرف‌ها که بگذریم افتتاحیه‌ی ۴۰ میلیون دلاری «بازیکن شماره یک آماده» بعد از «بلک پنتر»(Black Panther) در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های جمعه تا یکشنبه‌ی سال ۲۰۱۸ قرار می‌گیرد؛ «بلک پنتر»ی که هفت هفته‌ی پیش افتتاحیه‌ای ۵ برابر بهتر از «بازیکن شماره یک آماده» را تجربه کرد. همچنین افتتاحیه‌ی این فیلم با احتساب نرخ تورم پشت سر «دنیای گم‌شده»، «ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه‌ی بلورین»، «جنگ دنیاها»، «ایندیانا جونز و آخرین شوالیه»، «ایندیانا جونز و مقبره‌ی قیامت»، «نجات سرباز رایان»، «گزارش اقلیت»، «هوش مصنوعی» و «اگه می‌تونی منو بگیر» در جایگاه دهم بهترین افتتاحیه‌‌های این کارگردان قرار می‌گیرد. همین‌طور که می‌بینید بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های این فهرست مربوط به زمانی می‌شود که هم مردم بیشتر به سینما می‌رفتند و هم فیلم‌ها از اسم و رسم ستاره‌هایی مثل هریسون فورد، تام هنکس و تام کروز که در اوج قدرتشان به سر می‌بردند برای جذب مشتری استفاده می‌کردند.
    این در حالی است که «بازیکن شماره یک آماده» به احتمال زیاد توانایی عبور از فروش (با احتساب نرخ تورم) فیلم‌هایی مثل «رنگ بنفش» (۹۸ میلیون دلار در ۱۹۸۵ / ۲۴۴ میلیون دلار امروز)، «فهرست شیندلر» (۹۶ میلیون دلار در ۱۹۹۳ / ۲۱۱ میلیون دلار امروز) و «لینکلن» (۱۸۲ میلیون دلار ۲۰۱۲ / ۲۰۸ میلیون دلار امروز) را نخواهد داشت. خلاصه اگر «بازیکن شماره یک آماده» عملکردی شبیه به «جی.آی جو: انتقام» (۱۲۲ و نیم میلیون دلار از ۵۱ میلیون دلار افتتاحیه پنج‌شنبه تا یکشنبه) یا «جنگ ستارگان: انتقام سیث» (۳۸۰ میلیون دلار / ۱۵۸ میلیون دلار) داشته باشد، می‌تواند به ۱۲۵ تا ۱۳۵ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. اما اگر فیلم شبیه به «پیشتازان فضا: به درون تاریکی» (Star Trek: Into the Darkness) یا «حمله‌ی کلون‌ها» (Attack of the Clones) ظاهر شود، آن‌وقت احتمال ۱۵۰ میلیون دلاری شدنش نیز می‌رود. محصول برادران وارنر که با ۱۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده در بازار چین با استقبال خیلی خوبی مواجه شد. فیلم روز جمعه ۱۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد، سپس با تجربه‌ی ۸۰ درصد رشد فروش که برای فیلمی هالیوودی در چین رکورد محسوب می‌شود، ۲۵ میلیون دلار دیگر در روز شنبه به دست آورد و در نهایت به ۶۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه در چین دست پیدا کرد که بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی برادران وارنر در این کشور حساب می‌شود. این در حالی است که فیلم ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر هم در روز دوشنبه از این بازار به جیب زد. از قرار معلوم سینماروهای چینی که اکثرا گیمرهای قهاری هستند «بازیکن شماره یک آماده» را دوست دارند. بنابراین اگر فیلم بتواند به ۲۲۵ تا ۲۵۰ میلیون دلار فروش کلی در این کشور دست پیدا کند که تضمین شده نیست، خیلی می‌تواند روی آمار درآمد جهانی‌اش تاثیرگذار باشد. «بازیکن شماره یک آماده» تاکنون ۲۰۰ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است.

    f23e5af2-8373-48cd-a2fa-3b6567c9d8d3.jpg

    در هفته‌های اخیر این سومین باری است که یک فیلم هالیوودی در چین بهتر از آمریکای شمالی اکران می‌شود. اگر یادتان باشد «توم ریدر» (Tomb Raider) کارش را با ۲۳ میلیون دلار در آمریکای شمالی آغاز کرد، اما به ۴۰ میلیون دلار افتتاحیه در چین دست پیدا کرد. «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» (Pacific Rim: Uprising) نیز ۲۸ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه‌ی خانگی فروخت و به ۶۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیه‌ در چین دست یافت. و حالا «بازیکن شماره یک آماده» کارش را با ۴۱ میلیون دلار در آمریکای شمالی شروع کرد، اما ۶۲ میلیون دلار از آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش در چین به دست آورد. تنها تفاوت «بازیکن شماره یک آماده» با دوتای دیگر رشد ۴/۲۶ برابری افتتاحیه‌ی آن نسبت به فروش روز اول است که نسبت به دو فیلم دیگر بهتر است. این یعنی شانس اکران طولانی‌مدت‌تری برای این فیلم در چین پیش‌بینی می‌شود. اکثر فیلم‌های هالیوودی اخیر به جز «کوکو» (Coco) با اینکه افتتاحیه‌های بزرگی را در چین تجربه‌ کرده‌اند، اما به سرعت ناپدید شده‌اند. چرا که سینماروهای چینی علاقه دارند تا به تماشای فیلم‌های وطنی مثل «عملیات دریای سرخ» (Operation Red Sea) با ۵۶۴ میلیون دلار فروش فقط در چین و «کاراگاه محله‌ی چینی‌های ۲» (Detective Chinatown 2) با ۵۳۵ میلیون دلار فروش بروند. به خاطر همین است که فیلم‌های هالیوودی در چین اصلا اکران طولانی‌مدتی را تجربه نمی‌کنند. پس همین که «بازیکن شماره یک آماده» پتانسیل اکرانِ پربارتری را دارد اتفاق جالبی است. مخصوصا با توجه به اینکه سینماروهای چینی به اندازه‌ی آمریکایی‌ها با فرهنگ عامه‌ی هالیوودی دهه‌ی هشتاد خاطره و دلبستگی ندارند.
    تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۱۲۵ تا ۱۵۰ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند که گرچه لزوما با توجه به استانداردهای این روزها به معنی عملکرد ضعیف نیست، اما عملکرد فوق‌العاده‌ای هم در مقایسه با بودجه‌ی ۱۷۵ میلیون دلاری فیلم حساب نمی‌شود. با این حال، چنین فروشی می‌تواند «بازیکن شماره یک آماده» را در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم خانگی ۲۰۱۸ قرار بدهد. اگر فیلم بتواند فروش جهانی ۳۶۹ میلیون دلاری «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed) را پشت سر بگذارد، دومین فیلم پرفروش هالیوود در دنیا هم نام خواهد گرفت. آن هم با حدود ۳/۴ برابر کمتر از درآمد یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلاری فعلی «بلک پنتر». اگر «بازیکن شماره یک آماده» به عملکرد عالی‌اش در چین ادامه بدهد می‌تواند خودش را از اکشن‌های فانتزی‌ای مثل «لبه‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) با ۳۷۰ میلیون دلار فروش جهانی و «مد مکس: جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road) با ۳۷۸ میلیون دلار فروش جهانی جدا کند. شاید هم فیلم در تمام دنیا مثل بمب صدا کند که در آن صورت شاهد عملکردی شبیه به «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» (۱۶۸ میلیون فروش خانگی / ۱۶۸ میلیون فروش در چین / ۵۶۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۸۵ میلیون دلار بودجه) یا بهتر خواهیم بود. موفقیت بهتر این فیلم برای خود برادران وارنر خواهد بود. آنها یک‌بار دیگر با اشاره به «بازیکن شماره یک آماده» می‌توانند بگویند که چیزی بیشتر از دنیای سینمایی دی‌سی و چالش‌هایی که این فیلم‌ها به همراه می‌آورند هستند. بنابراین حتی اگر فیلم فقط سرمایه‌اش را برگرداند یا کمتر از «جاستیس لیگ» (Justice League) یا «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight)‌ بفروشد، کماکان یک پیروزی محسوب می‌شود. چون اگر مدیریت دنیاهای سینمایی برای پولسازی دردساز است، فیلم‌های بزرگ مستقل طوری هستند که شکستشان کم دردتر و موفقیتشان شیرین‌تر است.
    تحلیلگران بزرگ‌ترین دلیل موفقیت «بازیکن شماره یک آماده» را به خاطر این می‌دانند که فیلم فقط به ارجاعاتش به فرهنگ عامه نمی‌نازد، بلکه آنها حکم ویترینی را دارند که محتوای اصلی‌اش را حفظ می‌کنند. چیزی که درباره‌ی موفقیت «دنیای ژوراسیک» و «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» هم صدق می‌کند. هر دو اقتباس‌هایی از روی آی‌پی‌های شناخته‌شده‌ای هستند که مورد توجه‌ی کسانی که به آن آی‌پی‌ها علاقه دارند قرار می‌گیرند، اما همزمان کسانی که چیز درباره‌شان نمی‌دانند را نیز جذب می‌کنند. البته که از «بازیکن شماره یک آماده» انتظار نمی‌رود که چیزی نزدیک به درآمد ۹۴۵ میلیون دلاری «جومانجی ۲» بفروشد، چه برسد به یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار درآمد «دنیای ژوراسیک». اما هر دو فیلم بیشتر به این دلیل موفق ظاهر شدند که از آی‌پی و برند به عنوان ایستگاه شروع، نه به عنوان مقصد استفاده کردند. ایده‌ی گرفتار شدن دواین جانسون، کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان در یک بازی ویدیویی به خودی خودش هیجان‌انگیز است. حالا قرار گرفتن نام «جومانجی» روی آن فقط حکم جذابیت بیشتر را دارد. «دنیای ژوراسیک» شاید برای «ژوراسیک»‌باز‌های حرفه‌ای مثل ما مشکل‌‌دار باشد، اما برای عموم مردم حکم ماجراجویی دایناسوری پاپ‌کورنی جذابی را داشت. طبق نظر تحلیلگران اگرچه کسانی که متوجه ایستر اگ‌های «بازیکن شماره یک آماده» شوند بیشتر از آن لـ*ـذت می‌برند، اما حتی اگر بدون اطلاع از آنها به تماشای فیلم بنشینید هم با آن ارتباط برقرار می‌کنید. به قول منتقدان «بازیکن شماره یک آماده» فیلمی است که قبل از هرچیز فرم کارگردانی اسپیلبرگ در سکانس‌های اکشن و تعقب و گریز را به رخ می‌کشد. حالا آن وسط کینگ کونگ هم از ساختمان‌ها بالا می‌رود و موتور آکیرا هم در حال ویراژ دادن دیده می‌شود.
    ff01c87c-a3be-4324-8489-3fab6eedb135.jpg

    دومین تازه‌اکران این هفته اما «خشم» (Acrimony)، جدیدترین فیلم تایلر پری است که تاراجی پی. هنسون را در نقش اصلی دارد. این فیلم کارش را با کسب ۱۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار از اکران در دو هزار و شش سینما شروع کرد. احتمالا «خشم» آخرین فیلم تایلر پری است که توسط لاینزگیت پخش می‌شود. چرا که او به تازگی با پارامونت قرارداد امضا کرده است. «خشم» از زمان «باشگاه مامان‌های مجرد» (The Single Mom’s Club) از چهار سال پیش تاکنون، اولین فیلم تایلر پری است که جزو مجموعه‌ی «مدیا» (Madea) نیست. همچنین «خشم» اولین درام غیرمدیایی تایلر پری از زمان «وسوسه» (Temptation) در سال ۲۰۱۳ محسوب می‌شود. از آن زمان تاکنون تاراجی پی. هنسون بعد از حضور در سریال «امپراتوری» (Empire) کم و بیش بدل به یک ستاره‌ شده است. «خشم» اولین‌باری نیست که تایلر پری و تاراجی پی. هنسون با هم همکاری می‌کنند. هنسون نقش اصلی «خودم می‌تونم به تنهایی گند بزنم» (I Can Do Bad All by Myself) در سال ۲۰۰۹ را برعهده داشت. آن فیلم اکرانش را با کسب ۲۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار شروع کرد و به ۵۱ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. روی هم رفته افتتاحیه‌ی ۱۷/۱ میلیون دلاری «خشم» جزو پایین‌ترین افتتاحیه‌های تایلر پری قرار می‌گیرد، اما بدون‌شک بهتر از افتتاحیه‌ی «مری مغرور» (Proud Mary) با حضور هنسون از ماه ژانویه امسال است. تحلیلگران فکر می‌کنند این فیلم می‌تواند به ۳۵ میلیون دلار فروش خانگی از ۲۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. این یعنی ۱۹ فیلم تایلر پری در مجموع ۹۳۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی برای لاینزگیت فروخته‌اند. دومین تازه‌اکران نیمه‌گسترده‌ی این فیلم «خدا نمرده است: نوری در تاریکی» (God’s Not Dead: A Light in Darkness) بود. سومین قسمت از این مجموعه درام‌های دینی در یک هزار و ۶۹۳ سینما روی پرده رفت، اما حتی به افتتاحیه‌ی دو فیلم قبلی نزدیک هم نشد. اگر یادتان باشد «خدا نمرده است» با وجود اینکه توسط ناشر کوچکی عرضه می‌شد، اما در بین درام‌های دینی به درآمد بزرگی دست پیدا کرد. فیلم‌های دینی موفق معمولا از استودیوهای بزرگی مثل فاکس، سونی، لاینزگیت و غیره هستند که شامل «روح سوار» (Soul Surfer)، «بهشت واقعی است» (Heaven Is For Real) یا «فقط می‌تونم تصورشو کنم» (I Can Only Imagine) می‌شوند. راستی حالا که حرفش شد باید بدانید که «فقط می‌تونم تصورشو کنم» روز هفدهم اکرانش را با کسب ۵۵ میلیون دلار به پایان رساند. موفقیتی که جایی برای عرض اندام فیلم‌های دینی دیگری مثل «پُل: فرستاده‌ی مسیح» (Paul, Apostle of Christ) یا «خدا نمرده است ۳» باقی نگذاشت. در نتیجه اکران فوق‌العاده ضعیف ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «خدا نمرده است ۳» غیرمنتظره نیست و به این معناست که احتمالا نباید انتظار چراغ سبز گرفتن قسمت چهارم این مجموعه را داشته باشیم. حیف شد!
    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول اما بگذارید با «بلک پنتر» شروع کنم که ۱۹ میلیون دلار دیگر از سرتاسر دنیا که شامل ۱۱ میلیون و ۲۶۳ هزار دلار از آمریکای شمالی می‌شود فروخت. این فیلم تاکنون ۶۵۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و یک میلیارد و ۲۷۳ میلیون دلار در دنیا فروخته است که به معنی دستیابی این فیلم به دستاوردهای جدیدی در باکس آفیس است. برای شروع «بلک پنتر» در بین فیلم‌هایی که با ۱۰۰ میلیون دلار به بالا افتتاح شده‌اند در جایگاه سیزدهم بادوام‌ترین فیلم‌های تاریخ گیشه قرار می‌گیرد. درآمد ۱۱ میلیون و ۲۶۳ هزار دلاری «بلک پنتر» در هفته‌ی هفتم اکرانش، آن را پشت سر «خانم داوت‌فایر» (Mrs. Doubtfire) با ۱۱ و نیم میلیون دلار، «نقطه‌ی کور» (The Blind Side) ‌با ۱۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار، «یخ‌زده» (Frozen) با ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار، «مصائب مسیح» (The Passion of Christ) با ۱۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، «تایتانیک» (Titanic) با ۲۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار و «آواتار» (Avater) با ۳۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در رده‌ی هفتم بهترین فروش‌های هفته‌ی هفتم قرار می‌دهد. این نکته را نباید فراموش کنیم که همه‌ی این فیلم‌ها به جز «مصائب مسیح»، برخلاف «بلک پنتر» از موقعیت کریسمس یا سال جدید برای افزایش فروششان بهره بـرده‌اند. مهم‌ترین دستاورد «بلک پنتر» در جریان این هفته این بود که بالاخره موفق شد درآمد خانگی «دنیای ژوراسیک» را پشت سر بگذارد. این فیلم تاکنون ۶۵۲ و نیم میلیون دلار در خانه فروخته که آن را بالاتر از درآمد ۶۵۲ میلیون و ۲۷۰ هزار دلاری «دنیای ژوراسیک» قرار می‌دهد. این رقم «بلک پنتر» را بدون احتساب نرخ تورم به چهارمین فیلم پرفروش تاریخ باکس آفیس خانگی تبدیل می‌کند. این یعنی ساخته‌ی رایان کوگلر پرفر‌وش‌ترین فیلمی است که در برحه‌ی ماه دسامبر/قبل از کریسمس اکران نشده است. چرا که «تایتانیک» (۱۹ دسامبر ۱۹۹۷)، «آواتار» (۱۸ دسامبر ۲۰۰۹) و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۱۸ دسامبر ۲۰۱۵) هر سه فیلم‌هایی هستند که تقریبا در یک روز یکسان روی پرده رفته‌اند. تازه وقتی این نکته را در نظر می‌گیریم عملکرد «بلک پنتر» دیوانه‌وارتر از چیزی که است به نظر می‌رسد.
    قبل از اینکه مسئله‌ی تورم را به میان بکشید، باید بدانید که «بر باد رفته» (۱۹۷ میلیون دلار فروش اولیه / یک میلیارد و ۸۵۴ میلیون دلار امروز) در روز ۱۵ دسامبر ۱۹۳۹ اکران شده بود. در بین ۱۵ فیلم برتر تاریخ از نظر تعداد بلیت‌های فروخته شده، هشت‌تای آنها که شامل «بر باد رفته»، «تایتانیک»، «دکتر ژیواگو» (Doctor Zhivago)، «جن‌گیر» (The Exorcist)، «سفید برفی و هفت کوتوله»، «نیرو برمی‌خیزد»، «۱۰۱ سگ خالدار» (101 Dalmatians) و «آواتار» می‌شود در روزهای بین ۱۵ تا ۲۶ دسامبر اکران شد‌ه‌اند. اینکه «بلک پنتر» موفق شده بدون کمک گرفتن از تعطیلات کریسمس یا حتی بدون بهره بردن از فصل تابستان به چنین دستاوردی دست پیدا کند نباید نادیده گرفته شود. «بلک پنتر» با اینکه به مصاف با بزرگانی مثل «گنجشک سرخ» (Red Sparrow)، «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، «توم ریدر» (Tomb Raider) و «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» (Pacific Rim: Uprising) رفت، اما طوری رفتار کرد که انگار تنها فیلم بزرگ حاضر در بازار است. همچنین «بلک پنتر» پرفروش‌ترین فیلمی است که تمام درآمدش را در طول یک سال یکسان به دست آورده است. در حالی که فیلم‌هایی مثل «تایتانیک» و «آواتار» بخش مهمی از پول‌هایش را در پایان یک سال و آغاز سال بعدی به دست آوردند. راستی، «بلک پنتر» با کسب یک میلیارد و ۲۷۹ میلیون دلار مجموع درآمد جهانی «یخ‌زده» را نیز پشت سر گذاشت تا در بین ۱۰ فیلم پرفروش تاریخ دنیا قرار بگیرد. حداقل تا وقتی که «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) از راه برسد و آن را به جایگاه یازدهم پایین بیاندازد. «بلک پنتر» احتمالا تا هفته‌ی آینده مجموع درآمد خانگی ۶۵۹ میلیون دلاری «تایتانیک» را پشت سر خواهد گذاشت.
    90c9f125-a02b-4c19-ac45-7623331247af.jpg

    اما بگذارید یکراست برویم سراغ «توم ریدر» که این هفته موفق شد مجموع درآمد «فرقه‌ی اساسین» (Assassin’s Creed)‌ را پشت سر بگذارد. از آنجایی که آلیسیا ویکاندر و مایکل فاسبندر با یکدیگر ازدواج کرده‌اند. بنابراین می‌توان تصور کرد که احتمالا بین آنها سر اینکه کدامیک از فیلم‌های ویدیو گیمی‌شان بهتر از دیگری در گیشه ظاهر می‌شود رقابت مخفیانه‌ای وجود داشته است. خلاصه داستان ماجراجویی لارا کرافت به تازگی موفق شد تا ماجراجویی کالوم لینچ را در باکس آفیس جهانی پشت سر بگذارد. «توم ریدر» به لطف فروش خارجی خوبش تاکنون ۲۴۵ میلیون دلار فروخته است که در مقابل درآمد ۲۴۰ میلیون دلاری «فرقه‌ی اساسین» قرار می‌گیرد. البته که کار «توم ریدر» هنوز تمام نشده است. این فیلم احتمالا دوره‌ی اکران خانگی‌اش را با کسب چیزی دور و اطراف ۶۰ میلیون دلار به پایان خواهد رساند. یا چیزی بیشتر از درآمد خانگی ۵۵ میلیون دلاری «فرقه‌ی اساسین». این ارقام باشکوهی برای هر دوی این فیلم‌ها نیست، اما محصول ام‌جی‌ام و برادران وارنر فقط ۹۵ میلیون دلار خرج برداشته، در حالی که فاکس قرن بیستم ۱۲۵ میلیون دلار خرج ساخت «فرقه‌ی اساسین» کرد. بماند که واکنش منتقدان به «توم ریدر» خیلی ملایم‌تر و مهربانانه‌تر نسبت به «فرقه‌ی اساسین» بود. بنابراین «توم ریدر» به زودی «رزیدنت ایول: انقراض» (Resident Evil: Extinction) با ۵۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروش را پشت سر خواهد گذاشت تا به دهمین فیلم ویدیو گیمی پرفروش در گیشه‌ی خانگی تبدیل شود. هر دو فیلم مثل اکثر اقتباس‌های ویدیو گیمی ۲۵ سال گذشته، اکثر پولشان را از کشورهای خارجی به جای آمریکای شمالی به دست آوردند. «فرقه‌ی اساسین» ۷۷ درصد و «توم ریدر» ۷۹ درصد از فروششان را از کشورهای خارجی به دست آورده‌اند. راستی حتی اگر «توم ریدر»‌ بتواند به ۶۰/۲ میلیون دلار برسد هم می‌تواند جایگاه هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های ویدیو گیمی گیشه‌‌ی خانگی را به دست بیاورد. در حقیقت اگر دفعه‌ی بعد برایتان سوال شد که چرا هالیوود دست از ساختن اقتباس‌های ویدیو گیمی نمی‌کشد، یادتان باشد که همین استقبال خوب کشورهای خارجی از این‌جور فیلم‌ها یکی از دلایلی است که آنها به دنبال ساخت فرانچایزهای ویدیو گیمی موفق هستند.
    بالاخره از ۱۰ فیلم ویدیو گیمی که از مرز ۲۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده‌اند به‌طور میانگین ۷۷/۳۹ درصد از درآمدشان را از کشورهای خارجی به دست آورده‌اند. راستش اگر قسمت اول «توم ریدر» که ۵۲ درصد از فروش ۲۷۴ میلیون دلاری‌اش را از کشورهای خارجی به دست آورده را از این معادله حذف کنیم، میانگین کلی درآمد خارجی ۹ فیلم ویدیو گیمی برتر در مقایسه با فروش خانگی، به ۸۰/۱ درصد افزایش پیدا می‌کند. «رزیدنت ایول: آخرین فصل» با ۳۱۲ میلیون دلار (که فقط ۱۵۹/۵ میلیون دلارش از چین است) در جایگاه چهارم فهرستِ جهانی قرار دارد، اما از بیست و چهار فیلمِ گیشه‌ی خانگی در رده‌ی بیست و چهارم قرار دارد. چرا که با کسب ۹۱ درصد از فروشش از کشورهای خارجی، رکورددار است. «وارکرفت»، محصول یونیورسال حداقل برای یک هفته در چین قوی ظاهر شد و ۲۱۳ و نیم میلیون دلار از ۴۳۳ میلیون دلار فروش جهانی‌اش را از یک منطقه به دست آورد، اما حتی پرفروش‌ترین فیلم ویدیو گیمی در دنیا هم در مقایسه با انتظاراتی که ازش می‌رفت، خرج‌های تبلیغاتش و بودجه‌اش یک شکست تمام‌عیار محسوب می‌شود و در جایگاه بیستم پرفرش‌ترین فیلم‌های ویدیو گیمی گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد. نکته‌ی جالب قضیه این است که استانداردها در حوزه‌ی فیلم‌های ویدیو گیمی آن‌قدر پایین است که درآمد ۲۴۵ میلیون دلاری «توم ریدر» کافی است تا آلیسیا ویکاندر را به جایگاه هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ این جدول برساند. پس در حال حاضر این فیلم فقط «توم ریدر» (۲۷۴ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرت» (۳۰۰ میلیون دلار)، «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (۳۱۲ میلیون دلار)، «پرندگان خشمگین» (۳۵۲ میلیون دلار)، «شاهزاده‌ی پارسی: شن‌های زمان» (۳۳۰ میلیون دلار) و «وارکرفت» (۴۳۳ میلیون دلار) را جلوتر از خودش می‌بیند. باید صبر کرد و دید آیا ویکاندر می‌تواند سه پله‌ی دیگر خودش را بالا بکشد یا حداقل جایی در بین «توم ریدر» و «رزیدنت ایول: آخرت» قرار بگیرد یا نه. اینکه برنده‌ی مبارزه‌ی ویکاندر و فاسبندر، یک خانم بوده است باز دوباره ثابت می‌کند که فیلم‌های ویدیو گیمی‌ای که از شخصیت‌های اصلی زن بهره می‌برند شانس پیروزی بیشتری دارند. راستش در گیشه‌ی آمریکای شمالی «توم ریدر»، «وارکرفت» را شکست داده است. مجموعه‌های «رزیدنت ایول»، «توم ریدر» و «سایلنت هیل» هم نشان می‌دهند که مردم ترجیح می‌دهند در زمینه‌ی فیلم‌های ویدیو گیمی به جای یک مرد، دنبال‌کننده‌ی داستان یک زن باشند. پس شاید استودیوها باید به جای تلاش برای اقتباس «آنچارتد» (Uncharted)، تمرکزشان را روی اقتباس «بایونتا»‌ها (Bayonetta) و «متروید»‌ها (Metroid) بگذارند.
    در جایگاه پنجم چارت «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» را داریم که ۹ میلیون و ۲۰۵ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی ضعیف ۴۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم با ۲۰۰ میلیون دلاری از سرتاسر دنیا به دست آورده، وضعیت بهتری در کشورهای خارجی دارد، اما هیچ نشانه‌ای از تبدیل شدنش به یک دنباله‌ی غیرمنتظره وجود ندارد. به این ترتیب یونیورسال بار دیگری به خاطر ادامه دادن فرانچایزی که بهش احتیاج نداشتند مثل «شکارچی: جنگ زمستان» (The Huntsman: Winter's War) و سعی در کپی‌برداری از روی کار رقیب مثل «مومیایی» (The Mummy) به مشکل برخورده است. انیمیشن «شرلوک نومز» (Sherlock Gnomes)، محصول پارامونت ۷ میلیون دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۲۲ میلیون و ۸۲۰ هزار دلار رساند. مجموع فروش جهانی ۳۰/۸ میلیون دلاری این فیلم بد نمی‌بود اگر بودجه‌‌اش این‌قدر زیاد نبود (۵۹ میلیون دلار). کمدی درام «با عشق، سیمون» (Love, Simon) چهار میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و مجموع درآمد ۱۷ روزه‌اش را به ۳۲ میلیون و ۱۴۰ هزار دلار رساند که دوام خوبی برای این فیلم ۱۷ میلیون دلاری است. «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، محصول والت دیزنی ۴ میلیون و ۶۹۴ هزار دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع فروش ۲۴ روزه‌اش را به ۸۳ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار و مجموع فروش جهانی‌اش را به ۱۰۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند. این رقم نتیجه‌ی ضعیفی برای فیلم فانتزی‌ای است که ۱۰۳ میلیون دلار خرج ساختش شده است. در عوض «کوکو» (Coco) تاکنون ۷۸۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «جزیره‌ی سگ‌ها» (Isle of Dogs) تعداد سینماهایش را به ۱۶۵ سالن افزایش داد و ۲ میلیون و ۸۱۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموع فروش ۱۰ روزه‌ی ۵ میلیون و ۹۱۷ هزار دلار دست پیدا کرد. «دیوانه» (Unsane)، جدیدترین فیلم استیون سودربرگ با سقوط آزاد روبه‌رو شد، یک میلیون و ۴۴۰ هزار دلار از اکران در یک هزار و ۹۲۹ سینما به دست آورد و به مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. تعداد سینماهای «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) به خاطر تعطیلات عید پاک به ۷۸۴ سالن افزایش یافت که منجر به کسب ۶۹۰ هزار دلار دیگر شد تا مجموع فروش خانگی این فیلم به ۱۷۲ میلیون و ۵۰۰ دلار برسد. پس این فیلم رسما تاکنون ۱۹/۵ برابر افتتاحیه‌ی ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری‌اش فروخته است.

    e8c931cf-7231-439d-8911-b0950b017a72.jpg

    راستی، این هفته وبسایت ددلاین گزارشش در رابـ ـطه با پرسودترین و بزرگ‌ترین شکست‌های سال ۲۰۱۷ را هم منتشر کرد. طبق این گزارش فیلم‌های «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۴۱۷ و نیم میلیون دلار سود خالص)، «دیو و دلبر» (۴۱۴/۷ میلیون دلار)، «من نفرت‌انگیز ۳» (۳۶۶/۲ میلیون دلار)، «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (۳۰۵/۷ میلیون دلار)، «آن» (۲۹۳/۷ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۲۵۲/۹ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۲۰۰/۱ میلیون دلار)، «ثور: رگناروک» (۱۷۴/۲ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان ۲» (۱۵۴/۷ میلیون دلار) و «برو بیرون» (۱۲۴/۳ میلیون دلار) جزو ۱۰ فیلم بلاک‌باستر سودآور سال ۲۰۱۷ قرار می‌گیرند. وقتی باب ایگر قبول کرد تا ۴ میلیارد دلار برای خرید لوکاس‌فیلم خرج کند، احتمالا حتی او تصورش را هم نمی‌کرد که سه فیلم اول سری جدید «جنگ ستارگان» با وجود یک و نیم میلیارد دلار مجموع سود خالصشان، بتوانند نزدیک به ۴۰ درصد از رقم پرداخت شده برای خرید این کمپانی را بازگردانند. البته قابل‌ذکر است که سود ۴۱۷/۵ میلیون دلاری «آخرین جدای» ۴۶ درصد کمتر از سود خالص ۷۸۰/۱ میلیون دلاری «نیرو برمی‌خیزد» است. اما در حالی که خرج و مخارج بازیگران و دستندرکاران «آخرین جدای» ۹۸/۷ میلیون دلار شده است، این رقم برای «نیرو برمی‌خیزد» ۱۴۳/۵ میلیون دلار بود که ظاهرا بخش زیادی‌ از آن به خاطر حقوق بالای هریسون فورد بوده است. این در حالی است که دیزنی تا چند ماه دیگر «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» را برای اکران دارد و اپیزود هشتم «جنگ ستارگان» به کارگردانی جی.جی. آبرامز هم برای اکران در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹ برنامه‌ریزی شده است. این اما پایان کار نیست. دیزنی پنج‌تا از ۱۰ فیلم سودآور برتر ۲۰۱۷ را در اختیار دارد. سود ۴۱۴/۷ میلیون دلاری «دیو و دلبر» آن را بالاتر از «کتاب جنگل» (۲۵۸/۱ میلیون دلار سود خالص) و «مالفیسنت» (۱۹۰/۸ میلیون دلار) به سودآورترین بازسازی انیمیشن‌های کلاسیکش تبدیل کرده است. حتی بیشتر از سود ۲۹۶/۶ میلیون دلاری «در جستجوی دوری» که پارسال به یک میلیارد دلار فروش جهانی دست پیدا کرد. با وجود فیلم‌هایی مثل «دامبو» (Dumbo) به کارگردانی تیم برتون برای اکران در ۲۹ مارس ۲۰۱۹، «علاالدین» (Aladdin) به کارگردانی گای ریچی برای اکران در ۲۴ می ۲۰۱۹، «شیر شاه» (The Lion King) به کارگردانی جان فاوورو برای اکران در ۱۹ جولای ۲۰۱۹ و «مولان» (Mula ) به کارگردانی نیکی کارو برای اکران در ۲۷ مارس ۲۰۲۰ انتظار داشته باشید که دیزنی حالاحالاها این رتبه را در اختیار خود نگه دارد.
    سودآورترین فیلم بعدی دیزنی اما «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» است. فرق همکاری سونی با مارول با دفعه‌های قبل چه بود؟ در همین حد بدانید که سود ۲۰۰/۱ میلیون دلاری «بازگشت به خانه» ۱۸۴ درصد بیشتر از سود ۷۰/۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» بود. مجموع درآمد جهانی ۶۶۴/۲ میلیون دلاری «بازگشت به خانه» مقداری بیشتر از مجموع درآمد ۶۴۰/۲ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» بود، اما تمام خرج‌های جانبی فیلم تام هالند ۱۹ درصد کمتر از فیلم اندرو گارفیلد بوده است. فیلم بعدی دیزنی «ثور: رگناروک» است که سود ۱۷۴/۲ میلیون دلاری‌اش بیشتر از سود ۱۳۹/۴ میلیون دلاری «ثور: دنیای تاریک» بود. با وجود افزایش بودجه از ۱۷۰ میلیون دلار به ۱۸۰ میلیون دلار در فیلم جدید و افزایش دستمزدها از ۱۲ میلیون دلار به ۵۰ میلیون دلار در فیلم جدید، در عوض درآمد جهانی «رگناروک» از سینما و تلویزیون ۱۲ درصد بیشتر از «دنیای تاریک»‌ بوده است. همچنین باکس آفیس چین که فقط ۲۷ درصد از درآمدها را به دیزنی بازمی‌گرداند از ۵۵/۳ میلیون دلار در «دنیای تاریک»، به ۱۱۲/۲ میلیون دلار در «رگناروک» افزایش پیدا کرد که به معنای رشد ۱۰۳ درصدی است. حضور بعدی ثور در «اونجرز: جنگ اینفینیتی» خواهد بود که ۲۷ آوریل ۲۰۱۸ روی پرده خواهد رفت. فیلم آخر دیزنی «نگهبانان کهکشان ۲» است. فیلمی که اگرچه درآمد جهانی بیشتری نسبت به قسمت اول داشت، اما سود ۱۵۴/۷ میلیون دلاری‌اش کمتر از سود ۲۰۴/۲ میلیون دلاری قسمت اول است. چرا؟ خب، دستمزدها از ۴۵ میلیون دلار در فیلم اول به ۶۰ میلیون دلار در فیلم دوم افزایش پیدا کردند. همچنین از آنجایی که با یک دنباله سروکار داریم، درآمد جهانی سینمایی و تلویزیونی فیلم هم با ۴۳ درصد افت مواجه شد و از ۲۳۷/۴ میلیون دلار در فیلم اول به ۱۳۴/۸ میلیون دلار سقوط کرد. اما بگذارید از «من نفرت‌انگیز ۳» به عنوان سومین فیلم سودآور ۲۰۱۷ هم بگوییم که اگرچه سود ۳۶۶/۲ میلیون دلاری‌اش کمتر از «مینیون‌ها» (۵۰۲/۳ میلیون دلار) بود، اما فاصله‌ی زیادی از قهرمان سال گذشته یعنی «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۳۷۴/۶ میلیون دلار) نداشت. مقدار دستمزدهای «من نفرت‌انگیز ۳» ۳۵ میلیون دلار است که بیشتر از فیلم‌های قبلی استودیوی ایلومینیشن یعنی «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۱۵ میلیون دلار) و «آواز بخوان» (۲۰ میلیون دلار) است. دلیلش به خاطر استیو کارل است که حضورش در «من نفرت‌انگیز ۳» به صداپیشگی برای دو شخصیت افزایش پیدا کرده بود. فیلم بعدی ایلومینیشن «گرینچ» (The Grinch) است که بندیکت کامبربچ را در نقش اصلی دارد.
    bbb63abe-328b-421f-8788-abd3d69979a2.jpg

    در رتبه‌ی چهارم «جومانجی ۲» (۹۴۳ میلیون دلار فروش جهانی) قرار دارد که در چهار سال گذشته پرسودترین فیلم سونی محسوب می‌شود. سود ۵۰۳/۷ میلیون دلاری «جومانجی ۲» ۵۳ درصد بیشتر از سود ۲۰۰/۱ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» است. مجموع بودجه و دستمزدها که ۲۵۲ میلیون دلار است برای چنین فیلمی عادی است. همچنین تمام خرج و مخارج جانبی فیلم ۷۳۰ میلیون دلار شده است که فقط ۹۰ میلیون دلارش در جیب ستارگانش رفته است. در رده‌ی پنجم «آن» (It) قرار دارد. برخلاف ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلاری که برادران وارنر خرج ساخت فیلم‌های ابرقهرمانی دی‌سی می‌کند، این کمپانی فقط ۳۵ میلیون دلار خرج تهیه‌ی «آن» کرد. رقمی که اگرچه در مقایسه با بودجه‌ی ۱۹/۵ میلیون دلاری «احضار» (The Conjuring) بالاست، اما با توجه به عملکرد غول‌آسای «آن» اصلا مهم نیست. «آن» با وجود ۳۲۷/۴ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۰۰/۴ میلیون دلار فروش جهانی، پرفروش‌ترین فیلم ترسناک تاریخ است که «جن‌گیر» (۲۳۲/۹ میلیون دلار خانگی و ۴۴۱/۳ میلیون دلار جهانی) را نیز به عنوان رکورددار قبلی پشت سر می‌گذارد. سود ۲۹۳/۷ میلیون دلاری «آن»، این فیلم را در این زمینه بالاتر از «برو بیرون» (۱۲۴/۳ میلیون دلار)، «احضار» (۱۶۱/۷ میلیون دلار) و «احضار ۲» (۹۸/۳ میلیون دلار) جای می‌دهد.
    در رتبه‌ی ششم فیلم دیگری از برادران وارنر را داریم: «واندر وومن». اگرچه درآمد کلی ۶۸۱/۵ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن» بیشتر از درآمد کلی ۶۵۹/۱ میلیون دلاری «واندر وومن» است، اما فیلم پتی جنکینز با ۲۵۲/۹ میلیون دلار سود خالص، ۱۳۹ درصد بیشتر از «بتمن علیه سوپرمن» (۱۰۵/۷ میلیون دلار سود خالص) سودآور بوده است. نه تنها بودجه‌ی ۱۴۹ میلیون دلاری «واندر وومن» کمتر از بودجه‌ی ۲۵۰ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن» است، بلکه دستمزد بازیگران و سازندگانش ۳۸/۵ میلیون دلار بوده که در برابر مقدار دستمزد ۸۰/۳ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن» قرار می‌گیرد که اکثرش در جیب زک اسنایدر، بن افلک و هنری کویل رفته است. نکته‌ی مهم این است که دستمزد پتی جنکینز و گل گدوت برای «واندر وومن ۲» افزایش پیدا خواهد کرد. در نهایت به «برو بیرون»، دهمین فیلم پرسود ۲۰۱۷ می‌رسیم. سود خالص ۱۲۴/۸ میلیون دلاری «برو بیرون» در مقایسه با فیلم‌های ترسناک کم‌خرجی مثل «احضار ۲» (۹۸/۳ میلیون دلار) و «پاکسازی: سال انتخابات» (۴۴/۶ میلیون دلار) خیلی بیشتر است. در بین فیلم کم‌خرج‌تری که به سودهای بزرگی دست پیدا کرده‌اند هم «آنابل: خلقت» (۱۰۸/۷ میلیون دلار سود خالص)، «گسست» (۶۸/۲ میلیون دلار)، «سفر دختران» (۶۶/۱ میلیون دلار)، «اعجوبه» (۵۵/۲ میلیون دلار) و «بیبی راننده» (۵۱/۵ میلیون دلار) قرار دارند. اما مدال‌های بدترین عملکردهای سال ۲۰۱۷ به «شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر» (۱۵۳/۲ میلیون دلار)، «ماشین‌های هیولایی» (۱۲۳/۱ میلیون دلار)، «قول» (۱۰۲/۱ میلیون دلار)، «دیوار بزرگ» (۷۴/۵ میلیون دلار) و «طوفان جغرافیایی» (۷۱/۶ میلیون دلار) می‌رسد که رقم‌های داخل پرانتز نشان‌دهنده‌ی مقدار پولی است که هرکدام از این فیلم‌ها برای استودیوهایشان از دست داده‌اند.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ Ready Player One ۴۱/۷ میلیون دلار
    ۲ Tyler Perry's Acrimony ۱۷/۱ میلیون دلار
    ۳ Black Panther ۱۱/۴ میلیون دلار
    ۴ I Can Only Imagine ۱۰/۴ میلیون دلار
    ۵ Pacific Rim Uprising ۹/۳ میلیون دلار
    ۶ Sherlock Gnomes ۷ میلیون دلار
    ۷ Tomb Raider ۴/۹ میلیون دلار
    ۸ A Wrinkle in Time ۴/۸ میلیون دلار
    ۹ Love, Simon ۴/۷ میلیون دلار
    ۱۰ Paul, Apostle of Christ ۳/۴ میلیون دلار
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    گزارش باکس آفیس: فیلم ترسناک A Quiet Place صدرنشین شد
    در گزارش باکس آفیس این هفته درباره عملکرد فیلم ترسناک A Quiet Place و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.
    گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم ترسناک «یک مکان ساکت» (A Quiet Place)‌ شروع می‌کنیم که به ناجی پارامونت تبدیل شد. این کمپانی حدود دو سال است که در جستجوی یک موفقیت بی‌حرف و حدیث است و بالاخره این کمک در قالب فیلم کم‌خرجی از راه رسید که کسی فکرش را نمی‌کرد که همان قهرمان موعود پارامونت باشد. «یک مکان ساکت» اکرانش را با کسب رقم فک‌انداز ۵۰ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه آغاز کرد. در همین حد بدانید که این رقم از زمان «پیشتازان فضا: فراتر» (Star Trek Beyond) در جولای ۲۰۱۶ تاکنون، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی این کمپانی محسوب می‌شود و همچنین دومین افتتاحیه‌ی بزرگ آنها از زمان «ماموریت غیرممکن: ملت سرکش» (Mission Impossible: Rouge Nation) از جولای ۲۰۱۵ تاکنون به شمار می‌رود. این در حالی است که این رقم، «یک مکان ساکت» را بالاتر از«بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One) و یک پله پایین‌تر از «بلک پنتر» (Black Panther) در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه در میان فیلم‌های ۲۰۱۸ هم قرار می‌دهد. راستی، افتتاحیه‌ی ۵۰ میلیون دلاری «یک مکان ساکت» یعنی این فیلم پشت سر افتتاحیه‌ی ۵۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری «روستا» (The Village)، ساخته‌ی ام. نایت شیامالان در رده‌ی دوم بهترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های ترسناک اورجینال تمام ادوار قرار می‌گیرد. ساخته‌ی جان کراسینسکی پشت سر «روستا» با ۵۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه، «پرومتئوس» (Prometheus) با ۵۱ میلیون دلار افتتاحیه، «فعالیت فراطبیعی ۳» (Paranormal Activity 3) با ۵۲ و نیم میلیون دلار افتتاحیه، «هانیبال» (Hannibal) با ۵۸ میلیون دلار افتتاحیه، «جنگ جهانی زد» (World War Z) با ۶۶ میلیون دلار افتتاحیه، «من افسانه‌ام» (I Am Legend) با ۷۷ میلیون دلار افتتاحیه، سه دنباله‌ی «پارک ژوراسیک» و «آن» (It) با ۱۲۳ میلیون دلار افتتاحیه، در بین بهترین افتتاحیه‌های فیلم‌های ترسناک تاریخ قرار می‌گیرد.

    تحلیلگران باور دارند دلیل استقبال مردم از «یک مکان ساکت»، اول از همه نقدهای بسیار مثبت منتقدان و بعد عدم طراحی کمپین‌های تبلیغاتی‌ای است که به‌طرز بی‌موردی شلوغ هستند، کانسپت قوی و جذاب اما ساده و قابل‌فهم فیلم و حلقه‌ی طرفداران نسبی جان کراسینسکی و هم‌بازی‌اش امیلی بلانت است. این در حالی است که کیفیت بالای فیلم‌های ترسناک در طول چند سال اخیر باعث شده تا فیلم‌های این ژانر به یکی از گزینه‌هایی که خود سینماروها آنها را جستجو می‌کنند تبدیل شوند. خود پارامونت هم همیشه احساس می‌کرد این فیلم که به داستان خانواده‌ای گرفتار شدi در بحرانی ناشناخته در مزرعه که برای زنده ماندن از تهدیدی که محاصره‌شان کرده است باید ساکت باشند مورد توجه‌ی عموم مردم قرار بگیرد. از قرار معلوم تماشاگران در اولین نمایش فیلم در جشنواره‌ی «جنوب از جنوب غربی» بعد از آخرین نمای فیلم از هیجان جیغ کشیده بودند. این در حالی است که پارامونت‌ تریلرهای فیلمش را قبل از «جاستیس لیگ» و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» پخش کرده بود. گفته می‌شود مردم در هنگام تماشای تریلر مضطرب‌کننده‌ی فیلم دست از پاپ‌کورن خوردن می‌کشیدند. همچنین پارامونت روی خرید تبلیغات تلویزیونی فیلم قبل از مسابقه‌ی «سوپربول» هم سرمایه‌گذاری کرده بود. آنها برنامه‌ی تاک‌شوی الن دجنرس را برای انتشار اختصاصی دومین تریلرشان انتخاب کردند و خود کراسیسکی هم برای مصاحبه در برنامه‌‌ای که در فوریه پخش شد حاضر شد. اپیزودی که دو هفته قبل از اکران فیلم دوباره تکرار شد. سپس آنها یک تبلیغات ۳۰ ثانیه‌ای هم در جریان پخش اپیزود افتتاحیه‌ی نیم‌فصل دوم فصل هشتم «مردگان متحرک» (The Walking Dead) در ۲۵ فوریه در نظر گرفتند. شاید بهترین حرکت پارامونت پخش فیلم در جشنواره‌ی «جنوب از جنوب غربی» بود که منجر به ایجاد سروصداهای رسانه‌ای زیادی پیرامون فیلم و امتیاز ۱۰۰ درصد مثبت فیلم روی راتن‌تومیتوز شد. خلاصه باید یک نفس راحت برای پارامونتی بکشیم که اگرچه این اواخر با «مادر»(mother) و «نابودی» (Annihilation) فیلم‌های ترسناک تحسین‌شده و کلاسیکی اکران کرده بود، اما هیچ‌وقت موفق نشده بود این فیلم‌ها را به پول تبدیل کند و به اندازه‌‌ای که طرفداران این فیلم‌ها از آنها لـ*ـذت می‌برند، از محصولات خودش لـ*ـذت ببرد. البته که «یک مکان ساکت» در مقایسه با ساخته‌های دارن آرنوفسکی و الکس گارلند عامه‌پسندتر و سرراست‌تر است و طبیعی است که بهتر از آنها مورد استقبال قرار بگیرد، اما تماشای نادیده گرفته شدن فیلم‌های باکیفیت آنها توسط مردم نت‌فلیکس‌زده بدجوری داشت عصبی‌کننده می‌شد. این در حالی بود که فیلم‌های موردانتظارشان مثل «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell) و «کوچک‌سازی» (Downsizing) هم علاوه‌بر نزد منتقدان، در باکس آفیس هم ضعیف ظاهر شده بودند.
    افتتاحیه‌ی ۵۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «یک مکان ساکت»، این فیلم را پشت سر «ماداگاسکار ۳» (Madagascar 3) با ۶۰ میلیون دلار افتتاحیه، «پیشتازان فضا: به درون تاریکی» (Star Trek: Into the Darkness) با ۷۰ میلیون دلار، «جنگ جهانی زد» با ۶۶ میلیون دلار، «ترنسفورمرها: عصر انقراض» (Transformers: The Age of Extinction) با ۱۰۰ میلیون دلار، «لاک‌پشت‌های نینجا» (Mutant Ninjas) با ۶۵ میلیون دلار، «فیلم باب‌اسفنجی» (The SpongeBob Movie) با ۵۵ میلیون دلار، «ماموریت غیرممکن: ملت سرکش» با ۵۵ میلیون دلار و «پیشتازان فضا: فراتر» با ۵۹ میلیون دلار در جایگاه نهم بهترین افتتاحیه‌های آنها در شش سال گذشته قرار می‌گیرد. اگر شش سال به گذشته برگردیم به سال ۲۰۱۲ می‌رسیم. زمانی که مارول به دیزنی پیوست. همچنین آن سال آخرین سالی بود که استودیوی انیمیشن‌سازی دریم‌وورکس در اختیار پارامونت بود. پس یک‌جورهایی می‌توان گفت ۲۰۱۲ همان سالی بود که حکم آغازکننده‌ی دردسرها و سیر نزولی پارامونت را داشت. روی هم رفته «یک مکان ساکت» موفقیت واقعی بزرگی برای این استودیو محسوب می‌شود و اگر دوام طولانی‌مدتی در جدول داشته باشد می‌تواند به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ترسناک اورجینال تاریخ تبدیل شود. اگر فیلم عملکردی شبیه به «گسست» (Split) با ۱۳۸ میلیون دلار فروش از ۴۰ میلیون دلار افتتاحیه داشته باشد، می‌تواند به مجموع درآمد خانگی ۱۷۵ میلیون دلاری «برو بیرون» (Get Out) دست پیدا کند. با اینکه این فیلم نمی‌تواند به مجموع درآمد ۲۹۳ میلیون دلاری «حس ششم» (The Sixth Sense) برسد، اما اگر بتواند دو و نیم برابر افتتاحیه‌اش بفروشد، ۱۲۵ میلیون دلار به جیب خواهد زد که بیشتر از «روستا» (۱۱۵ میلیون دلار) و «فعالیت فراطبیعی ۳» (۱۰۷ میلیون دلار) خواهد بود.
    32c5e1c7-c64e-456b-94f1-e246ee0aa582.jpg
    دومین تازه‌اکران این هفته «مخالفان» (Blockers) است که اکرانش را با رقم قابل‌قبول ۲۱ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه آغاز کرد. ساخته‌ی کِی کنون که مورد واکنش مثبت منتقدان قرار گرفته است، از آن فیلم‌هایی است که احتمالا در طول ماه آینده اکران خوبی را تجربه خواهد کرد. اگر این فیلم عملکردی شبیه به «شب بازی» (Game Night) که یکی از کمدی‌های عامه‌پسند خیلی خوب این اواخر بود داشته باشد به‌طرز خوش‌بینانه‌ای می‌تواند به ۸۳ میلیون دلار فروش از ۲۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. هر چند گرچه هر دوی «یک مکان ساکت» و «مخالفان» شروع فوق‌العاده‌ای داشته‌اند، ولی باید دید رویارویی آنها با بزرگانی مثل «رمپیج» (Rampage) و «حقیقت یا شجاعت» (Truth or Dare) در هفته‌ی آینده چطور پیش خواهد رفت. خبر خوب این است که «مخالفان» بعد از «شب بازی» دومین کمدی استودیویی خوب ۲۰۱۸ است. به نظر می‌رسد افت فاحش کمدی‌های استودیویی در جریان ۲۰۱۷ حداقل تاکنون در سال جدید ادامه پیدا نکرده است. تازه‌اکران بعدی این هفته که در جایگاه هفتم جدول جای گرفته درام زندگینامه‌ای « چاپاکویدیک» (Chappaquiddick) است. این فیلم به تصادف اتوموبیل معروف سناتور تد کندی، برادر جان اف.‌ کندی که منجر به غرق شدن مری جو کوپگنی، کارشناس مسائل سیـاس*ـی در دریاچه‌ای در ماساچوست شد و جنجال‌های زیادی را به همراه داشت و کمپین انتخابات ریاست جمهوری تد کندی را تحت شعاع قرار داد می‌پردازد. این فیلم که در یک هزار و ۵۵۰ سینما روی پرده رفته بود، رقم قابل‌قبولِ ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار را به عنوان افتتاحیه کسب کرد که بالاتر از پیش‌بینی‌های تحلیلگران محسوب می‌شود.
    تازه‌اکران بعدی «فصل معجزه» (The Miracle Season) بود که کارش را در یک هزار و ۷۰۷ سینما آغاز کرد. این درام که براساس رویدادهای واقعی الهام‌برداری شده، به تیم والیبال مدرسه‌ی شهر کوچکی می‌پردازد که سعی می‌کنند با مرگ یکی از بازیکنانشان کنار بیایند. این فیلم که با نقدهای ضد و نقیضی روبه‌رو شده و از سروصدای رسانه‌ای زیادی بهره نمی‌برد، ۴ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه فروخت که کم و بیش به معنی پیروزی است. در نهایت آمازون تریلر «تو واقعا هرگز اینجا نبودی» (You Were Never Really Here)، جدیدترین ساخته‌ی لین رمزی را در سه سینما روی پرده فرستاد. این فیلم تحسین‌شده که خواکین فینیکس را به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش دارد ۱۲۹ هزار و ۹۱۱ دلار فروخت که به معنی میانگین سینما به سینمای قابل‌قبول ۴۳ هزار دلار است. تازه‌اکران محدود بعدی «به پیت تکیه کن» (Lean on Pete) است که چارلی پلامر و استیو بوشمی را در گروه بازیگرانش دارد. فیلم ۵۰ هزار دلار از نمایش در چهار سینما به دست آورد که به معنی میانگین سینما به سینمای کم و بیش خوب ۱۲/۵ هزار دلار است.
    در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی بگذارید با «بلک پنتر» شروع کنیم که ۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر در هشتمین آخرهفته‌ی اکرانش کسب کرد و آن را در جایگاه یازدهم بهترین درآمد هفته‌ی هشتم تاریخ قرار می‌دهد. این رقم مجموع درآمد خانگی فیلم بعد از ۵۲ روزی که از اکرانش می‌گذرد را به ۶۶۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رساند که یعنی «بلک پنتر» رسما بدون احتساب نرخ تورم درآمد ۶۵۹ میلیون دلاری «تایتانیک» (Titanic) را پشت سر گذاشته است تا در جایگاه سوم پرفروش‌ترین فیلم باکس آفیس خانگی تاریخ قرار بگیرد. اینجا جایی است که سفر «بلک پنتر» رسما به انتها می‌رسد. چون دیگر نباید انتظار داشته باشیم که پلنگ سیاه بتواند با کسب ۹۵ میلیون دلار درآمد ۷۶۰ میلیون دلاری «آواتار» و درآمد منحصربه‌فرد ۹۳۷ میلیون دلاری «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» را پشت سر گذارد. «بلک پنتر» تاکنون دور و اطراف ۷۲ میلیون بلیت در دنیایی که نت‌فلیکس مردم را از سینماها فراری می‌دهد فروخته است که برای خودش دستاورد شگفت‌انگیزی محسوب می‌شود. «بلک پنتر» هم‌اکنون با احتساب نرخ تورم در جایگاه سی و چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی قرار دارد. ساخته‌ی رایان کوگلر تاکنون بیشتر از تمام فیلم‌های کمپانی سونی/کلمبیا/ترای‌استار و تمام فیلم‌های لاینزگیت و تمام فیلم‌های استودیوی انیمیشن‌سازی دریم‌وورکس بلیت فروخته است. اگر «بلک پنتر» بتواند «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸ / ۶۸۴ میلیون دلار امروز) را پشت سر بگذارد، آن‌وقت یک پله پایین‌تر از «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲ / ۷۰۶ میلیون دلار امروز) به پرفروش‌ترین فیلم کامیک‌بوکی آمریکای شمالی بدل می‌شود و همچنین به فیلمی تبدیل می‌شود که منهای «جن‌گیر» (The Exorcist)، بیشتر از تمام فیلم‌های برادران وارنر بلیت فروخته است. در این صورت «بلک پنتر» در جایگاه سی‌ام پرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی با احتساب نرخ تورم قرار می‌گیرد و آن موقع تی‌چالا با خیال راحت می‌تواند کُری بخواند که بزرگ‌تر از بتمن و جیمز باند است!
    ff01c87c-a3be-4324-8489-3fab6eedb135.jpg

    «بلک پنتر» همچنین تا حالا مرز یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی را رد کرده است. این فیلم یک پله بالاتر از «یخ‌زده» (یک میلیارد و ۲۷۷ میلیون دلار) و یک پله پایین‌تر از «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار) در جایگاه دهم پرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی قرار دارد. «بلک پنتر» این شانس را دارد تا قبل از به پایان رسیدن اکرانش، «آخرین جدای» را هم پشت سر بگذارد. اگرچه دیزنی با «جنگ ستارگان: آخرین جدای» و «بلک پنتر» سال ۲۰۱۸ را طوفانی شروع کرده است و اگرچه به نظر می‌رسد که «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (Avengers: Infinity War) به صدرنشین بی‌برو برگرد سال تبدیل خواهد شد، اما نباید «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: The Fallen Kingdom) را دست‌کم بگیریم. محصول یونیورسال که در بین «جنگ اینفینیتی» و «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» اکران می‌شود فرصت فوق‌العاده‌ای برای درگیر شدن با کله‌گنده‌های دیزنی دارد. با اینکه تحلیلگران فکر می‌کنند که این فیلم ۱۸۰ میلیون دلاری موفق نخواهد شد تا فروش ۶۵۲ میلیون دلاری خانگی و یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون دلاری جهانی فیلم قبلی مجموعه را تکرار کند، اما همین تحلیلگران از آن به عنوان یکی از بزرگ‌ترین «هیت»‌های تابستان یاد می‌کنند. با نگاهی به تقویم تابستان «پادشاهی سقوط کرده» تنها فیلم غیردیزنی است که شانس تصاحب صدر جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های تابستان را دارد. «ددپول ۲» (Deadpool 2) شاید بتواند به ۷۵۰ میلیون دلار برسد، اما اگر خرید فاکس توسط دیزنی نهایی شود، پولش در نهایت توی جیب دیزنی خواهد رفت. «ماموریت غیرممکن: فال‌آوت» (Mission Impossible: Fallout)، محصول پارامونت هم سعی می‌کند تا شاید بتواند برای سومین بار متوالی به مرز ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. اما اگر اتفاق غیرمنتظره‌ای نیافتد و مثلا فیلم‌هایی مثل «آسمان‌خراش» (Skyscraper) شگفتی‌آفرین نشوند، دیزنی قرار است تابستان امسال را با فیلم‌هایی مثل «اونجرز: جنگ اینفینیتی»، «سولو»، «شگفت‌انگیزان ۲»، «انت‌من و وسپ» و شاید «کریستوفر رابین» ببلعد.
    بعد از اینکه دیزنی سه ماهه‌ی اول سال ۲۰۱۸ را با «بلک پنتر»، «آخرین جدای»، چین‌خوردگی در زمان» و «کوکو» به تصاحب خودش در آورد و ۲۹ درصد از درآمد کلی باکس آفیس خانگی را به خود اختصاص داد، آنها به احتمال زیاد این حرکت را در سه‌ ماهه‌ی دوم سال نیز تکرار خواهند کرد. این حرف‌ها به این معنی نیست که «هتل ترانسلوانیا ۳» (Hotel Transylvania 3) یا «هشت یار اوشن» (Ocean’s 8) به موفقیت‌های قابل‌توجه‌ای تبدیل نمی‌شوند یا «اکولایزر ۲» (The Equalizer 2) یا «ماما میا ۲» (Mama Mia: Here We Go Again) نسبتا پولساز ظاهر نخواهند شد. اما رقابت با غول‌آسا‌ترین فیلم‌های سال یعنی «پادشاهی سقوط کرده»، «ددپول ۲» و فیلم‌های دیزنی حرف اول را در تابستان امسال خواهند زد. همین موضوع «پادشاهی سقوط کرده» را به مهم‌ترین فیلم حال حاضر صنعت سینما تبدیل کرده است. اگر دیزنی به کمک مارول و لوکاس‌فیلم و پیکسار بتواند بدون دردسر و رقیب جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های تابستان را به خود اختصاص بدهد، آن‌ موقع همان اتفاقی که از خرید فاکس توسط دیزنی از وقوع آن می‌ترسیدیم اتفاق می‌افتد: دیزنی رسما به فرمانروای تمام‌عیار باکس آفیس تبدیل می‌شود. بنابراین «پادشاهی سقوط کرده» تنها فیلم غیردیزنی است که باید به تنهایی با مبارزان دیزنی دست به یقه شده و آنها را ضربه فنی کند. البته که دیزنی در پایان تابستان حتما سهم بیشتر بازار را به دست خواهد آورد، اما حداقل سهم قابل‌توجه‌ای از آن هم به استودیوی دیگری می‌رسد. خبر خوب این است که «پادشاهی سقوط کرده» با وجود تریلرهای نه چندان هیجان‌انگیزش و عدم بهره بردن از ویژگی منحصربه‌فرد تبلیغاتی فیلم قبلی به عنوان جدیدترین فیلم «پارک ژوراسیک» بعد از سال‌ها غیبت، همچنان از قدرت فوق‌العاده‌ای در بین سینماروها بهره می‌برد. به‌طوری که اگر «جنگ اینفینیتی» در حد و اندازه‌ی یک فیلم مارولی همیشگی بفروشد و هیچ فیلم دیگری هم به‌طرز دیوانه‌واری نفروشد، می‌تواند تاج پادشاهی باکس آفیس جهانی تابستان را به چنگ بیاورد.
    اگر فیلم با افت فروش «سریع و خشن ۸» (۲۲۶ میلیون دلار خانگی / یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار جهانی) در مقایسه با «خشن ۷» (۳۵۳ میلیون دلار خانگی / یک میلیارد و ۵۱۶ میلیون دلار جهانی) روبه‌رو شود، کماکان می‌تواند به ۴۱۷ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۳۶۲ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. این بهترین سناریویی است که می‌تواند برای «پادشاهی سقوط کرده» اتفاق بیافتد. چنین حساب و کتابی دربار‌ه‌ی «دنیای گم‌شده» (۲۲۹ میلیون دلار خانگی / ۶۱۸ میلیون دلار جهانی) در مقایسه با «پارک ژوراسیک» (۳۵۷ میلیون دلار / ۹۱۴ میلیون دلار) هم صدق می‌کند؛ اگر «پادشاهی سقوط کرده» با افت فروش قسمت دوم مجموعه در مقایسه با قسمت اول مواجه شود، به ۴۱۸ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۱۲۹ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا می‌کند. حقیقت این است که «دنیای ژوراسیک» کارش را با افتتاحیه‌ی رکوردشکنانه‌ی ۲۰۸ میلیون دلاری‌اش شروع کرد و به ۶۵۲ میلیون دلار درآمد خانگی دست یافت. رقمی که به معنی فروش ۳/۱۲ برابری فیلم نسبت به افتتاحیه‌اش است؛ آماری که حتی از «اونجرز» هم بهتر است. و «دنیای ژوراسیک» در حالی به این ارقام بزرگ دست پیدا کرد که با بزرگانی مثل «پشت و رو» (Inside Out)، «مینیون‌ها» (Minions) و «انت‌من» (Ant-Man) شاخ به شاخ شده بود. «دنیای ژوراسیک» شاید در تضاد با ماهیت واقعی فیلم اورجینال استیون اسپیلبرگ قرار بگیرد، اما در مقایسه با ریبوت‌های بی‌خاصیتی مثل «روز استقلال: بازخیز» (Independence Day: Resurgence) و «ترمیناتور: جنسیس» (Terminator: Genisys)، اکشنِ بلاک‌باسترِ خوش‌ساختی بود که با عموم مردم ارتباط برقرار کرد. خلاصه چه منتظر «پادشاهی سقوط کرده» باشید و چه نباشد، باید امیدوار باشیم که این فیلم به خاطر بالا بردن پرچم فیلم‌های غیردیزنی هم که شده مورد استقبال قرار بگیرد.
    f23e5af2-8373-48cd-a2fa-3b6567c9d8d3.jpg

    ولی از این حرف‌ها که بگذریم به «بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One)، در جایگاه دوم جدول می‌رسیم. جدیدترین ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ در حال حاضر حداقل در زمینه‌ی جدول باکس آفیس جهانی، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های هالیوودی ۲۰۱۸ قرار دارد. محصول برادران وارنر دارد اکران پُرباری را در کشورهای خارجی تجربه می‌کند. این فیلم تا حالا ۱۶۳ میلیون دلار به تنهایی از بازار چین کسب کرده و به ۳۹۱ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۷۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده است. رقمی که آن را در بین اکشن‌های علمی‌-تخیلی سال‌های اخیر، بالاتر از درآمد ۳۷۷ میلیون دلاری «مد مکس: جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road) و درآمد ۳۷۰ میلیون دلاری «لبه‌ی فردا» (Edge of Tomorrow) قرار می‌دهد. همچنین «بازیکن شماره یک آماده» با عبور از «تن‌تن» (۳۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱) به پرفروش‌ترین فیلم غیرایندیانا جونزی اسپیلبرگ از زمان «جنگ دنیاها» در سال ۲۰۰۵ هم تبدیل شده است. این فیلم اما هفته‌ی دوم قابل‌ملاحظه‌ای را در آمریکای شمالی پشت سر گذاشت و با وجود رقبای جدیدی مثل «مخالفان» و «یک مکان ساکت»، با ۴۰ درصد افت فروش مواجه شد، ۲۵ میلیون دلار دیگر کسب کرد تا مجموع درآمد ۱۱ روزه‌ی فیلم به ۹۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار برسد. این فیلم احتمالا تا چند روز آینده مرز ۱۰۰ میلیون فروش خانگی و ۴۰۰ میلیون فروش جهانی را پشت سر خواهد گذاشت. در مقایسه «جی. آی. جو: انتقام» (G.I. Joe: Retaliation) در هفته‌ی دوم اکرانش با ۴۸ درصد افت فروش مواجه شد، ۲۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروخت و به درآمد ۱۱ روزه‌ی ۸۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. بزرگ‌ترین رقیب آن فیلم بازسازی «مُرده‌ی شریر» (Evil Dead) و افتتاحیه‌ی ۲۵ میلیون دلاری‌اش بود. «بازیکن شماره یک آماده» با وجود رقبای سرسخت‌تر، عملکرد بهتری از خود نشان داده است. اگر «بازیکن» به عملکردش شبیه به «جی. آی. جو: انتقام» ادامه بدهد، اکرانش را با کسب ۱۳۸ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام می‌رساند. اما با وجود دوام بهتر «بازیکن» در مقایسه با «انتقام»، حتی اگر «رمپیچ» (Rampage) سینماها را به خاک و خون بکشد، فیلم اسپیلبرگ این شانس را دارد تا به فراتر از ۱۵۰ میلیون دلار فروش خانگی هم تجـ*ـاوز کند.
    در جایگاه چهارم جدول به «من فقط می‌تونم تصورشو کنم» (I Can Only Imagine) برمی‌خوریم که ۸ میلیون و ۳۵۶ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزه‌ی دینامیت‌وارِ ۶۹ میلیون دلار دست یافت. این فیلم تاکنون «اتاق جنگ» (War Room) با ۶۷ میلیون دلار فروش را پشت سر گذاشته تا به دومین درام دینی پرفروش تاریخ تبدیل شود. این در حالی است که این فیلم توانش را دارد تا با عبور از «بهشت واقعی است» (Heaven Is For Real) با ۹۱ میلیون دلار فروش صدر جدول پرفروش‌ترین درام‌های دینی را هم به دست بیاورد. و حتی به اولین فیلم این زیرژانر تبدیل شود که به فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار فروش می‌رسد. «خشم» (Acrimony)، محصول لاینزگیت ۸ میلیون دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش فروخت و با ۵۳ درصد افت فروش که برای فیلم‌های تایلر پری نرمال حساب می‌شود روبه‌رو شد. این ملودرام ۲۰ میلیون دلاری بعد از ۱۰ روزی که از نمایشش گذشته ۳۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار کسب کرده است. در یک نگاه می‌توان فروش نهایی ۴۵ تا ۵۰ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی کرد. انیمیشن «شرلوک نومز» (Sherlock Gnomes) حدود ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۳۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که شاید دوام خیلی خوبی حساب شود، اما در صورتی که این فیلم در کشورهای خارجی مورد استقبال گسترده قرار نگیرد، نباید انتظار چراغ سبز گرفتن سومین فیلم این مجموعه را داشته باشیم.
    «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» (Pacific Rim: Uprising) چهار میلیون و ۴۹۰ هزار دلار در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد. محصول ۱۵۰ میلیون دلاری لجندری تا حالا ۵۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در خانه فروخته و احتمالا کارش را با کسب چیزی فراتر از ۶۰ میلیون دلار تمام می‌کند که کمتر از درآمد ۱۰۲ میلیون دلاری قسمت اول در سال ۲۰۱۴ است. اگرچه فروش خارجی فیلم (۲۷۵ میلیون دلار) بهتر است، اما نه به حدی که ایده‌ی بد ساخت این دنباله را توجیه کند. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) تاکنون ۲۷۳ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده که با توجه به بودجه‌ی ۵۰ میلیون دلاری‌اش خوب است. «جزیره‌ی سگ‌ها» (Isle of Dogs) تعداد سینماهایش را به ۵۵۴ سالن افزایش داد و ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۱۲ میلیون دلار دست پیدا کرد. «توم ریدر» (Tomb Raider) که با ۹۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، تا اینجای کار ۵۵ و نیم میلیون دلار در خانه و ۲۶۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است. رقمی که محصول ام‌جی‌ام و برادران وارنر را به موفقیت ‌قابل‌قبولی در بین اقتباس‌های ویدیو گیمی تبدیل می‌کند. اینکه آیا این به این معنی است که ادامه‌ی ماجراجویی‌های لارا کرافت ساخته می‌شود معلوم نیست. بالاخره بعضی‌وقت‌ها استودیوها باید به اتفاقی که برای امثال «حاشیه‌ی اقیانوس آرام»‌ها می‌افتد نگاه کنند و در اوج خداحافظی کنند. اتفاقی که عدم انجامش کار دست «طغیان» داد. ساخته‌ی استیون دنایت باید شانس بیاورد تا بتواند از مرز ۲۸۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کند. تعجبی هم ندارد. چرا که لجندری با ساخت «طغیان» مهم‌ترین و واضح‌ترین قانون دنباله‌سازی را زیر پا گذشت: تا وقتی که مردم به تماشای فیلم اول حمله‌ور نشده‌اند و از اشتیاق از سر و کولش بالا نرفته‌اند، به دنباله‌سازی فکر نکنید.
    7cc71cb3-1a5a-4b6e-a4ed-9ea56041a4c6.jpg

    عموما دنباله‌ها زمانی ساخته می‌شوند که یا فیلمی آن‌قدر پول در می‌آورد که به‌طرز قابل‌ملاحظه‌ای بزرگ‌تر از بودجه‌ی ساختش است یا آن‌قدر اکران طولانی‌مدت و سرحالی را تجربه می‌کند که موفق می‌شود بخشی از درآمد اصلی‌اش را از شبکه‌ی نمایش خانگی در بیاورد. دنباله‌ها باید حکم هدیه‌هایی را برای فیلم‌های موفق داشته باشند که داستان تازه‌ای برای روایت دارند. اگر فیلم اول شکست می‌خورد، اولین کاری که باید بکنید این است که دنباله‌اش را از ذهن‌تان خارج کنید. این دقیقا همان چیزی بود که چراغ سبز گرفتن دنباله‌ی «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» را تعجب‌برانگیز کرد. فیلم اول به کارگردانی گیرمول دل‌تورو نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد و به جز نِردهای هارکور دنیای سرگرمی، مورد توجه‌ی عموم سینماروها قرار نگرفت. آن فیلم که با ۱۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، کارش را با ۳۸ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد و رفت تا به ۱۰۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۴۱۱ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کند. البته که فروش ۴۱۱ میلیون دلاری یک فیلم لایو اکشن اورجینال خیلی خوب است، اما کماکان با رقمی طرف بودیم که به زور دو برابر بودجه‌اش حساب می‌شد. بنابراین با توجه به خرج و مخارج بالای تبلیغات و بازاریابی، یک فیلم حداقل باید دو و نیم برابر بودجه‌ی ساختش بفروشد تا بتواند بعد از پخش در شبکه‌ی نمایش خانگی به سوددهی برسد. پس «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» حکم دنباله‌ی پرخرجی را برای شکستی پرخرج داشت. هم‌اکنون در دورانی به سر می‌بریم که چرخه‌ی بیست و چهار ساعته‌ی اخبار یعنی هر روز خبرهای فراوانی درباره‌ی ادامه پیدا کردن مجموعه‌های مختلف به گوش می‌رسد. یک بازیگر کافی است به ساخته‌ شدن دنباله‌ی یک فیلم قدیمی ابراز علاقه کند تا خبر آن به عنوان چراغ سبز کردن رسمی آن دنباله گزارش شود. خبری معمولی درباره‌ی آینده‌ی آی‌پی «فنتستیک فور» طوری گزارش می‌شود که انگار سران کمپانی همین الان در حال آماده‌سازی مقدمات آغاز پروژه هستند.
    بنابراین بزرگ‌ترین اشتباه استودیوها این است که چنین اخبارهایی را به عنوان اشتیاق واقعی عموم مردم برای دیدن این فیلم‌ها برداشت کنند. به خاطر همین است که ساختن شدن «حاشیه‌ی اقیانوس آرام ۲» غیرمنتظره بود. شاید در سال ۲۰۱۴ «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» فیلمی بود که همه درباره‌اش حرف می‌زدند. زمانی که یونیورسال از تعداد کمتری مجموعه‌هایی که سهام‌داران را خوشحال نگه می‌دارد بهره می‌برد و فیلمی مثل «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» که هیولاها را به جان روبات‌های غول‌آسا می‌انداخت و به نقل محافل سرگرمی تبدیل شده بود دقیقا همان چیزی بود که آنها در آن دوران به آن نیاز داشتند. اما خیلی زود این فیلم جای خودش را از یک آی‌پی ارزشمند، به آی‌پی فراموش‌شده‌ای از دورانی به پایان رسیده داد. «حاشیه‌ی اقیانوس آرام ۲» در سال ۲۰۱۸ خیلی غیرضروری‌تر از سال ۲۰۱۴ بود. راستش حالا که به گذشته نگاه می‌کنیم لجندری و یونیورسال باید به قسمت اول «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» به عنوان یک جاخالی موفق از شکستی اسفناک نگاه می‌کردند و هر چه سریع‌تر مهلکه را ترک می‌کردند. نه اینکه از زنده ماندنشان در لحظه‌ی آخر خوشحال شده و دوباره جانشان را جلوی گلوله قرار بدهند. وقتی یونیورسال در سال ۲۰۱۲ حتی قبل از اکران «سفید برفی و شکارچی» (Snow White and the Huntsman) تصمیم گرفت تا کریستن استوارت را از فیلم خودش حذف کند و دنباله‌ای برای این فیلم با شخصیت اصلی مرد بسازد، کاملا مشخص بود که فکر بدی است. درآمد ۳۹۴ میلیون دلاری «سفید برفی و شکارچی» از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه خوب بود. اما ساختن دنباله‌ای با شخصیت اصلی مرد که به معنی حذف ویژگی اصلی فیلم اول بود و انتظار داشتن از اینکه این فیلم در حد و اندازه‌ی فیلم اصلی مورد توجه قرار بگیرد اشتباه بود. اما شکست «کشتی جنگی» (Battleship) و عملکرد ضعیف «میراث بورن» (The Bourne Legacy) باعث شد یونیورسال مجبور شود تا اعلام کند «سفیدبرفی و شکارچی» جرقه‌زننده‌ی یک مجموعه جدید بوده است. اما در اوایل سال ۲۰۱۶ یونیورسال به همان اندازه به «شکارچی: جنگ زمستان» (The Huntsman: Winter's War) نیاز داشت که دیزنی به «ترون ۳» (Tron 3) نیاز داشت که در واقع مساوی با صفر است. آنها تا آن موقع آن‌قدر مجموعه‌های پولساز داشتند که دیگر نیازی به دنباله‌سازی برای یک فیلم کم و بیش موفق قدیمی نداشتند. شکست مطلق فیلم ثابت کرد که همین‌طور بود.
    دیزنی در سال‌های اخیر چند باری درباره‌ی ساخت سومین فیلم «ترون» صحبت کرده است. «ترون: میراث» (Tron: Legacy) موفق‌تر از دیگر تلاش‌های دیزنی با «جان کارتر»، «رنجر تنها»، «شاهزاده‌ی پارسی» و غیره برای تکرار «آواتار»‌ها و «دزدان دریایی کاراییب»‌ها بود و از طرفداران کالت خودش بهره می‌برد. این‌طور مواقع استودیوها وسوسه می‌شوند تا سراغ ساخت دنباله بروند. اما دیزنی هوشمندانه ظاهر شد. آنها به محض اینکه با مارول، لوکاس‌فیلم، پیکسار و فیلم‌های فانتزی‌ لایو اکشنشان شروع به ترکاندن کردند دیگر نیازی به ریسک کردن با ساخت سومین فیلم «ترون» نداشتند. به همین شکل ساخت دنباله‌ی «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» هم هر سال ریسکی‌تر از پارسال می‌شد. چرا که این فیلم خودش را نه به عنوان دنباله‌ی فیلم موفقی که هنوز در ذهن مردم بود، بلکه به عنوان دنباله‌ای برای فیلمی که نه آن‌قدر با عشق به یاد آورده می‌شود و نه آن‌قدرها گیشه‌ی مستحکمی را تجربه کرده بود به شمار می‌رفت. به محض اینکه گیرمو دل‌تورو از پروژه جدا شد، این مجموعه همان اندک طرفداران وفادارش را نیز از دست داد. چیزی که مساوی بود از دست رفتن آخرین دلیل منطقی‌ای که برای ساخت این دنباله وجود داشت. اگر استیون دنایت با این فیلم، کلاسیکی در حد و اندازه‌ی «لبه‌ی فردا» یا «مد مکس: جاده‌‌ی خشم» عرضه می‌کرد یک چیزی، اما ساخت این فیلم همیشه یک ریسک بزرگ بود. «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» دنباله‌ی فیلم نه چندان تحویل گرفته‌شده‌ای در باکس آفیس است و حاصل این تفکر اشتباه است که داشتن آی‌پی، تنها چیزی که اهمیت دارد. اما استودیو هیچ‌وقت از خودش نپرسیده که آیا این آی‌پی هنوز ارزشمند است یا مثل وضعیت دلار در ایران، با گذشت زمان ارزشش را به سرعت از دست داده است.
    دنباله‌ی فیلم‌هایی مثل «تد» (Ted)، «پیچ پرفکت» Pitch Perfect) یا «جان ویک» (John Wick) به این دلیل ساخته می‌شوند که این فیلم‌ها هر سه فاکتور ضروری (نقدهای خوب، گیشه‌ی جهانی سودآور و درآمد پس از اکران) برای توجیه دنباله‌سازی را داشته باشند. «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» هیچکدام از این سه را نداشت. اینکه یک استودیو دوست دارد برای خودش مجموعه‌سازی کند، آن را به‌طور جادویی به واقعیت تبدیل نمی‌کند. برای نمونه «ناشکستنی» (Unbreakable) با کسب ۲۵۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۸۰ میلیون دلار بودجه یک ناامیدی جمع و جور بود. به خاطر همین تعجبی نداشت که ام. نایت شیامالان سال‌ها بعد با ساختن یک فیلم مستقل یعنی «گسست» (Split)، آن را به‌طرز هوشمندانه‌ای به دنباله‌ی «ناشکستنی» تبدیل کرد و با این ترفند موفق شد «گلس» (Glass) را به دنباله‌ای ضروری تبدیل کند. او به این ترتیب موفق شد مجموعه‌‌ای که دفعه‌ی اول آتشش نگرفته بود را این‌بار طوری شعله‌ور کند که دیگر مجبور نباشیم ۱۸ سال برای دنباله‌اش صبر کنیم. حتی اگر «ترون: میراث» را یک موفقیت جمع و جور حساب کنیم، باید بدانیم که سرمایه‌گذاری روی نوستالژی همیشه جواب نمی‌دهد. برای نمونه بروید از «بلید رانر ۲۰۴۹» بپرسید. دنباله‌بودن یک فیلم آن را جذاب‌تر از چیزی که هست نمی‌کند. خلاصه اگر «بتمن آغاز می‌کند» نباشید (۳۷۱ میلیون فروش از ۱۵۰ میلیون بودجه، نقدهای تحسین‌آمیز، دوام عالی، تبلیغات دهان به دهان قوی و پخش پرسود در شبکه‌ی خانگی)، دنباله‌‌ی فیلم‌تان به «شوالیه‌ی تاریکی» تبدیل نمی‌شود. همیشه نداشتن هیچ مجموعه‌ی بهتر از داشتن مجموعه‌های ضعیف است.
    جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

    ردیف فیلم فروش این هفته
    ۱ A Quiet Place ۵۰ میلیون دلار
    ۲ Ready Player One ۲۵ میلیون دلار
    ۳ Blockers ۲۱/۴ میلیون دلار
    ۴ Black Panther ۸/۴ میلیون دلار
    ۵ I Can Only Imagine ۸/۳ میلیون دلار
    ۶ Tyler Perry's Acrimony ۸ میلیون دلار
    ۷ Chappaquiddick ۶/۲ میلیون دلار
    ۸ Sherlock Gnomes ۵/۶ میلیون دلار
    ۹ Pacific Rim Uprising ۴/۹ میلیون دلار
    ۱۰ Isle Of Dogs ۴/۶ میلیون دلار
    [BCOLOR=rgb(238, 45, 88)]
    منبع
    [/BCOLOR] forbes boxofficemojo
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    357
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    195
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    235
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    117
    بالا