منو حالا نوازش کن که این فرصت نره ازدست
شاید این آخرین باره که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم آخر تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم ،میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر ارومم ،که از مرگ هم نمیترسم
تنم سرده ولی انگار، تو دستای تو آتیشه
خودت پلکام رو میبندی، و این قصه تموم میشه...
شاید این آخرین باره که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم آخر تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم ،میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر ارومم ،که از مرگ هم نمیترسم
تنم سرده ولی انگار، تو دستای تو آتیشه
خودت پلکام رو میبندی، و این قصه تموم میشه...