این پیداست که نخستین خانه، بر دست مادران در دل کوهها و تپهها در آغاز با پنجهی آنان و پَسان، به یاری سنگ کنده شد، و همین واژه و کنش نیز خود نشان میدهد که «کن» یا خانه در آغاز در کوه و زمین کنده شده است، و شاید بودن خانههای نخستین؛ بس خُرد، برای پنهان کردن کودک و نوزاد برهنه از سوز سرما، ساخته میشده و روزبهروز به گنجایش آن افزودهاند، تا دیگر فرزندان و مادران را در خود جای دهد.
«کن» با پسوند «ت» بهگونهی «کنت» درآمد که در زبان پهلوی برابر با شهر است و با دگرگونی «ت» به «د» بهگونههای «کند»، «کندو» به خانهی زنبور، با فروافتادن میانوند «ن» بهگونهی «کد»، «کده»، «کته»، «کدیور»، «دهکده»، ... درآمد.
در آن هنگام بس دورودراز، مردان و پسران به دنبال نخچیر و خوردن میوههای درختان، در کوه و دشت و جنگل پراکنده بودند، و گروه مادران و دختران و پسران خردسال همواره با مادر و مادربزرگان با هم به سرمیبردند، و از آنجا که این گروه بههمپیوسته را یارای کوچهای بزرگ نبود، خانهسازی و پیشرفت آن را نیرو میبخشید و یکجانشینی و ساختن دهکدهها آغاز گردید.
پس بنگریم که گروه مردان و پسران را گاهگاه آرزوی دیدار زنان و خواهران و دختران برمیخاست و آنان را بهسوی خانه و کن و دهکده میکشاند و از آنجا که آرامشی که در خانهها روان بود، برایشان سخت دوستداشتنی مینمود، ریشهی دوم «کن» که دوستداشتن باشد، پدیدار گردید، و واژهی پهلوی «کنیچک» (کن ای چک) از همین ریشه است که در فارسی به «کنیزک» (١) دگرگون گردید، برابر با «دوستداشتنی کوچک»؛
«کن» با پسوند «ت» بهگونهی «کنت» درآمد که در زبان پهلوی برابر با شهر است و با دگرگونی «ت» به «د» بهگونههای «کند»، «کندو» به خانهی زنبور، با فروافتادن میانوند «ن» بهگونهی «کد»، «کده»، «کته»، «کدیور»، «دهکده»، ... درآمد.
در آن هنگام بس دورودراز، مردان و پسران به دنبال نخچیر و خوردن میوههای درختان، در کوه و دشت و جنگل پراکنده بودند، و گروه مادران و دختران و پسران خردسال همواره با مادر و مادربزرگان با هم به سرمیبردند، و از آنجا که این گروه بههمپیوسته را یارای کوچهای بزرگ نبود، خانهسازی و پیشرفت آن را نیرو میبخشید و یکجانشینی و ساختن دهکدهها آغاز گردید.
پس بنگریم که گروه مردان و پسران را گاهگاه آرزوی دیدار زنان و خواهران و دختران برمیخاست و آنان را بهسوی خانه و کن و دهکده میکشاند و از آنجا که آرامشی که در خانهها روان بود، برایشان سخت دوستداشتنی مینمود، ریشهی دوم «کن» که دوستداشتن باشد، پدیدار گردید، و واژهی پهلوی «کنیچک» (کن ای چک) از همین ریشه است که در فارسی به «کنیزک» (١) دگرگون گردید، برابر با «دوستداشتنی کوچک»؛