یادتان نرود که شما الگوی فرزندتان هستید. مادری که با دیدن یک سوسک جیغ میکشد و تا روی مبلها میدود و یا پدری که از ارتفاع میترسد و مواردی از این دست، باعث میشود که کودک هم الگوبرداری کند.
او نیز باور میکند این مسائل ترسناک هستند و حتما از آنها خواهد ترسید. بنابراین سعی کنید ترسهای خود را از بین ببرید یا دستکم جلوی کودک، آنها را بروز ندهید. البته این به معنی مخفیکاری نیست. خیلی ساده با او در مورد ترسهایتان صحبت کنید که فکر نکند اگر میترسد، احساس غیرعادی را تجربه میکند.
خوب است که او بداند شما هم میترسید به دندانپزشک بروید و آمپول بیحسی دندانپزشکی واقعا دردآور است اما میروید چون سلامتی مهم است. منظور از اینکه الگوی خوبی در شجاعت باشید عکسالعملهایی مانند جیغزدن و غیره است که کودک میتواند به سادگی الگوبرداری کند وگرنه هر آدمی ممکن است از چیزی بترسد.
بدون وجود مرزبندیهای مشخص، هیچ گونه راهنما و اصولی هم برای زندگی وجود نخواهد داشت. زندگی کردن بدون اصول و راهنما نیز احساس ناامنی را در زندگی کودکان بهوجود میآورد. والدین، مهمترین و اصلیترین مرجع امنیت در زندگی کودک هستند و اگر رفتار والدین طوری باشد که نشان بدهد هیچ کنترلی بر زندگی کودک ندارند، روند بیاعتمادیها و بیاطمینانیها نیز در زندگی کودک آغاز میشود. توجه داشته باشید که کودکان ذاتا به سمت محدودیتها حمله میبرند، چون نیاز دارند بدانند که محدودیتهایی هم وجود دارند و افرادی هم هستند که میخواهند امنیت آنان را تامین کنند.
رفتارهای اشتباه همچون انگشت مکیدن، جویدن ناخن، در دهان کردن اشیاء،کندن پوست لب یا ناخن،دستکاری کردن اعضای بدن شایع است.
اما بهترین عکسالعمل چیست؟
ابتدا حواس کودک را پرت کنید.
به او پیشنهاد رفتارهای جایگزین دهید.
دستهایش را مشغول کنید تا کمکم ترک کند.
او را مشغول کارهایی همچون سفالگری، رنگ انگشتی، نقاشی، خمیر بازی، توپ بازی کنید.
از تذکر دائم به کودک پرهیز کنید زیرا حساسیت شما سبب اضطراب او میشود.
گاهی علت اصلی این رفتارها اضطراب است.
اگر رفتار ادامه یافت به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید.
میدانیم که آماده کردن کودک و راه انداختن همسرتان کار آسانی نیست اما حتی اگر احساس میکنید دیرتان شده، مدام به فرزندتان نگویید «زود باش!».
به جای آنکه چنین استرسی را به او وارد کنید و امنیت روانش را با همیشه عجله کردن به خطر بیندازید، بهطور نامحسوس به فرزندتان در سرعت دادن به کارهایش کمک کنید.
گفتن «زود باش، کلافهام کردی!» نه تنها کمکی به شما برای رسیدن به نتیجه بهتر نمیکند، بلکه با درگیر استرس کردن کودکتان، باعث میشود که بیشتر از قبل کارهایش به تاخیر بیفتد و احساس بیکفایتی و ناتوانی آزارش دهد.
یک مطالعه نشان داد بچه هایی که موفقیت های بالایی کسب می کنند، در عین حال که باهوش و پرتلاش هستند، احتمال زیادی وجوددارد که از یک خصوصیت کلیدی دیگر نیز برخوردار باشند:
تمایل به دنبال کردن خواسته ها با وجود مشکلات و موانعی که بر سر راه رسیدن به این خواسته ها وجوددارند، شاید مهم ترین عاملی باشد که کودکان را در بلندمدت به آنچه که از زندگی می خواهند می رساند.
بچه را از جمع کنار بگذارید! کنار گذاشتن بچه با استفاده از قرنطینه تربیتی به کودک نوپا یا پیش دبستانی کمک میکند که مجددا کنترل خود را به دست آورد. وقتی روشهای ارتباطی مطرح شده مؤثر واقع نمیشوند، روش قرنطینه تربیتی را به عنوان آخرین راه چاره به کار برید. این روش فقط برای رفتارهای بسیار گسیخته مناسب است و به دو هدف انجام میشود: 1- به بچه یاد میدهد که اگر میخواهد با دیگران باشد، مجبور است رفتارش را کنترل کند. 2- به شما فرصت میدهد بر رفتار و عواطف خود کنترل داشته باشید.
هنگامی که می خواهید به فرزند خود بفهمانید کارش اشتباه بوده است، احتمالا دوست دارید بالای سرش بایستید و انگشت اشاره خود را نیز به نشانه اخطار تکان دهید. در عوض این کار، روی صندلی بنشینید و مثلا کوسنی را نیز در آغـ*ـوش بگیرید. این کار باعث می شود تا تنش و اضطراب از بین برود و با آرامش بیشتری با هم صحبت کنید. مسلما دوست ندارید در موضع قدرت قرار داشته باشید و فقط منظور از این کارها بهتر کردن اوضاع است.
اگر دخترتان یک لیوان آب پرتقال را ریخت روی زمین یا لیوانی از دست پسرتان افتاد و شکست، بهتر است شما به جای سرزنش او، با او بخندید. در چنین شرایطی فرزند شما به اندازه کافی ناراحت است. اگر میخواهید به او کمک کنید، کاری کنید او بتواند نکتهای خنده دار و جالب در آن اتفاق پیدا کند و شروع به خندیدن کند. برای مثال اگر فرزندتان آب پرتقال را روی میز ریخت، با چهرهای متعجب رو به فرزندتان کنید و از او بپرسید: «به نظرت میز تشنه است؟» همین شوخی به ظاهر بیمزه به شاد شدن فرزند شما کمک بسیاری میکند و همچنین به او یاد میدهد در مواقع بحران، با خندیدن مشکلات را حل کند.
✅با نقاشی کودکمان روی دیوار چگونه برخورد کنیم؟
1- مراقب دکمه اعصابتان باشید. درست است که خطخطی کودکتان دیوار را کثیف یا زخمی کرده است، اما با توجه به معناهایی که این نقاشیها از دید او دارد آیا انصافا دلیلی برای عصبانیت و یا فریاد کشیدن شما وجود دارد؟
2- با او شانه به شانه بشوید. به جای اینکه مداد را از او بگیرید، با آرامش کنارش بنشینید و از او بپرسید که «اینها را تو کشیدی؟». اگر برخورد آرام و همدلانهای داشته باشید، کمتر احتمال دارد که او آنها را به گردن پیشی و عروسک و یا دوستان خیالیاش بیندازد. از او درباره معنی خطخطیهایش بپرسید مثلاً «این چیه؟» و از توانمندی او تعریف کنید. 3_یک بوم دیواری به او بدهید. به کودکتان بگویید که یک جای بهتر برای کشیدن این جور نقاشیها سراغ دارید که اگر او فقط در آنجا نقاشی بکشد و نه روی باقی درها و دیوارها، به او جایزه خواهید داد. یک بوم را که ترجیحاً بزرگ هم باشد، به دیوار نصب کنید. بهتر است که این تابلو در جایی که در معرض دید است باشد نه کنج اتاق. و هر دفعه که او فقط روی آن نقاشی میکشد، ضمن تحسین هنرمندی او به خاطر اینکه روی بوم نقاشی کشیده به او یک جایزه کوچک مثل یک شکلات یا یک مداد رنگی بدهید. میتوانید شما هم با او هم قلم شوید.