مطالب طنز ❁♡❥❇ طنز و نطنز ((من)) 2❇❥♡❁

[F.paria]

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره! کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: “دو تا آجر”! هر هر هر!!!

 

[F.paria]

از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ “سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز” می گـه نمی دونم یه راهنمایی بکنید… می گن اسم شاعر توی خود شعر هست. می گـه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!

 

[F.paria]

حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گـه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!

 

[F.paria]

قتی پشت آیفون می پرسی : کیه؟
۹۵% مردم میگن باز کن ۵% باقیمونده هم میگن : منم
هیچکس جواب درست نمیده

 

[F.paria]

حیف نون چند متر دورتر از قبری گریه میکرد
ازش پرسیدند چرا نزدیکتر نمیری؟
گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود !

 

[F.paria]

ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﻧﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻨﻪ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﺭﯼ
ﺑﺎﺑﺎﻫﺎ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﺑﺎﺱ ﺩﻗﯿﻘﻦ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ؟
ﻫﯽ ﺍﻟﮑﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻥ
ﻭ ﺩﺭِ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺑﺴﺘە ﻣﯿﮑﻨﻦ !

 

[F.paria]

معلم ریاضی : چرا ریاضی نخوندین؟
بچه ها : امتحان عربی داشتیم
معلم عربی : چرا عربی نخوندین؟
بچه ها : امتحان ریاضی داشتیم
و اینگونه بود که ما دیپلم گرفتیم

 

[F.paria]

همه از مرگ میترسن
من از این جمله که :
بسته اینترنت شما رو به پایان است

 

[F.paria]

یکی از بزرگترین شانس هایی که تو زندگیم آوردم
اینه که اونایی که ازم آدرس پرسیدنو دوباره ندیدم

 

[F.paria]

مامانم میگه پاشو برو نون بگیر!
میگم من امروز تولدمه نباید کار کنم!
میگم مامان شام چی داریم؟!
رفته زیر پتو میگه منم امروز زاییدم نباید کارکنم :|
خداییش قانع شدم !