- عضویت
- 2018/02/17
- ارسالی ها
- 23,992
- امتیاز واکنش
- 29,350
- امتیاز
- 1,104
هاوایی به نیویورک
«روکسی لین» ویرایشگر مجله «Culturetrip» درباره اوقات پراسترس خود در فرودگاه هاوایی میگوید:
حدودا یک ساعت قبل از پروازم به فرودگاه رسیدم، ولی متوجه شدم که زمان پرواز تغییر کرده و هواپیما نیم ساعت زودتر از انتظار در حال سوار کردن مسافران است. لابد با خودتان فکر میکنید که مگر چه مسئلهای وجود دارد؟ مسئله اینجا است که فرودگاهی که من از آنجا پرواز داشتم، فرودگاه بسیار کوچکی بود که همان لحظه که من به فرودگاه رسیدم، قسمتهای ورودی مسافران را بسته بودند و به من اجازه عبور از گیت را نمیدادند. در نهایت من نتوانستم به پروازم برسم و در پارکینگ فرودگاه ایستادم و ترک کردن هواپیمایم از باند فرودگاه را تماشا کردم. دو روز بعد از این ماجرا هم به مدت ۲۴ ساعت در فرودگاه بین المللی لس آنجلس در انتظار یک بلیت بازگشت به سمت خانه گذراندم.
مقالههای مرتبط:
با بیان توصیهای ساده از بحث کردن سر برنامهی سفر طفره میروم: برنامههای تکراری را تجربه نکنید.
نمیدانم شما چه میخواهید یا دوست دارید، اما من معمولا از پس مسافرتهای چندشهری برنمیآیم.
بارها بحث برنامهریزی برای سفر مطرح شده. این که چطور آن را انجام میدهم؟ چطور مقصد را انتخاب میکنم؟ منطقم چیست؟
با آن که هیچ فرمول جادویی وجود ندارد، میخواهم نحوهی انتخاب مسیرها و راهکارهایم برای انتخاب مقاصد را با شما در میان بگذارم.
به علاوه، هرچه جلوتر رویم، بیشتر برایتان در این باره خواهم نوشت؛ اما اکنون میخواهم گردش دوماههام به جنوب شرق آسیا را با شما در میان بگذارم.
نخستین نکته دربارهی برنامهریزی سفر این است که هیچگاه از آن راضی نخواهید بود. چرا؟ چون وقتی به نقشه نگاه میکنید، میگویید «خب، من میخواهم اینجا، اینجا و اینجا و قطعا اینجا را ببینم» اما ناگهان متوجه میشوید که زمان کافی برای گشت و گذار در همهی مقاصد را ندارید. بعضی جاها را مجبور هستید حذف کنید و همین موجب افسوس خواهد شد.
پس با این حقیقت کنار بیایید که در هر صورت افسوس خواهید خورد و چیزی را از دست خواهید داد. هیچوقت نمیتوان همه چیز را دید، پس بیهوده تلاش نکنید. فقط تا جایی که میتوانید از زمانی که دارید لـ*ـذت ببرید. عجله نکنید و سعی نکنید میلیونها جا را در سه هفته ببینید. راه خود را بروید و تا جایی که میتوانید، تجربه کسب کنید. چقدر دیدن مهم نیست، چگونه دیدن مهم است.
در اصل، من برنامه داشتم که برای دو هفته از بانکوک به ایسان (Isaan)، ناحیه روستایی شمال شرق تایلند، بروم و بعد در راه برگشت پیش از آن که به وینتیان (Vientiane)، ایسان و بانکوک برگردم، پاکسه (Pakse) و ۴۰۰۰ جزیرهی لائوس را ببینم. بعد قرار بود به فیلیپین بروم. کل زمان سفر میشد هشت هفته: شش هفته در جنوب شرق آسیا و دو هفته در فیلیپین.
این هم نقشهی مسیر:
مسیر کاملا حالت گردشی دارد؛ از هیچ جایی دوبار رد نمیشود و بیشتر جاهایی که همیشه میخواستم ببینم را در بر میگیرد. طبق این مسیر میتوانستم با سرعتی منطقی به بسیاری از جاها سر بزنم. بیشتر زمان سفر صرف دیدن دوستان در بانکوک و ایسان میشد.
من هیچوقت مرکز ایسان را نگشته بودم و به همین دلیل همیشه حس میکردم خلأیی بزرگ در تایلندگردیام وجود دارد. ایسان منطقهای کاملا روستایی است که بهخاطر مناظر، غذا و پارکهای ملیاش معروف است. چون نزدیک لائوس بودم، تصمیم گرفتم دیدار از ۴۰۰۰ جزیرهی آنجا را نیز به برنامه اضافه کنم. این منطقه بهخاطر دلفینهای روخانهی مکنگ (Mekong)، جو آرام و خانههای ییلاقیاش معروف است. اینجا خوراک آرامش گرفتن و شنا کردن است. سفر به ویتیان باعث شد تا پیش از برگشت به ایسان و بانکوک، زندگی روستایی لائوس را ببینم. دقیقا نمیدانستم کجا بروم، ولی خب مسیر اصلی را دنبال کردم و سرکی به گوشه کنار کشیدم.
ممکن بود نتوانم تمام آن مقاصد را ببینم اما این نقشه نقطهی شروع و مسیر کلی خوبی را در اختیارم میگذاشت.
درست قبل از این که به هنگکنگ پرواز کنم، دوستم، جودی، زنگ زد و گفت بیشتر از آنچه برنامه داشته در تایلند مانده است. اما او درچیانگمای (Chiang Mai) بود، پس برای آن که به آنجا پرواز کنم و او و دوست دیگرم، جیمز، را ببینم میبایست کل برنامهام را تغییر میدادم.
«روکسی لین» ویرایشگر مجله «Culturetrip» درباره اوقات پراسترس خود در فرودگاه هاوایی میگوید:
حدودا یک ساعت قبل از پروازم به فرودگاه رسیدم، ولی متوجه شدم که زمان پرواز تغییر کرده و هواپیما نیم ساعت زودتر از انتظار در حال سوار کردن مسافران است. لابد با خودتان فکر میکنید که مگر چه مسئلهای وجود دارد؟ مسئله اینجا است که فرودگاهی که من از آنجا پرواز داشتم، فرودگاه بسیار کوچکی بود که همان لحظه که من به فرودگاه رسیدم، قسمتهای ورودی مسافران را بسته بودند و به من اجازه عبور از گیت را نمیدادند. در نهایت من نتوانستم به پروازم برسم و در پارکینگ فرودگاه ایستادم و ترک کردن هواپیمایم از باند فرودگاه را تماشا کردم. دو روز بعد از این ماجرا هم به مدت ۲۴ ساعت در فرودگاه بین المللی لس آنجلس در انتظار یک بلیت بازگشت به سمت خانه گذراندم.
مقالههای مرتبط:
- سفر خود را این گونه برنامه ریزی کنید
- با اپ Tripsmash سفرتان را بهتر برنامه ریزی کنید
با بیان توصیهای ساده از بحث کردن سر برنامهی سفر طفره میروم: برنامههای تکراری را تجربه نکنید.
نمیدانم شما چه میخواهید یا دوست دارید، اما من معمولا از پس مسافرتهای چندشهری برنمیآیم.
بارها بحث برنامهریزی برای سفر مطرح شده. این که چطور آن را انجام میدهم؟ چطور مقصد را انتخاب میکنم؟ منطقم چیست؟
با آن که هیچ فرمول جادویی وجود ندارد، میخواهم نحوهی انتخاب مسیرها و راهکارهایم برای انتخاب مقاصد را با شما در میان بگذارم.
به علاوه، هرچه جلوتر رویم، بیشتر برایتان در این باره خواهم نوشت؛ اما اکنون میخواهم گردش دوماههام به جنوب شرق آسیا را با شما در میان بگذارم.
نخستین نکته دربارهی برنامهریزی سفر این است که هیچگاه از آن راضی نخواهید بود. چرا؟ چون وقتی به نقشه نگاه میکنید، میگویید «خب، من میخواهم اینجا، اینجا و اینجا و قطعا اینجا را ببینم» اما ناگهان متوجه میشوید که زمان کافی برای گشت و گذار در همهی مقاصد را ندارید. بعضی جاها را مجبور هستید حذف کنید و همین موجب افسوس خواهد شد.
پس با این حقیقت کنار بیایید که در هر صورت افسوس خواهید خورد و چیزی را از دست خواهید داد. هیچوقت نمیتوان همه چیز را دید، پس بیهوده تلاش نکنید. فقط تا جایی که میتوانید از زمانی که دارید لـ*ـذت ببرید. عجله نکنید و سعی نکنید میلیونها جا را در سه هفته ببینید. راه خود را بروید و تا جایی که میتوانید، تجربه کسب کنید. چقدر دیدن مهم نیست، چگونه دیدن مهم است.
در اصل، من برنامه داشتم که برای دو هفته از بانکوک به ایسان (Isaan)، ناحیه روستایی شمال شرق تایلند، بروم و بعد در راه برگشت پیش از آن که به وینتیان (Vientiane)، ایسان و بانکوک برگردم، پاکسه (Pakse) و ۴۰۰۰ جزیرهی لائوس را ببینم. بعد قرار بود به فیلیپین بروم. کل زمان سفر میشد هشت هفته: شش هفته در جنوب شرق آسیا و دو هفته در فیلیپین.
این هم نقشهی مسیر:
مسیر کاملا حالت گردشی دارد؛ از هیچ جایی دوبار رد نمیشود و بیشتر جاهایی که همیشه میخواستم ببینم را در بر میگیرد. طبق این مسیر میتوانستم با سرعتی منطقی به بسیاری از جاها سر بزنم. بیشتر زمان سفر صرف دیدن دوستان در بانکوک و ایسان میشد.
من هیچوقت مرکز ایسان را نگشته بودم و به همین دلیل همیشه حس میکردم خلأیی بزرگ در تایلندگردیام وجود دارد. ایسان منطقهای کاملا روستایی است که بهخاطر مناظر، غذا و پارکهای ملیاش معروف است. چون نزدیک لائوس بودم، تصمیم گرفتم دیدار از ۴۰۰۰ جزیرهی آنجا را نیز به برنامه اضافه کنم. این منطقه بهخاطر دلفینهای روخانهی مکنگ (Mekong)، جو آرام و خانههای ییلاقیاش معروف است. اینجا خوراک آرامش گرفتن و شنا کردن است. سفر به ویتیان باعث شد تا پیش از برگشت به ایسان و بانکوک، زندگی روستایی لائوس را ببینم. دقیقا نمیدانستم کجا بروم، ولی خب مسیر اصلی را دنبال کردم و سرکی به گوشه کنار کشیدم.
ممکن بود نتوانم تمام آن مقاصد را ببینم اما این نقشه نقطهی شروع و مسیر کلی خوبی را در اختیارم میگذاشت.
درست قبل از این که به هنگکنگ پرواز کنم، دوستم، جودی، زنگ زد و گفت بیشتر از آنچه برنامه داشته در تایلند مانده است. اما او درچیانگمای (Chiang Mai) بود، پس برای آن که به آنجا پرواز کنم و او و دوست دیگرم، جیمز، را ببینم میبایست کل برنامهام را تغییر میدادم.