▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

شیرینی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/05/31
ارسالی ها
21
امتیاز واکنش
73
امتیاز
91
محل سکونت
جنوب ایران
سلام دنبال یه رمانی میگردم که دختره اسمش ماهی بود خانوادش خیلی سرشناس و معروف بودن خواهرش هم می خواسته ازدواج کنه بعد عموی شوهر خواهرش خیلی روی رفتار و حرکات ماهی حساس بود و اول رمان که شروع می شه دختر برای اینکه با مهمان هاشون مواجه نشه داشته از دیوار بالا می رفته که بره تو اتاق ولی عموی شوهر خواهرش مچش رو می گیره و همین پسره جون هم بوده رمان رو توی تلگرام چند پارتش رو خوندم الان هرچی می گردم پیداش نمی کنم در ضمن رمان قبل از شروع نیست
 
  • پیشنهادات
  • شیرینی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/31
    ارسالی ها
    21
    امتیاز واکنش
    73
    امتیاز
    91
    محل سکونت
    جنوب ایران
    سلام دنبال رمانی میگردم زیاد ازش یادم نیست فقط یادمه پسره طبقه بالایی خونه مادرش زندگی‌میکرد و یه روز که مادر پسره نذری داشته دختره تو حیاط پشتی که اونجا پله به خونه پسره داره با خواهر زاده پسره بازی میکرده لطفا اگر کسی میدونه بهم بگه خیلی دنبالش گشتم
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,354
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾

    شیرینی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/31
    ارسالی ها
    21
    امتیاز واکنش
    73
    امتیاز
    91
    محل سکونت
    جنوب ایران

    Miss.nabati

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/03/09
    ارسالی ها
    27
    امتیاز واکنش
    85
    امتیاز
    101
    سن
    25
    سلام شبتون بخیر
    ببخشید یه رمان هست که دختره دو تا برادر داشت که فکر کنم اسم یکیش امیر بود و یه دفعه دو تا داداشش باهاش بد میشن و دختر میره خونه یه خانواده ای که اسم پسرش سالار بود خدمتکار میشه و بعدش میفهمه که خانواده ای که واسشون کار میکنه خانواده ی عموش هستن و سالار پسر عموش و اینکه میفهمه برادراش به خاطر محافظت ازش باهاش بد شدن و از خونه بیرونش کردن.
     

    Miss.nabati

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/03/09
    ارسالی ها
    27
    امتیاز واکنش
    85
    امتیاز
    101
    سن
    25
    رمان دیگه ای هست که دختر بدون اینکه به مادرش بگه خدمتکار پسر پولداری میشه (فکر کنم اسمش فرهاد باشه یادم نیست خیلی دقیق) و بعدا پسره مجبورش میکه صیغه اش بشه .
    یه روز که خونه ی پسر بود مادرش میاد و میفهمه . دختر حامله میشه پسر غیبش میزنه و زمانی که دختره بچه اش رو به دنیا میاره و میره بچه رو ببینه و داره با پسری که ازش خواستگاری کرده صحبت میکنه شوهرش میاد و نمیزاره با پسره ازدواج کنه .توضیح میده که چرا این مدت نبودش.
     

    kimia_77

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/24
    ارسالی ها
    117
    امتیاز واکنش
    569
    امتیاز
    296
    سن
    25
    محل سکونت
    شیراز
    بالا