▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

Sheyda987

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2022/08/14
ارسالی ها
1
امتیاز واکنش
2
امتیاز
6
سلام من دنباله یه رمان میگردم
رمان درباره یه دخترست که باباش قدیما یه کاری کرده حالا یه پسره برای اینکه ازش انتقام بگیره یه شب می‌ره و این دختره رو بیهوشش می‌کنه و بعد بهش تجـ*ـاوز می‌کنه بعد دختره رو ول می‌کنه و می‌ره بابای دختره،دختره رو پیدا می‌کنه و میفرستش خارج بعد اونجا دختره بایه پسره آشنا میشه و با پسره می‌خوابه دوباره پسره ولش می‌کنه می‌ره ولی اینبار یه نامه هم براش میذاره که توش نوشته همونیه که تو ایران بهش تجـ*ـاوز کرده و بعد دختره می‌فهمه حاملست و اینا
کسی می دونه اسمش چیه؟
 
  • پیشنهادات
  • سرزمین رویا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/11/20
    ارسالی ها
    9
    امتیاز واکنش
    20
    امتیاز
    31
    من دنبال رمانی هستم که چیز زیادی از آن یادم نیست
    و کلیت داستان در مورد دختریه که پدر و مادرش را از دست میده و دایی او سرپرستی او و خواهرش را بر عهده میگیره ولی زنداییش از این کار راضی نیست با بزرگ شدن دختر داستان پسر داییش عاشقش میشه ولی زندایی مخالف این موضوعه برای همین پای یک خواستگار ناشناس به خونه داییش باز میشه کسی که به صورت غیابی دختر را عقد میکنه و سرپرستی خواهرش را همچنین قبول میکنه ادامش به طور دقیق یادم نیست و بالاخره دختر داستان به هویت این شخص پی میبره و با هم ازدواج میکنند و بچه دار هم میشند ولی مرد داستان بر اثر بیماری میمره و در آخر داستان دختر داستان با پسر داییش که یک ازدواج ناموفق داشته و یک دختر هم داره ازدواج میکنه فکر کنم رمان چاپی باشه
     

    سرزمین رویا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2021/11/20
    ارسالی ها
    9
    امتیاز واکنش
    20
    امتیاز
    31
    رمان در مورد دختری که وقتی به دنیا میاد دوقلو هست وقلش پسره ولی موهای دختره قرمزه و خاله هاش به مادرش میگند این دختر خوش یمن نیست و باید شیر به پسرت بدی و تنها کسی که دختر را دوست داره پدرشه ،پدرش آن را به مادر خودش میسپاره تا آن را بزرگ کند ودورادور هواش را داره وقتی ۱۵ ساله میشه پدرش آن را به یک مرد میانسال شوهر میده و آن تهدید میکنه که اجازه به دخترش بده درس بخونه بعد از چند سال شوهره تصادف میکنه و میمیره و دختره رشته حقوق قبول میشه ، چند سال بعد با مردی آشنا میشه که همسرش مریضه و عاشقش میشه بعد همسر مرده از شوهرش میخاد آن را توی یک آسایشگاه خارج کشور جایی که دخترش زندگی میکنه بزاره و با دختره ازدواج کنه و در آخر داستان با هم ازدواج میکنند و دختری با موهای قرمز به دنیا میارند
     

    Newname

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/08/15
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    6
    امتیاز
    16
    یه رمان بود که دختره با مامان بزرگش تویه خونه کار میکردن بعد عاشق پسر صابخونه میشه
    بعد حامله میشه تا میاد خبرشو بده همونروز از خونه میندازنش بیرون چون فکر میکردن خــ ـیانـت کرده
    بعد چن سال پسرشو برمیگردونه چون مشکل قلبی داشته و داشته میمرده
     

    M-ST

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/30
    ارسالی ها
    13
    امتیاز واکنش
    104
    امتیاز
    111
    سن
    23
    سلام
    یه صحنه از یه رمان یادمه که خیلی دلم میخواد بدونم اسمش چی بود
    اینجوریه که فک کنم دختر و پسر داستان هردوتاشون دنبال یه داستانی یا ی چیزی و کسی بودن و اون صحنه که یادمه اینه که توی یه خونه یه جایی حالت زیر زمین یا چاه یا یه همچین جایی قایم میشن و اونجا پسره دختررو بغـ*ـل میکنه یا میبوستش
    به نظرتون آشنا نیست ؟ اسمشو اگه میدونید بگید لطفاً ذهنم درگیر کرده😅
     

    sara1371

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/22
    ارسالی ها
    243
    امتیاز واکنش
    1,272
    امتیاز
    366
    سن
    31
    سلام يه رماني بود در مورد یه دختر بود که پرستاره بود
    تو بیمارستان بهش میگن که بره پانسمان یه مریضی که تو خیابون پیداش شده رو عوض کنه
    وقتی میخواد عوض کنه پسره بهوش میاد و دختره رو تهدید میکنه که اونو از بیمارستان خارج کنه وقتی اونو به همراه یه پسر که دوست پسره هم هست میبره
    پسر یکم دختره رو ازار میده و بعد ولش میکنه
    پلیسا از دختره در مورد پسره میپرسن و مشخص میشه پسره یکی از گردن کلفتاست
    و دختره میفهمه که پسره اسمش مهرابه
    و دختره چون ترسیده هیچی به پلیسا نمیگه ولی عاشق افسره میشه بعدها میگذره و سرو کله مهراب پیدا میشه که دختر رو ازار بده
    دختره خیلی از مهراب بدش میاد و ازش میترسه تا اینکه افسر پلیسه به دختره پیشنهاد دوستی میده
    وچون دختره عاشق میشه پیشنهادو قبول میکنه
    تا اینکه دختره چون مهراب باهاش در ارتباطه و شاهد یکی از قتل هاش میشه میره و به افسره پلیسه میگه
    و بعد چون افسر مدرک کمی ارغوان بهش داده نمیتونه چیزی رو اثبات بکنه تا اینکه دختره میفهمه افسر فقط برای گیر انداختن مهراب به دختره پیشنهاد داده
     

    میناا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2022/07/19
    ارسالی ها
    5
    امتیاز واکنش
    11
    امتیاز
    21
    سلام اگر اسم این رمان رو میدونید لطفا بگید

    رمان در مورد دختریه که با یک پسر بچه از پرورشگاه یا یتیم خانه فرار میکنه اما گیر یک گروه تبهکار میوفته و اون بچه رو میکشن و اون دختر رو مجبور میکنن که توی یک بار کار کنه ولی بعد یک مدت دختره معشـ*ـوقه رئیس باند میشه و ازش باردار میشه اما اون مرد بچه رو نمیخواد و کار های زیادی میکنه تا بچه بمیره و اون رو جای پرتی میبره و داخل اتاقی زندانی میکنه تا از ترس بچه بیوفته و بعد از مدتی رئیس باند راضی میشه که بچه رو نگه داره بعد از به دنیا اومدن بچه اون دختر با یک نفر همدست میشه تا یک بلایی سر رئیس باند بیاره ولی اون آقا به دختره خــ ـیانـت میکنه و به رئیس باند میگه که دختره چه نقشه ای داره و رئیس باند بچه رو از دختره میگیره و بعد از چند سال دختره وقتی داشت تو یک عروسک فروشی کار می‌کرد یک دختر بچه خوشکل رو میبینه که بعد میفهمه بچه خودش بوده
     

    blue eye

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/28
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    2
    امتیاز
    6
    سن
    24
    محل سکونت
    اصفهان
    سلام دوستان من به دنبال رمانی هستم که فکر کنم ژانرش تخیلی بود دختری که به خاطر کفر گفتن تبدیل میشه به یه موجود عجیب بال دار و فرار میکنه داخل جنگل پناه میگیره بعد چند هفته به این شکل زندگی کردن چنتا پسر برای گردش میان تو اون جنگل چادر میزنن که به نحوی این دختره رو میبینن میترسن و دوستشون رو جا میذارن ، این دوستشونم چون این دختره جونشو نجات میده تو جنگل میبردش به خونشون تا اونجا بمونه ، یادمه یه بچه خواهر شیطون و عشق کامپیوتر هم داشت پسره که از رازشون مطلع میشه ، در اخرم دختره عاشق پسره میشه بعدش تبدیل میشه به انسان
     
    بالا