▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪

[nili.zhd]

سلام دوستان
من نگـاه دانلـود خارجی رو چند سال پیش خوندم که در مورد یه دختر بود که اگر اشتباه نکنم نویسنده رمان بود ولی با اسم مستعار می نوشت و بعد از اون به یه تیم ورزشی فرستاده میشه که بازیکن ها از همون اول باهاش سر ناسازگاری میذارن و با یکی از بازیکنا عاشق هم میشن و...
اگر اسمش رو میدونید ممنون میشم بگید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Shin.shin]

سلام وقتتون بخیر
رمان درباره دختری بود که همسرش که پسر خالش هم بود( مسعود)، بهش میگه که ازت خسته شدم و به بهانه اینکه بچه دار نشدن درخواست طلاق میده اما در واقعیت با یه خانوم دیگه ای قرار ازدواج گذاشته
بعد از جدایی نامزدی برادر دختر داستان(سیاوش) و خواهر شوهر (سارا) دختره هم بهم میخوره درحالیکه همو خیلی دوست دارن و برادره هم با یه دختر(ژیلا) دیگه از لج خانواده ی خالش نامزد میکنه هرچند بعد از مدتی از ژیلا جدا میشه و با سارا عروسی میکنه
مدتی دختر افسردگی میگیره و بعد میره شمال خونه مادربزرگش که حال و هواش عوض بشه اونجا با پسر یکی از دوستای مادربزرگش که اهل اصفهانن آشنا میشه
اون آقا قبلا یه بار ازدواج کرده بود و یه پسر ۸ یا۹ ساله و یه دختر ۳ یا ۴ ساله داشت ازدواجش هم به اجبار پدر خودش و پدر همسر سابقش بود که بعد از فوت اونها همسرش درخواست طلاق میده و از هم جدا میشن بعد از مدتی آشنایی از همدیگه خوششون میاد و با هم ازدواج میکنن و دختره هم که رشته اش خیاطی بود یه مزون میزنه تو اصفهان(اونجا زندگی میکنن) و طبقه پایینش هم یه آرایشگاه میشه برای خواهرزاده همسرش ، این خواهرزاده قبلا پدر و مادرش رو از دست داده ، بعد از مدتی با برادر دوم دختره بیشتر آشنا میشه و از همدیگه خوششون میاد
سعی کردم هرچی یادم میاد رو بنویسم ولی درمورد اسم ها مطمئن نیستم
ممنون میشم راهنماییم کنید.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Mehrsa0097]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

اسم رمان سیزده هشتادونه بود

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[نوازشگر]

سلام دوستان ،من دنبال رمانی هستم که شخصیت‌ها درخارج از کشور هستند و دختره پاش توی تله گیر می‌کنه و پسره نجاتش میده و یه جا هم از پل بصورت وارونه معلق آویزون میگیرش

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Sana756]

سلام دنبال نگـاه دانلـود میگردم که اسمش رو نمیدونم فقط میدونم درمورد دختره ای هست که یک روز زنی میاد خونه اشون و میگه تو دختر من هستی و من تو رو پیش این خانواده گذاشتم که بزرگت کنن اما اومدم که ببرمت پیش عمو ات که الان مریضه و میخواد تو رو ببینه و ارثیه ای که مال بابات بود رو که مرده به تو بدن و اون یک پسر عمو داره از اون عمو دیگه اش که هم مرده که یکم از دختره خوشش نمیاد و خیلی دوست داره کنترلش کنه و اونا دوتاشون تو شرکت خانوادگی‌شان کار میکنه اما یک روز بینشون سوءتفاهم پیش میاد و دختره تصادف میکنه و میره تو کما و بعد از چند سال بیدار میشه و میبینه که پسر عموش ازش مراقبت میکنه کسی میدونه اسم رمان چیه

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Anahid2000]

سلام خسته نباشید
من یه رمانی خونده بودم یه دختر بود که با پدربزرگش تنها زندگی می کردن توی محلشون یه پسر معلول ذهنی بود که دوست بچگی های دختر بود و یکی از فامیلاشون هم به خونه اشون رفت و آمد داشت که فکر کنم اسمش هومن بود که قبلا عاشق عمه دختر بود اسم عمه هم شکوه یا شکوفه یه همچین چیزی بود بعدا که پدربزرگش داشت فوت می کرد دختر رو به دست هومن سپرد و ازش خواست مراقب دختر باشه در نهایت هم هومن با دختر ازدواج کرد
اسم رمان یادم نیست ولی شاید توی اسمش مهتاب باشه دقیق یادم نیست ممنون میشم اسمش رو بگید لطفا :)

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

مهتاب

 

[گلسنم]

سلام من دنبال یه رمان میگردم
درباره یه دختری فکر کنم اسمش سامیه حریری چیه که دختر خانوادش نیست توی راه دانشگاه همش یه ماشینی تعقیبش میکنه و بعد پسره بهش ابراز عشق میکنه و در نهایت به دختره دارو میده و بهش تجـ*ـاوز میکنه و توی روز عروسی ولش میکنه میره وقتی خانوادش می فهمن تا حد مرگ میزنن ش و توی خیابون ولش میکنن و پسری به اسم علی نجاتش میده و با زدن یه شرکت که توش به صورت مخفیانه کار هک کردن انجام میدن بعد چند سال پسره رو توی شرکتش می بینه و با کمک کردن به پلیس توی یه ماموریت میفهمه که پسره پلیسه
کلیت داستان و یادمه ولی اسمش و نمیدونم

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

مهتاب

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Anahid2000]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

لطفا رمان تقابل رو چک کنید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

مهتاب

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Charis]

سلام
دویتان من متاسفانه بخش فیلم رو پیدا نکردم واسه همین اینجا میپرسم
صدا و سیما قبلا یک فیلم اسیایی(میگم اسیایی چون نمیدونم واسه کدوم کشور بود) نشون میداد که توش یک پسر بچه بود که یه برادر بزرگتر داشت که فک کنم سرطان داشت و تو بیمارستان بود این برادر تو بیمارستان یک هم اتاقی داشت که نمیدونم چی میشه این پسره یک مدت میره با خانواده اون هم اتاقی بمونه.یادمه خونشون هم نزدیک جنگل اینا بود
هرکی یادشه لطفا ریپلای کنه
مرسی ازتون

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

مهتاب

دانلود رمان های عاشقانه

 

[fatemehsofi7649]

من دنبال رمانیم که دختر تئاتر کار میکنه دوتا خواهر زاده داره که تو عمارت زندگی میکنن پدر مادر بچه ها مردن بابا بزرگ بچه ها اجازه نمیده که اونا رو ببین یه عمو داره که کم کم با اون خوب میشه تا همین حد میدونم کسی میدونه اسم رومان چیه

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

مهتاب

دانلود رمان های عاشقانه