۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰
۷۷۵۶۰۸۰
کاربران به مناسبت عید فطر نوشتند:
یک ماه تمام مهمانت بودیم؛ یک روز به مهمانی این خانه بیا
فضای مجازی اخبار داغ فضای مجازی
نظر دادن
اشتراک گذاری
دانلود PDF
همزمان با فرارسیدن عید سعید فطر، کاربران پیامهای تبریک خود را به مناسبت این روز فرخنده منتشر کردند.
به گزارش...
《شعر خدا》
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خداوندی که داده به ما شکوفه و مهرگان
در شب و روز و مه و سال
به یادشاند وافر هال
گرچه هرجا او با ماست،
لیک همچنان میکنید او را بازخواست
بسندهست این همه جفا و کینهتوزی!
همانا خواهی در شعله نیران بسوزی؟
خداوندا جهان پرکن از مهربانی
تو که در قلب و جان ما...
به نام جان و روح
نام رمان: سماع رزهای سیاه
نام نویسنده: Elena_Emady کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر رمان: @الهه.م
ژانر: فانتزی، عاشقانه
سبک: دارک فنتزی
خلاصه: آریان محمدجانلو، پسر ۱۹ سالهای که همیشه رفتارش برای خانواده عمهاش عجیب بود و حال حتی عجیبتر هم شده است. پرواز ناگهانیش به لندن و سپس...
خجالت نکش..
اینجوری هم به من نگاه نکن...
تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیبا تری...
حتی با این لباس کهنه ...
با این دستهای چروک و سرما زده ..
لبخند بزن عروسک من...
سهم تو از دنیا لقمه ی کوچکی است که در دست داری...!
بامش که نـه اما برفـش از همه بیشتر است...
آیا سحابی چشم خدا به شما نگاه میکند؟ نه، نه به معنای زیستشناختی بلکه کاملا مانند یک چشم نگاه میکند. سحابی چشم خدا یا سحابی پیچهای این گونه نامیده میشود چون به نظر میرسد که شما در حال نگاه به محور یک منحنی حلزونی هستید. در واقع، اکنون میدانیم که به طور شگفتآوری یک هندسهی پیچیده از جمله...
پیر زن با تقوایی در خواب خدا را دید و به او گفت: خدایا، من خیلی تنها هستم، آیا مهمان خانه من می شوی؟
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد آمد.
پیر زن از خواب بیدار شد، با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد. رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی را که بلد بود، پخت. سپس نشست و...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام .
زیاده گویی نمیکنم.همونطوری که عنوان تاپیک داره با صدای رسا جار میزنه،میدونین که تاپیک بخاطر چیه.
اصل هدفم این بود که با کمک هم بتونیم توان دیالوگ نگاری و مونولوگ نویسی همدیگه رو افزایش بدیم.
خلاصه اینکه دیالوگ هاتون محدودیت کلماتی ندارن.(تبصره:از نوشتن رمان در این...
<به نام خدا>
نام رمان: اخر خط
نویسنده: *درخشان* (mobi76)
ژانر عاشقانه اجتماعی
خلاصه:
گاهی این قدر مشکلات زندگیت، فشار خانواده و حتی حرف های بی ارزشی که پشت سرت میزنند زیاد میشه که حس میکنی دیگه بسمه دیگه این جا اخر خط ته نا امیدی اما خدا به دل های شکسته نزدیک تره اون جایی که ما فکر میکنیم اخر...
وای سرم رفت.. چرا باباشون اینا رو ساکت نمی کنه!!!
صندلی جلوی سه تا بچه نشسته بودن داشتن با هم دعوا می کردن جلوشونم باباشون با دو تا دیگه بچه نشسته بودن.. باباهه سرش رو تکیه داده بود به شیشه اتوبوس و به بیرون خیره شده بود اون دو تا بچه که کنارش نشسته بودن بلند بلند یک صدا داشتن شعر می خوندن ...
chiksay
shakil
آرزوهایم را باد برد
اذان
اریک
از اسمش معلومه
ازدواج از طریق سایت
اشتباه
اشک رایگان
بارون
برداشتی از یک زندگی واقعی
برنامه نویس
تاوان
تاوان یک اشتباه
حسادت زنانه
خداخدا با آدم
خدا همین نزدیکی هاست
خسته از تپیدن
داستات کوتاه
داستان
داستان آرزوهایم
داستان اذان
داستان اریک
داستان ازدواج اینترنتی
داستان اشک رایگان
داستان تاوان یک اشتباه
داستان حقوق من
داستان حلیم
داستان حوری خانوم
داستان خدا همین نزدیکی هاست
داستان دو دوست
داستان سقوط
داستان شیما
داستان عاقبت حسادت
داستان عروس ترشیده
داستان عروسک
داستان غلامرضا نه غلومی
داستان فقط یه بازی بود
داستان لبخند های مساوی
داستان متشکرم
داستان مسافر کوچولو
داستان من طاهرش کردم
داستان منم به جای اون بودم
داستان نسترن
داستان های زیبا
داستان های کوتاه زیبا
داستان همخونه
داستان پدر و پسر
داستان پسرم
داستان پسرم محمد
داستان کوتاه
داستان کوتاه برنامه نویس
داستان کوتاه به کجا میروم اخر
داستان کوتاه خدا و آدم
داستان کوتاه شانس و خوشگلی
داستان کوتاه عاشقان کوچک
داستان کوتاه فقط در چند دقیقه
داستان کوتاه من و پدر
داستان کوتاه واقعی
داستان کیوان
داستان گفت و گوی شیرین خدا با آدم
داستان گلیم بخت
داستان یاد آخر
داستان یک روز متفاوت
داستان یک شب زمستونی
دامن قرمز چین دار
دعا
دل شکسته
دو دوست
رسوای دل
رمان کوتاه
زنم منتظره
سرطان
سلام منو هم به فلورا برسون
شانس و خوشگلی
عاشقانه
عروس ترشیده است
عروسکش می خواست بره بهشت
عشق واقعی
عشق واقعی شیما
غلامرضا نه غلومی
غم پنهان
فقط درچند دقیقه
فقط یه بازی بود
فلورا
قلبی خسته
لبخند های مساوی
متشکرم
مجموعه داستان
مسافر کوچولو
نسترن یک چیز دیگه است
نوول
نوول به شانس بیشتر متقدم
نوول دامن قرمز
نوول دوست یابی
نوول عاشقانه
همخونه
پدر
پدرم گفت همیشه بامن است
پسر باربی ایران
پسرم محمد
چرا حقوقم را زیاد نمی کنید
گفت و گوی شیرین
گلیم بخت کسی راکه سیاه بافتند
یک روز متفاوت
یک شب زمستونی