عارفانه دردودل هایم با مهمان قلب های شکسته2

راضی هستید؟

  • راضی نیستم.

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    8
  • نظرسنجی بسته .

mahi 78

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/18
ارسالی ها
282
امتیاز واکنش
145
امتیاز
0
محل سکونت
همه جا و هیچ جا
خجالت نکش..
اینجوری هم به من نگاه نکن...

تو در چشمان من از تمام فرشته های دنیا زیبا تری...

حتی با این لباس کهنه ...

با این دستهای چروک و سرما زده ..

لبخند بزن عروسک من...

سهم تو از دنیا لقمه ی کوچکی است که در دست داری...!




123456.jpg








بامش که نـه اما برفـش از همه بیشتر است...!





bam.jpg






لبخند بزن که لبخندت

اشک دنیا را در می آورد

در مقابل زندگی زانو نزن

بدان ایستادنت...

بدتر از هزار فحش به این دنیاست


khandegham.jpg






دماغش را با آستینش پاک میکند

کودکی که....

دستمال میفروشد!!!




kodakiii.jpg






 
  • پیشنهادات
  • mahi 78

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    282
    امتیاز واکنش
    145
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    همه جا و هیچ جا
    من اگر پیامبر بودم معجزه ام

    خنداندن کودکان خیابانی بود....​




    266jx0axmx79e4fs6be.jpg

     

    Roh Khabis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/01
    ارسالی ها
    102
    امتیاز واکنش
    58
    امتیاز
    116
    در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ، در حالیکه گویی ایستاده بودم ! چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد، در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود ! دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود ! به همین سادگی … چشمه ها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا میکنند کوه ها با قله ها و دریا ها با موج ها زندگی پیدا میکنند و همه ی انسان ها با عشق … پس بار خدایا بر من رحم کن بر من که میدانم ناتوانم رحم کن باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم و حتی من نباشد … اما نباشد لحظه ای که در قلبم” عشق به تو ” نباشد !
     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    توی این تاپیک گلچینی از مناجات های خواجه عبدالله انصاری رو میگذاریم...

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    شرح حال کوتاه خواجه عبدالله انصاری:

    خواجه عبدالله انصاری که مقامی شایسته در عرفان دارد و نام پر آوازه اش در اقطار زمین و زمان پیچیده،عارفی است وارسته و سالکی است آراسته.کلامش دل نشین و سخنانش آتشین است.خواجه نامش عبدالله و کنیه اش اسماعیل و ملقب به شیخ الاسلام به سال 398 در غروب آفتاب روز جمعه دوم شعبان در قریه کهندژ از توابع طوس در زمان خلافت القادر بالله عباسی دیده به جهان گشود و در سال 481 هجری پس از 84 سال زندگی پربرکت دیده از جهان فروبست و آرامگاهش در بقعه کازرگاه هرات که اکنون معروف به بزرگاه است قرار دارد.

    خواجه در طریقت به شیخ ابوالحسن خرقانی ،عشق و ارادت میورزیده ،چنانکه شیخ فرماید،«عبدالله مردی بود بیابانی ،می رفت به طلب آب زندگانی،ناگاه رسید به شیخ ابوالحسن خرقانی ،دید چشمه ای آب زندگانی،چنان خورد که از خود گشت فانی،که نه عبدالله ماند و نه شیخ ابوالحسن خرقانی».
     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    الهی!

    الهی نور تو چراغ معرفت بیفروخت

    دل من افزونی است.

    گواهی تو ترجمانی من بکردند ندای من افزونی است.

    قرب تو چـــراغ وجد بیفروخت.

    همت من افزونی است.

    بود تو کار من راست کـــرد بود من افزونی است.


    الهی!

    از بود خود چه دیدم مگر بلا و عنا؟واز بود تــــو همـــه عطاست و وفا!

    به بر پیدا!و بکرم هویدا.

    نا کرده گیر کرد رهی.

    و آن کـــن که از تو سزا.​
     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    الهی!

    نـــام تو مــا را جواز!

    و مهــــــر تو ما را جهــاز!


    الهی!

    شنــاخت تو ما را امان!

    و لطف تو مـــا را عیـــان ـ



    الهی!

    فضـــل تـــو ما را لوا,کنف تــــو ما را ماوی !




    الهی!

    ضیعفان را پناهی

    قاصدان را بـــر سراهی

    مومنـــــان را گواهی چه بود که افزایی و نکاهی؟



    الهــــی!

    چه عزیز است او که تو او را خواهی!

    ور بگریزد او را در راه آریی.

    طوبی آنکس را کـــه تو او رایی!

    آیا که:تا از ما خــــود کرایی؟


     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    تو را که داند؟که:تو را((تو))دانی

    تو را نداند کس.

    تو را تو دانی بس!ای سزاوار ثنای خویش!

    و ای شکرکننده عطای خویش!

    رهی به ذات خود از خدمت تو عاجز و به عقل خود از شناخت منت تو عاجز

    و به کل خود از شادی به تو عاجز

    و به توان خود از سزای عقل تو عاجز




    کریما!

    گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی من در تو چه دانم؟

    تو دانی!تو آنی که گفتی من آنم!آنی.


     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    الهی!

    نمی توانیم که این کار بی تو به سر بریم.

    نه زهره آن داریم که از تو بسر بریم

    هر گـه که پنداریم که رسیدیم از حیرت شما روا سر بریم.


    خـــــداوندا!

    کجا باز یابیم آن روزکه تو ما را بودی و ما نبــودیم

    تا باز به ان روز رسیم میان آتش و دودیم

    اگـــر بدو گیتی آن روز یابیم بر سودیم

    ور بود خود را در یابیم به نبــود خود خشنودیم.
     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    الهی!

    از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آن را که نخواندی کی آیــد؟

    تا کشته را از آب چیست؟ و نا بایسته را جواب چیست؟

    تلخ را چه سود اگر آب خوش در جوار است؟

    و خار را چه حاصل از آن که بوی گل در کنار است؟​
     

    .Delyar.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/10
    ارسالی ها
    517
    امتیاز واکنش
    2,420
    امتیاز
    391
    الهی!

    گر زارم در تو زاریدن خوش است

    ور نازم به تو نازیدن خوش است.

    الهی!شاد بدانم که بر درگاه تو می زارم

    بر آن امیـــد آن که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تو!من بپذیری و من با تو پردازم ـ

    یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب انـــدازم.​
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا