مشاعره مشاعره با اشعار سید مهدی موسوی

Melika_mghzi · 2017/07/11

نه اینكه فكر كند مي شود اگر كه چنان...
نه اینكه گریه كند مي شود اگر كه چنین...

Es_shima · 2017/07/12

نه لبی مانده به بـ..وسـ..ـه، نه لبی روی لبی
منم و استرس و خاطره‌های عصبی

مثل یک بغض گلوگیر، پر از لخته‌ی خون
تف شدم از شب غمگین تو با بی ادبی

mery · 2017/07/14

یک طرفدار با تنی بی حس
نرسیده به هیچ جا و کسی
شاید از صبح آخرین اس ام اس

Es_shima · 2017/07/14

سروی که مقابل باد ایستاده بود...

حالا نگاه کن! شده کبریت بی خطر

mery · 2017/07/14

رویای ما جام جهانی بود
تو و یه جهان واقعا خوشبخت

Es_shima · 2017/07/14

تو مثل یک بازنده به خویش می‌مانی

تو باختی در بازی که با تمام فنون...

تو قابل تغییری شبیه چند ژنِ...

خود منی وسط چند خاطره مدفون

mery · 2017/07/14

نقشه ی فانتزی و تجربه هایی تازه
عشق و دیوانگی درهم و بی اندازه

Es_shima · 2017/07/14

همه از پشت خنجرم زده‌اند
دوستانی خجالتی دارم!

mery · 2017/07/14

من خودم یک کتاب فلسفی ام
که فقط گفته که نمی دانم
ساکن قطب های یخ زده ام
سال ها می شود زمستانم

Es_shima · 2017/07/14

می ترسی از دشنه ها که داخل سینی.ست
می‌ترسی از دنیا که قبرستان غمگینی.ست