تویی زیباترین دلبر و من رسواتر از پیشم من از آهن تو ابریشم مه رنجیده ز رخه زیبای یارم او در خواب و من همچنان بیدارم کنم نگاه بر روی بی همتایش زنم بـ..وسـ..ـه بر چشمان بسته در خوابش