عارفانه دردودل هایم با مهمان قلب های شکسته2

راضی هستید؟

  • راضی نیستم.

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    8
  • نظرسنجی بسته .

.Delyar.

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/10
ارسالی ها
517
امتیاز واکنش
2,420
امتیاز
391
الهی اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
وآشنا را گذرگاه است
وعارفان را نظرگاه است
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم،واگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی!!
من به حور و قصور ننازم،اگر نفسی باتو پردازم،از آن هزار بهشت سازم.​
 
  • پیشنهادات
  • « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان

    نثر


    الهی ...در جلال رحمانی ،درکمال سبحانی ،

    نه محتاج زمانی ،نه آرزومند مکانی،
    نه کس به تو ماند ،نه تو به کسی مانی
    پیداست که در میان جانی،
    بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.

    #خواجه_عبدالله_انصاری

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    نثر


    الهي هر كه تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غير از تو بود بينداخت.


    آنكس كه ترا شناخت جانرا چه كند
    فرزند و عيال و خانمان را چه كند


    ديوانه كني هر دو جهانش بخشي
    ديوانه تو هر دو جهان را چه كند؟


    #خواجه_عبدالله_انصاری

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان

    #نثر


    الهی
    از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.

    الهی
    دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم

    #خواجه_عبدالله_انصاری

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    الهی,
    مران کسی را که خود خواندی،
    ظاهر مکن جرمی را که پوشیدی ،


    کریما میان ما و تو داور تویی ،
    آن کن که سزاوار آنی
    نه آن چنان که سزاوار ماست.


    #خواجه_عبدالله_انصاری
    مناجات نامه
     

    تحت تعقیب

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/07
    ارسالی ها
    1,372
    امتیاز واکنش
    10,976
    امتیاز
    730
    محل سکونت
    Loding...
    گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هـ*ـوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟

    گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.

    گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟

    گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود.

    گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟

    گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید.

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟

    گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی.

    گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

    گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.

    گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ...

    گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    بسم الله الرحمن الرحیم


    به دلیل حجم زیاد ارسالی، تاپیک جدید ایجاد شد!


    *موضوع درد و دل با خدا!
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
    ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
    وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
    هر چه بود باز بود…
    گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
    ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
    وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
    کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…​
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    سلام به خدایم که هر چه هست از اوست،
    سلام به زندگی،
    پــــــــــرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ:
    ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺗﻜـﺮﺍﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭﻳﺴﺖ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭم،
    ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎییﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩی،
    ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ.
    ” آﻣﻴﻦ “​
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    خدایا تو میدانی انچه را که من نمیدانم
    در دانستن تو ارامشیست و در ندانستن من تلاطمهاست
    تو خود با ارامشت تلاطمم را ارام ساز

     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا