The unborn
کاربر نگاه دانلود
رفتی...
رفتنی که برگشتنی در کار نیست!
ای کاش نمی رفتی؛ ولی حالا که رفتی، خدانگهدارت.
رفتنی که برگشتنی در کار نیست!
ای کاش نمی رفتی؛ ولی حالا که رفتی، خدانگهدارت.
آخرین ویرایش:
VIP اشک هایی با عشق| جناب سرهنگ کاربر انجمن نگاه دانلود
- شروع کننده موضوع The unborn
- بازدیدها 2,332
- پاسخ ها 59
- تاریخ شروع
-
- برچسب ها
- دلنوشته،اشک هایی با طعم عشق
پیشنهادات
The unborn
کاربر نگاه دانلود
چشمانت را بر هم بزن؛ می خواهم رعد و برقی بدنم را بلرزاند.
لعنتی، تمامش کن!
گفتم بلرزان؛ نگفتم بکش!
لعنتی، تمامش کن!
گفتم بلرزان؛ نگفتم بکش!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
لبخند بزن؛ من، مرگ داوطلبی را انتخاب کردم!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
دٌردانه های قلبت را جمع کن؛
جا نیست بنشینم!
جا نیست بنشینم!
آخرین ویرایش:
The unborn
کاربر نگاه دانلود
هیچ وقت نمی خواستم رفتنت را ببینم؛ ولی دیدم.
خوش به سعادتم!
خوش به سعادتم!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
زندگی ام در قاب چشمانت حبس شده اند.
نکن لعنتی؛ به عمد چشمانت را می بندی که زندگی ام مختل شود؟
نکن لعنتی؛ به عمد چشمانت را می بندی که زندگی ام مختل شود؟
The unborn
کاربر نگاه دانلود
چند روز پیش، رفتنت را جشن گرفتم؛
غافل از این که چند روز بعد باید مرگِ شادی ام را ببینم!
غافل از این که چند روز بعد باید مرگِ شادی ام را ببینم!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
حکم مرگ می دهد مرا؛
همان عشقی که با تو ساخته بودم!
همان عشقی که با تو ساخته بودم!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
در این فصل بهاران، خزانم کردی؛
دستت درد نکند، دلبرِ دیوانۀ من!
دستت درد نکند، دلبرِ دیوانۀ من!
The unborn
کاربر نگاه دانلود
خیره به غروب آفتاب می نگرم؛ آخر تصویر تو را در آن می بینم.
چه قدر از دور زیبایی!
چه قدر از دور زیبایی!
