مشاعره مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

[فروغ ارکانی]

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو

 

[Roya.hnia]

تاسوی اودگرنکنی پر واز
ای مرغ دل خسته و بی تاب
دمسازباش باغم اودمساز

 

[Aster]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

زنی تنها در استانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی الوده ی زمین
و یاس ساده و غمناک اسمان
و ناتوانی این دست های سیمانی

 

[Roya.hnia]

یکدیگر را سیر میکردیم
بابهار باغهای دور
مینشستیم خسته دربستر
خیره درچشمان رویاها

 

[Roya.hnia]

باردیگرتوباردیگرتو
انچه درمن نهفته دریاییست
کی توان نهفتنم باشد
باتوای سهمگین طوفانی

 

[Aster]

يار اي يگانه ترين يار
چه ابر هاي سياهي در انتظار روز ميهماني خورشيدند
انگار در مسيري از تجسم پرواز بود كه يك روز ان پرنده نمايان شد

 

[Roya.hnia]

درمیان کاجهای جادوگرمهتاب
باچراغ بی فروغش میخزید ارام
گویی اودرگورظلمت روح سرگردان خودرا جستجومیکرد

 

[Aster]

دخترم خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه ی زر
راز این حلقه که انگشت مرا این چنین سخت گرفته است به بر

 

[Roya.hnia]

رفتم مراببخش ونگواو وفانداشت
راهی بجزگریزبرایم نمانده بود
این عشق اتشین پرازدرد و بی امید
در وادی گـ ـناه وجنونم کشانده بود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[Aster]

در کوچه باد می اید
ومن به جفت گیری گل ها می اندیشم
در استانه ی فصلی سرد

دانلود رمان های عاشقانه