شعر اشعار قهار عاصی

  • شروع کننده موضوع آیدا.ف
  • بازدیدها 879
  • پاسخ ها 28
  • تاریخ شروع

آیدا.ف

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/07
ارسالی ها
5,830
امتیاز واکنش
35,457
امتیاز
1,120
سن
20
یار از وطن خویش فرای شد و رفت
از ده و دیارش متواری شد و رفت
بر مزرعه و دهکده و باغچهاش
از آتش خون گلوله باری شد و رفت
 
  • پیشنهادات
  • آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    رفتی و کسی نکرد غمخواره گیت
    رفتی و کسی ندید بیچارهگیت
    ای یار پس از تو دیگران هم رفتند
    من ماندم و درد تلخ آوارهگیت
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    هر تن که زجمع انجمن میشکند
    والله کمرو بازوی من میشکند
    سر تا قدم از هزار جا میشکنم
    هر شاخه گلی که زین چمن میشکند
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    آتش صبر و روزگاران همه سنگ
    ما پای شکسته رهگذاران همه سنگ
    نقشی همه انتظار و چشمی همه آب
    شهری همه درد و شهرداران همه سنگ
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    ما بلبل و فصلها زمستان اینجا
    ما نغمه و روزگار ویران اینجا
    ما عاشق و درد بیبهاری در باغ
    ما خامش و خانه آتشستان اینجا
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    ای دشت تهیی بته کنانت چه شدند
    چوپان بچههای نوجوانت چه شدند
    ای بستر خاکتودء خاطرهها
    یاران قدیم همزبانت چه شدند
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    وقتی که شب از نیمه شدن میگذرد
    ویران شدن قریه ز من میگذرد
    از جو و جرش گفته تا پلوانش
    اندر نظرم گور و کفن میگذرد
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    وقتی که برادران زجان میگذرند
    مردانه زهفت آسمان میگذرند
    تابوت عزیزان به سر شانۀشان
    فریادی و شیپور زنان میگذرند
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    تا ژندۀ عشق حق بر افروختهایم
    از مخمل خون به تن کفن ساختهایم
    ما مفت نه سهم میبریم از خورشید
    دامن دامن ستاره پرداختهایم
     

    آیدا.ف

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/07
    ارسالی ها
    5,830
    امتیاز واکنش
    35,457
    امتیاز
    1,120
    سن
    20
    تا دامن آفتاب بر چنگ من است
    با هر چه شب است و تیرهگی جنگ من است
    نی گفتن و خودسری که عیبش دانی
    اوج هنر و کمال فرهنگ من است
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا