من آن معنی رو به ویرانی ام
که در خانه ی لفظ، زندانی ام
دلم غنچه وار از غریبی گرفت
نسیمی نیامد به مهمانی ام
ندارم سر سجده بر بادها
بلند است اقبال پیشانی ام
بگو صورت سنگی روزگار
فریبد به لبخند سیمانی ام
از این پس عبور از دلم ساده نیست
که معمار پل های ویرانی ام
خدا را به طبل خدا کم زنید
فزون می شود شور شیطانی ام!
غرور شما، ساقه ام را شکست
بترسید از گرده افشانیم
که در خانه ی لفظ، زندانی ام
دلم غنچه وار از غریبی گرفت
نسیمی نیامد به مهمانی ام
ندارم سر سجده بر بادها
بلند است اقبال پیشانی ام
بگو صورت سنگی روزگار
فریبد به لبخند سیمانی ام
از این پس عبور از دلم ساده نیست
که معمار پل های ویرانی ام
خدا را به طبل خدا کم زنید
فزون می شود شور شیطانی ام!
غرور شما، ساقه ام را شکست
بترسید از گرده افشانیم