شعر اشعار امیر معزی

^Venus^ · 2017/08/19

گر حاجب و چاوش تو ای ناصر دین

برکشور روم و چین گشایند کمین

فغفور از آن بترسد و قیصر از این

این والی روم گردد آن شحنهٔ چین

^Venus^ · 2017/08/19

ای شاه زتو تخت همی نازد و زین

وز دولت تو داد همی یابد دین

تا روی زمین گرفته‌ای زیر نگین

خصمان تو رفته‌اند در زیر زمین

^Venus^ · 2017/08/19

ای حیدر و جمشید به شمشیر و نگین

دارندهٔ دولتی و دارندهٔ دین

در ملک تو همچو آفتابی به یقین

او هفت فلک دارد و تو هفت زمین

^Venus^ · 2017/08/19

ای شاه جهان دو گوشهٔ روی زمین

در قبضهٔ ملک توست تایوم‌الدین

تیغ تو همی‌کند شبیخون و کمین

یک ساله بر آن‌گوشه و یک ساله بر این

^Venus^ · 2017/08/19

ای بـرده به شمشیر همه ملک تگین

آورده همه ملک تگین زیر نگین

پیروزی و نصرت تو بر روی زمین

آرایش دولت است و افزایش دین

^Venus^ · 2017/08/19

زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین

هم ملک همی نازد و هم دولت و دین

هر مملکتی که هست بر روی زمین

بوالفتح ملکشاه کند فتح چنین

^Venus^ · 2017/08/19

خصمی‌که ستم بود همه همت او

کردند به‌ کُره عالمی خدمت او

آمد به‌سر آن مرتبه و حشمت او

مالک تن او برد و ملک نعمت او

^Venus^ · 2017/08/19

سروی‌که بنفشه برگل آمد بر او

اقبال رسانید به گردون سر او

ماییم به مهر و دوستی در خور او

فرماندهٔ عالمیم و فرمانبر او

^Venus^ · 2017/08/19

خصمی‌که بر او فسوس کرد اختر او

او را عملی داد نه اندر خور او

گر عهد تو بشکست دل اندر بر او

سرّ دل او گشت قضای سر او

^Venus^ · 2017/08/19

ای نور مه از جمال رخسارهٔ تو

ای ظلمت شب ز خال رخسارهٔ تو

هرگز نفسی مباد کاین دیدهٔ من

خالی بود از خیال رخسارهٔ تو