شعر اشعار امیر سهرابی

  • شروع کننده موضوع م . میشی
  • بازدیدها 1,809
  • پاسخ ها 58
  • تاریخ شروع

Es_shima

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/13
ارسالی ها
2,751
امتیاز واکنش
29,248
امتیاز
846
سن
27
محل سکونت
ناکجا
اشک شاید ائتلاف تازه ای با غم کند



اسب بازیگوش و زیبای نگاهت رم کند



ساعت شماته دار کهنه ای هستم ، ولی



خنده هایت می تواند باز هم کوکم کند



سر به زیر های تو سر به هوایم کرده است



دیدن چشم تو شاید خاطرم را جم کند



ارتفاع سد بین قلب ما بسیار بود



کاش می شد سایه اش را از سر ما کم کند



قدر یک عصرانه با من کنج این آتش بشین



مرد تنها می تواند خوب چایی دم کند

امیر سهرابی
 
  • پیشنهادات
  • Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    رد شد از روی دلم دراشک هایم لشگرت

    تا تو لیلایی شوی با عشق مجنون پرورت

    مشکل شرعی ندارد نبش قبرش کن بخوان

    خاطراتی را که دفنش کرده ای در پیکرت

    من همانم ، مرد بی نام نشان قصه ات

    مرد آن گلبرگ های خشک لای دفترت

    خشکم اما گرم گرمم مثل روز اولم

    خشکم اما زنده ام در انتهای باورت

    این غروری که تو داری از تو دورم میکند

    این غرور با شکوه خسرو و اسکندرت

    قهر کردی کوه امید دلم آوار شد

    اشک بود آبی که می پاچیدمش پشت سرت

    التماس چشم من را چشم زیبایت ندید

    تا مرا ویران کند بد خلقی ویران گرت

    فصل پاییزم ولی گرمای تیری با من است

    برگ ریزانم ولی از ضرب دست خنجرت

    حالم از روزی که رفتی مثل حال بهمن است

    هی فرو میریزم از داخل بیایم محضرت

    کشتی آرامشی ، باد از تو دورم کرده است

    منتظر بودم بیفتد در کنارم لنگرت

    قصه ای بودم که شاید آخرش شیرین نبود

    گرچه تقصیر تو بود و حرف های آخرت

    نبش قبرم کن دلم را مومیایی کرده ام

    زنده ام کن با حضور زندگانی آورت

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    غم به ابروی تو و روی لبت لبخند است

    وای از آن فتنه گری ها که در این پیوند است

    تار موی تو گره خورده به بند دل من

    مو بپوشان که دلم باز به مویی بند است

    مژه هایت خط اسلیمی وپلکت گل و مرغ

    سفره ی ترمه چشمان تو بی مانند است

    زندگی گوشه قلب تو بهشت است بگو

    رهن مخروبه ترین گوشه ی قلبت چند است

    جگرم سوخت ولی باز دعایت کردم

    منتی نیست که این خاصیت اسپند است

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    حرف هایم شکوه هایی توامان با خواهش است

    سرنوشت جنگ من با این زمانه سازش است

    اشک هایم سکه های عهد دقیانوس بود

    مردی از اصحاب کهفم سکه ام بی ارزش است

    پادشاهم ،گرچه یارانم خــ ـیانـت کرده اند

    بی پناهم ،گرچه پشتیبان شهرم ارتش است

    خانه ای مخروبه ام نزدیک قبرستان شهر

    روح سرگردان قومی دور من در گردش است

    یوسفم را نا برادر ها به صحرا بـرده اند

    از نبودش سوی چشمان به سوی کاهش است

    ابرهای ساکن بالا سرم افسرده اند

    آسمان شهر من یکریز کارش بارش است

    خیری از دنیا نیدیم تا گرفتارش شوم

    لحظه ی مردن برایم لحظه آرامش است

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    گرچه از این بی محلی ها شکایت میکنم

    شهر عادت کرده پس من نیز عادت میکنم

    کشته های چشم توازحد گذشته بعد از این

    هر زمان پیش تو ام غسل شهادت میکنم

    طاقت از کف میدهم هر بار میخندی ولی

    محض حفظ آبرویم استفامت میکنم

    در میان آشنایان پر شده دیوانه ام

    پیش هر کس می نشینم با تو صحبت میکنم

    پشت هر مرد موفق یک زن فرزانه است

    من به پشتیبانیت احساس قدرت میکنم

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    رزو می کنم اما به تو امیدی نیست

    در جدا بودن ما شبه و تردیدی نیست

    تو مرا رانده ای از خویش خودم میدانم

    راه برگشت برای من تبعیدی نیست

    دید ما گرچه یکی نیست ولی باور کن

    زندگی هر چه که هست آنچه تو میدیدی نیست

    بعد تو معنی ماه و شب و سالم گنگ است

    ردی از ماه در این هجری خورشیدی نیست

    قبل پیش آمدن آن چه نباید برگرد

    چون اگر دیر شود فرصت تمیدی نیست

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    دختر گل های وحشی غنچه ی سرخ انار

    مهربان تر باش قدری با من چشم انتظار

    مثل مرتاضان هندی با کمش هم زنده ام

    من به اخمت قانعم لبخند می خواهم چه کار

    دست من رو شد برایت بازیم را خوانده ای

    حکم دل کردی دلم را باختم در این قمار

    جای دست رد تو بر روی قلبم مانده است

    روز و شب ها بی قرارم بی قرارم بی قرار

    مطمئنا خودکشی از بی تو بودن بهتراست

    یا رضایت می دهی یا میروم بالای دار

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    روی این قفل نوشتند دعا می خواهد

    من سپردم به خودش هر چه خدا می خواهد

    رفتنت اول جولان نفس تنگی هاست

    بنشین شهر دلش بازهوا می خواهد

    کشتی نوح دلت قدر دلم جا دارد

    در امان بودن من مهر تو را می خواهد

    یوسف از من نگذر شهر مرا ترک نکن

    مگر اینجا چه قدر کور و گدا می خواهد

    کار من نیست فقط دست تو را می بوسد

    من سپردم به خودت هر چه خدا می خواهد

    امیر سهرابی

    [HIDE-THANKS][/HIDE-THANKS]
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    آئینه تزئین شده با شیشه و کاشی

    روبند بینداز که مشکل نتراشی

    تو علت لرزیدن دست و ،دل شهری

    معلول تو است این همه جنجال وحواشی

    تغییر زمان تابع نسبیت محض است

    فرق است اگر باشی و وقتی که نباشی

    در راه رسیدن به تو از عقل گذشتم

    از عقل که نه خیریه ی سنگ تراشی

    تنهایی من کاخ مخوفیست که شاید

    با زلزله ی عشق تو گردد متلاشی

    امیر سهرابی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    دلبری هایت دلم را برد تا دلبر شوی

    چادرت باعث شده امروز زیبا تر شوی

    در نقاب اخم هایت خنده پنهان کرده ای

    می شود با این هنر یک روز بازیگر شوی

    خاک من از جنس بت های زمان جاهلیست

    تو غرورم را شکستی تا که پیغمبر شوی

    از پسر آدم چه خیری دیده جزخیره سری

    قسمتت شد مثل مریم باشی و دختر شوی

    ”قدر زر زر گر شناسد قدر گوهر گوهری"

    قدر چشمت را بدان شاید تو هم زرگر شوی

    دوری از تو مشکل لاین حل این روز هاست

    تو بیا تا راه حل مصرع آخر شوی

    امیر سهرابی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا