شعر اشعار حامد نیازی

ZahraHayati

کاربر اخراجی
عضویت
2016/07/03
ارسالی ها
5,724
امتیاز واکنش
58,883
امتیاز
1,021
دستهایم،
چقدر به دو طرفِ صورتت
می آیند
دستهایم،
چقدر به دست هات،
به دکمه های پیراهنت!
و به قوسُ قَزَحِ اندامت می آیند!
دست هایم را دوست دارم
پُرند از تو!
 
  • پیشنهادات
  • ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    #با_دلبر
    شما که کارِت درست است
    شما که زیبایی
    شما که همه ی خوبی ها را قبضه کرده ای
    شما که "گلبهی" میپوشی بستنی از خجالت آب میشود!
    شما که جلو نشسته ای و کنترل را گرفته ای دستت!
    شما که همه را زده ای،کشته ای،بـرده ای!
    شما که اصلا با خدا سر و سِر داری!
    یک زحمت کوچک برای من عاشق دل خسته ی زار بکش؛
    در گوش خدا بگو برف زیاد ببارد
    تا کار تعطیل شود!
    از خانه به بهانه ی سرکار رفتن بزنم بیرون
    بروم پشت پنجره کمی تماشایت کنم!
    آخر...
    دیشب از شعر نیمه نوشته ای که روی میز جا گذاشته بودم شنیدم،
    وقت جمع کردن لباس ها از روی بند،
    پیراهن های مرا اول در آغـ*ـوش میکشی
    بعد عطرش را در ریه هایت جا میدهی بعد جمع میکنی!
    دلم خواست این صحنه را خودم ببینم!
    شاید آن شعر به تو حسادت کرده!
    شاید هم پیراهن ها را بیشتر دوست داری؟
    من مشکوکم!
    اصلا شما بگو برف زیاد ببارد!
    باقی ش با من!
    خب
    امری،فرمایشی؟
    فدایت..
    دلت کوک! ♥️

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    بیا یک بازی قشنگ کنیم...
    که جایزه اش بـ..وسـ..ـه باشد!
    مثلا چشمهایم را بگیر و
    بگو من کی ام ؟!
    هر جواب اشتباه یک بـ..وسـ..ـه...!
    نامَردَم اگر اسم همه هفت میلیارد انسان دنیا را صدا نزنم!


    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    مرد است و...
    قولش!!
    هنوز دوستت دارم،
    از همان دوستت دارم های لامذهب!!
    از همان دوستت دارم های رسیده و آبدار!!
    آن ها که دست راستت میرفت پشت سرم،
    صورتت ناگهان میچرخید سمتم
    چند لحظه با چشم هایت وجبم میزدی و
    تا میرفتیم سمت حادثه ی بـ..وسـ..ـه
    یکهو فرار میکردی، میخندیدی و میگفتی...
    طلبت!!
    بنویس به حساب!!

    دوستت دارم هنوز
    از آن دوستت دارم های لعنتی!!
    آن ها که میپرسیدی
    ببخشید آغـ*ـوش دارید؟
    میگفتم چقدر؟
    میگفتی به قدر یک عمر عاشقی کردن!!
    چشم میبستم و آغـ*ـوش باز میکردم
    و یک عمر منتظر آمدنت میشدم ولی تو
    میخندیدی و میگفتی...
    بنویس به حساب
    این هم طلبت!!
    بنازم چوب خطت را که پر نمیشود...

    مرد است و حرفش
    دوستت دارم هنوز!!
    من برای حساب کتاب با تو
    هم صبر ایوب دارم
    هم عمر نوح!!

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    طوری دوستت خواهم داشت
    که یک معنای جدید برایش خلق شود!
    جوری عاشقت خواهم بود
    که حتی شاعران در بیانش جا بمانند!
    و گونه ای با تو زندگی خواهم کرد
    که خدا هر لحظه برایمان کِل بکشد!
    فقط بگو از کجا شروع کنیم؟
    از اینجا که تو نفس بکشی و من با صدایش، برایت، بمیرم خوب است؟

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    داشت برایم شعر میخواند
    که پریدم میان یکی از مصرع ها و گفتم:
    بـ..وسـ..ـه دارید؟
    ابروهایش را گره زد و با لبخند نگاهم کرد!
    تکرار کردم شما بـ..وسـ..ـه دارید!؟
    از آن بـ..وسـ..ـه ها که انتها ندارند!
    که دوستت دارم هایم را لابه لایش بچشی و بفهمی!
    از آن بـ..وسـ..ـه ها که دهانم را طوری پر کند
    از گوشه ی لبهایم بچکد روی لباسم؛
    گل کند،شکوفه بزند،بهار برسد!
    از آن بـ..وسـ..ـه ها که تا ماه ها لبهایم را بچشم و با لبخند بگویم چقدر شیرینی!
    خندید...
    خندید و با چشم های بسته نگاهم کرد!
    خندید و با لب بسته دیوانه خطابم کرد!
    بلند گفت:دوستت دارم مجنون جان!
    و من از خوشی میان شعری که میخواند
    قافیه در قافیه،ردیف شدم!
    زندگی انگار این بود؛
    دو مصرع،کنار هم،یک شاه بیت!
    با طعم بـ..وسـ..ـه!

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    دوست دارم
    لای گل های پیراهنت بپِلکم
    و به پروانه ها چپ چپ نگاه کنم
    دوست دارم
    خانه کنم آنجا!
    شب ها پلک چپت را ببوسم و
    صبح ها پلک راستت را
    تا مهتاب و آفتاب اجازه ی دست بوسی پیدا کنند.
    اصلا باید بپلکم حوالی گوشت
    آرام بگویم...
    دلم چای خواسته!
    دور و برت را نگاه کنی با تعجب و لبخند بگویی!
    تا شما وسط یکی از شعرها کمی نازم را میکشی آماده است!
    دوست دارم
    بپلکم در این دیوانگی های با تو!

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    باید صحبت کنیم
    خیلی جدی
    چشم توی چشم !

    باید بگویم دوستت دارم ..
    دستهایت را بگیرم و
    طوری نگاهت کنم که انگار توی لعنتی باید ..
    چیزی غیر از ممنونم بگویی !

    باید طوری نگاهت کنم تا بفهمی؛
    تا بدانی ؛
    باید ،
    باید ..
    باید بگویی من هم دوستت دارم !

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    - چقدر معرکه ای،
    که می شود با چشمهایم رویِ سبزه یِ تنت غزل بکارم و بـ..وسـ..ـه درو کنم..
    وقتی آنقدر بی خبری از حالم که خواب را بغـ*ـل گرفته ای!
    چقدر معرکه ای،
    که آنقدر بیخود و با توام که نیمه شب
    خدا دستش را زیرِ سرم می گذارد و می گوید؛
    آرام،
    آرام...
    چشم هایت را ببند من میفرستمش به رویایت!
    چقدر معرکه ای که با خدا سَر و سِرّ داری!

    #حامد_نیازی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    بیا،
    و مرا هم‌ با خود بیاور از رویا!
    بیا،
    و دستم را بگیر تا‌ گُم ‌نکنم‌‌ جاده ی برگشت را!
    بیا،
    که این سفر تنها به آمدن ختم می شود!
    بیا و بگذار ماجرای‌مان شنیدنی شود
    بگذار پرستوها از ما بیاموزند کوچِ حقیقی ‌را،
    بیا تا رویایی بنفش بسازیم
    بیا تا آمدن معنا پیدا ‌‌کند
    برای باران
    برای پاییز
    برای عشق
    بیا تا عشق بیاید
    بیا تا خدا برایمان تمام شهر را آذین ببندد
    تا برگها زیر ‌پایت فرش شوند
    و پاییز عاشقانه به جهانمان سلام‌کند
    بیا تا نشان بدهیم به خدا
    پاییز بی رنگِ‌ بنفش زیبا نیست!
    بیا و مرا هم با خود بیاور از رویا!

    #حامد_نیازی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا