شعر اشعار شاعران ایرانی

ムოεtɦყsイ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/05/17
ارسالی ها
370
امتیاز واکنش
3,316
امتیاز
487
سیمین بهبهانی
مرا هزار امید است و هر هزار تویی!
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی‌تو گذشت
چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظه‌های بوالهوسی است
ستاره‌ای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون من‌اند
چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی‌ است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
 
  • پیشنهادات
  • ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سیمین بهبهانی
    چرا رفتی ، چرا؟ من بی قرارم
    به سر، سودای آغـ*ـوش تو دارم
    نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
    ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟
    نه هنگام گل و فصل بهارست؟
    نه عاشق در بهاران بی‌قرارست؟
    نگفتم با لبان بسته‌ی خویش
    به تو راز درون خسته‌ی خویش؟
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سهراب سپهری
    پنج وارونه چه معنا دارد ؟
    خواهرم کوچک این را پرسید!
    من به او خندیدم.
    کمی آزرده و حیرت زده گفت :
    روی دیوار و درختان دیدم
    باز هم خندیدم !
    گفت دیروز خودم دیدم
    پسر همسایه پنچ وارونه به مینو می داد
    آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
    بغلش کردم و بوسیدمش و با خود گفتم
    بعدها وقتی غم ،
    سقف کوتاه دلت را خم کرد
    بی گمان می فهمی
    پنج وارونه چه معنا دارد
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سهراب سپهری
    آب را گل نکنیم
    در فرودست انگار کفتری می خورد آب
    یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید
    یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
    آب را گل نکنیم
    شاید این آب روان می رود
    پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
    دست درویشی شاید
    نان خشکیده فرو بـرده در آب
    زن زیبایی آمده لب رود . . .
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سهراب سپهری
    چترها را باید بست
    زیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید رفت
    فکر را خاطره را زیر باران باید برد
    با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
    دوست را زیر باران باید برد
    عشق را زیر باران باید جست
    زیر باران باید با زن خوابید
    زیر باران باید بازی کرد
    زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
    زندگی تر شدن پی در پی
    زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون” است
    رخت ها را بکنیم
    آب در یک قدمی است . . .
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سعدی

    تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا
    سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
    نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
    تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
    شربتی تلختر از زهر فراقت باید
    تا کند لـ*ـذت وصل تو فراموش مرا
    هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
    روزی ار با تو نشد دست در آغـ*ـوش مرا
    بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
    به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا
    سعدی اندر کف جلاد غمت می‌گوید
    بنده ام بنده به کشتن ده و مفروش مرا
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سعدی
    پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
    الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
    قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
    سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را
    گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
    دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
    گر سرم می‌رود از عهد تو سر بازنپیچم
    تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سعدی
    دوست می دارم من این نالیدن دلسوز را
    تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
    شب همه شب انتظار صبح رویی می‌رود
    کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را
    وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او
    تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
    گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم
    جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سعدی
    با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
    جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
    روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست
    نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را
    ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
    هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
    زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
    پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
    سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
    همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
    می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

    بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
    بار دلست همچنان ور به هزار منزلم

    ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو
    کز طرفی تو می‌کشی وز طرفی سلاسلم

    بارکشیده جفا پرده دریده هوا
    راه ز پیش و دل ز پس واقعه‌ایست مشکلم

    معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
    گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم

    آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
    تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم

    ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
    چون برود که رفته‌ای در رگ و در مفاصلم

    مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
    مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم

    گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
    ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم

    سنت عشق سعدیا ترک نمی‌دهی بلی
    کی ز دلم به دررود خوی سرشته در گلم

    داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
    چاره کار عشق را با همه عقل جاهلم

    سعدی

    ❤❤❤❤❤
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا