شعر اشعار شاعران ناشناس وتک شعرها

Forgettable

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/28
ارسالی ها
2,354
امتیاز واکنش
11,844
امتیاز
796
سن
32
محل سکونت
یزد

من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم

نکند فرق به حالم

چه برانی چه بخوانی

چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بنشانی

نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی

 
  • پیشنهادات
  • Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم
    تمام تن شدم زخمی ز تیغ همقطارانم

    خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری
    از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری

    هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا
    در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا

    هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان
    ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان

    همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند
    به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند

     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
    زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت

    چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
    آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت

    روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
    مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

    او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
    عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

    هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
    دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت


     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    سیمای تو را ماه ندارد . . . که ندارد
    ژرفای تو را چاه ندارد . . . که ندارد

    در حسرت دیدار تو ای برگ شقایق
    دل، طاقت یک آه ندارد . . . که ندارد

    من گوشه ی چشمت به دو عالم نفروشم
    این نازِ ِ نگه، شاه ندارد . . . که ندارد

    معشـ*ـوقه ی من پاک تر از قطره ی باران
    و اللهِ که بدخواه ندارد . . . که ندارد

    عمری است که سرگشته ی صحرای کویرم
    این جاده به تو راه ندارد . . . که ندارد
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    آمدی جانم بسوزی، ســـــوختی ، دیگر برو
    آتش جانم شـــــدی ، دل سوختی ، دیگر برو

    آمدم اهلت شـــوم ، مکثی کنم ،نورم شـــوی
    آمدی اهلت به مکثی ســـوختی ، دیگر برو

    من ید بیضـا ندارم ،من شـــفا خواهم ز تو
    کی شـــفا دادی ؟ پرم را سوختی ، دیگر برو

    آمدی نوری برای مهر و ماه دل شــــوی
    مهر و ماه دل به نازت سوختی ، دیگر برو

    من تو را آرام جان و غمگســـارم گویمت
    نیست آرامم به غم، دل سـوختی ، دیگر برو

    خواســــتم پروانۀ شمعت شوم ، زیبای من
    بال من ، خاکسـترم را ســـوختی ، دیگر برو

    منتـــــظر بودم بیـایی جان به قربانت کنم
    آمدی جانم بســــوزی سـوختی ، دیگر برو


     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    بیمارم و عاشق و غریبم
    محتاج كرشمه ی طبیبم

    مثل در نیمه باز یك قصر
    چشمان تو می دهد فریبم

    هر چند ، فراز بخت باشم
    بی مهر تو باز در نشیبم

    دست من و گردن تو ، حاشا
    تیغ تو و گردنم ، حبیبم

    روزی كه وصال ، هدیه می شد
    كردند فراق تو نصیبم

    بر خویش مگیر این غزل را
    بیمارم وعاشق و غریبم
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
    یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
    در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
    قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
    بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
    غم در حریم آبی دل جا نمی شود
    دریای تو پناه نگاه شکسته است
    هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
    می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
    اما بدون تو که گلی وا نمیشود
    دردیست انتظار که درمان آن تویی
    این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
    زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
    گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
    گفتی صبور باش و به آینده بنگر
    پروانه که صبور و شکیبا نمی شود
    شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
    دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
    گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
    گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
    باران کویر روح مرا می برد به اوج
    اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
    رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
    دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
    یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
    گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
    دل های منتظر همه تقدیم چشم تو
    امروز بی حضور تو فردا نمی شود ....
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست

    حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست



    شعر زلال جوشش احساس های من

    از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست



    یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

    این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست



    خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی

    بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنی ست



    من در فضای خلوت تو خیمه می زنم

    طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست



    تا اوج ، راهی ام به تماشای من بیا

    با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست



     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    قصه ی من ، قصه ی یلدای شب
    گریه من شبنم رویـــــــای شب
    غربت آن پنجــــــــره ی انتظار
    خلوت یك كوچه ی تنهای شب
    میكده ام در گذر یك سراب
    جام لبم تشنه تر از آفتـــاب
    همسفرم ، حسرت و تردیدها
    رفتــــن و یا ماندن بی انتخاب
    تا كه از آن مشرق دشت امید
    شب شكن برق نگاهت دمید
    معجزه ی عشق تو بر آسمان
    با قلمش آبی رویـــــا كشید
    دیده ی تاریك افق باز شد
    مرغ سحر قاصد پرواز شد
    از دل آن بیشه ی محزون شب
    رویش چشمــــان تو آغاز شد
    غنچه ی پرپر شده ام زان نگاه
    سبز شد و سبزتر از هر گیـاه
    سـ*ـینه ی طوفان زده ام از تو شد
    ساحل آرام و صدف پوش ماه
    تا كه شدی ساغر باران عشق
    دست مسیحای بهاران عشق
    لـ*ـذت پـــــرواز به یك آرزو
    یا كه نشستن برِ ایوان عشق
    با تــــو شدم مرمر احساسها
    پاكتــــر از اطلسی و یاسهــا
    لحظه ی بیرون شدن از پیله ها
    فصـــــــــل شكوفایی گیلاسها
    تا كه شدی وسعت بی انتها
    سرخ تر از سرخی آلاله ها
    نستــــرن باغچه ی عاطفه
    سنگ صبور همه ی ناله ها
    با تو شدم رهگذر زندگی
    قطره ی دریا دل آشفتگی
    پیچك برخاسته از عمق خاك
    نرمتـــــرین پیچش دلدادگی
    تا كه شدی باغ ، شقایق شدم
    موج شدی نغمه قایق شــدم
    آخـر این قصه ی پر"خاطره"
    عشق تو را دیدم و عاشق شدم
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    به ساز عشق می چرخم به باغ سبز چشمانت
    بساط گل به لب دارم بیفشانم به دامانت؟

    تمام شهر خوابیده ، من ویاد تو بیداریم
    سراپا چشم دیدارم که شب تابد ز مژگانت

    خیال عاصیم امشب ، امید دست گرم توست
    چه خوش بخشیده رویایی به من لبخند پنهانت

    به هم زد یک نگاه تو شکوه شهرک دل را
    چه کاری کرده ای با دل بگو جانم به قربانت؟

    چه بنوازی چه ننوازی غرورم سهم قلب تو
    تن دل را بپیچم در حریر عشق سوزانت
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا