مشاعره مشاعره با اشعار سید مهدی موسوی

[mery]

تبدیل می شود همه چیز جهان به تو
تو گوشه ی اتاقی و در فکر هیچ چیز

 

[Es_shima]

زبان وا کرد تا افشا کند شب‌های سختی را

زبان وا کرده بود و خودکشی کردند تختی را




نمی مرد و میام اشک و آتش باز هم جان داشت

به جای خون به رگ های غمش ققنوس جریان داشت

 

[آرسين]

تمام شهر گرفتار ترس و بیم شدند

تو زنده بودی و این بچّه ها یتیم شدند

 

[mery]

دردهایی که در درون دارد
می زند توی گوش خواننده
شعر من واقعا جنون دارد

 

[آرسين]

دوید مادر و در چشم های او نِگریست

-«سلام... » بعد درآن بازوان خسته گریست



که تشنه است کویری که در تنش دارد

که هفت سال و دو ماه است که عطش دارد

 

[Es_shima]

در ایــن دیار ، آمدن نــو بهـار ِ پوچ

تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است

دارد قطار فاجعـــه نزدیک مــی شود

بمبی هنوز در چمدان مسافر است

 

[آرسين]

تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است



دارد قطار فاجعـــه نزدیک مــی شود

بمبی هنوز در چمدان مسافر است

 

[Es_shima]

تبرها اره برقی های وحشی
نباید هم غمِ باغو بدونن
داره یر بالا میره آب و بازم
دارن قورباغه ها آواز میخونن

 

[hero98]

نخواستم‌ که ‌به ‌من ‌درس آب و نان ‌بدهی

مرا گرفتـــه و از خواب هـــا تکان بدهـــی

نخواستم کـــه بگویــم: «پدر بمان با من»

زمین نخواست تو را تا به من زمان بدهی

 

[Es_shima]

یکیش سمت تولد، یکیش سمت چه چیز؟
جهان مسخره‌ی ماست که دو در دارد

خیار را بخوری یا به خورد تو بدهند
برای تقویت حافظه اثر دارد