VIP اشک هایی با عشق| جناب سرهنگ کاربر انجمن نگاه دانلود

[The unborn]

به یک باره از خواب پریدم
نمیدانستم اینقدر خوب است..
نمیدانستم دیدنِ خوابِ بچه ای که هر روز و شب در موردش بحث میکردیم و نامش را تغییر میدادیم اینقدر لـ*ـذت بخش باشد
تنها یک چیزش غم انگیز است...آن هم اینکه این رویای قشنگ تنها در خواب هایم واقعی بود

 

[The unborn]

دلت نمی سوخت؟
دلت برای اشک هایم که متولد نشده میمیرند نسوخت؟
برای دیوار چه؟برای دیواری که هر لحظه با برخورد مشت هایِ من،طعمِ خون را در دهان خود احساس می کند!
برای لب هایم چه؟سیاهی لب هایم آزارم می دهد
تو نیستی...
اما می دانم که رفیقت،سیگار را می گویم!همیشه در کنارم خواهد ماند
همیشه!

 

[The unborn]

دوستت دارم..
به اندازۀ سایه هایی که از آن تو و فردی دیگر بود...
سایه هایی که هر شب بر روی محتوایِ فنجانِ قهوه ام می نشست
دوستت دارم...
به اندازه همة کبودی های گردنت

 

[The unborn]

تو جادوگرِ عشق هستی
وِردَت را بخوان...شاید از اعماق چشمانت،جامِ عاشقی را بنوشم

 

[The unborn]

صدایت با صدایم درآمیخت..
در یک آن احساس کردم قلبم زخم خورده است!
آری..زخم خوردۀ روزگار..
تنهایی...
و حالا هم عشقی که برایم معنایی جز مرگِ داوطلبی ندارد

 

[The unborn]

دلم گرفته..
به اندازه تمام ارزشی که برایم قائل بودی..
به اندازه تمام محبت هایی که به رویم سرازیر میکردی
و...
به اندازۀ تمام یخ زدن هایی که از سرمایِ وجودت به من رسیده

 

[The unborn]

از من بگذر
از جاده های خــ ـیانـت، بگذر از من
با همان سرعتی که خط ها روی دستانم می نشستند
بگذر!

 

[The unborn]

دلم هوایت را کرد...
زمانی که خنکایِ باد،همراه با عطرتو موهایم را شانه می زد

 

[The unborn]

من تشنه عشقم...
سیرابم کن از دریایِ وجودت!

 

[The unborn]

دل پری دارم
ان قدر پر که بعضی اوقات پر می شوم ز خالی