مشاعره مشاعره با اشعار سید مهدی موسوی

[Es_shima]

دیوانه ای و هیچ نمی فهمی
می‌خواهی ام که عاشق غم باشی

پیش کسی کپدر آن طرف دنیا
در خواب هات در بغلم باشی

 

[mery]

یک نفراز وسط کوچه صدا کرد مرا
بازی مسخره ای بود رها کرد مرا

 

[Es_shima]

این شعر را برای تو می‌میرد
مردی که روز های بدی دارد

از ابتدای قصه‌ی ما بد بود
این قصه انتهای بدی دارد

 

[mery]

دنیای پیر دایره ای بود تا ابد
این مرد هیچ وقت به جایی نمی رسد

 

[Es_shima]

در غار تاریک خودش خرس زمستانی
بیدار خواهد شد نخواهد شد به این زودی

بودیم و هستیم و نمی مانیم تا فردا
هستند اما کاخ های رو به ویرانی

 

[mery]

یه پلیس ایستاده اون پایین
رنگ خوابای ما هنوز سبزه
نسل ما رو فرشته ها کشتن

 

[ghazal♥]

نماندست چیزی به جزغم ... مهم نیست

گــرفته دلـــم از دو عالم ... مهـــم نیست

تـــو را دوست دارم قسم به خدا که...

اگر چه پس از تو خدا هم مهم نیست

 

[mery]

تنها به بغـ*ـل گرفت عکسی را و بعد
یک پارچه ی سفید را بالا برد

 

[رَشنو]

در ایــن دیار ، آمدن نــو بهـار ِ پوچ

تنها دلیل رفتن مرغ مهاجر است

 

[رَشنو]

توی زیبایی ات شعار بده

موی تب کرده را به باد بریز

عرق کارگر شو قبل از مزد!

اوّلین پیک را زیاد بریز