مشاعره مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

  • شروع کننده موضوع F.sh.76
  • بازدیدها 5,330
  • پاسخ ها 155
  • تاریخ شروع

فروغ ارکانی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/27
ارسالی ها
1,069
امتیاز واکنش
27,201
امتیاز
892
محل سکونت
کرج
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سـ*ـینه هیچ نیست بجز آرزوی تو
 
  • پیشنهادات
  • mobina-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    130
    امتیاز واکنش
    1,096
    امتیاز
    388
    وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
    وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
    شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
    در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
    در شرار آتش دردی نهانی.
     

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
    نیست یاری که مرا یاد کند
    دیده ام خیره به ره ماند و نداد
    نامه ای تا دل من شاد کند
     

    mobina-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    130
    امتیاز واکنش
    1,096
    امتیاز
    388
    در دامن سکوت به تلخی گریستم

    نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

    دیدم که لایق تو عشق تو نیستم
     

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    میشنیدم نیمه شب در خواب
    های های گریه هایش را
    در صدايم گوش ميکردم درد سيال صدايش را
     

    mobina-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    130
    امتیاز واکنش
    1,096
    امتیاز
    388
    ای سـ*ـینه در حرارت سوزان خود بسوز

    دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر

    می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم

    مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
     

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    روز اول با خودم گفتم دیگرش هرگز نخواهم دید
    روز دوم نیز میگفتم
    لیک با اندوه و با تردید
     

    mobina-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    130
    امتیاز واکنش
    1,096
    امتیاز
    388
    در لابلای دامن شبرنگ زندگی

    رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان

    فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی
     

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    يادم آمد كه روزي در اين راه
    ناشكيبا مرا در پي خويش
    ميكشيدي
    ميكشيدي
     

    mobina-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/19
    ارسالی ها
    130
    امتیاز واکنش
    1,096
    امتیاز
    388
    یکباره از میان لجنزارهای تیره ششصد و هفتاد و هشت بلبل مرموز
    که از سر تفنن خود را به شکل ششصد و هفتاد و هشت کلاغ سیاه پیر در آورده اند

    با تنبلی به سوی حاشیه روز می پرند
    و اولین نفس زدن رسمیم
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    332
    بالا