شعر اشعار حامد نیازی

آے ام بݪآ●_●

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/15
ارسالی ها
1,240
امتیاز واکنش
11,565
امتیاز
706
سن
22
محل سکونت
قم ڪــانتـــرے
آنقدر زیبایی

که شاعرها به احترامت

کلاه از سر بر می دارند!

و روی پیشانی شعرهای شان

عرق شرم می نشیند!

در این هیاهو

این منم

که با بلند ترین عاشقانه ی دنیا

سال هاست دورت می گردم

با یک دوستت دارم دریایی!

به رنگ چشمهایت

آبی تر از آبی!



"حامد نیازی"
 
  • پیشنهادات
  • آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    سخت نیست

    اصلا سخت نیست از روی شانه ام

    تاب بخوری روی دستم

    توی چشمهایم زل بزنی و

    بگویی حواست هست امروز جمعه است؟!

    سخت نیست

    بگویم مگر حواس گذاشته ای؟

    سخت نیست چنان ببوسمت

    که جمعه در تقویم از خجالت سرخ شود گونه اش!

    سخت نیست...

    جمعه ها صدایت کنم و بگویم من رفتم!

    بگویی کجا؟

    بگویم قربان عطر تنت!!

    سخت نیست من و تو این طور جان جمعه را بگیریم؛

    قبل از اینکه بفهمد غصه را چطور توی دلهایمان جا کند!

    سخت نیست

    فقط دستت را به من بده!

    راستی...

    من رفتم!



    "حامد نیازی"



    (نامه های سوخته)
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    چشم هایم را که بستم

    عطر بهشت مرا برد به ...

    جایی که گـ ـناه متولد نمی شد!

    پر از بـ..وسـ..ـه و نگاه های عاشقانه

    جایی که هرم یک نفس تنم را تب دار می کرد

    لبالب از ستاره، رنگین کمان و باران!

    جایی که باید گم شد به امید پیدا نشدن

    خنکای نسیم که پلکهایم را بوسید

    و چشم هایم را باز کرد

    دیدم بهشت تویی

    که در آغوشم گرفته ای بخوابم!

    رو به نماز شکر ایستادم

    قنوتم که عطر تنت را به خدا پیشکش کرد

    کسی با صدای تو آرام در گوشم گفت:

    خوب خوابیدی عشق من؟!



    "حامد نیازى"

    (نامه های سوخته)
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    می شود وقتی دارم یواشکی

    توی جیب پیراهنت دنبال حواسم می گردم
    بی هوا ببوسی مرا!
    ضعف کنم بروی برایم آب بیاوری،
    بگویم اول خودت کمی بچش!
    بگویی چرا؟
    بگویم آب قند لازمم!
    می شود هر کدام از کشوهای میزم را باز می کنم
    ببینم نشسته ای و ناخن هایت را لاک می زنی!
    می شود وسط یکی از عاشقانه هایم
    دراز بکشی و بگویی چهار دیواری اختیاری!
    می شود نیمه شب بیدارم کنی و بگویی
    یک بـ..وسـ..ـه بدهکار بودی وقت تسویه حساب است!؟
    می شود!؟
    شک نکن!
    کار سختی نیست...
    کافی ست همان جا که هستی و این جملات را می خوانی
    چشم هایت ببندی و دلت را هوایی کنی!
    کافی ست زیر لب بگویی دوستم داری تا ببینی
    دستم توی جیبت دنبال یک حواس گم شده می گردد!
    ببینمت...
    چیزی گفتی عزیزم؟

    "حامد_نیازی"
    (نامه های سوخته)
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    اگر نیمه شب...

    خیالت هوای بـ..وسـ..ـه کرد و

    روی تخت

    لای ملافه ها

    در آغـ*ـوش شمعدانی ها

    لب حوض

    پشت پنجره ها

    میان میهمانی شکلات ها

    در دل یک عاشقانه و

    شاید هیچ جا، پیدایم نکردی بدان...

    من این شب ها پیراهنت را تن میکنم

    تا محبوبه ی گوشه ایوان

    مرا با تو اشتباه بگیرد و

    پشت پلکهایش تا صبح تابم دهد!



    "حامد نیازی"
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    اسمش چیست؟

    این حس، این حال؛

    همین که وقتی به تو فکر می کنم

    از گوشه ی لبهایم لبخند چکه می کند!



    اسمش چیست؟

    این کار، این رفتار؛

    که نشسته‌ام و تو را مو به مو مرور می کنم

    و عطر موهایت گیجم می کند؟



    اسمش چیست؟

    این رویا، این خیال؛

    که تو از دور می‌آیی و انار‌های باغ شعرم

    کال کال، سـ*ـینه چاک می کنند؟



    اسمش را چه بگذارم

    که تو،

    دوستت دارم

    معنی‌اش کنی؟



    "حامد نیازی"
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    شبیه یکی از آرزوهای منی

    شاید همان آرزو

    که یک صبح

    سپیدی چشم‌هایم در سیاهی چشمانت غرق شوند!

    یا آن که نفس هایمان در هم گم شوند

    صدایم کنی که بیا پیدایشان کن

    بازدم تو را به جای دمم بردارم!

    شبیه یکی از رویاهای منی...

    مث اینکه آواز بخوانم و مثل نوشید*نی در رگ‌هایم بجوشی!

    شبیه یک آرزوی کوچک منی!

    مثل عشق؛

    خوشبختی...

    عزیزم...

    خوب نگاهم کن

    شبیه هیچ کدام از آرزوهایت نیستم؟

    حتی کوچک‌ترینش...

    قول می‌دهم زود برآورده شوم!

    خوب نگاهم کن...



    "حامد نیازی"
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    بیا...

    کمی نزدیک تر لطفا

    می خواهم آرام در گوشت چیزی بگویم!

    امشب

    روی میز کارم

    کنار عطر شب بو ها

    برایت جا پهن می کنم

    بیا دراز بکش و

    موهایت را پهن کن روی شعرهایم تا ستاره باران شوند!

    دستهایت را ببر زیر چانه ات و

    با چشمهای خمـار از خواب برایم بگو هنوز دوستم داری

    تا این شعر که از روی چشمهایت نوشته ام...

    بشود آیه ای برای ایمان آوردن به عشق!


    "حامد نیازی"


    nice_girl_n.jpg
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    من و تو

    کاشف تمام خیابان ها و

    کوچه های خلوت و دنج

    این شهریم،

    فقط به بهای یک بـ..وسـ..ـه!

    هنوز هم می توان

    دنیا های جدیدی را کشف کرد!



    "حامد نیازی
     

    آے ام بݪآ●_●

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/15
    ارسالی ها
    1,240
    امتیاز واکنش
    11,565
    امتیاز
    706
    سن
    22
    محل سکونت
    قم ڪــانتـــرے
    بیا

    ولی بی صدا، آرام

    بنشین و نگاهم کن

    که چطور با تو قدم می زنم!

    چطور دستت را گرفته ام

    ببین چگونه با تو به دنیا فخر می فروشم!

    بیدارم نکن

    بگذار زندگی کنم با تو!



    "حامد نیازی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا