شعر اشعار * فرهاد حسن زاده*

  • شروع کننده موضوع Anisa.Gh
  • بازدیدها 1,128
  • پاسخ ها 39
  • تاریخ شروع

Anisa.Gh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/15
ارسالی ها
818
امتیاز واکنش
2,061
امتیاز
391
محل سکونت
نصف جهان :)))))
بی شعر...

بی تو

شعر یخ می‌زند

توی دست‌های نانوا.

بی شعر

من کبود می‌شوم

در خیابان‌های ماتم زده از سرما

حتی کنار آتش دوره‌ گردها
 
  • پیشنهادات
  • Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    عبور...

    خیال کردم آبی می‌شوم

    وقتی جرعه‌ای از دریا بنوشم

    سیاه شدم

    وقتی آب از سرم گذشت...
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    کمی بنشین...

    مترسك جان!

    چاي سرد شد


    چرا نمي‌نشيني؟


    تا به كي ايستاده بر آستانه‌ي دشت؟


    با كفش‌هاي آغشته به خاك


    كه درخت هم اگر بود ريشه دوانده بود.


    مترسك جان!


    امسال با گنجشك‌ها كاري نداشته باش


    و كلاغ‌ها و بلدرچين‌ها و كبك‌ها


    كمي بنشين


    كنار سفره‌ي نان و پنير و سبزي


    و گوش كن به لهجه‌ي شيرين باد


    وقتي

    به گوش درخت‌ها ترانه مي‌خواند...
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    بلند بالا...


    اين همه غرور


    شايسته‌ي ميله‌ي پرچم است


    نازنين


    كوتاه بيا


    كوتاه‌تر



    مي‌خواهم ب*ب*و*س*م*ت.
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    غوره های تشنه...


    پدر باغچه را آب مي‌كارد


    چشم به غوره‌هاي نورس


    در انتظار انگور





    من پژمرده از بي‌نگاهی


    در اتاقي كه پنجره‌اش


    گم شده پشت داربست انگور
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    آب درياها چه شور و خواب ماهى‌ها چه شيرين

    آب درياها روان و خواب ماهى‌ها چه سنگين

    من ميان خواب و آبم، خواب ماهى آب دريا

    شعرهايي مي‌نويسم بين بيدارى و رويا
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    بیهودگی....

    چای سرد می شود


    قند به کام نمی رسد


    تو نیستی و سیگار بیهوده دود می کند...
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    سرد سفید...


    لوله كشي نور
    در لامپ‌هاي مهتابي





    آه...


    چه سرد است


    شب‌هاي بيمارستان...
     

    Anisa.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    818
    امتیاز واکنش
    2,061
    امتیاز
    391
    محل سکونت
    نصف جهان :)))))
    براي علي نامور که بی خبر رفت...




    تو سرد مي‌شوي، آهسته آهسته


    قهوه سرد مي‌شود، آهسته آهسته


    من سرد مي‌شوم...


    نه، من نبايد سرد شوم


    من آمده‌ام كمي نقاشي كنم از قامت بلند تو در كنار درختي كه آهسته آهسته زرد مي‌شود


    و كبوتري كه شادي‌هايش آهسته آهسته درد مي‌شود


    قلم موهايت را نشور


    آنها بويي از ته رنگ تو را دارند


    تو كه خورشيد از حاشية نقاشي‌ات بيرون زده


    و مي خواهد از پشت كوه‌هاي قهوه‌اي...


    راستي قهوه‌ات سرد شد... آهسته آهسته


    شادي‌ات درد شد... آهسته آهسته


    چهره‌ات زرد شد... آهسته آهسته


    چرا نمي‌نوشي از اين همه رنگ قشنگ؟


    از اين خوني كه از رنگين‌ كمان قرض گرفته‌ ام


    از اين آب كه مال شعر سهراب است


    از اين شرابي كه مي‌چكد از ديوان حافظ


    من چهره گلگون تو را در قابي از خنده نمي‌خواهم


    قاب‌ها واسطه‌اند براي نديدن، ن*ب*و*س*ي*د*ن، نگفتن


    كاش دردهايمان را به هم گفته بوديم براي روز مبادا


    كاش مبادايمان را جا گذاشته بوديم توي كوچه‌هاي تنگ و باريك امام حسين


    و قدم زنان رفته بوديم تا مولوي و هياهوي گنگ و بي‌نشاط آدمهايي كه آهسته آهسته رد مي‌شوند


    زير انبوه برگ‌هايي كه آهسته آهسته زرد مي‌شوند


    كاش قاب‌ها را شكسته بوديم....
     

    I.MehrDãd

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/31
    ارسالی ها
    13,289
    امتیاز واکنش
    163,097
    امتیاز
    1,321
    سن
    21
    محل سکونت
    جـَهَنَم
    شاید روزی پنجره را ببیندم

    و تصویر تو بماند

    آنجا

    پشت پنجره

    کنار کلاغ‌هایی که روی سیم

    سال‌هاست در انتظار عکاس

    لبخند می‌زنند

    شاید...
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا