شعر اشعار فایــز دشتـــی

[ZahraHayati]

خیال کشتن من داشت جانان
کدامین سنگدل کردش پشیمان
ندانست عید فایز آن زمانست
که گردد در مناي دوست قربان

 

[ZahraHayati]

پس از مرگم نخواهم هاي هایی
نه فریاد و نه افغان و نوایی
بگوید گشته فایز کشته دل
ندارد کشته دل خون بهایی

 

[ZahraHayati]

مرا تن زورق است و ناخدا دل
در این زورق بود فرمنروا دل
رسد فایز به ساحل یا شود غرق
نمی دانم می برد ما را کجا دل

 

[ZahraHayati]

در این دنیا بسی اندوهناکم
که از مردن نباشد هیچ باکم
یقین روز ازل تقدیر فایز
به آب غم عجین گردیده خاکم

 

[ZahraHayati]

خبر داري به من هجران چها کرد
دلم را ریش و جانم مبتلا کرد
ز مردم عشق تو پوشیده فایز
ولی شوق تو رازش بر ملا کرد

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

دل من همچو رستم در عتابست
چو توران ملک سلم از وى خرابست
رقیب گرسیوز و فایز سیاوش
فرنگیس عشق و دل افراسیابست

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

قدت گل، قامتت گل، کفش پاگل
سخن گل، معرفت گل، مدعا گل
به گل چیدن برون شد یار فایز
سرو گردن گل و نشو نما، گل

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

سر زلف توجانا لام و میم است
چو بسم الله الرحمان الرحیم است
به هفتاد و دو ملت بـرده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

ایها الطلاب ناموا فى بیوت
واسکنوا فى دار کم کالعنکبوت
فاذکروا اشعار باقر دائما
لاتقولوا کان زید قائما

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

مدرسه باید که تن لاغرکند
جسم را افسرده، رخ اصفر کند
مدرسه کى زیبد این نابخردان
جاى اینان است اصطبل خران

دانلود رمان های عاشقانه