شعر اشعار امیر معزی

^Venus^ · 2017/08/19

ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک

هرگز نبود تو را ز ناپاکان باک

ای خسرو پاک پیکر ازگوهر خاک

ای‌گوهر پاک احسن الله جزاک‌

^Venus^ · 2017/08/19

سقای ملک گرفت چنگ اندر چنگ

ساقی بنهاد بادهٔ مرجان رنگ

هنگام صبوح ای ملک با فرهنگ

از ساقی باده خواه و از سقا چنگ

^Venus^ · 2017/08/19

ای تیغ تو با قوت مریخ و زحل

رای تو چو آفتاب در برج جَمَل

گر خصم تو بر چرخ‌گریزد به‌مثل

در دامن عمر او رسد دست اجل

^Venus^ · 2017/08/19

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]

از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم
وز موکب وصل تو غباری رسدم
تا چند کشند و چند افروزندم
من سوخته‌ام چرا همی سوزندم

[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]

[/BCOLOR]

^Venus^ · 2017/08/19

ای سیمبر از عشق تو در رشته شدم

در خون دل از غم تو آغشته شدم

در بادیهٔ فراق سرگشته شدم

تو زنده بمانیا که من‌کشته شدم

^Venus^ · 2017/08/19

هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم

وز چشم پر آب خواب غارت کندم

یک شب نگذارد که کنم دیده فراز

چندان که خیال تو زیادت کندم

^Venus^ · 2017/08/19

ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم

پروین بود از غم تو آن شب یارم

یک نیمه زشب چشم به پروین دارم

یک نیمه همی ز چشم‌ پروین بارم

^Venus^ · 2017/08/19

گرچه دل و سـ*ـینه‌ کان گوهر دارم

رخساره زرنج هر دو چون زر دارم

کان بستهٔ زلف ماه دلبر دارم

وین خستهٔ تیر شاه سنجر دارم

^Venus^ · 2017/08/19

هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم

پندی که خرد دهد من آن نپذیرم

تا روز نهد خیال تو در پیشم

صد چشمه و من ز تشنگی می‌میرم

^Venus^ · 2017/08/19

گـه سرو بلند حله بوشت خوانم

گـه ماه تمام باده نوشت خوانم

ارزان بخری و رایگان بفروشی

ارزان خر و رایگان فروشت خوانم