شعر اشعار فایــز دشتـــی

  • شروع کننده موضوع ZahraHayati
  • بازدیدها 3,940
  • پاسخ ها 180
  • تاریخ شروع

ZahraHayati

کاربر اخراجی
عضویت
2016/07/03
ارسالی ها
5,724
امتیاز واکنش
58,883
امتیاز
1,021
بیا که از حد گذشت ایام دوري
کنم تا کی زمهجوري صبوري
اگرچه دوري از چشمان فایز
ولی با دل تو دایم در حضوري
 
  • پیشنهادات
  • ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    خبر آمد‌ كه دشتي ما بهاره
    زمين از خون فايز لاله زاره
    خبر بر دلبر زارش رسانيد
    كه فايز يك تن و دشمن هزاره
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    نــه هــر بالانشيني مـاهتـاب است

    نه هر خاك و گلي در خوش آب است

    نــه هـر كس شعر گويد فايز است او

    نــه هـرتـركـي زبان افراسياب است
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    اگـر داني كه فردا محشري نيست

    سؤال و پرسش و پيغمبري نيست

    بـتاز اسـب جـفا تـا مي توانـي

    كه فايز را سپاه و لشكري نيست
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    قدت گل، قامتت گل، كفش پاگل

    سخن گل، معرفت گل، مدعا گل

    به گل چيدن برون شد يار فايز

    سرو گردن گل و نشو نما، گل
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    اگر خواهی بسوزانی جهان را
    رخی بنما بیفشان گیسوان را
    بت فایز اشارت کن به ابرو
    بکش تیغ و بکش پیر و جوان را
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    به سیر باغ رفتم باختم من

    نظر بر نو گلی انداختم من

    الهی دیده ی فایز شود کور

    که دلبر آمد و نشناختم من
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    خداوندا دلم از دین بری شد
    اسیر دام زلف آن پری شد
    پری دید و پریشان گشت فایز
    پری رو هر که دید از دین بری شد
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    به بالا بنگری مهتاب بینی
    گل خوشبو کنار آب بینی
    برو فایز سزای تو همین بود
    پری مثل مرا در خواب بینی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    مریضی کز جدایی گشته بیمار
    علاجش چیست عناب لب یار
    همین باشد علاج درد فایـــــــز
    مکش زحمت طبیبم را میازار
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا