شعر اشعار شاعران ایرانی

ムოεtɦყsイ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/05/17
ارسالی ها
370
امتیاز واکنش
3,316
امتیاز
487
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم

می‌گریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم

فروغ فرخزاد
 
  • پیشنهادات
  • ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    دل بیمار را در عشق آن بت
    شفا از نعره‌های عاشقانه است

    عطار
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    ما را ز درد عشق تو با کس حدیث نیست
    هم پیش یار گفته شود ماجرای یار

    سعدی
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    عشق از سر رفت بیرون و غرور او نرفت
    ناز مهمان را ز صاحب خانه می‌باید کشید

    صائب تبریزی
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
    که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

    حافظ
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    خواهم که راز عشقت پنهان کنم ز یاران
    صحرای آب و آتش پنهان چگونه باشد

    خاقانی
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست
    طائران عشق را پرواز گـه جز طور نیست

    خواجوی کرمانی
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    من ندانم که عاشقی چه بلاست



    هر بلایی که هست عاشق راست


    زرد و خمیده گشتم از غم عشق

    دو رخ لعل فام و قامت راست


    کاشکی دل نبودیم که مرا

    اینهمه درد وسختی از دل خاست


    دل بود جای عشق و چون دل شد

    عشق را نیز جایگاه کجاست


    دل من چون رعیتیست مطیع

    عشق چون پادشاه کامرواست


    برد و برد هر چه بیند و دید

    کند و کرد هرچه خواهد و خواست


    وای آن کو بدام عشق آویخت

    خنک آن کو زدام عشق رهاست


    عشق بر من در عنا بگشاد

    عشق سر تابسر عذاب و عناست


    در جهان سخت تر ز آتش عشق

    خشم فرزند سیدالوزراست...


    فرخی سیستانی
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    ...ناله بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی

    مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند


    گاه آن آمد که عاشق برزند لخـ*ـتی نفس

    روز آن آمد که تائب رای زی صهبا کند


    من دژم گردم که با من دل دوتا کرده‌ست دوست

    خرم او باشد که با او دوست دل یکتا کند


    هر زمان جوری کند بر من به نو معشوق من

    راضیم راضی به هرچ آن لاله‌رخ با ما کند


    گر رخ من زرد کرد از عاشقی گو زرد کن

    زعفران قیمت فزون از لاله حمرا کند


    ور همی‌چفته کند قد مرا گو چفته کن

    چفته باید چنگ تا در چنگ ترک آوا کند


    ور همی آتش فروزد در دل من، گو فروز

    شمع را چون برفروزی روشنی پیدا کند


    ور ز دیده آب بارد بر رخ من گو ببار

    نوبهاران آب باران باغ را زیبا کند


    ور فکنده‌ست او مرا در ذل غربت گو فکن

    غربت اندر خدمت خواجه مرا والا کند...


    منوچهری دامغانی


    ✦✦✦✦✦
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    ...ای صفت زلف تو غارت ایمان ما

    عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا


    بر در ایوان توست پای شکسته خرد

    بر سر میدان توست دست گشاده هوا


    صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن

    صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا


    از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام

    وز مژه تو نکرد هیچ خدنگی خطا


    ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو

    بس که بپیموده‌ایم عالم خوف و رجا


    گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب

    گـه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را


    لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب

    وصل تو مهر تب است در دهن اژدها


    بر سر کوی تو من نایب خاقانیم

    بو که به دیوان عشق نام برآید مرا


    صبح امید منی طاب علیک الصبوح

    گرچه به شب‌های هجر طال علی البلا


    موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم

    لیک نگنجم همی در حرم مقتدا...


    خاقانی شروانی


    ✦✦✦✦✦
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا