شعر اشعار | ا ج کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع ا.ج
  • بازدیدها 5,581
  • پاسخ ها 71
  • تاریخ شروع

کدام نوع شعر را بیشتر می پسندید؟

  • کلاسیک

    رای: 32 29.4%
  • نو

    رای: 59 54.1%
  • سپید

    رای: 13 11.9%
  • انواع دیگر(حجم،موج نو و...)

    رای: 5 4.6%

  • مجموع رای دهندگان
    109

ا.ج

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/10
ارسالی ها
595
امتیاز واکنش
15,713
امتیاز
671
محل سکونت
لرستان
جهان دریاست؛پهناور، مرا ذوق شنایی نیست
همه خوب اند؛ مشکل چیست؟ اینکه: آشنایی نیست!

درون شهر ما هردم،صدای نغمه ها روشن
ولی من ساکت و خاموش،که دل را هم نوایی نیست

میان گریه ها خنده،میان خنده ها گریه
بسی مجنون شدم حتی؛مجال یک (چرا)یی نیست!

ز سـ*ـینه، درد می جوشد ز سر،افکار جانسوزی
اهالی جهنم را به این شدت عذابی نیست!

جهان دریاست،پر امید و هر موجش نشاط آور
منِ آلوده ی غم را به دریا اشتیاقی نیست.

(ا.ج)
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    پر از تضادم و افسوس، نیست مانندی
    چو ابر غم زده بارم، زمان خرسندی!

    یکی دوتاست مگر این بهانه ی بارش؟
    شبی شمرده ام و بوده سیصد و اندی

    تمام دلخوشی ام در برابر چشمم
    هلاک می شود از غصه ها هر از چندی

    خیانتی به من آمد که یک زمان دیدم
    نمانده دور و برم غیر درد و دردمندی!

    کجا زمانه ز من دیده روی خوشبختی؟
    شهودم آینه است: دیده ای تو لبخندی؟!

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    این عمر اگر با تو گذشته است، به کام است
    سرمای زمستان و خزانش، غلام است

    افسوس که بین من و تو فاصله ها بود!
    این فاصله ها را چه کسی ساخت؟ حرام است!

    امروز اگر دست برایم نتکانی
    مقصود و کمالِ رگ من، تیغ و نیام است

    در شهر، عبورم همه را کرده فراری
    چون آبله رویی ، که درگیر جذام است!

    از شعر نگویم؛ من از شعر نخوانم
    بی تو همه ی شعر، پر از بغضِ کلام است.

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    (تقدیمی به کاربر محترم :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    )

    لا لا ای دختر مهتاب
    لا لا ای غنچه ی بی تاب
    لا لا کن که در این دنیا
    بجز غم ها
    بجز اندوه
    بجز خون از دلی خوردن
    بجز در عشق پژمردن
    نمانده سرنوشتی.
    تو در آغـ*ـوش من آرام می گیری
    تو سرشار از جراحاتی
    تو درمن غرق،من از تو گریزانم
    چرا که خوب میدانم
    برای هرکسی که دوستش داری،شبیه غنچه ی ناری.
    لا لا کن ای گل بی خار!
    زمانه نوعش از سنگ است؛
    دلش سنگ است،
    سرش سنگ است؛
    برای تو که دلتنگی،برای قلبت ، آن آیینه ی رنگی؛
    دو دستانش پر از سنگ است.

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    من برای تو شدم حادثه ای تکراری؟
    تو همین جایی و انگار شنیدم آری!

    دلم امروز چقدر زخمی لبخند تو است
    لای خندیدنت ای عشق، چه پنهان داری؟

    آخرین جرعه ی چایی شده ام، هیچ کسی
    با ته قوری و فنجان، ندارد کاری

    ای شباویز! دلت را چه کسی زخم زده؟
    جام چشمت همه شب، پر شده از بیداری

    ای شباویز! تو از حال دلم باخبری؟
    که به یادآوریِ خاطره ها می باری!

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    چون مزرعه ی جنگیِ پر ترکش و مینم
    محصول چه خواهی که سراپای، چنینم

    ای کاش که چشمان ترم باز نمیشد
    تا آنچه نباید ز تو آن روز ببینم!

    همبستری عشق تو کردم که از این روی
    اندوه و غمت یک شبه گشته است جنینم

    این زخم چنان در بُن روحم بنشسته
    انگار که عمریست به شمشیر عجینم

    تو ساخته ای با همه احوال به پایم
    اما من از این ساختگی، سوخت ترینم!!

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    کمی که به خود دقت کنیم،
    کمی که در آینه غرق شویم،
    می بینیم؛
    آنقدر کشان کشان این بدن غرق خون را حمل کرده ایم،
    آنقدر دوام آورده ایم،
    که باورش سخت است!
    پر از زخم هستیم،
    زخم هایی که پیش از این،
    بـ..وسـ..ـه هایی بودند،عاشقانه!!
    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    خبرت هست که غیر از تو مرا نیست خبر؟
    و بجز خاطره ات دغدغه ای نیست به سر؟

    بعد یک عمر که بر توشه ی خود می نگرم
    خالی ست و بجز از عشق توام نیست اثر

    طاقتم نیست که دندان به جگر سفت کنم
    جگرم خون شده از چشم برفت، نیست جگر!

    مدتی نیست ولی زیر فشار غم تو
    قامتم خم شده و از طرفی، نیست کمر

    غرض از شعر همان است که اول خواندی
    خبرت هست که غیر از تو مرا نیست خبر؟

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    رفتی و پشت سرت هم خبری نیست ز تو
    باز باران شده اما، اثری نیست ز تو

    زیر باران همه ی شهر گذرگاه من است
    کوچه ها را همه گشتم، گذری نیست ز تو

    تا کمر خم شده تا از تو به ردی برسم
    ردت اینجاست ولیکن خبری نیست ز تو

    چون دو دیوانه، من و حافظه ام منتظریم
    چشم، درگیر شب است و سَحَری نیست ز تو

    آینه آینه آنقدر که در گیر تو ام،
    آینه گفت: رها کن! ثمری نیست ز تو

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    نفرین به منِ بدون لبخندت
    نفرین به زمانه ی تب آلوده
    نفرین به تمام شهر، که بعد از تو
    با من سرِ غمگساریش بوده!

    رفتی و درون خاک جامانده
    هم جسم تو، هم دلِ کبودِ من
    از سختیِ دوریِ تو این کافیست:
    لبریز شده، تن از نبودِ من!

    گفتی که مرا همیشه همراهی
    گفتی که نترس، عاشقِ خسته!
    ای عشق، چه شد که بار خود بستی،
    وَ قبلِ سفر، دستِ مرا بسته؟!

    (ا.ج)
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا