جهان دریاست؛پهناور، مرا ذوق شنایی نیست
همه خوب اند؛ مشکل چیست؟ اینکه: آشنایی نیست!
درون شهر ما هردم،صدای نغمه ها روشن
ولی من ساکت و خاموش،که دل را هم نوایی نیست
میان گریه ها خنده،میان خنده ها گریه
بسی مجنون شدم حتی؛مجال یک (چرا)یی نیست!
ز سـ*ـینه، درد می جوشد ز سر،افکار جانسوزی
اهالی جهنم را به این شدت عذابی نیست!
جهان دریاست،پر امید و هر موجش نشاط آور
منِ آلوده ی غم را به دریا اشتیاقی نیست.
(ا.ج)
همه خوب اند؛ مشکل چیست؟ اینکه: آشنایی نیست!
درون شهر ما هردم،صدای نغمه ها روشن
ولی من ساکت و خاموش،که دل را هم نوایی نیست
میان گریه ها خنده،میان خنده ها گریه
بسی مجنون شدم حتی؛مجال یک (چرا)یی نیست!
ز سـ*ـینه، درد می جوشد ز سر،افکار جانسوزی
اهالی جهنم را به این شدت عذابی نیست!
جهان دریاست،پر امید و هر موجش نشاط آور
منِ آلوده ی غم را به دریا اشتیاقی نیست.
(ا.ج)
آخرین ویرایش: