شعر اشعار *علی ایلیا*

dorsawaj

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/03/12
ارسالی ها
809
امتیاز واکنش
27,677
امتیاز
771
محل سکونت
شمال:)
چه زود گذشت انگاری دیروز بود!
جام تو دلش بدجوری محفوظ بود!
با همدیگه به همدیگه رسیدیم!
با همدیگه عشق و نفس کشیدیم!
 
  • پیشنهادات
  • dorsawaj

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/12
    ارسالی ها
    809
    امتیاز واکنش
    27,677
    امتیاز
    771
    محل سکونت
    شمال:)
    هیچ کسی و به غیر هم نداشتیم!
    تا همو داشتیم چیزی کم نداشتیم!
    یه روز منو ندیده بود مرده بود!
    خودش می گفت...خودش قسم خورده بود!
     

    dorsawaj

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/12
    ارسالی ها
    809
    امتیاز واکنش
    27,677
    امتیاز
    771
    محل سکونت
    شمال:)
    روزای خوبی رو براش ساختم!
    بس که نَبُردم آخرش باختم...
    اونی که هیچ کس و به جز من نداشت!
    انگیزه ای برای موندن نداشت!
    منو نمی شناخت دیگه اون آخرا...
    گوشی و بر می داشت می پرسید: شما!؟
    تا بوده اینجوری بوده همیشه!
    رفتنی این حرفا سرش نمیشه!
    یکی میره اون یکی جا می مونه!
    حالا برای چی؟ خدا می دونه...
    از کسی که صد جا دلش اسیره!
    توقعی به غیر از این نمیره!
    فک نمی کردم از چشاش بیفتم!
    یه کاری کرد به دست و پاش بیفتم!
     

    dorsawaj

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/12
    ارسالی ها
    809
    امتیاز واکنش
    27,677
    امتیاز
    771
    محل سکونت
    شمال:)
    یه روز یه جا چشم تو چشمش افتاد!
    خندید و حلقه شو بهم نشون داد!
    تا آب پاکی بریزه رو دستم!
    ضربه ی آخر و که زد شکستم...
    این روزا بغضمو نفس می کشم!
    دور ترانه هام قفس می کشم!
    چه خوب میشد اون روزا تکرار شه...
    مثل من از فاصله بیزار شه...
    اون روزا خنده هاش ترانه می ساخت!
    هیچکسی و به غیر من نمی شناخت!
    جام تو دلش بدجوری محفوظ بود!
    چه زود گذشت انگاری دیروز بود...
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا