شعر اشعار مولانا

  • شروع کننده موضوع Ay Çocuğu
  • بازدیدها 5,759
  • پاسخ ها 787
  • تاریخ شروع

Flaming flower

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/03/19
ارسالی ها
1,422
امتیاز واکنش
16,232
امتیاز
706
محل سکونت
نگاه دانلود :)
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
 
  • پیشنهادات
  • Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی
    که با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی
    طمع دارند و نبودشان که شاه جان کند ردشان
    ز آهن سازد او سدشان چو ذوالقرنین آسایی
    دورویی با چنان رویی پلیدی در چنان جویی
    چه گنجد پیش صدیقان نفاقی کارفرمایی
    که بیخ بیشه جان را همه رگ‌های شیران را
    بداند یک به یک آن را بدیده نورافزایی
    بداند عاقبت‌ها را فرستد راتبت‌ها را
    ببخشد عافیت‌ها را به هر صدیق و یکتایی
    براندازد نقابی را نماید آفتابی را
    دهد نوری خدایی را کند او تازه انشایی
    اگر این شه دورو باشد نه آتش خلق و خو باشد
    برای جست و جو باشد ز فکر نفس کژپایی
    دورویی او است بی‌کینه ازیرا او است آیینه
    ز عکس تو در آن سـ*ـینه نماید کین و بدرایی
    مزن پهلو به آن نوری که مانی تا ابد کوری
    تو با شیران مکن زوری که روباهی به سودایی
    که با شیران مری کردن سگان را بشکند گردن
    نه مکری ماند و نی فن و نه دورویی نه صدتایی
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیر
    آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
    هر که جز عاشقان ماهی بی‌آب دان
    مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
    عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت
    برگ جوان بردمد هر نفس از شاخ پیر
    هر که شود صید عشق کی شود او صید مرگ
    چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر
    سر ز خدا تافتی هیچ رهی یافتی
    جانب ره بازگرد یاوه مرو خیر خیر
    تنگ شکر خر بلاش ور نخری سرکه باش
    عاشق این میر شو ور نشوی رو بمیر
    جمله جان‌های پاک گشته اسیران خاک
    عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر
    ای که به زنبیل تو هیچ کسی نان نریخت
    در بن زنبیل خود هم بطلب ای فقیر
    چست شو و مرد باش حق دهدت صد قماش
    خاک سیه گشت زر خون سیه گشت شیر
    مفخر تبریزیان شمس حق و دین بیا
    تا برهد پای دل ز آب و گل همچو قیر
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    چشم تو با چشم من هر دم بی‌قیل و قال
    دارد در درس عشق بحث و جواب و سؤال
    گاه کند لاغرم همچو لب ساغرم
    گاه کند فربهم تا نروم در جوال
    چون کشدم سوی طوی من بکشم گوش شیر
    چونک نهان کرد روی ناله کنم از شغال
    چون نگرم سوی نقش گوید ای بت پرست
    چشم نهم سوی مال او دهدم گوشمال
    گویمش ای آفتاب بر همه دل‌ها بتاب
    جمله جهان ذره‌ها نور خوشت را عیال
    سر بزن ای آفتاب از پس کوه سحاب
    هر نظری را نما بی‌سخنی شرح حال
    بازمگیر آب پاک از جگر شوره خاک
    منع مکن از جلال پرتو نور جلال
    جلوه چو شد نور ما آن ملک نورها
    نور شود جمله روح عقل شود بی‌عقال
    ای که میش خورده‌ای از چه تو پژمرده‌ای
    باغ رخش دیده‌ای باز گشا پر و بال
    باز سرم گشت مـسـ*ـت هیچ مگو دست دست
    باقی این بایدت رو شب و فردا تعال
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    زان شاهد شکرلب زان ساقی خوش مذهب
    جان مـسـ*ـت شد و قالب ای دوست مخسب امشب
    زان نور همه عالم هر شیوه همی‌نالم
    تا بشنود احوالم ای دوست مخسب امشب
    گاهی به پریشانی گاهی به پشیمانی
    زین خوشـی‌ همی‌مانی ای دوست مخسب امشب
    یک روز تو گر خواری یک روز تو مرداری
    از ما چه خبر داری ای دوست مخسب امشب
    بیرون شو از این هر دو بیگانه شو ای مردو
    قم قد ضحک الورد ای دوست مخسب امشب
    از هجر تو پرهیزم در عشق تو برخیزم
    شمس الحق تبریزم ای دوست مخسب امشب
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
    گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
    رومی رخان ماه وش زاییده از خاک حبش
    چون تو مسلمانان خوش بیرون شده از کافری
    گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
    و آن نرگس خمـار بین و آن غنچه‌های احمری
    گلبرگ‌ها بر همدگر افتاده بین چون سیم و زر
    آویزها و حلقه‌ها بی‌دستگاه زرگری
    در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل کل نگر
    وز رنگ در بی‌رنگ پر تا بوک آن جا ره بری
    گل عقل غارت می‌کند نسرین اشارت می‌کند
    کاینک پس پرده است آن کو می‌کند صورتگری
    ای صلح داده جنگ را وی آب داده سنگ را
    چون این گل بدرنگ را در رنگ‌ها می‌آوری
    گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری
    ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری
    چه جای باغ و راغ و گل چه جای نقل و جام مل
    چه جای روح و عقل کل کز جان جان هم خوشتری
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    تا چهره آن یگانه دیدم
    دل در غم بی‌کرانه دیدم
    گفتی فرداست روز بازار
    بازار تو را بهانه دیدم
    دل را چو انار ترش و شیرین
    خون بسته و دانه دانه دیدم
    زهر عالم همه عسل شد
    تا شهد تو در میانه دیدم
    جان را چو وثاق و جای زنبور
    از شهد تو خانه خانه دیدم
    بر آتشم و هنوز در عشق
    زان دوزخ یک زبانه دیدم
    شطرنج که صد هزار خانه‌ست
    از جمله آن دو خانه دیدم
    یک خانه پر از خمـار دیدم
    یک خانه می مغانه دیدم
    چون عشق چنین دو روی دارد
    سرگشتگی زمانه دیدم
    وانگه زین سر به سوی آن سر
    دزدیده ره و دهانه دیدم
    زان ره خرد دقیقه بین را
    اندیشه ابلهانه دیدم
    او بر سر گنج بی‌نشانی
    سرگشته که من نشانه دیدم
    او زیر پر همای دولت
    گوید که به خواب لانه دیدم
    جانی که ز غم ز پا درآمد
    در عالم دل روانه دیدم
    جانی که فسانه داند این را
    او را همگی فسانه دیدم
    نالنده و بی‌خبر ز نالش
    چون بربط و چون چغانه دیدم
    بس شانه مکن که طره عشق
    بیرون ز حدود شانه دیدم
    صد شب بر او ترانه گویی
    روزت گوید تو را ندیدم
    هر درد که آن دوا ندارد
    سوی دل خود دوانه دیدم
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    در دل و جان خانه کردی عاقبت
    هر دو را دیوانه کردی عاقبت
    آمدی کاتش در این عالم زنی
    وانگشتی تا نکردی عاقبت
    ای ز عشقت عالمی ویران شده
    قصد این ویرانه کردی عاقبت
    من تو را مشغول می‌کردم دلا
    یاد آن افسانه کردی عاقبت
    عشق را بی‌خویش بردی در حرم
    عقل را بیگانه کردی عاقبت
    یا رسول الله ستون صبر را
    استن حنانه کردی عاقبت
    شمع عالم بود لطف چاره گر
    شمع را پروانه کردی عاقبت
    یک سرم این سوست یک سر سوی تو
    دوسرم چون شانه کردی عاقبت
    دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک
    دانه را دردانه کردی عاقبت
    دانه‌ای را باغ و بستان ساختی
    خاک را کاشانه کردی عاقبت
    ای دل مجنون و از مجنون بتر
    مردی و مردانه کردی عاقبت
    کاسه سر از تو پر از تو تهی
    کاسه را پیمانه کردی عاقبت
    جان جانداران سرکش را به علم
    عاشق جانانه کردی عاقبت
    شمس تبریزی که مر هر ذره را
    روشن و فرزانه کردی عاقبت
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
    تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
    نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
    چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
    ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
    نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را
    ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
    چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
    چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
    چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
    چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
    چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را
    چه خوشی عشق چه مـسـ*ـتی چو قدح بر کف دستی
    خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
    ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
    چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
    جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
    چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را
    به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو
    همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را
    ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
    دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را
    منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
    منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
    غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
    هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را
    بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
    بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را
     

    Flaming flower

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/19
    ارسالی ها
    1,422
    امتیاز واکنش
    16,232
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    نگاه دانلود :)
    هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
    وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
    خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد
    یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
    هر که شدت حلقهٔ در زود برد حقه زر
    خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود
    آب چه دانست که او گوهر گوینده شود
    خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
    روی کسی سرخ نشد بی‌مدد لعل لبت
    بی تو اگر سرخ بود از اثر غازه شود
    ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
    کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود
    راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
    آنچ جگرسوزه بود باز جگرسازه شود
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا