او ابتدای شعر به این متن آمد گرچه بدون اسم سوار قطار بود
mery کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/04/19 ارسالی ها 1,190 امتیاز واکنش 3,757 امتیاز 516 2017/07/16 #261 او ابتدای شعر به این متن آمد گرچه بدون اسم سوار قطار بود
Es_shima کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/06/13 ارسالی ها 2,751 امتیاز واکنش 29,248 امتیاز 846 سن 27 محل سکونت ناکجا 2017/07/16 #262 در غار ناریک خودش خرس زمستانی بیدار خواهد شد، نخواهد شد به این زودی بودیم و هسنیم و نمی مانیم تا فردا هستند اما کاخ های روبه نابودی
در غار ناریک خودش خرس زمستانی بیدار خواهد شد، نخواهد شد به این زودی بودیم و هسنیم و نمی مانیم تا فردا هستند اما کاخ های روبه نابودی
mery کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/04/19 ارسالی ها 1,190 امتیاز واکنش 3,757 امتیاز 516 2017/07/17 #263 یک نفر از وسط کوچه صدا کرد مرا بازی مسخره ای بود رها کرد مرا
Es_shima کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/06/13 ارسالی ها 2,751 امتیاز واکنش 29,248 امتیاز 846 سن 27 محل سکونت ناکجا 2017/07/17 #264 این روزهــا کـــــه آینه هم فکــر ظاهر است هرکس که گفته است خدا نیست کافر است با دیدن قیافه این مردمان ِ خوب باید قبول کرد که گندم مقصّر است آن سایه ای که پشت سرت راه می رود گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است
این روزهــا کـــــه آینه هم فکــر ظاهر است هرکس که گفته است خدا نیست کافر است با دیدن قیافه این مردمان ِ خوب باید قبول کرد که گندم مقصّر است آن سایه ای که پشت سرت راه می رود گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است
mery کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/04/19 ارسالی ها 1,190 امتیاز واکنش 3,757 امتیاز 516 2017/07/17 #265 ترانه سازی تلخی ست در پی ات بودن چقدر بازی تلخی ست در پی ات بودن
Es_shima کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/06/13 ارسالی ها 2,751 امتیاز واکنش 29,248 امتیاز 846 سن 27 محل سکونت ناکجا 2017/07/17 #266 نمی مرد و میام اشک و آتش باز هم جان داشت به جای خون به رگ های غمش ققنوس جریان داشت
mery کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/04/19 ارسالی ها 1,190 امتیاز واکنش 3,757 امتیاز 516 2017/07/17 #267 تردید شعله در دل فندک بود درک یقین به واسطه ی شک بود
Es_shima کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/06/13 ارسالی ها 2,751 امتیاز واکنش 29,248 امتیاز 846 سن 27 محل سکونت ناکجا 2017/07/17 #268 دست یک مرد توی تاریکی می زند توی صورت خیسم خواسته قبل خودکشی کردن نامه ای عاشقانه بنویسم: کارم از بچگی جنایت بود مادرم چند جور اسلحه داشت خواهرم پرتغال را می خورد!! پدرم در فرانسه بمب گذاشت!
دست یک مرد توی تاریکی می زند توی صورت خیسم خواسته قبل خودکشی کردن نامه ای عاشقانه بنویسم: کارم از بچگی جنایت بود مادرم چند جور اسلحه داشت خواهرم پرتغال را می خورد!! پدرم در فرانسه بمب گذاشت!
mery کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/04/19 ارسالی ها 1,190 امتیاز واکنش 3,757 امتیاز 516 2017/07/17 #269 تا دم خانه سر ما هیجان و لبخند تا فراموش کنند این همه تنها هستند
Es_shima کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/06/13 ارسالی ها 2,751 امتیاز واکنش 29,248 امتیاز 846 سن 27 محل سکونت ناکجا 2017/07/17 #270 در گوشه ی کافه یا که زیر خورشید ماییم در این تجربه ی عشق جدید من فکر چگونگی خوابیدن با... او فکر عروسی است یا تور سفیددانلود رمان های عاشقانه
در گوشه ی کافه یا که زیر خورشید ماییم در این تجربه ی عشق جدید من فکر چگونگی خوابیدن با... او فکر عروسی است یا تور سفیددانلود رمان های عاشقانه