عارفانه دردودل هایم با مهمان قلب های شکسته2

راضی هستید؟

  • راضی نیستم.

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    8
  • نظرسنجی بسته .

امیرحسین1381

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/20
ارسالی ها
605
امتیاز واکنش
7,595
امتیاز
728
سن
21
امشب من هلال کامل ماه را دیدم....توانستم با ستاره ها صحبت کنم....امشب من به حقیقتی پی بردم...به حقیقتی که تو برای من به جا گذاشتی...زمان خوبی بود که در کوچه ها قدم بزنم....تنهایی حس خوبی بود....به من آرامش می داد...زمانی که من و خداوند با هم قدم بزنیم....پس بال هایم را باز کردم و پرواز کردم.... پرنده جوانی بودم که میخواست به حقیقت خدا پی ببرد....پس....پرواز کردم....و به آسمان رفتم....به بالاترین جایگاه خدا.....به خدا نزدیک و نزدیک تر شدم....و وقتی بهش رسیدم...نوری را دیدم....یافتم که خداوند همان نوری است که در دل تاریکی بر جهان روشنایی و امید می داد....حس زیبایی بود....پرواز کردم....مانند فرشته ای که کنجکاو بود....به مسجدی رسیدم...و صدای اذان صبح را شنیدم....و......مهمان خداوند شدم.
 
  • پیشنهادات
  • امیرحسین1381

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/20
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    7,595
    امتیاز
    728
    سن
    21
    ای مردم جهان من......فکر کنم زمان رفتن من دیگر فرا رسیده است....خاطرات زیبایی داشتیم...گذشته تلخی داشتیم...ولی خداوند مارا تغییر داد.....ای مردم جهان بی کران من.....من از این دنیا خواهم رفت....من می روم به کشف حقیقت به جا مانده از خدا....من به بهشت خواهم رفت...و در آنجا زندگی خواهم کرد....من به کهکشانی دیگر خواهم رفت....به جایی می روم که تنها باشم...من می خواهم بدانم....بدانم که این راز کشف نشده این جهان چیست....انگیزه من مانند انگیزه کودک 5 ساله ای است که می خواهد یاد بگیرد....می خواهد دانشش را ارتقا بدهد....من از این جهان خواهم رفت...تا به آرامش ابدی دست یابم.
     

    امیرحسین1381

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/20
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    7,595
    امتیاز
    728
    سن
    21
    ای دنیای عاشقانه من.....زندگی ام دیگر به پایان رسیده است....دیگر دارم وارد مرحله جدیدی می شوم...مرحله ای که زندگی ام را دارد دگرگون می کند...خداوندا.....همیشه پشت و پناه من و انسان ها باش......من را از دست دشمنان بد ذات دور نگه دار....من به تو وابسته ام....من تو را دوست دارم.....من تا ابد با تو پرواز خواهم کرد....به بالاترین قله موفقیت....به بالاترین اقتدار.....ای خدایی که مثل یک نور زیبا بر قلبم تاپیدی....تا ابد در کنارم باش....تا ابد در کنار مردم جهانم باش...هرگز ترکت نمی کنم...من و تو مثل یک رودخانه جریان داریم....تا ابد حرکت می کنیم....خدایا....تا ابد در کنارم باش....
    خدایا دوستت دارم:aiwan_light_heart:
     

    امیرحسین1381

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/20
    ارسالی ها
    605
    امتیاز واکنش
    7,595
    امتیاز
    728
    سن
    21
    ای ماه نورانی من....ای شب های زیبای من....ای ستاره درخشانم....من دوستتان دارم....من تا ابد در کنارتان می مانم...من هستم....من نفس می کشم....می خندم....خوشحالم...چون دوستتان دارم....ای دریای رنگین من...ای گل نیلوفر زیبای من....در کنارم بمانید....با من و مردم جهان زیبایم قدم بزنید...پرواز کنید...آواز بخوانید...و خوشحال باشید....مانند فرشته ها....تا ابد....:aiwan_light_heart:
     

    msnmsn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/09
    ارسالی ها
    35
    امتیاز واکنش
    28
    امتیاز
    31
    سن
    36
    شعر در مورد صبر


    شعر در مورد صبر


    با مجموعه شعر در مورد صبر خدا ، اشعاری زیبا در مورد صبر و استقامت و امید ، زیباترین شعر در مورد صبر بر مصیبت همراه باشید

    اشعار صبر

    ای غم که حجاب صبر بشکافته ای

    بی تابی من دیده و برتافته ای

    شب تیره و یار دور و کس مونس نه ای

    هجر بکش که بی کسم یافته ای

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    ماهیان را صبر نبود یک زمان بیرون آب

    عاشقان را صبر نبود در فراق دلستان

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    با صبر تویی محرم روسخت تویی در غم

    شمشیر زبان برکش وز صبر و سپر برگو

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    خامشی صبر آمد و آثار صبر

    هر فرج را می کشد از کان بلی

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    گر چه می‌دانم

    که دشوار است صبر از روی دوست

    چند روزی صبر خواهم کرد

    گو دشوار باش

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست

    چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست

    مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست

    گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    دردم فزود

    و دست به درمان نمی‌رسد

    صبرم رسید

    و هجر به پایان نمی‌رسد

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    ای آنکه سپهر را پر از ابر کنی

    وز لطف نظر به سوی هر گبر کنی

    کردند تمام خانه های تو خراب

    ای خانه خراب تا به کی صبر کنی

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    جوانی‌ام

    گوشه‌ی آغـ*ـوش تو بود

    لحظه‌ای صبر اگر می‌کردی

    پیدایش می‌کردم

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    عجب صبری خدا دارد !

    اگر من جای او بودم .

    همان یک لحظه اول، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان

    جهان را با همه زیبایی و زشتی، به روی یکدگر، ویرانه میکردم

    عجب صبری خدا دارد !

    اگر من جای او بودم

    که در همسایه صدها گرسنه

    چند بزمی گرم خوشـی‌ و نوش میدیدم

    نخستین نعره مسـ*ـتانه را خاموش آن دم ، بر لب پیمانه میکردم

    عجب صبری خدا دارد !

    *********

    قول داده ام

    هنگام شنیدن نام ات بی خیال باشم

    از این قول در گذر

    چرا که با شنیدن نام ات

    صبر ایوب را کم دارم

    برای فریاد نزدن

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    صبر را داد دل آواز، چو طاقت برسید

    دم نزد، گویی ازان جانب عالم بوده ست

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

    نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

    به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

    شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    گفتی که تو را شوم مدار اندیشه

    دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه

    کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند

    یک قطره‌ی خون است و هزار اندیشه

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    گر صبر دل از تو هست و گر نیست

    هم صبر که چاره دگر نیست

    ای خواجه به کوی دلستانان

    زنهار مرو که ره به در نیست

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    رشته صبر مرا بگسسته است

    زلف تو بس که کشایش کرده است

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    بر وعده مکن صبر که گر صبر نبودی

    هرگز نرسیدی مدد از نیست بهستان

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    گر بخون دل میسر آب ونانی شد مرا

    در مقام صبر اینهم امتحانی شد مرا

    عمر از پنجه گذشت و پنجه غم بر گلو

    صبر را نازم شه صاحبقرانی شد مرا

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند

    که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    همچو ذره در هوای مهر تو نیست

    خسرو را دمی صبر و ثبات

    شعر در مورد صبر خدا

    باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

    بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

    ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال

    مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    باد سر زلف او بجنبید

    صد خرمن صبر جو به جو شد

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    مرا ای بخت یاری کن

    چو یار از دست بیرون شد

    بده صبری درین کارم

    که کار از دست بیرون شد

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    صبر طلب می کنند از دل شیدا

    همچو براتی که بر خراب نویسند

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    عشقت چو درآمد

    ز دلم صبر بدر شد

    احوال دلم

    باز دگر باره دگر شد

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    باری نبود در دلم امشب نشان صبر

    تا آن رونده باز به ویرانه که بود؟

    ⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

    امروز صبرم تمام شد

    توانستم دو گل را

    از بوته های شمعدانی جدا کنم

    دو گل را از بوته های شمعدانی جدا کردم

    در لابلای صفحات کتاب گذاشتم

    تا برای پیری ام اندوخته باشد

    این صفحات کتاب با عقاید کهنه و پوسیده

    در پیری به من کمکی نخواهد کرد
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    -Harley-

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/14
    ارسالی ها
    10
    امتیاز واکنش
    49
    امتیاز
    41
    سن
    19
    محل سکونت
    اتاق فرار :)
    از خدا پرسیدم:
    - خدایا تو ک سرنوشتمون رو نوشتی چرا می گی دعا کنیم.
    گفت:
    - شاید تو سرنوشتت نوشته باشم: هر چی خودش دعا کرد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا