- عضویت
- 2021/03/26
- ارسالی ها
- 149
- امتیاز واکنش
- 273
- امتیاز
- 226
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
و تو رفتي و هنوز،
تنها تو که باشی کنار من دلم قرص است
دین کجا گفته که چون کبک ببر سر در برف؟
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
تو را نادیدن ما غم نباشد
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
یک لحظه دلم خواست که پهلوی تو باشم
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا