دلنوشته دلنوشته های حسین پناهی

ღ motahareh ღ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/18
ارسالی ها
14,789
امتیاز واکنش
46,711
امتیاز
1,286
محل سکونت
تهــــران
شب در چشمان من است،

به سیاهی چشم‌هایم نگاه کن!

روز در چشمان من است،

به سفیدی چشم‌هایم نگاه کن!

شب و روز در چشمان من است،

به چشم‌هایم نگاه کن!

پلک اگر فرو بندم

جهان در ظلمت فرو خواهد رفت!
 
  • پیشنهادات
  • ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان


    نه به دستی ظرفی را چرك می كنند


    نه به حرفی دلی را آلوده


    تنها به شمعی قانعند


    و اندكی سكوت...
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    ميزي براي كار



    كاري براي تخت

    تختي براي خواب

    خوابي براي جان

    جاني براي مرگ

    مرگي براي ياد

    يادي براي سنگ

    اين بود زندگي!؟
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    پزشکان اصطلاحاتی دارند
    که ما نمی فهمیم
    ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند
    نفهمی بد دردی است
    خوش به حال دامپزشکان!
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    خورشید جاودانه می درخشد بر مدار خویش



    ماییم که پا جای پای خود مینهیم و غروب میکنیم هر پسین
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    اعتراف
    من زنگي را دوست دارم
    ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
    دين را دوست دارم




    ولي از كشيش ها مي ترسم!
    قانون را دوست دارم
    ولي از پاسبان ها مي ترسم!
    عشق را دوست دارم


    ولي از زن ها مي ترسم!
    كودكان را دوست دارم
    ولي از آينه مي ترسم!
    سلام را دوست دارم
    ولي از زبانم مي ترسم!


    من مي ترسم ، پس هستم
    اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
    من روز را دوست دارم

    ولي از روزگار مي ترسم!
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    دیوونه کیه؟




    عاقل کیه؟


    جونور کامل کیه؟


    واسطه نیار، به عزتت خمارم


    حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم


    کفر نمی‌گم، سوال دارم


    یک تریلی محال دارم


    تازه داره حالیم می‌شه چی‌کاره‌ام


    می‌چرخم و می‌چرخونم ٬ سیاره‌ام !


    تازه دیدم حرف حسابت منم


    طلای نابت منم


    تازه دیدم که دل دارم، بستمش !


    راه دیدم نرفته بود ، رفتمش


    جوونه‌ی نشکفته رو ، رستمش


    ویروس که بود حالیش نبود ، هستمش


    جواب زنده بودنم مرگ نبود؛


    جون شما بود؟


    مردن من مردن یک برگ نبود؛


    تو رو به خدا بود؟


    اون همه افسانه و افسون ولش؟


    این دل پر خون ولش؟


    دلهره‌ی گم کردن گدار مارون ولش؟


    تماشای پرنده‌ها بالای کارون ولش؟


    خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟


    دیوونه کیه؟


    عاقل کیه؟


    جونور کامل کیه؟


    گفتی بیا زندگی خیلی زیباست؛


    دویدم !


    چشم فرستادی برام تا ببینم؛


    که دیدم !


    پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟


    کنار این جوب روون معناش چیه؟


    این همه راز، این همه رمز


    این همه سر و اسرار معماست؟


    آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟


    نه والله!


    مات و پریشونم کنی که چی بشه؟


    نه بالله!


    پریشونت نبودم؟


    من ، حیرونت نبودم؟


    تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه


    اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه


    گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه


    انجیر می‌خواد دنیا بیاد،


    آهن و فسفرش کمه


    چشمای من آهن انجیر شدن


    حلقه‌ای از حلقه‌ی زنجیر شدن . . .


    عمو زنجیر باف ، زنجیرتو بنازم


    چشم من و انجیرتو بنازم



    چشم من و انجیرتو بنازم . . .
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    امروز
    ذهنم پر است،
    از يك ماديان و كره اش
    فردا،
    برايت شعري عاشقانه خواهم نوشت
    [BCOLOR=rgb(224, 207, 179)]
    [/BCOLOR]
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    هم چنان حالم خوب نیست !

    احساس می کنم شکست خورده ام ،

    در زمان ُ در عرض !

    از که ؟ صحبت ِ کَس نیست ...

    نمی دانم ... احساس می کنم ،

    کلمه ی ابد گنجشک ِ وجودم را مسحور ِ چشمان ِ خود کرده است !
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    اولين نقطه اي که از مرکز کائنات گريخت
    و بر خلاف محورش به چرخش در امد ، سر من بود !
    من اولين قابله اي هستم که ناف شيري را بريده است
    اولين اواز را من خواندم ، براي زني که در هراس سکوتُ سنگ ُ سکسه
    تنها نارگيل شامم را قاپيد و برد
    من اولين کسي هستم که از چشم زني ترسيده است
    من ماگدالينم غول تماشا
    کاشف دل و فندق و سنگ اتش زنه
    سپهر را من ، نيلگون شناختم
    چرا که همرنگ هوسهاي نامحدود من بود
    خدا ،
    کران بي کرانه ي شکوه پرستش من بود
    و شيطان ،
    اسطوره ي تنهايي انديشه هاي هولناک من
    اولين دستي که خوشه ي اولين انگور را چيد
    دست من بود
    کفش ، ابتکار پر سه هاي من بود
    و چتر ،
    ابداع بي سامانيهاي من
    هندسه شطرنج سکوت من بود
    و رنگ
    تعبير دلتنگيهايم
    من اولين کسي هستم که ،
    در دايره صداي پرنده اي بر سگرداني خود
    خنديده است
    من اولين سياه مـسـ*ـت زمينم
    هر چرخي که ميبينيد ،
    بر محور شراره هاي شور عشق من ميچرخد
    اه را من به دريا اموختم
    من ماگدالينم !
    پوشيده در پوست خرس
    و معطر به چربي وال
    سرم به بوته ي خشک گوني مانند است
    با اين همه
    هزار خورشيد و ماه و زمين را
    يکجا در ان ميچرخانم
    اولين اشک را من ريختم ،
    بر جنازه ي زني
    که قوطه در شير و خون
    کنار نارگيلي مرده بود !
    بي هراس سکوت ُ سنگ ُ سکسه ... !
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    84
    بازدیدها
    1,113
    پاسخ ها
    78
    بازدیدها
    1,930
    پاسخ ها
    26
    بازدیدها
    1,038
    بالا