شعر شعر های کلاسیک

f.rastgoo · 2017/07/23

بر لب یک پله ی چوبین نشسته ام

با نگهی گمشده در خاطرات دور

((مهدی اخوان ثالت))

f.rastgoo · 2017/07/23

گر چه فارغ زِ تَبِ "خانه‌تِکانی"‌ شده‌ام

فَرشِ پاخورده‌ی دل را بِتکانَم، هنَر است...

((محمد بزاز))

f.rastgoo · 2017/07/23

ما وصل خواستیم و رقیبان فراق را

نفرین سریعتر ز دعا مستجاب شد....

((نوراء نریمان))

f.rastgoo · 2017/07/23

خرم آن کس که در این محنت‌گاه

خاطری را سبب تسکین است

((پروین اعتصامی))

f.rastgoo · 2017/07/23

همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی

((فصیح الزمان شیرازی))

f.rastgoo · 2017/07/23

از دست تو در این همه سرگردانی

تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

((قیصر امین پور))

f.rastgoo · 2017/07/23

هیچ‌ کس کاش نباشد نگهش بر راهی

چشم بر در بُوَد

و

دلبر او دیر کند ...

((صائب تبریزی))

f.rastgoo · 2017/07/25

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

گـ ـناه بخت پریشان و دست کوته ماست

((حافظ))

f.rastgoo · 2017/07/25

من کمی دیر به دنیای تو پیوستم و این

قسمتی است که من سخت از آن دلگیرم . . .

((امیر اخوان))

f.rastgoo · 2017/07/25

مرغ دل ما را به کسی رام نگردد

آرام توئی،دام توئی،دانه توئی تو

((حبیب خراسانی))