متون عاشقانه عاشقانه های احمد شاملو | shaghiw.79

  • شروع کننده موضوع shaghiw.79
  • بازدیدها 2,454
  • پاسخ ها 149
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

shaghiw.79

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/26
ارسالی ها
1,379
امتیاز واکنش
18,362
امتیاز
806
سن
23
محل سکونت
ساری
آيداى خوب خوشگل من!
آيداى يگانه ى من!

حالا ديگر چنان از احساس هاى متضاد و گوناگون سرشارم كه اگر بپرسى هر صبح را چه گونه به شب مى رسانم، بى گفت و گو در جوابت در مى مانم:
هيجان عظيم به دست آوردن تو، قلب مرا از شادى انباشته است... اما، تصور اين كه هنوز تا مدتى ديگر مى بايد از تو دور بمانم، قلبم را از حركت باز مى دارد.
چشمانت به من نويد و اميد مىدهند، اما سكوت تو مرا از يأسى كُشنده لبريز مى كند... آه، چه قدر احتياج دارم كه زبانت نيز از چشمهايت مهربان و نوازش دهنده شود، كه زبانت نيز مانند نگاهت به من بگويد كه آيدا، احمد تنهاى دلتنگش را چه قدر دوست مى دارد! - افسوس كه زبان و لبان تو به قدر چشم هايت مرا دوست نمى دارد.
....

#احمد_شاملو
مثل خون در رگهای من
"قسمتی از نامه احمد شاملو به آیدا"
 
  • پیشنهادات
  • shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری

    با تمام امیدها، با تمام ذراتم، به تو عشق می‌ورزم.
    اگر خدایی وجود می‌داشت،
    تنها دعای من به درگاهش این بود که:
    (آیدا را خوش‌بخت کن، تا من به اوج والاترین سعادت‌ها رسیده باشم!)
    افسوس.
    این خدایی که فراموش شده است
    و تنها چیزی مانده است که مرا و تو را به بی‌رحمی شکنجه کند...
    افسوس!

    #احمد_شاملو

    تهران- ١۶ تیر ماه ١٣۴٢
    "از کتاب مثل خون در رگ‌های من"
    (نامه‌ احمد شاملو به آیدا)
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    يک لحظه می ‌توانستم ای کاش
    بر شانه‌های خود بنشانم
    اين خلق بی ‌شمار را
    گرد حباب خاک بگردانم
    تا با دو چشم خويش ببينند که خورشيدشان کجاست
    و باورم کنند
    ای کاش...

    #احمد_شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    مرگ را پروای آن نیست
    که به انگیزه‌ای اندیشد
    زندگی را فرصتی آن‌قدر نیست
    که در آینه به قدمت خویش بنگرد
    و‌عشق را مجالی نیست
    حتی آن قدر که بگوید
    برای چه دوستت می‌دارد

    #احمد_شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    □ خلق «آیدا در آیینه» چگونه بود؟

    ■ شبی پیش شاملو در خانه‌ی مادرش بودم. تابستان بود و در غروبش باران عجیبی هم بارید. فردا که به خانه‌ی آن‌ها رفتم، او نبود. نشستم روی تختش که کنار دیوار بود و پشت به دیوار. ناگهان برگشتم دیدم با مداد روی دیوار شعری نوشته شده با اسم «آیدا در آیینه» كه تاریخ و امضا هم دارد. متحیر شده بودم و حال عجیبی داشتم. ناگهان وارد شد. نگاهش كردم! گفت بخوان. شعر كه می‌نوشت من باید با صدای بلند می‌خواندم. خیلی عادی گفت دیشب بیدار شدم خواستم بنویسم دیدم كاغذ نیست روی دیوار نوشتم. آن شعر بدون هیچ تغییری در كتاب چاپ شد. هیچ وقت نتوانستم این وجه او را كشف كنم.



    ❑ از: مصاحبه با آیدا سرکیسیان |
    برگرفته از وب‌سایت رسمی احمد شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    IMG_20190314_175759_469.jpg
    كوه با نخستين سنگ‌ها
    آغاز می‌شود
    و انسان با نخستين درد ...
    من با نخستين نگاه تو ،
    آغاز شدم ...!

    #احمد_شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    IMG_20190314_175840_010.jpg
    اگر خواستی چیزی را
    پنهان کنی لای یک کتاب بگذار
    این ملت کتاب نمی‌خوانند...

    #احمد_شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    آیدا!
    این‌که مرا به سوی تو می‌کشد،عشق نیست،شکوه توست؛و آنچه مرا به انتخاب تو برمی‌انگیزد،نیاز تن من نیست،یگانگی ارواح و اندیشه‌های ماست.

    #احمد_شاملو
    "قسمتی کوتاه از نامه شاملو"
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری

    صدایت می زنم
    گوش بده قلبم صدایت می زند
    شب گرداگردم حصار کشیده است
    و من به تو نگاه می کنم
    از پنجره های دلم
    به ستاره هایت نگاه می کنم
    چرا که هر ستاره، آفتابی‌ست
    من آفتاب را باور دارم
    من دریا را باور دارم
    و چشم های تو سرچشمه دریاهاست...

    #احمد_شاملو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    آن‌گاه بانوی پُر غرورِ عشقِ خود را دیدم
    در آستانه‌ی پُر نیلوفر،
    که به آسمانِ بارانی می‌اندیشید

    و آن‌گاه بانوی پُر غرورِ عشقِ خود را دیدم
    در آستانه‌ی پُر نیلوفرِ باران،
    که پیرهن‌اش دستخوشِ بادی شوخ بود

    و آن‌گاه بانوی پُر غرورِ باران را
    در آستانه‌ی نیلوفرها
    که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی‌آمد.

    #احمد_شاملو
    " باغِ آینه، ۱۳۳۸"
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    38
    بازدیدها
    872
    پاسخ ها
    84
    بازدیدها
    1,111
    پاسخ ها
    78
    بازدیدها
    1,930
    پاسخ ها
    26
    بازدیدها
    1,037
    بالا