متون عاشقانه عاشقانه های احمد شاملو | shaghiw.79

  • شروع کننده موضوع shaghiw.79
  • بازدیدها 2,461
  • پاسخ ها 149
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

shaghiw.79

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/26
ارسالی ها
1,379
امتیاز واکنش
18,362
امتیاز
806
سن
23
محل سکونت
ساری
images (4).jpg
گفتی دوستت می‌دارم
و قاعده دیگر شد.
کفایت مکن ای فرمانِ «شدن»
مکرر شو
مکرر شو...!

#احمد_شاملو

✦✦
 
  • پیشنهادات
  • shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (5).jpg

    آیدای من؛

    تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم
    تا عشق خود را به تو ابراز کنم، زنده‌ام.
    به این زندگی دل بسته‌ام
    و آن را روز به روز پُربارتر می‌خواهم.
    تو آخرین چوب کبریتی هستی که می‌باید به آتشی عظیم مبدل شوی و از زندگی من،
    در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی.
    اگر این چوب نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است!

    #احمد_شاملو
    #مثل_خون_در_رگهای_من

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (4).jpg

    با تو
    آفتاب
    در واپسین لحظاتِ روزِ یگانه
    به ابدیت لبخند می زند.
    با تو یک علف و همه جنگل ها
    با تو یک گام و راهی به ابدیت.
    ای آفریده یِ دستانِ واپسین!
    با تو یک سکوت و
    هزاران فریاد.
    دستانِ من از نگاهِ تو سرشار است.

    #احمد_شاملو

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (4).jpg
    در خاموشی نشستـه‌ام،
    خستـه‌ام!
    در هم شکستـه‌ام.

    من؛
    دِل بستـه‌ام…

    #احمد_شاملو

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (4).jpg

    ﻣﺮﺩﻱ ﭼﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻓﮑﻨﺪ،
    ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺧﻮﻥ ﺍﺵ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ
    ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
    ﺧِﻨﺠﻲ ﺧﻮﻧﻴﻦ
    ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﻱ ِ ﻧﺎ ﺑﺎﻭﺭ ِ ﺁﺑﻲ -!
    ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻧﺪ.
    ﮐﻨﺎﺭ ِ ﺷﺐ ﺧﻴﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯ،
    ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻩ ﺑﺮ ﺁﻳﺪ
    ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﻧﻴﺎﻡ ﺑﺮﺁﺭ
    ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭ.

    #شاملو

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (5).jpg
    به تو گفتم:زیاد، خیلی خیلی زیاد
    "دوستت دارم"
    جواب دادی: هرچه این حرف را تکرار کنی،
    باز هم می‌خواهم بشنوم.

    #احمد_شاملو
    "نامه‌های احمد شاملو به آیدا"

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (5).jpg

    آیدای خودم، آیدای احمد.
    شریک سرنوشت و رفیق راه من!
    ...
    هنوز نمی توانم باور کنم، نمی‌توانم بنویسم، نمی‌توانم فکر کنم... همین قدر، مـسـ*ـت و برق‌زده، گیج و خوش‌بخت، با خودم می‌گویم: برکت عشق تو با من باد!- و این، دعای همه‌ی عمر من است، هر بامداد که با تو از خواب بیدار شوم و هر شامگاه که در کنار تو به خواب روم.
    برکت عشق تو با من باد!
    "احمد تو"

    از کتاب: مثل خون در رگ های من
    "قسمتی از نامه احمد شاملو به آیدا"

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (4).jpg
    روزی که کمترین سرود ،
    بـ..وسـ..ـه است !
    و هر انسان برای هر انسان برادری ست !
    روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند .
    قفل،افسانه یی‌ست !
    و قلب ، برای زندگی بس است !

    #احمد_شاملو

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (5).jpg
    آیدای نازنینم
    ...
    به من بنویس تا
    هردم و هر لحظه بتوانم آن را بشنوم:
    به من بنویس تا یقین داشته باشم
    که تو هم مثل من در انتظار آن شبهای سفیدی.
    به من بنویس که می دانی این سکوت و ابتذال
    زاییده‌ی زندگی در این زندانی است که مال ما نیست ،
    که خانه ی ما نیست ، که شایسته ی ما نیست .
    به من بنویس که تو هم در انتظار سحری هستی
    گـه پرونده ی عشق ما را در آن آواز خواهد خواند...

    #احمد_شاملو
    "بخشی از نامه شاملو به آیدا"
    29 شهریور 1342

    ✦✦
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    images (4).jpg
    پنجره!
    بگشای از هم
    چون کتابِ قصه‌ی خورشید
    تا امیدم بازجوید
    در صدف‌های دهانِ رنج
    صبحِ مرواریدتابش را
    به ژرفاژرفِ این دریای دورافتاده‌ی نومید!

    #احمد_شاملو

    ✦✦
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    38
    بازدیدها
    872
    پاسخ ها
    84
    بازدیدها
    1,114
    پاسخ ها
    78
    بازدیدها
    1,931
    پاسخ ها
    26
    بازدیدها
    1,039
    بالا