داستانک مجموعه داستان‌های تلنگر

Ms.Azar

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/03/26
ارسالی ها
474
امتیاز واکنش
836
امتیاز
336
محل سکونت
ایران
او شنیده بود مرد!

مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است...
به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد. به اين خاطر نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.
دکتر گفت: براي اينکه بتواني دقيقتر به من بگويي که ميزان ناشنوايي همسرت چقدر است، آزمايش ساده اي وجود دارد. اين کار را انجام بده و جوابش را به من بگو...
«ابتدا در فاصله 4 متري او بايست و با صداي معمولي ، مطلبي را به او بگو. اگر نشنيد، همين کار را در فاصله 3 متري تکرار کن. بعد در 2 متري و به همين ترتيب تا بالاخره جواب بدهد.»
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهيه شام بود و خود او در اتاق پذيرايي نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم.
سپس با صداي معمولي از همسرش پرسيد:
«عزيزم ، شام چي داريم؟» جوابي نشنيد بعد بلند شد و يک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسيد و باز هم جوابي نشنيد. بازهم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسيد. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابي نشنيد. اين بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: «عزيزم شام چي داريم؟» و همسرش گفت:
«مگه کري؟!» براي چهارمين بار ميگم: «خوراک مرغ»! حقيقت به همين سادگي و صراحت است.
مشکل، ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم در ديگران نباشد؛ شايد در خودمان باشد...
 
  • پیشنهادات
  • Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران
    دعا

    قسمتی از کتاب "با خالق هستی" اثر "جی.پی.واسوانی" :

    هنگام دعا کردن، از خدا بخواهید تا از شما برای اجابت دعاهای دیگران استفاده کند.
    دختر فقیری دعا می کرد که در روز عید یک جعبه شکلات عیدی بگیرد. عید فرا رسید، اما از جعبه ی شکلات خبری نبود. دخترک این موضوع را با یکی از دوستانش درمیان گذاشت. مردی که از کنار آن ها می گذشت گفتگوی آنها را شنید. او دو جعبه شکلات خریده بود. آنها را به دخترک داد و گفت :« خدا به من گفت این دو جعبه شکلات را به تو بدهم.» در حالی که چشمان دخترک برق می زد گفت :
    «خدایا ! تو همه چیز من هستی !»
     

    Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران
    جای خالی خدا در قلب می شود شیطان !

    استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
    آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
    شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
    استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
    شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
    استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"
    شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
    شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
    استاد پاسخ داد: "البته"
    شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
    استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
    مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- f) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد
    شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
    استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
    شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
    در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
    و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید.
    نام آن مرد جوان: آلبرت انیشتن بود.
     

    Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران

    بیش از ۵۰۰ کیلومتر در عمق قطب شمال

    امید به زندگی


    در سال ۱۹۱۲ میلادی، ۳ دانشمند استرالیایی برای یک سفر تحقیقاتی-اکتشافی به قطب شمال رفتند. در راه بازگشت یکی از آن ها همراه با سورتمه و بخش زیادی از تجهیزات و ذخیره غذایی شان به درون یک شکاف یخی سقوط کرد و جان داد. برای بازگشت به پایگاه، دو دانشمند باقیمانده مجبور بودند بیابانی یخ زده به طول ۵۰۰ کیلومتر را بپیمایند. آن ها تنها برای یک سوم از مسیر خود آذوقه داشتند. از این رو آن ها مجبور شدند که سگ هایشان را کشته و آن ها را بخورند. یکی از آن ها در طول مسیر به دلیل گرسنگی و خستگی جان داد و دیگری نیز انگشتانش از سرما یخ زده و سیاه شده بودند، موها و پوستش می ریخت.

    همچنین پایش به شدت خونریزی داشت و زخم هایش عفونت کرده بود. اما ناامید نشد و امید به زندگی باعث گردید به راه خود ادامه دهد تا به پایگاه برسد. وقتی که وی به پایگاه رسید خبر بسیار بدتری در انتظارش بود. کشتی که قرار بود او را با خود به استرالیا بازگرداند ۵ ساعت قبل از رسیدن او به پایگاه آن جا را ترک کرده بود و او چاره ای جز انتظار به مدت ۱۰ ماه دیگر برای بازگشت کشتی و رفتن به خانه نداشت. نام این مرد داگلاس ماوسون بود.
     

    Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران

    هشتاد دقیقه زنده ماندن در آب یخ زده

    18840060-23-1515620070-650-c78543b080-1516342786-w700.jpg


    آنا بگنهولم در کوهستانی شیب دار در حال اسکی کردن بود که کنترل خود را از دست داده و درون یک چاله آب تقریباً یخ زده افتاد که نزدیک یک آبشار بلند قرار داشت. سر و بدن او کاملاً زیر یک لایه یخ قرار گرفته بود در حالی که پاهای او هنوز بیرون از آب مانده بودند. این زن شجاع بیش از ۸۰ دقیقه زیر یخ و آب ماند و با پیدا کردن یک حباب هوای بزرگ بین یخ و آب توانست نفس بکشد. دمای بدن او به کمی بیش از ۱۳ درجه سانتیگراد رسیده بود، کمترین دمایی که تاکنون در بدن انسان زنده به ثبت رسیده است.

    عملیات نجات آنا ۸۰ دقیقه به طول انجامید. به سرعت وی را به بیمارستان منتقل کردند اما از لحاظ علم پزشکی آنا دیگر مرده بود. در کمال ناباوری ۳ ساعت بعد قلب او شروع به تپیدن کرد. پزشکان بر این باورند که دلیل زنده ماندن آنا این بوده که بدنش به نحوی به حالت خواب زمستانی فرو رفته بود اما شاید امید به زندگی تنها سلاحی بود که آنا در برابر مرگ داشت.
     

    Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران

    بیش از ۱۰ روز در بیابان صحرا بدون آب و غذا

    18839960-6794260-3-0-1515671692-1515671694-650-1-1515671694-650-f4497812d2-1516342786-w700.jpg


    مائورو پراسپری بیش از یک هفته در بیابان صحرای آفریقا بدون آب و غذا زنده ماند. او در مسابقات ماراتن شرکت کرده بود اما در طول یک طوفان شن راه را گم کرد و بیش از ۲۸۰ کیلومتر از مسیر اصلی دور شد. به دلیل گرمای شدید، مائورو تنها می توانست صبح زود و هنگام غروب راهپیمایی کند و باقی روز را به استراحت بپردازد. او در این مسیر با یک دَیر کوچک روبرو شد، چندین خفاش شکار کرده و خون آن ها را سر کشید. وی حتی در یک مرحله امید به زندگی خود را از دست داده و سعی کرد با بریدن رگ دست خود به زندگی اش پایان دهد اما خونش زود منعقد شده و او زنده ماند.

    وی فکر می کرد که این نشانه ای است برای این که به منظور زنده ماندن بیشتر تلاش کندو ۵ روز بعد وی واحه ای کوچک را در بیابان یافت و دو روز بعد گروهی بیابان نشین او را پیدا کرده و به بیمارستان منتقل کردند. وی نزدیک به ۲۰ کیلوگرم از وزن خود را در این مدت از دست داده بود. دو سال بعد وی بار دیگر در مسابقات ماراتن دوومیدانی صحرا شرکت کرد و این بار مسابقه را به پایان بـرده و صحیح و سالم به خانه بازگشت.
     

    Ms.Azar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/26
    ارسالی ها
    474
    امتیاز واکنش
    836
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    ایران

    سقوط از ارتفاع ۳۲.۰۰۰ پایی (نزدیک به ۱۰.۰۰۰ متر)

    18839860-6794610-4-0-1515671893-1515671900-650-1-1515671900-650-abea2a2f72-1516342786-w700.jpg


    در ۲۶ ژانویه ۱۹۷۲، یک مهماندار هواپیما به نام وسنا وولوویچ اشتباهاً سوار پرواز کپنهاگن به بلگراد شد. وقتی که هواپیما در ارتفاع ۳۲.۰۰۰ پایی قرار داشت بمبی که در قسمت بار هواپیما تعبیه شده بود منفجر شد. هواپیما در یک منطقه کوهستانی سقوط کرد و ۲۷ نفری که سوار هواپیما بودند جان خود را از دست دادند. وسنا وولوویچ تنها بازمانده این حادثه بود و جالب این که وی در قسمت عقب هواپیما قرار داشت. او دچار ضربه مغزی شده و پاها و سه مهره پشت او نیز شکست.

    او کاملاً فلج شده بود. این زن مدت زیادی را در بیمارستان ماند. جراحی های بسیاری روی او انجام شد و وی در نهایت توانست بار دیگر روی پای خود بایستد و راه برود. اسم او در کتاب رکوردهای گینس به عنوان زنی که از بلندترین ارتفاع بدون استفاده از چتر نجات پرش داشته و زنده مانده است ثبت گردید. ونسا در سن ۶۶ سالگی در آپارتمانش درگذشت. بعد از این که وی شغلش را کنار گذاشت زندگی اش را صرف مبارزه با تفکرات ملی گرایانه افراطی کرد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا