باور کن
آنقدرها هم دشوار نیست فهمیدن اینکه بعضی ها می آیند
که نمانند
نباشند
نبینند
و تــو اگر همه جهان را هم به پایشان بریزی
آنها همه بهانه های جهان را جمع می کنند
تا از بین آنها بهانه ای پیدا کنند که بروند دور شوند
که نمانند اصلا
به همین خاطر به دلت بسپار زمانی که از خستگی های دنیا پناه بردی به هر کسی
لااقل خوب فکر کن ببین از سر علاقه آمده، یا از سر … !
تا دنیایت پر نشود از دوست داشتن هایِ پر بغض
که دمار از روزگارت درآورد !
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بـ..وسـ..ـه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است
آیا از خودت پرسیدی عاقبت این قلب عاشق چه می شود؟؟؟
آیا از خودت سوال کردی به کدامین جرم مرا رها کردی؟؟؟
کاش لحظه رفتن اندکی صبر می کردی و به گذشته می اندیشیدی
به گذشته ای نچندان دور به روز اول آشنایی
به قسم هایی که برای هم خوردیم و به قول هایی که به هم دادیم…
تو رفتی!!!
کاش زمان رفتن تمام مهر و محبتی را که این دل ساده نسبت به تو پیدا کرده بود با خود می بردی…
کاش می دانستم صدای چه چه گنجشک ها روزی به پایان میرسد و من تنها می مانم…
تو رفتی!!!
آری تو رفتی و مرا در یخبندان بی کسی ها تنها گذاشتی!
عشق تو
شوخی قشنگی بود که خداوند با دل من کرد !
قشنگ بود امّا شوخی!!!!
حالا . . .
تو بی تقصیری !
خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس می دهم . . . !
تمام این تنهایی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » بود
خوشبختی من در با تو بودن است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است
تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی
زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو، بهترین عشق دنیا
روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک می گویم