عارفانه تاپیک جامع دلنوشته های مذهبی

  • شروع کننده موضوع ♥MASTANE♥
  • بازدیدها 11,610
  • پاسخ ها 640
  • تاریخ شروع

به زیارته کربلا رفتین؟

  • بله

    رای: 3 21.4%
  • هنوز قسمت نشده

    رای: 11 78.6%

  • مجموع رای دهندگان
    14

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
درسایه ی طوبی اگر عرش، ایستاده ست
یاس و بِه و سیب بهشتی، بار داده ست

با سجده ی زهرا عبادت،جان گرفته
حق، با بتول از انبیا پیمان گرفته

با «هَل اَتی» درهای «بارِ عام» باز است
زهرا که باشد سفره ی ایتام باز است

از نسلِ سلمانیم و یاد اهل بیتیم
ما هم غلامِ خانه زاد اهل بیتیم

هم سایه توحید بود و روح عصمت
هم کارِ خانه با کنیزش قسمت

از عهده ی مدحش دلِ ما بر نیامد!
«زهرا شدن» از غیرِ زهرا بر نیامد…

گرچه ز کارِ خانه، دستش پینه دارد
او مادری بر یازده آئینه دارد

با خون نموده نخلِ دین را آبیاری
او مادرِ نسلِ شهیدان است… آری!

نجمِ شفاعت بود عرشِ مهر و مَه را
پس دومین رکنِ ولایت بود «زهرا»

هفتاد و دو آئینه در دستان زهراست
آری… شهادت، سفره ی احسانِ زهراست

بدمستی آئینه ها، خوشنامی ماست
یک جلوه اش «بیداریِ اسلامی» ماست

بر غیرِ زهرا از ازل گفتیم تا «نه»
ترس از «خدا» داریم و ترس از «کدخدا» ، نه!

در ظلمتی که بارِ اهلِ مکّه، کج بود
منصوره ای آمد که حجّت بر حُجَج بود

بطنِ تکاثر، گور دخترهاست انگار
حق، در ظهورش کوثری می خواست انگار!

محتاج، از انفاق او با تاج می رفت
از دامنِ زن، مرد تا معراج می رفت

گرچه فلَک، در محضر او قدِّ خَم داشت
«حوریه» ، پایش از عبادت ها ورم داشت

آنسان که حیدر در کفَش تیغِ دو دَم داشت،
زهرا هم از «عفّت» ، سلاحی محترم داشت

«چشم خدا» بی فاطمه، آئینه، کم داشت
با این همه… ای کاش زهرا هم «حرم» داشت…

ما لال بودیم… او تبِ فریادمان داد
رسم حمایت از ولی را یادمان داد

حالا که صدها سال زان دوران، گذشته ست
عطر خدا در عصرِ ما آکنده گشته است

این سرزمین، آوازه از «روح خدا» یافت
ایران به هر شهری هزاران کربلا یافت

بر سفره ی حُسن تو مهمانیم، مادر!
سرزنده مانند شهیدانیم، مادر!

با پینه های دست، یار اهل بیتیم
ما کارگرهای دیار اهل بیتیم

آهی که داریم از غمِ قتلش، حماسی ست
زیرا سپاهِ اشکِ زهرا هم سیـاس*ـی ست

فرزند زهرا گفت: در صدر است ایران!
«شِعب ابی طالب»…نه! در بدر است ایران!

وقتی پسندیدیم راه کربلا را
از جنگ و از تحریم باکی نیست ما را

حیدر، اگر یکّه سوارِ یکّه تاز است
زهرا که باشد، از سِپر هم بی نیاز است!

بغضِ گلو بر چادرِ زهرا، گِره شد
زهرا به خاک افتاد و حیدر، بی زِره شد

اندوه حیدر تا قیامت رفتنی نیست
«گفتن ندارد!» داغ زهرا گفتنی نیست

احمد بابایی


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده

    زخمی و خسته غم مثل تو کم دیده شده
    مگر ای گل در ودیوار نمی دانستند
    پیکر پاک تو از یاس تراشیده شده
    بعد تو قامت خیبر شکنت می شکند
    مرحمی باش براین قامت رنجیده شده
    کمترین مهریه ات آب فرات است اما
    درکنارش لب عباس تو خشکیده شده
    بوی گل می دهد از هر طرفی خاک بقیع
    بس که گل بر تن تبدار تو روییده شده
    چه کسی کاشت به پهلوی تو گلهای کبود
    ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده.


    فرامرز عرب عامری

    -------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
    اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم

    به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
    کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم

    شکسته آمدهام تا شکسته بنویسم
    و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

    به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
    و مادری کن و این بار هم اجازه بده

    به افتخار بگوییم از تبار توایم
    هنوز هم که هنوز است بیقرار توایم

    اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
    کنار حضرت معصومه در کنار توایم

    فضای سـ*ـینه پر از عشق بیکرانه توست
    کرم نما و فرودا که خانه خانهی توست.
    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

    سبدحمیدرضا برقعی
    [/FONT][/FONT]

    ----------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است
    برکت این زندگی از روضه های فاطمه است
    درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب
    می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است
    منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم
    روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است
    چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا
    آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است
    هیچ کس با پای خود در مجلس روضه نرفت
    هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است
    گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان
    عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است
    خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود
    نار، جای منکرین بی حیای فاطمه است
    بین قبرم دو ملک تا سـ*ـینه ام را بو کنند
    پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است»
    روز محشر سـ*ـینه زن هایش شفاعت می کنند
    این شفاعت برکتِ شال عزای فاطمه است
    نیست ذکری برتر از ذکر شریف فاطمه
    افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است

    مهدی علی قاسمی

    -------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مگر ز اهل مدینه چه دیدی ای مادر
    که دل ز زندگی خود بریدی ای مادر



    چرا نماز شبت را نشسته میخوانی
    چرا به فصل جوانی خمیدی ای مادر


    ***


    میان خانه در آن شب ولی خدا
    بداد غسل و کفن کرد قامت زهرا


    به گریه گفت ای جان من به قربانت
    شوم فدای تو و ناله ی یتیمانت


    ***
    نخلی که شکسته ثمرش را نزنید
    مرغی که زمین خورد پرش را نزنید


    دیدید اگر که دست مردی بسته
    دیگر در خانه همسرش را نزنید


    حاج غلامرضا سازگار

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مي روم زينب تو و جان حسين
    كربلا و يوم الاحزان حسين


    گرچه من در قتلگه آيم ولي
    جاي من كن بـ..وسـ..ـه باران حسين


    ***


    مي سوخت به كنج بستر و تب مي كرد
    بيدار مرا زخواب هرشب مي كرد


    يكبار نشد به من بگويد دردش
    او درد دل خويش به زينب مي كرد


    ***
    ديدار بقيع ز آرزويم نرود
    من فاطميم ز خلق وخويم نرود


    عمريست غلام در گـه زهرايم
    يا رب مددي كه آبرويم نرود


    ***
    يا فاطمه از اشك ترا مي خواهيم
    بيمار تو هستيم و دوا مي خواهيم


    هر كس پي حاجتي رود بر در دوست
    ما از تو برات كربلا مي خواهيم


    سروده ي حبيب الله موحد


    ***
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من با که گویم این که بهارم خزان شده
    ماهم به خاک تیره غربت نهان شده


    بانوی بی نشان که به هرسو نشان زاوست
    رفت از برم به قامت همچون کمان شده


    ***


    فاطمیه چیست یاران؟
    یاد مادر زیر باران

    یاد خون های حسین و
    حسرت محمل سواران



    ***
    هر چه گفتند و شنیدم نمی از دریاست
    ما چه گوییم ز مدح تو که مداح خداست


    قرنها می گذرد از شب دفن تو ولی
    شیعه می سوزد از این درد که قبر تو کجاست


    ***
    با سرشک دیده وبا ناله پیوسته اش
    با تن تبدار وبا جسم به غایت خسته اش


    روز تنهایی که او بودوکسی یارش نشد
    کرده یاری ید اله با ید بشکسته اش

    مجيد رجبي

    ***


    ---------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ***
    يا رب به ميان شعله وآتش و دود
    بگرفته فلك ز دست من بود و نبود



    با ضرب لگد پهلوي يارم بشكست
    پوشيده دو ديده از جهان ياس كبود


    حبيب الله موحد

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ***
    حق ذی القربی ادا شد بعدتو یا مصطفی ص
    کوثر قرآن فدا شد بعد تو یا مصطفی ص


    تازیانه خوردن وناله کشیدن از جگر
    قسمت آل عبا شد بعد تو یا مصطفی ص

    مجيد رجبي


    ***

    -------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    آمد او از کوچه اما از علی رو می گرفت
    زیر چادر دستهایش را به پهلو می گرفت


    بازویش حتی توان شانه کردن هم نداشت
    تا که زینب را برای شانه گیسو می گرفت


    سید محمدتقی ساداتیه


    ***

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا