عارفانه تاپیک جامع دلنوشته های مذهبی

  • شروع کننده موضوع ♥MASTANE♥
  • بازدیدها 11,611
  • پاسخ ها 640
  • تاریخ شروع

به زیارته کربلا رفتین؟

  • بله

    رای: 3 21.4%
  • هنوز قسمت نشده

    رای: 11 78.6%

  • مجموع رای دهندگان
    14

♥MASTANE♥

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
4,316
امتیاز واکنش
3,789
امتیاز
546
محل سکونت
شیراز
کاربران محترم نگاهی!
لطفا متون و دلنوشته‌هایی که مضمون عارفانه و مذهبی دارند را در این تاپیک ارسال کنید و از ایجاد موضوع جدید خودداری کنید.
مدیریت تالار ادبیات

سپاس از همه


en934.jpg



اللهم ارزقنا کربلا
روز و شب دارم دعا آرزومه اي خدا ديدن شيش گوشه ي کرببلا
همه رفتن کربلا به ديار نينوا اسم من از قلم افتاده خدا

من و اين ديده ي تر من و قلب پرشرر من و يک عکس ضريح کربلا
حرم اربابم حسين صحن بين الحرمين شده فکر و ذکر و خواب هر شبم

همه سوز و ساز من اينه امتياز من که غلام و سينه چاک زينبم
ميرسه تو هيئتا به مشام جان ما بوي دلنواز ياس از علقمه

بَه! که چه غوغا ميشه محشري بر پا ميشه شب جمعه کربلا با فاطمه
چي ميشه روز جزا به سپاس گريه ها ما بشيم از همه آدما جدا

مـسـ*ـت شاه نينوا جاي جنت خدا ما بشيم ساکن کوي کربلا
a2.gif


Please, ورود or عضویت to view URLs content!

شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است

وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق

دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد

دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا

صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است

خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله

برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند

حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست

محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی

لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم

بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها

مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی

هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است

صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید

هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست

امید اهل حرم می رود به قربانگاه
و یا به سوی منا می رود ذبیح الله

شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید

از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد

صدای نالهی أمن یجیب می آید
صدای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شیب الخضیب می آید

خمیده خواهری انگار می رود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال

میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟

نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    اشعار شهادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]
    ***
    [/FONT]
    [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
    [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
    چشم هایش همه را یاد مسیحا انداخت
    در حرم زلزله ی شور تماشا انداخت
    هیچ چیزی که نمی گفت فقط با گریه
    جلوی پای عمو بود خودش را انداخت
    با تعجب همه دیدند غم بدرقه اش
    کوه طوفان زده را یک تنه از پا انداخت
    بی زره رفت و بلا فاصله باران آمد
    هر کس از هر طرفی سنگ به یک جا انداخت
    بی تعادل سر زین است رکابی که نداشت
    نیزه ای از بغـ*ـل امد زد و او را انداخت
    اسب ها تاخته و تاخته و تاخته اند
    پس طبیعی است چه چیزی به تنش جا انداخت
    با عمو گفتن خود جان عمو را بـرده
    آنکه چشمش همه را یاد مسیحا انداخت
     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    مرا از بر لاله ها می برند
    چو مرغی به دام بلا می برند
    تو را غرق خون ستم ساختند
    مرا هم به بند جفا می برند
    جدایم کنند از تو این دشمنان
    که سرهای از تن جدا می برند
    تو خون خدایی و این مشرکین
    تو را کشته نام خدا می برند
    اسارت که دیگر ندارد کتک
    مرا با زدن ها چرا می برند
    به اینان بگو ای پدر جان مرا
    چرا می زنند و کجا می برند
    کشیدند اینجا چو جانم به خون
    کجا دیگر از کربلا می برند
    گهم بر روی خارها می کشند
    گهم با سر نیزه ها می برند
    به طعنی جگرهای ما خون کنند
    به قهری دل ما ز جا می برند
    به اطفال پاسخ ز سیلی دهند
    زمانی که نام تو را می برند
    "مؤید" دل ما به حال آورند
    چو نامی ز کرببلا می برند
    دوایی به درد دلم کن حسین
    که خاک تو بهر شفا می برن

     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    دلشوره
    قافله رفته بود و من بيهوش
    روي شن زارهاي تفتيده
    ماه با هر ستاره اي مي گفت:
    بي صدا باش!تازه خوابيده
    قافله رفته بود و در خوابم
    عطر شهر مدينه پيچيده
    خواب ديدم پدر ز باغ فدك
    سيب سرخي براي من چيده
    قافله رفته بود ومن بي جان
    پشت يك بوته خار خشكيده
    بر وجودم سياهي صحرا
    بذر ترس و هراس پاشيده
    قافله رفته بود و من تنها
    مضطرب،ناتوان ز فريادي
    ماه گفت:اي رقيه چيزي نيست
    خواب بودي ز ناقه افتادي
    قافله رفته بودودلتنگي
    قلب من را دوباره رنجانده
    باد در گوش ماه ديدم گفت:
    طفلكي باز هم كه جامانده!
    قافله رفته بودو تاول ها
    مانعي در دويدنم بودند
    خستگي،تشنگي،تب بالا
    سد راه رسيدنم بودند
    قافله رفته بودو مي ديدم
    مي رسد يك غريبه ازآن دور
    ديدمش-سايه اي هلالي شكل-
    چهره اش محو هاله ای از نور
    ازنفس هاي تندو بي وقفه
    وحشت و اضطراب حاكي بود
    ديدم او را زني كه تنها بود
    چادرش مثل عمه خاكي بود
    بغض راه گلوي من را بست
    گفتمش من يتيم و تنهايم
    بغض زن زودتر شكست وگفت:
    دخترم،مادر تو زهراي


     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    ای ناله غربتت به گوشم
    ای بـار مصیبتت به دوشم
    آغــاز محــرّمت رسیده
    بــاید ز غمت سیه بپوشم
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    ****
    ایـن رخـت سیه به پیکر مـن
    ارث پـدر است و مـادر مـن
    این سینهی سرخ و رخت نیلی
    این اشـک دو دیـده تـر مـن
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    ****
    داغ تـو نمیشود فرامـوش
    دل با غم تو بوَد هم آغـ*ـوش​
    در بـاغ جنـان ز مـاتم تو
    زهرا و علی بود سیه پوش
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    ****
    ای اهـل عزا محرّم آمد
    دیــدار هـلال ماتم آمد
    بـاید همگی سیه بپوشید
    هنگامه گریه و غم آمد
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    ****
    این مـاه عزاست ایهاالناس
    نیلی شده صورت گل یاس
    خون موج زند ز فرق اکبر
    افتد ز بدن دو دست عباس
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان​

    دلها ز شرار غم کباب است
    بر چرخ صدای «آب آب» است
    در دست سکینه جـام خـالی
    خجلت زده از علی رباب است
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    ****
    پیـراهن آسمـان سیــاه است
    گردون همه غرق دود آه است
    زهــرا بــه کنار نعش عباس
    زینب بــه کنــار قتلگاه است
    مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
    دو دریا اشک - غلامرضا سازگار​
     

    ♥MASTANE♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    4,316
    امتیاز واکنش
    3,789
    امتیاز
    546
    محل سکونت
    شیراز
    آقا سلام برغزل اشک ماتمت بر مسجد و حسینیه و روضه و دمتچندی گذشت در غم هجران اشک تو پرمی کشید دل به هوای محرّمت آقا سلام ماه محرّم شروع شدآمد بهار زخم دل ما و مرهمتخون می شود دل همه عالم زه قصه ی آن لحظه های آخر و گودال و آن غمتدر بین روضه غم دل من را گرفته بودوقتی رسید روضه به انگشت و خاتمتما بین این همه غم و اشک وفراق وداغای زینب آمدم که شوم یار و همدمتزینب چه قدر شکل جوان مادرت شدیبا صورت کبود و همان قامت خمتدل گفته ای از : وحید محمدی
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    در چشم باد لاله گل پرپرش خوش است
    خورشید, روز واقعه خاکسترش خوش است
    از باغها
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این را که عطر یاس
    گاهی نه پشت پنجره, لای درَش خوش است
    دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
    یعنی علی به بودن با اصغرش خوش است
    در راه عشق دل نه فقط سر سپرده باش!
    حتا حسین پیش خدا بیسرش خوش است
    جایی که ماه همسفر آب میشود
    دلها به آب نه که به آبآورش خوش است
    جایی که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پدر میشود پسر
    اولاد هم نبیرهی پیغمبرش خوش است
    عالم شبیه آن لب و دندان ندیدهاست
    لبخند هم میانهی تشت زرَش خوش است!
    این خون سرخ اوست که تاریخ زنده است
    این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:
    اندوه سالهای پسر را گریستن
    سر بر سپید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مادرش خوش است
    از ماههای سال, محرّم که محشر است!
    از «روز»های سال ولی «محشر»ش خوش است
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
    دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
    وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
    قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
    دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
    به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
    دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
    غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
    صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
    فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
    خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
    دوباره قافلهی روضه های ثارالله
    برات گریه دوباره به چشممان دادند
    به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
    حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
    مزار خون خدا فی قلوب من والاست
    محرم آمده آقا صدایمان کردی
    برای عرض ارادت، جدایمان کردی
    لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
    عنایتی که فقط در امان تو باشم
    بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
    پری بده به دلم در شکسته بالی ها
    مرا به غربت بی انتهای خود بردی
    شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
    هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
    هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
    صدای مرثیهی آب آب می آید
    صدای گریهی طفل رباب می آید
    هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
    هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
    امید اهل حرم می رود به قربانگاه
    و یا به سوی منا می رود ذبیح الله
    شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
    نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید
    از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
    ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد
    صدای نالهی أمن یجیب می آید
    صدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شیب الخضیب می آید

    خمیده خواهری انگار می رود از حال
    گمان کنم که رسیده حوالی گودال
    میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
    میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟
    نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
    نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
    هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
    عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
    بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
    گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
     

    یاسمین99

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/24
    ارسالی ها
    126
    امتیاز واکنش
    38
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    نصف جهان
    کوفه را کوفیان آذین بسته اند

    اما نه برای حکومتت

    برای رسیدن سرت............

    صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
     

    یاسمین99

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/24
    ارسالی ها
    126
    امتیاز واکنش
    38
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    نصف جهان
    ایـن هـمـه آدم رفـتـنـد و نـیـامـده انـد؛ و فـقـط یـک نـفـر اسـت کـه رفـت و هـنـوز هـم در تـاریـخ دارنـد مـیـگویـند:‏ نیامــد نیامـــد ... ای اهـل حـرم میـــر و علمـــدار نیامـــد

    اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا