دلنوشته دلنوشته های سوزناک

[زهـzahraـرا]

#اطلاعیه
شما بلد نیستید با این همه پول یارانه چکارکنید بدید ما براتون درست خرجش کنیم

#وضعیت_عالی










- قاضی: می‌دونی چرا توی این دادگاهی؟
+ زین: می‌خوام از پدر و مادرم شکایت کنم
- چرا می‌خوای ازشون شکایت کنی؟
+ چون منو به این دنیا آوردن.

Capharnaum

 

[زهـzahraـرا]

لقمان حکیم گفت
من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم
و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم
که هیچ دارویی بهتر از "محبت " نیست
تا فرصت هست!
به یکدیگر محبت کنیم














فقط به خاطر اينكه يه فصل بد تو زندگيت داشتى، معنيش اين نيست كه باقى داستان زندگيت قراره اينجورى باشه
اين فصل رو بخون، ازش درس بگير، ورق بزن و برو فصل بعدى.
اتفاق هاى خوب منتظرت هستند

 

[زهـzahraـرا]

آنچه بر ما میرود کابوس خوابی شبانه است
وای اگر این خوابها آهنگ بیداری کنند












با خیال بی‌کسان هم قانعم از بی‌کسی

 

[زهـzahraـرا]

پیتمن معتقد است همه ازدواج ها به نوعی ناسازگارند چون بین دو شخصیت و دو جنسیت و دو تربیت و فرهنگ متفاوت شکل می گیرند.

پس برای داشتن یک ازدواج کامیاب باید دیدگاه دو چشمی داشت؛ یعنی زندگی را علاوه بر چشم خود از چشم دیگری (همسر) هم دید.

#هارویل_هندریکس












جلوی بخت تو دل میبرد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی❤️

 

[زهـzahraـرا]

تو همون حدس اول رنگ مورد علاقه‌مو درست گفت!
ولی بین خودمون بمونه، تا وقتی که داد بزنه " زرد " من اصلا رنگ مورد علاقه نداشتم!
وقتی دیدم اونقدر هیجان زده ست و مثل ِ بچه ها لبخند میزنه بهش گفتم " درست حدس زدی "
از اون به بعد دیگه هيچوقت به زرد مثلِ قبل نگاه نکردم.
حالا دیگه زرد تو همه چیز هست، یه جورایی میتونم تو اين رنگ زندگی کنم!

تیاگو کریا













آزادی نه دادنیست نه گرفتنی، بلکه آموختنیست...!
راه آزادی و مدنیت، نه از خیابان و مشتهای گره کرده، که از آرامش کتابخانه میگذرد...!

 

[زهـzahraـرا]

رفت؛
و با خودش هیچ نبرد...
جز چمدان کوچکی
که به اندازه یِ تمامیِ وجودِ من،
درونش جا داشت!











پل های پشت سرت را خراب نکن!
متعجب خواهی شد
اگر بدانی بارها ناچار خواهی بود
از همان رودخانه عبور کنی!

 

[زهـzahraـرا]

+ فكر می كنم دارم دیوونه میشم!
- آره دیگه دیوونه شدی، واقعا عقلتو از دست دادی، ولی بزار یه رازی رو بهت بگم، آدمای خوب همه دیونن...

Alice in Wonderland












وقتی نیستی چه رابـ ـطه ی عمیقی دارند
این شقیقه ها
و این دقیقه ها
با هم تیر می کشند!
با هم درد می گیرند...
و در کشتن من همدست می شوند !

#حامد_نیازی

 

[زهـzahraـرا]

دقت کردین مدیرای ما خیلی فعالن. کلا در حال سخنرانین،میان سخنرانی میکنن بعد کارشون تموم میشه میرن میخوابن

#وضعیت_عالی













من با تو دردو دل کردم و تو در موردم قضاوت کردی!

Silver Linings Playbook | 2012

 

[زهـzahraـرا]

تو باد بودی
بادها برای آمدن و رفتن از کسی اجازه نمی گیرند
بادها ویرانی پس از رفتن را گردن نمی گیرند...

#مرتضی_فتحی

 

[زهـzahraـرا]

از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم.













به دختران خود یاد دهید؛
قبل از ازدواج
به آرزوهایشان برسند،
مردان
غول چراغ جادویی
علاءالدین نیستند..!

#برتراند_راسل